توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقالات علمي
riftaina
09-21-2010, 01:01 AM
مقاله علمي تخصصي - كـولـر آبـي (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html)
چكيده
سرمايش تبخيري قدمت زيادي دارد. قبل از ورود سيستمهاي تهويه مطبوع، سرمايش تبخيري، متد موثري براي خنك كردن يك خانه به شمار ميرفت. در آب و هواي خشك، سرمايش تبخيري، همواره منسوب به كولر آبي است كه براي خنك كردن خانهها به صورت ارزان قابل استفاده ميباشد.
اساس كار در كولرهاي آبي سرمايش تبخيري مستقيم است در اين فرايند رطوبت به هوا اضافه ميشود يك كولر آبي شامل بدنه ، فن ،درپوشها، پمپ گردش آب، مخزن آب، شير شناور، خطوط توزيع آب و موتور الكتريكي است. سيستم كار كولرهاي آبي بدين گونه است كه آب موجود در مخزن توسط پمپ آب بر روي درپوشها ريخته ميشود الكتروموتور توسط تسمه فن را به چرخش در ميآورد با چرخش فن هوا از فضاي بيرون به داخل محفظه كولر كشيده ميشود و با عبور از سطح پوشالهاي خيس، رطوبت هوا افزايش پيدا كرده و دماي آن نيز كاهش پيدا ميكند.
با توجه به توليد كولر آبي در داخل كشور و نيز استفاده از اين وسيله براي خنك كردن منازل يك وسيله خنك كننده ملي شناخته شده است و بيش از 70% اقليم جغرافيايي كشور به آن نياز دارد .
سرمايش
براي سرمايش ساختمانهاي مسكوني و تجاري سه روش كلي مورد استفاده قرار ميگيرد. روش اول استفاده از يك سيكل تبريد تراكمي و روش دوم استفاده از يك سيكل جذبي است. روش ديگر براي تويد سرمايش استفاده از قابليت هواي كم رطوبت به منظور تبخير آب در يك فرايند آدياباتيك ميباشد كه در نتيجه دماي حباب خشك هوا در طي فرايند افت ميكند به چنين فرايندي سرمايش هوا بوسيله تبخير آب گفته ميشود اين روش براي مناطق خشك كاربرد دارد.
بسياري از ساختمانهاي مناطق بياباني بار سرمايش محسوس خود را با استفاده از روش سرمايش تبخيري تأمين ميكنند كه نسبت به ساير روشها مقرون به صرفه ميباشد .
در ادامه ابتدا به توضيح خلاصه سيكلهاي جذبي و تراكمي پرداخته و در نهايت به توضيح سرمايش تبخيري و تجهيزات آن ميپردازيم.
1 _ 1 _ سيكل سرمايش رنكين
تصوير 1 _ 1 شكل شماتيك سيكل ايدهآل تراكمي را روي نمودار p-h نشان ميدهد در اين نمودار از افتهاي فشار و دما صرفنظر شده است.
مهمترين عامل براي نشان دادن نحوه اين عملكرد سيكل، ضريب عملكرد ( c.o.p) ميباشد كه براي سيكل ايدهآل عبارت است از :
( 1 _ 1 )http://www.airchange.ir/images/stories/hvac-article-1387/13-cooler-water/c-o-p-airchange-1.gif
http://www.airchange.ir/images/stories/hvac-article-1387/13-cooler-water/c-o-p-airchange-2.gif شكل 1 _ 1 سيكل سرمايش رنكين
1 _ 2 _ سيكل جذبي
با استفاده از سرمايش جذبي انرژي قابل توجه ورودي به كمپرسور در سيكل تراكمي با مقدار كمي انرژي ورودي پمپ و افزودن حرارت جايگزين ميشود و كار مكانيكي بطور قابل ملاحظهاي كاهش مييابد اين روش بخصوص زماني به صرفه است كه يك منبع توليد حرارت با دماي بين 100 _ 200 درجه سانتيگراد وجود دارد.
نمودار شماتيك يك سيكل جذبي در تصوير 1 _ 2 آمده است.
دو نوع متعارف جذب كننده برد در اين سيكل، ليتيم برومايد و محلول آمونياك در آب ميباشد در اولي سيال مبرد عبارتست از بخار آب كمفشار و در دومي آمونياك .
http://www.airchange.ir/images/stories/hvac-article-1387/13-cooler-water/c-o-p-airchange-3.gif شكل 1-2 سيكل جذبي ليتيم برومايد
سيستم ليتيم برومايد سادهتر است چرا كه در اين سيستم جدايي كامل مبرد و جاذب لزومي ندارد با اين وجود اين سيستم دو شكل دارد، دماي اواپراتور نبايد كمتر از 5 درجه سانتيگراد باشد و بعلاوه ژنراتور بايد در دماي به اندازه كافي بالا كار كند تا از بلوري شدن نمكهاي ليتيم برومايد جلوگيري كند.
نحوه عملكرد اين سيستم هم بوسيله ضريب عملكرد صورت ميگيرد.
http://www.airchange.ir/images/stories/hvac-article-1387/13-cooler-water/c-o-p-airchange-4.gif
ضريب عملكرد اين سيستمها بين 5/0 تا 2/1 ميباشد.
سيستمهاي جذبي آمونياك قديميتراند اما امروزه نسبت به سيستمهاي ليتيم برومايد كمتر استفاده ميشوند. اين سيستمها داراي اين مزيت هستند كه اواپراتور در فشار بزرگتر از فشارمحيط كار ميكند و اواپراتور ميتواند در دماي كمتر از دماي نظير براي سيكل ليتيم برومايد كار كند. اما در عوض اجزاي اضافي براي سيكل آمونياك مورد نياز است ضرايب عملكرد اين در سيستم تقريباٌ يكي است.
1 _ 3 _ چيلرها
يك چيلر مجموعهاي از دستگاهاست كه براي تهيه آب سرد به منظور سرمايش فضاي موجود در ساختمان بكار ميرود دستگاههاي تشكيل دهندة يك چيلر با توجه به نوع سيكل مورد استفاده متفاوت خواهند بود ولي مينيمم تجهيزات لازم عبارتند از: يك اپراتور، كندانسور، يك وسيله انبساطي و يك كمپرسور براي سيكل تراكمي و سيستم پمپ، ژنراتور، جذب كننده براي سيكلهاي جذبي.
http://www.airchange.ir/images/stories/hvac-article-1387/13-cooler-water/c-o-p-airchange-5.gif شكل 1-3 چيلر تراكمي
تصوير 1 _ 3 يك نمونه از چيلر مبتني بر سيكل تراكمي را نشان ميدهد.
1 _ 4 _ سرمايش تبخيري ( Evaporative air cooling)
تجهيزات سرمايش تبخيري هوا را به دو گروه مستقيم و غير مستقيم ميتوان تقسيم كرد در سرمايش تبخيري از طريق كم كردن درجه حرارت حباب خشك هوا، شرايط محيطي مناسبتري براي زندگي تأمين ميگردد همچنين در سرمايش تبخيري با كنترل كردن درجه حرارت حباب خشك و يا رطوبت نسبي ميتوان توليد حبوبات يا محصولات صنعتي را بهبود بخشيد. عملكرد سرمايش تبخيري مستيماٌ به شرايط اقليمي وابسته است.
1 _ 4 _ 1) سرمايش تبخيري مسقيم:) (Direct Evaporative Air Cooling
فرايند سرمايش تبخيري مستقيم ، يك فرايند تبادل حرارت آدياباتيك است حرارت از هوا به آب انتقال مييابد و آب تبخير ميگردد. به اين ترتيب درجه حرارت حباب خشك هوا كاهش خواهد يافت و سرمايش محسوس انجام ميشود تجهيزاتي كه در آنها با تبخير مستقيم آب درداخل جريان هوا سرمايش ايجاد ميشود چندين نوع هستند اين گونهها عبارتند از:
(1) كولرهاي تبخيري <!--[if !supportFootnotes]-->[1]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn1) (2) هوا شورهاي داراي بستر مرطوب <!--[if !supportFootnotes]-->[2]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn2) و هواشورهاي با پاشش آب <!--[if !supportFootnotes]-->[3]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn3)
(3) واحدهايي كه در آنها بر روي كوپل آب پاشيده <!--[if !supportFootnotes]-->[4]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn4) ميشود.
(4) رطوبت زنها <!--[if !supportFootnotes]-->[5]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn5)
1 _ 4 _ 2 _ سرمايش تبخيري غير مستقيم indirect Evaporative
در سيستمهاي غير مستقيم هوا در يك مبدل حرارتي كه جريان هواي ثانويه از آن ميگذرد، سرد ميشود هواي ثانويه را نيز ميتوان مستقيماٌ به روش تبخيري و يا توسط آبي كه به روش تبخيري خنك شده است سرد كرد. در زمانهاي گذشته، تجهيزات سرمايش تبخيري غير مستقيم خيلي گران بودند ولي افزايش قيمت انرژي، لزوم كنترل كيفيت هواي داخل و مشكلات زيست محيطي مربوط به كلروفلور و كربنها موجب گرديده است كه در استفاده از سيستمهاي سرمايش تبخيري مستقيم و غير مستقيم تجديد نظر شود.
نمونهاي از سيستمهاي داراي سرمايش تبخيري غير مستقيم عبارتند از:
( 1 ) كولرهاي تبخيري غير مستقيم هوا <!--[if !supportFootnotes]-->[6]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn6) <!--[if !supportFootnotes]-->
<!--[endif]--> [/URL]1- cooler Evaporative
<!--[if !supportFootnotes]-->[2]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftnref1)- wetted media
<!--[if !supportFootnotes]-->[3]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftnref3)- water spray
[4] sprayed<!--[if !supportFootnotes]--><!--[endif]-->
[URL="http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftnref5"]<!--[if !supportFootnotes]-->[5]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftnref4) - humidifier
<!--[if !supportFootnotes]-->[6]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftnref6) -air coolers indirect Evaporative
v\:* {behavior:url(#default#VML);} o\:* {behavior:url(#default#VML);} w\:* {behavior:url(#default#VML);} .shape {behavior:url(#default#VML);}
(2 ) سيستمهاي برج خنككن <!--[if !supportFootnotes]-->[1]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn1) / كويل <!--[if !supportFootnotes]-->[2]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn2)
با تركيب كولرهاي تركيبي مستقيم و مبدلهاي حرارتي نيز ميتوان سرمايش تبخيري غير مستقيم را بوجود آورد. لولههاي حرارتي <!--[if !supportFootnotes]-->[3]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn3)، چرخهاي حرارتي چرخان <!--[if !supportFootnotes]-->[4]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn4)، مبدلهاي حرارتي صفحهاي <!--[if !supportFootnotes]-->[5]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn5) و مبدلهاي حرارتي پوسته _ لولهاي <!--[if !supportFootnotes]-->[6]<!--[endif]--> (http://www.airchange.ir/heating-ventilating-and-air-conditioning/equipment-hvac-information-airchange-installation-data/273-hvac-airchange-hvac-electronic-hvac-heating-chillers-coolers.html#_ftn6) را ميتوان بدين منظور استفاده كرد .
با سرمايش تبخيري هواي ثانويه توسط پاشش مستقيم آب بر روي سطوح مبدل حرارتي و با استفاده از كولرهاي تبخيري مستيم در قبل از مبدل حرارتي ميتوان هواي اوليه را مستيماٌ سرد كرد و حرارت آن را به هواي ثانويه منتقل نمود.
2_1_ كولر آبي و اهميت آن
يكي از اولين روشهايي كه بشر جهت خنك كردن محيط اطراف خود انتخاب نمود گذراندن هواي داغ بيرون از روي بوتههاي مرطوب خار و عبور آن به داخل چادر يا كلبه خود بوده است . نوع تكامل يافتة اين گونه خنككنندهها در شهرهاي حاشيه كوير مخصوصاٌ يزد ديده ميسوند كه با ساختن بادگير در جهت مناسب، جريان هواي بيرون به داخل هدايت ميشود تا با عبور از روي سطوح مرطوب دماي آن كاهش يابد .
با كشف و كاربرد الكتريسيته و ساخت موتورهاي برقي نوع پيشرفتهتر اين گونه خنككنندهها در قالب كولرهاي آبي ايرواشري و برجهاي خنككن ساخته شد و به بازار عرضه گرديد با توجه به عملكرد اينگونه وسايل كه از نظر ترموديناميكي تقريباٌ به صورت آدياباتيك صورت ميگيرد ما در اغلب موارد با كاهش دما و افزايش رطوبت شرايط هواي بيرون به آسايش مورد نياز انسان نزديكتر ميشويم بدون اينكه هيچگونه گرماگيري از محيط داخل انجام پذيرد.
اگر اين خنككنندهها براي اماكني با شرايط محيطي نسبتا نامطوب مانند اغلب كارخانههاي صنعتي، محيطهايي كه رطوت بالا نياز دارند مانند گلخانهها، سالنهاي كشت محصولات در سايه و غيره و يا اماكن مسكوني كه در نقاط نسبتاٌ خشك و نيمه خشك قرار دارند بكار مي روند مي توانند شرايط آسايش نسبتا مناسبي را فراهم آورند .
در اين ميان كولر هاي آبي متداولترين اين دستگا هها ميباشند كه به دليل ارزان بودن، سادگي استفاده و مصرف برق كم نسبت به ساير وسايل برودتي بيشترين كاربرد علي الخصوص در اماكن مسكوني را دارا ميباشد .
طبق بررسيهاي انجام شده در سال 1375 مصرف برق اين وسيله حدود 1550 گيگاوات ساعت بوده است كه حدود دو درصد مصرف كشور ميباشد .
2-2 _ساختمان كولر آبي
فن
از يك قطعه فلزي يكپارچه ساخته ميشود كه بايد با دستگاههاي الكترونيكي كاملا بالانس شود كه باعث عمر طولاني يا تاقانها شده و نيز به مدت طولاني بدون صدا و لغزش به كار خود ادامه دهند
پوشا لها
به منظور جريان بهتر هوا و آب مي بايست ضخامت پوشالها در تمام سطوح، پخش گردد بدين منظور پوشالها با دستگاههاي اتوماتيك دوخته شده و مانع از عبور گردو غبار به درون اتاق ميشود .
بدنه
بدنه و قسمتهاي فلزي آن كه از جنس ورق گالوانيزه ميباشد با لايه ضخيمي از فلز روي و رنگ پودر پوشش داده ميشود .
الكتروموتور
در ادامه بحث راجع به الكتروموتور به تفصيل بحث شده است .
پمپ آب
پمپ آب كار پمپاژ آب از تشك پاييني كولر به سه راهه آب را به عهده دارد و ميتواند به راحتي آب را به ارتفاع دو متري برساند .
2-3 _ اصول عملكرد كولرهاي تبخيري ( آبي ) مستقيم
در كولرهاي آبي مستقيم آب در داخل جريان هوا تبخير ميشود شكل 2-1 تغييرات ترموديناميكي هوا و آب در هنگام تماس مستقيم را نشان ميدهد .
درجه حرارت تعادل آبي كه بطور مداوم گردش ميكند ، برابر با درجه حرارت حباب تر هواي ورودي خواهد بود. در اثر انتقال جرم و حرارت بين هوا و آب ، همزمان با ثابت ماندن درجه حرارت حباب تر، درجه حرارت حباب خشك هوا كاهش و رطوبت نسبي آن افزايش مييابد .
riftaina
09-22-2010, 08:41 AM
روشهای انتخاب جنسیت جنین (http://bankemagale.blogfa.com/post-135.aspx)
http://alirezaapa.googlepages.com/foetus.jpg
این روزها بحث تعیین جنسیت جنین به موضوع داغی تبدیل شده كه خیلی از همسران، حتی در جوامع پیشرفته به دنبال آن هستند. اما آیا واقعا میتوانیم جنس فرزندمان را خودمان انتخاب كنیم؟
راستی اگر انتخاب جنسیت فرزند آسان بود، چند درصد افراد دختر یا پسر بودن كودكشان را انتخاب میكردند؟
جنسیت جنین چگونه شكل میگیرد؟
سالهاست كه دانشمندان اعلام كردهاند هر یك از والدین نیمی از ساختار ژنتیكی كودكشان را تامین میكنند. درباره ی تعیین جنسیت نیز این مساله صادق است، به نحوی كه دو كروموزم جنسی هر فرد، یكی از پدر و یكی از مادر تامین شده است. دو نوع كروموزوم جنسی در بدن وجود دارد : كروموزوم X و كروموزوم Y.
سلول جنسی زن (تخمك) دارای فرمول XX است و به فرزندش می تواند فقط یك كروموزم X بدهد. اما سلولهای جنسی مرد (اسپرم) دارای دو نوع كروموزم جنسی Y وX هستند. بنابراین بسته به اینكه كدام نوع اسپرم (حاویX یا Y) با تخمكی كه حاوی كروموزوم X است تركیب شود، جنسیت جنین مشخص میشود. اگر اسپرم حاوی كروموزم Y موفق به نفوذ در تخمك شود، جنین پسر خواهد بود و اگر اسپرم حاوی X به تخمك وارد شود، جنین، دختر خواهد بود.
در واقع تمام روشهای توصیه شده برای انتخاب جنسیت فرزند، پیش از وقوع حاملگی موثرند. حتی چند ثانیه پس از لقاح، دیگر نمیتوان جنسیت جنین را تغییر داد، زیرا بلافاصله پس از ورود اولین اسپرم به تخمك، غشایی محكم در اطراف آن ایجاد میشود كه اجازه ورود اسپرم دیگری را نمیدهد.
اسپرم ها، ویژگیهای متفاوت دارند
یكی از مسائل مهمی كه سبب تعیین جنسیت جنین میشود، ویژگیهای متفاوت اسپرمهاست. به عبارت دیگر، اسپرمهای حاوی X (مولد دختر) از نظر سرعت حركت، محیط مناسب زندگی، طول عمر و ... با اسپرمهای حاویY (مولد پسر) متفاوت هستند. این تفاوتها در كنار تفاوتهایی كه در غشای تخمك، شرایط محیطی رحم و بسیاری از عوامل شناختهشده و ناشناخته ی دیگر وجود دارد، جنسیت جنین را رقم میزند.
محققان دریافتهاند اسپرمهای حاویX ، از اسپرمهای Y كمی بزرگترند. بنابراین اسپرمهای X به سبب حجیم بودن، حركت كندتری دارند. اما از سویی دیگر میزان PH محیط داخلی رحم كه به طور طبیعی كمی حالت اسیدی دارد، نیز بر طول عمر اسپرمها تاثیر میگذارد. اسپرمهای Y در محیط رحم دوام كمتری دارند. در عوض اسپرمهای مولد دختر در محیط اسیدی طول عمر بیشتری دارند.
اما آیا میتوان از این ویژگیها برای انتخاب جنسیت جنین بهره گرفت؟
روشهای تجربی: بیمها و امیدها
ویژگیهای متفاوت اسپرمها برای ادامه حیات سبب شده است برخی دانشمندان علوم پزشكی و فیزیولوژی با تكیه بر تجربیات علمی خود، توصیههایی برای پسردار یا دختردار شدن ارائه دهند.
دكتر لاندروم شتلز، برای اولین بار با انتشار یك كتاب، روشهای خاصی را برای انتخاب جنسیت جنین ارائه كرد و پس از آن، پزشكان زیادی از این روشها برای زوجهای علاقمند، بهره گرفتند.
به اعتقاد دكتر شتلز، زمان تخمكگذاری مادر و وقوع عمل لقاح، نقش مهمی را در تعیین جنسیت فرزند ایفا میكند. در واقع روشهای دكتر شتلز بر پایه تخمین زمان تخمكگذاری مادر بنا شده است. او معتقد است اگر لقاح در فاصله كمتر از 12 ساعت از زمان تخمكگذاری به وقوع بپیوندد، احتمال پسردار شدن بیشتر است. اما به سبب دوام كمتر اسپرمهای Y اگر لقاح بعد از یك روز از تخمكگذاری مادر صورت گیرد، احتمال دختردار شدن را بیشتر خواهد كرد. لذا آنچه اهمیت دارد، دانستن زمان تخمكگذاری است كه كار سادهای نیست.
از نظر بیولوژی، زمان تخمكگذاری هر زنی به ویژگیهای ژنتیكی و اكتسابی وی بستگی دارد و اگر چه طبق یك اصل كلی فیزیولوژیك، تخمكگذاری در نیمه سیكل قاعدگی (تقریبا 13 تا 15 روز پس از اولین روز قاعدگی آخر) رخ میدهد، اما زمان دقیق آن مشخص نیست و تنها با كنترل دقیق توسط دستگاه اولترا سوند قابل تشخیص است.
با این حال پزشكان معتقدند هنگام تخمكگذاری، دمای بدن زن كمی بالا میرود و با استفاده از این موضوع، میتوان زمان آن را تخمین زد. برای این كار زن باید هر روز دمای بدن خود را اندازه بگیرد و آن را یادداشت كند. روزی كه دمای بدن وی، نیم تا یك درجه زیاد شود، روز تخمكگذاری وی خواهد بود. با این همه نمیتوان خطاهای دید فرد و خطای ابزار سنجش دما را در این روش نادیده گرفت.
رژیمهای غذایی خاص برای انتخاب جنسیت فرزند
یكی از روشهای پُرطرفدار كه امروزه به شكلی رایج برای انتخاب جنسیت فرزند تجویز میشود، رژیمهای غذایی خاص است كه باید توسط مادر رعایت شود. رعایت رژیمهای غذایی خاص از سوی مادر باعث تغییر میزان اسیدیته (PH) محیط داخلی رحم میشود و این مساله میتواند در بقا و فعالیت اسپرمهایX و Y تاثیرگذار باشد.
با این تفاصیل مصرف برخی غذاها كه سبب اسیدی شدن محیط داخلی رحم میشود، میتواند باعث بقا و فعالیت بیشتر اسپرمهای حاوی X شود و احتمال دخترشدن جنین افزایش یابد. غذاهای حاوی كلسیم و منیزیم مانند شیر و سایر لبنیات، ماهی، میگو، سبزیجات تازه مثل كرفس، پیاز و اسفناج، كاكائو و غذاهای شیرین، همراه با حذف نمك از غذا میتوانند احتمال دختر شدن جنین را زیاد كنند.
از طرفی، قلیایی شدن محیط رحم باعث دوام و فعالیت بیشتر اسپرمهای Y و در نتیجه پسردار شدن میشود و شاید با مصرف غذاهایی كه حاوی میزان سدیم و پتاسیم بیشتری هستند مثل غذاهای نمكی، دانههای روغنی، كره و گوشت قرمز ، همراه با حذف شیر و لبنیات از رژیم غذایی، بتوان به این هدف رسید.
آنچه در این میان اهمیت دارد، آن است كه این رژیمها حداقل باید 2 ماه پیش از حاملگی رعایت شوند تا اثرات مورد نظر را بر محیط داخلی رحم بگذارند.
اگر بر خلاف تمایل زوجین، حاملگی در این مدت اتفاق نیفتد، ادامه رژیم غذایی در آینده، زن را با كمبودهای تغذیهای روبرو خواهد كرد؛ مثلا نخوردن شیر و لبنیات به امید پسردار شدن، مادر را در آینده با خطراتی مانند پوكی استخوان درگیر میكند. زیادهروی در مصرف غذاهای شور برای پسردار شدن، خطر ایجاد فشار خون بالا و مسمومیت حاملگی و مصرف زیاد شیرینیجات ، خطر بروز دیابت را به دنبال دارد. این خطرات، تهدیدكننده جان مادر و كودك هستند و نمیتوان اهمیت آنها را نادیده گرفت.
استفاده از رژیمهای سخت غذایی، علاوه بر ایجاد كمبودهای تغذیهای میتواند اثرات روانی نامطلوبی در مادر بر جای بگذارد. استرس و اضطراب خود یكی از پیامدهای سختگیری در رژیم غذایی است كه این مساله نیز در جنسیت جنین بی تاثیر نخواهد بود.
عوامل موثر دیگر
اگرچه بشر با تكیه بر دانش و تجربه توانسته است بسیاری از عواملی را كه سبب میشود جنین حاصل از لقاح دختر شود یا پسر، بشناسد، اما مطمئنا در این زمینه سازوكارهایی دخالت دارند كه بشر هنوز به آنها واقف نشده است. مكانیسمهای هورمونی و نقش آنها در تعیین جنسیت جنین، امروزه مورد مطالعه دانشمندان قرار دارد.
بارهای الكتریكی خاصی كه در سطح غشای تخمك و در سر اسپرم قرار دارند، خود یكی از عوامل مهم در تعیین جنسیت جنین هستند. در واقع سطوح یونی با بار الكتریكی خاص خود در سطح تخمك و همینطور اسپرم میتوانند در جذب اسپرمهای دخترزا یا پسرزا نقش داشته باشند. جالب است بدانید این سطوح یونی در دورههای مختلف زمانی تغییر میكنند.
امروزه دانشمندان بر این باورند كه سیستم ایمنی هر فرد نیز در تعیین جنسیت كودكش دخالت دارد. شرایط اجتماعی اقتصادی زندگی، شغل و حتی شرایط اقلیمی و آب و هوایی در جنسیت فرزند دخیل هستند. این عوامل به خصوص در تعداد و كیفیت اسپرمها در مردان اثرگذار خواهد بود. امروزه محققان دریافتهاند استرس و اضطراب مادر میتواند به طور ناخودآگاه سبب دختر شدن جنین شود. از سویی دیگر دانشمندان سوئدی با مطالعه یافتههای تاریخی تولد و مرگ دریافتهاند، در زمان سختیها مثل قحطی و خشكسالی تعداد دختران به دنیا آمده نسبت به زمانهای دیگر بیشتر بوده است.
تعیین جنسیت جنین خوب است یا بد؟
پیشگیری از به دنیا آمدن نوزادان مبتلا به بیماریهای ژنتیكی وابسته به جنس، مانند هموفیلی، یكی از مهمترین اهداف انتخاب جنسیت جنین است كه البته به روشی مطمئن نیاز دارد. واقعیت آن است كه روش PGD (تعیین جنسیت پیش از لانهگزینی) به عنوان تكنیكی پیشرفته در دنیا، نه تنها میتواند امكان انتخاب جنسیت جنین را فراهم كند، بلكه میتواند گام بلندی به سوی تشخیص بیماریهای ژنتیكی قبل از لانهگزینی جنین باشد.
گذشته از بیماریهای ژنتیكی، انتخاب جنسیت جنین بر اساس تمایل پدر و مادر با موافقتها و مخالفتهایی روبهروست. مخالفان بر این عقیدهاند كه انتخاب بیشتر یك جنس، ممكن است باعث به هم خوردن تعادل جنسیتی در جامعه شود.
در حالی كه متخصصان معتقدند تنها روشهای مطمئن تعیین جنسیت جنین میتواند شانس صددرصد برای انتخاب را به پدر و مادرها بدهد و تنها تعداد معدودی از زوجین تن به این روشهای هزینهبر و مشكل میدهند. به همین سبب با توجه به تعداد اندك آنها چنین خطری جامعه را تهدید نخواهد كرد.
موافقان انتخاب جنس جنین نیز معتقدند یكی از امكاناتی كه انتخاب جنسیت فرزند در اختیار جوامع قرار میدهد، تنظیم خانواده و كنترل جمعیت است. در بسیاری موارد تمایل به داشتن مثلا یك فرزند دختر در یك خانواده سبب میشود بارداری دوم، سوم و... به امید دختر شدن فرزند بعدی روی دهد. در حالیكه با انجام روشهای مطمئن انتخاب جنسیت، شاید مشكل خانواده در بارداری اول حل شود و بارداری بعدی صورت نگیرد.
riftaina
09-22-2010, 08:44 AM
ناسا زمين را جابجا ميكند! (http://bankemagale.blogfa.com/post-136.aspx)
گروهي از دانشمندان سازمان فضايي آمريكا با ارائه برنامه اي شگفت انگيز اعلام كردند به منظور نجات زمين از گرماي جهاني و افزايش طول عمر آن مي توان اين سياره را به مداري دورتر انتقال داد. به گزارش خبرگزاري مهر، دانشمندان به منظور جلوگيري از افزايش حرارت زمين شيوه اي غير طبيعي را كشف كرده اند: حركت دادن زمين به نقطه اي خنك تر از منظومه خورشيدي. تنها ابزاري كه براي انجام اين انتقال نياز خواهد بود چند ستاره دنباله دار در نزديكي زمين است و پس از آن سياره زمين در منطقه اي ايمن و خنكتر از منظومه خورشيدي قرار خواهد گرفت.
ايده حركت دادن زمين به منظور بهبود دادن موقعيت بين سياره اي زاييده افكار گروهي از دانشمندان ناسا و اخترشناسان آمريكايي است كه معتقدند با انجام چنين كاري مي توان 6 بيليون سال ديگر به عمر مفيد زمين افزود.
گرگ لاگلاين از مركز تحقيقاتي امز در اين باره معتقد است تغيير مدار زمين نيازمند فناوريهاي دور از ذهني نيست، براي انجام چنين كاري مي توان از شيوه اي كه اكنون براي منحرف كردن شهاب سنگها و ستاره هاي دنباله دار استفاده مي شوند كمك گرفت.
برنامه اي كه توسط اين محققان ارائه شده است هدايت كردن يك شهابسنگ يا ستاره دنباله دار است به شكلي كه از نزديك ترين فاصله ممكن از زمين عبور كند در اين صورت بخشي از نيروي گرانشي آن به زمين منتقل شده و در نتيجه سرعت مداري زمين افزايش پيدا خواهد كرد. به اين شكل سياره زمين به مداري بالاتر از موقعيت كنوني خود و در فاصله اي بيشتر از خورشيد قرار خواهد گرفت.
به گفته دانشمندان ناسا چنين راه حلي در كوتاه مدت مي تواند براي جلوگيري از بحران گرماي جهاني بسيار موثر باشد. براي هدايت اجرام كيهاني بايد از راكتي شيميايي استفاده كرده و در زمان مناسب به شهاب سنگ يا ستاره دنباله داري ضربه زد.
http://www.1pezeshk.com/archives/earthday.jpg
بر اساس گزارش گاردين، با اين حال براي انجام چنين برنامه اي محاسبات بسيار دقيقي لازم است زيرا يك اشتباه بسيار كوچك مي تواند منجر به برخورد جرم كيهاني هدايت شده با زمين شود كه بر اساس تخمينها، برخورد جرمي با قطر 100 كيلومتر با زمين با سرعتي در مقياس سرعتهاي كيهاني مي تواند زمين را از حيات تهي كند.
riftaina
09-22-2010, 08:49 AM
خواص اسفناج
http://www.vegetablesgrowing.com/images/spinach.jpg
اسفناج يا اسپيناج گياه بومي ايران است و از اوايل قرن اول ميلادي کم کم به نقاط ديگر دنيا راه يافت. طوري که در تاريخ مسطور است اسفناج در قرن هفتم در چين و در قرن دوازدهم در اسپانيا کشت مي شده است.
اسفناج، گياهي است يک ساله، داراي ساقه اي راست، به ارتفاع نيم متر که برگ هاي آن پهن و نرم مثلثي شکل به رنگ سبز مي باشد. اسفناج نسبت به سرماي زمستان مقاوم است.
دو نوع اسفناج وجود دارد که بنام پاييزه و بهاره ناميده مي شود. اسفناج بهاره، در فصل بهار کاشته مي شود و به اسفناج انگليسي معروف است. نوع پاييزه آن که به خاک بسيار غني احتياج دارد، در پائيز کاشته مي شود. گل هاي اسفناج به رنگ سبز کمرنگ مي باشد.
اسفناج چون داراي مواد غذايي فراواني است کشت آن امروز در تمام نقاط دنيا معمول است.
تركيبات شيميايي :
اسفناج از نظر داشتن ويتامين B3 بسيار غني است، بنابراين داروي مهمي براي برطرف كردن بيماري پلاگر است. پلاگر يک نوع بيماري است که به علت کمبود ويتامين B3 در بدن به وجود مي آيد و نشانه هاي آن شامل: ضعف بدن، تشنج، اختلال در دستگاه هاضمه و بوجود آمدن لکه هاي قرمز روي بدن است.
اسفناج مقدار زيادي آهن، کلسيم، سديم، پتاسيم، يد، مس، منيزيم ، لسيتين ، کلروفيل ، کاروتن ، اسيد اگزاليک و اسيد ارسنيک دارد و به علت داشتن منيزيم، جلوي پيشرفت سرطان را مي گيرد.
اسفناج از نظر داشتن ويتامين B3 بسيار غني است، بنابراين داروي مهمي براي برطرف كردن بيماري پلاگر است.
خواص غذايي و سلامتي :
برگ اسفناج از نظر طب قديم ايران كمي سرد است و برخي عقيده دارند كه متعادل است، يعني نه سرد است و نه گرم.
1) برگ اسفناج منبع غني ويتامين A ، B3 ، C و آهن و پتاسيم مي باشد.
2) بدن را قليايي مي كند.
3) خنك كننده است و براي پايين آوردن تب مفيد است.
4) ورم روده كوچك را رفع مي كند.
5) براي ورم ريه مفيد است.
6) ملين است و يبوست را برطرف مي كند.
7) براي لاغر شدن و كم كردن وزن مفيد است.
8) اسفناج به دليل داشتن ماده اي بنام اسپيناسين، هضم غذا را تسريع مي كند. اين ماده باعث تحريك معده و ازدياد ترشحات آن مي شود.
9) خوردن اسفناج پخته يا بوراني در رفع تشنگي موثر است.
10) غرغره آب خام يا پخته ي اسفناج، براي از بين بردن ورم و درد گلو مفيد است.
11) براي رفع سرفه هاي خشك ،برگ اسفناج را با جو پوست كنده و روغن بادام بپزيد و بخوريد.
12) آش اسفناج با گشنيز ، براي سردردهايي كه ناشي از سوء هاضمه و اختلال دستگاه گوارش است، مفيد مي باشد.
13) اگر آش اسفناج را با آب ليمو و سماق يا آب غوره بخوريد، سردردهاي ناشي از اختلال كيسه صفرا را برطرف مي كند.
14) خوردن اسفناج از سرطان جلوگيري مي كند، مخصوصا در افرادي كه به مصرف الكل و سيگار عادت دارند.
15) تحقيقات دانشمندان نشان داده است كه اسفناج در پيشگيري از سرطان روده بزرگ، معده، پروستات، حنجره و رحم موثر است.
16) اسفناج، كلسترول خون را پايين مي آورد.
17) بهترين دارو براي كساني است كه مبتلا به كم خوني هستند.
18) اسفناج مانند جارو، روده بزرگ را تميز مي كند.
19) ترشحات لوزالمعده را افزايش مي دهد.
20) اسفناج، سبزي مفيدي براي تقويت اعصاب است.
اسفناج، تعداد گلبول هاي قرمز خون را افزايش مي دهد، بنابراين بهترين دارو براي افراد مبتلا به كم خوني است.
21) اسفناج پخته، براي رفع بيماري آسم و گرفتگي صدا بسيار موثر است.
22) رماتيسم و نقرس را درمان مي كند.
23) براي زياد كردن شير در مادران شيرده موثر است.
24) سابقا نوعي شربت از اسفناج تهيه مي شد كه در معالجه خونريزي ها و كم خوني از آن استفاده مي كردند.
25) تخم اسفناج ملين و خنك كننده است.
26) تخم اسفناج براي برطرف كردن ورم كبد و يرقان مفيد است.
27) اسفناج، تعداد گلبول هاي قرمز خون را افزايش مي دهد.
28) اسفناج ،چون داراي كلروفيل است، عضلات روده را تحريك كرده و تخليه مدفوع را آسان مي كند.
29) اسفناج اسيديته ي خون را کم مي کند و عضلات و استخوان ها را تقويت مي نمايد.
30) رعشه و بوي بد دهان را از بين مي برد.
31) قوت غذايي اسفناج از ساير سبزي ها بيشتر است، مشروط بر اينکه آب آن را دور نريزيد و از ساقه هاي نازک و نورسته ي آن در سالاد استفاده کنيد.
32) باعث افزايش اشتها به خصوص در کودکان مي شود.
33) براي معالجه کک و مک، اسفناج را در روغن زيتون قرار دهيد و بعد روي صورت بگذاريد.
مضرات :
اسفناج بعلت داشتن اگزالات، براي بيماران مبتلا به ورم مفاصل و سنگ هاي كليه و مثانه مناسب نيست. ضمنا افرادي كه سرد مزاج هستند، بايد اسفناج را با ادويه هاي گرم نظير فلفل، دارچين، زنجبيل و هل ميل نمايند.
riftaina
09-22-2010, 08:52 AM
نكات آمار و احتمال (http://bankemagale.blogfa.com/post-131.aspx)
آمار رشته وسیعی از ریاضی است كه راههای جمع آوری، خلاصه سازی و نتیجه گیری از داده ها را مطالعه می كند. این علم برای طیف وسیعی از علوم دانشگاهی از فیزیك و علوم اجتماعی گرفته تا انسان شناسی و همچنین تجارت، حكومت داری و صنعت كاربرد دارد.
هنگامی كه داده ها جمع آوری شدند چه از طریق یك شیوه نمونه گیری خاص یا به وسیله ثبت پاسخ ها در قبال رفتارها در یك مجموعه آزمایشی ( طرح آزمایشcf ) یا به وسیله مشاهده مكرر یك فرایند در طی زمان ( سری های زمانی ) خلاصه های گرافیكی یا عددی را می توان با استفاده از آمار توصیفی به دست آورد.
الگوهای موجه در داده ها سازمان بندی می شوند تا استنباط در مورد جمعیت های بزرگتر به دست آید كه این كار با استفاده از آمار استنباطی صورت می گیرد و تصادفی بودن و عدم حتمیت در مشاهدات را شناسایی می كند. این استنباط ها ممكن است به شكل جوابهای بله یا خیر به سؤالات باشد ( آزمون فرض )، مشخصه های عددی را برآورد كند ( تخمین ) ، پیش گویی مشاهدات آتی باشد، توصیف پیوند ها باشد ( همبستگی ) ویا مدل سازی روابط باشد ( رگرسیون ).
شبكه توصیف شده در بالا گاهی اوقات به عنوان آمار كاربردی اطلاق می شود. در مقابل، آمار ریاضی ( یا ساده تر نظریه آماری ) زیر رشته ای از ریاضی كاربردی است كه از تحلیل و نظریه احتمال برای به كارگیری آمار برروی یك پایه نظری محكم استفاده می كند.
● احتمال
كلمه احتمال از كلمه لاتین probare ( به معنی اثبات یا آزمایش كردن ) منشأ می گیرد. در زبان محاوره، احتمال یكی از چندین لغتی است كه برای دانسته یا پیشامدهای غیر حتمی به كار میرود و كم و بیش با لغاتی مثل مشابه، با ریسك، خطرناك، نامطمئن، مشكوك و بسته به متن قابل معاوضه می باشد. شانس، بخت و شرط بندی از لغات دیگری هستند كه نشان دهنده برداشت های مشابهی هستند. همانگونه كه نظریه مكانیك تعاریف دقیقی از عبارات متداولی مثل كار و نیرو دارد، نظریه احتمال نیز تلاش دارد تا برداشت های احتمال را كمیت سازی كند.
● روش های آماری
۱) مطالعات تجربی و مشاهداتی
ـ هدف كلی برای یك پروژه تحقیقی آماری، بررسی حوادث اتفاقی بوده و به ویژه نتیجه گیری روی تأثیر تغییرات در مقادیر شاخص ها یا متغیر های مستقل روی یك پاسخ یا متغیر وابسته است. دو شیوه اصلی از مطالعات آماری تصادفی وجود دارد : مطالعات تجربی و مطالعات مشاهداتی . در هر دو نوع از این مطالعات، اثر تغییرات در یك یا چند متغیر مستقل روی رفتار متغیر های وابسته مشاهده می شود. اختلاف بین این دو شیوه درچگونگی مطالعه ای است كه عملاً هدایت می شود.
ـ یك مطالعه تجربی در بردارنده روش های اندازه گیری سیستم تحت مطالعه است كه سیستم را تغییر می دهد و سپس با استفاده از روش مشابه اندازه گیری های اضافی انجام می دهد تا مشخص سازد كه آیا تغییرات انجام شده، مقادیر شاخص ها را تغییر می دهد یا خیر. در مقابل یك مطالعه مشاهداتی، مداخلات تجربی را در بر نمی گیرد. در عوض داده ها جمع آوری می شوند و روابط بین پیش بینی ها و پاسخ بررسی می شوند.
ـ یك نمونه از مطالعه تجربی، مطالعات Hawthorne مشهور است كه تلاش كرد تا تغییرات در محیط كار را در كمپانی الكتریك غربی Howthorne بیازماید. محققان علاقه مند بودند كه آیا افزایش نور می تواند كارایی را در كارگران خط تولید افزایش دهد. محققان ابتدا كارایی را در كارخانه اندازه گیری كردند و سپس میزان نور را در یك قسمت از كارخانه تغییر دادند تا مشاهده كنند كه آیا تغییر در نور می تواند كارایی را تغییر دهد. به واسطه خطا در اقدامات تجربی، به ویژه فقدان یك گروه كنترل، محققان در حالی كه قادر نبودند آنچه را كه طراحی كرده بودند، انجام دهند توانستند كه محیط را با شیوه Hawthorne آماده سازند.
ـ یك نمونه از مطالعه مشاهداتی، مطالعه ایست كه رابطه بین سیگار كشیدن و سرطان ریه را بررسی می كند. این نوع از مطالعه به طور اختصاصی از یك آمار گیری ( پیمایش ) استفاده می كند تا مشاهدات مورد علاقه را جمع آوری كند و سپس تجزیه و تحلیل آماری انجام دهد. در این مورد، محققان مشاهدات افراد سیگاری و غیر سیگاری را جمع آوری می كنند و سپس به تعداد موارد سرطان ریه در هر دو گروه توجه می كنند.
مراحل پایه برای انجام یك تجربه عبارتند از :
ـ برنامه ریزی تحقیق شامل تعیین منابع اطلاعاتی، انتخاب موضوع تحقیق و ملاحظات اخلاقی برای تحقیق و روش پیشنهادی.
ـ طراحی آزمون شامل تمركز روی مدل سیستم و اثر متقابل متغیر های مستقل و وابسته.
ـ خلاصه سازی از مجموعه مشاهدات برای جامعیت بخشیدن به آنها با حذف جزئیات ( آمار توصیفی ).
ـ رسیدن به اجماع در مورد آنچه مشاهدات درباره دنیایی كه مشاهده می كنیم به ما می گویند ( استنباط آماری ).
ـ ثبت و ارائه نتایج مطالعه.
۲) سطوح اندازه گیری
چهار نوع یا مقیاس اندازه گیری در آمار استفاده می شود. چــهار نوع یا سطح اندازه گیری ( ترتیبی، اسمی، بازه ای و نسبی ) دارای درجات متفاوتی از سودمندی در تحقیقات آماری دارند. اندازه گیری نسبی در حالی كه هم یك مقدار صفر و فاصله بین اندازه های متفاوت تعریف می شود بیشترین انعطاف پذیری را در بین روش های آماری دارد كه می تواند برای تحلیل داده ها استفاده شود. مقیاس تناوبی با داشتن فواصل معنی دار بین اندازه ها اما بدون داشتن میزان صفر معنی دار ( مثل اندازه گیری IQ یا اندازه گیری درجه حرارت در مقیاس سلسیوس ) در تحقیقات آماری استفاده می شود.
۳) تكنیك های آماری
بعضی از آزمون ها و روش های آماری برای مشاهدات تحقیقی آماری شناخته شده عبارتند از :
▪ آزمون تی استیودنت
▪ آزمون توان دوم كای ( خی دو )
▪ آنالیز واریانس ( ANOVA)
▪ آزمون Mann-Whitney U
▪ تحلیل رگرسیون
▪ همبستگی
▪ آزمون كمترین تفاوت معنی دار ( LSD ) فیشر
▪ ضریب همبستگی حاصل ضرب گشتاوری پیرسون
▪ ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن
نظریه عمومی احتمال به دو اصل وابسته تقسیم می شود :
▪ احتمال كتّره ای : كه نشان دهنده احتمال پیشامدهای آینده است كه به وسیله بعضی از پدیده های فیزیكی تصادفی هدایت می شود. این اصل را می توان به پدیده های فیزیكی كه با اطلاعات كافی اصولاً قابل پیش بینی اند و پدیده هایی كه اساساً قابل پیش بینی نیستند تقسیم بندی كرد. نمونه هایی از نوع اول شامل پرتاب تاس یا بازی رولت در قمار است و یك مثال از نوع دوم از بین رفتن ماده رادیو اكتیویته است.
▪ احتمال شناختیك : كه نشان دهنده عدم قاطعیت ما در مورد گزاره ای است وقتی كه فرد آگاهی كامل از شرایط اتفاقی ندارد. چنین گزاره هایی ممكن است در مورد پیشامدهای گذشته یا آینده باشد اما نیاز به آن نیست. بعضی مثال ها از احتمال شناختیك آنهایی هستند كه در آن ها یك احتمال به گزاره ای داده می شود كه در آن یك قانون پیشنهادی فیزیك به وقوع پیوسته است و تعیین اینكه چقدر احتمال است كه یك مظنون بر اساس شواهد موجود مرتكب جنایت شده باشد.
یك سؤال كلی وجود دارد كه آیا احتمال كتره ای به واسطه عدم توانایی ما در پیش بینی دقیق نیروهایی كه ممكن است وقوع مرگ را متأثر سازند به احتمال شناختیك تبدیل شود یا اینكه چنین عدم اطمینانی در ماهیت خود واقعیت وجود دارد به ویژه در پدیده های كوانتومی كه توسط اصل عدم حتمیت هایزنبرگ بیان شده است.هرچند قوانین ریاضی مشابهی صرفنظر از تفسیر انتخاب شده اعمال می شوند، گزینه انتخابی از نظر احتمال مورد استفاده دارای معانی مهمی است كه برای مدل سازی دنیای واقعی به كار می رود.
● فرموله سازی احتمال
مانند سایر نظریه ها، نظریه احتمال نمادی از اصول احتمال در عبارات رسمی - عباراتی كه جدا از معنیشان كاربرد داشته باشند – است. این عبارات رسمی به واسطه قوانین ریاضی و منطق متأثر می شوند و هر نتیجه ای از آن بر اساس دامنه مسئله تفسیر و برداشت می شود.
حداقل دو تلاش موفق برای فرموله كردن احتمال انجام شده است كه به نام فرمول بندی كلموگروف و كاكس نامیده می شوند. در فرمول بندی كلموگروف، مجموعه ها به صورت پیشامدها و احتمال خود به عنوان معیاری روی یك سری از مجموعه ها تفسیر می شود. در فرمول بندی كاكس، احتمال به عنوان یك مقدمه اولیه قلمداد می شود ( به این معنی كه بعداً آنالیز نمی شود ) و تأكید بر روی ساخت یك رابطه سازگار از مقادیر احتمال برای گزاره ها می باشد.
در هر دو مورد، قوانین احتمال مشابه هستند به جز در مورد جزئیات عملی :
▪ احتمال عددی بین 0 و 1 می باشد.
▪ مجموع احتمال یك پیشامد یا گزاره و مكمل آن برابر 1 است؛ و
▪ احتمال مشترك دو پیشامد یا گزاره برابر با حاصل ضرب احتمال یكی از آن ها و احتمال دومی است به شرطی كه اولی رخ دهد.
● نمایش و تفسیر مقادیر احتمال
احتمال یك پیشامد عموماً به صورت یك عدد حقیقی بین 0 و 1 نمایش داده می شود. یك پیشامد غیر محتمل دارای یك احتمال دقیقاً 0 و یك پیشامد حتمی دارای یك احتمال 1 است، اما عكس آن همیشه صادق نیست؛ پیشامدهای با احتمال 0 همیشه غیر ممكن نیستند و همچنین پیشامدهای با احتمال 1 همیشه واقعیت نمی پذیرند.
اغلب احتمالاتی كه عملاً رخ می دهند اعدادی بین 0 و 1 هستند كه نشان دهنده موقعیت پیشامد روی پیوستگی بین غیر ممكن و حتمیت است. هر چه احتمال پیشامد به 1 نزدیكتر باشد، احتمال وقوع آن بیشتر است.
مثلاً اگر احتمال وقوع دو پیشامد متقابلاً ناسازگار یكسان تصور شود مثل رو یا پشت در پرتاب سكه، ما می توانیم احتمال هر پیشامد را به صورت 1 از 2 یا %50 یا ½ نمایش دهیم.
احتمالات مشابهاً به صورت بخت ها هم نمایش داده می شوند كه نسبت احتمال یك پیشامد به احتمال سایر پیشامدهاست. بخت رو شدن در پرتاب سكه (1/2)/(1 - 1/2) است كه مساوی با 1/1 است كه به صورت بخت 1 به 1 نمایش داده می شود و اغلب به صورت 1:1 نوشته می شود.
بخت های a:b برای یك پیشامد معادل با احتمال a/(a+b) است. مثلاً بخت 1:1 معادل با احتمال ½ است و نمایش 3:2 معادل با احتمال 3/5 است.
این سؤال عملاً باقی می ماند كه از احتمال چه انتظاری می توان داشت و چگونه از اعداد و ارقام می توان استفاده كرد. این سؤال همان تفاسیر و برداشت های از احتمال است. افرادی هستند كه مدعیند احتمال را می توان بر هر نوع از گزاره های منطقی غیر حتمی به كار برد كه همان استنباط بیزی است. در مقابل، افرادی هستند كه با این ایده توافق دارند كه احتمال برای پیشامدهای تصادفی همانند برآمد بعضی آزمایش های تصادفی خاص كاربرد دارد؛ به عنوان مثال نمونه گیری از یك جمعیت كه این تفسیر فراوانی گراست. چندین تفسیر دیگر نیز وجود دارد كه فرم اصلاح شده ای از یكی از این دو تفسیر هستند و در حال حاضر از مقبولیت كمتری برخوردار هستند.
● توزیع ها
توزیع احتمال، تابعی است كه احتمال را به پیشامدها یا گزاره ها تخصیص می دهد. برای هر مجموعه از پیشامدها یا گزاره ها راه های مختلفی برای تخصیص احتمالات وجود دارد به طوری كه شانس یك توزیع یا دیگری معادل با داشتن تصورات متفاوت درباره پیشامدها یا گزاره های مورد سؤال می باشد.
راه های گوناگون معادلی برای نمایش توزیع احتمال وجود دارد. شاید متداولترین آن ها تابع چگالی احتمال باشد؛ به این معنی كه احتمال پیشامد یا گزاره به وسیله انتگرال تابع چگالی به دست می آید. تابع توزیع را می توان همچنین مستقیماً نمایش داد. از یك بعد، تابع توزیع، تابع توزیع تجمعی نامیده می شود. توزیع های احتمال را می توان از طریق گشتاورها یا تابع مشخصه یا به روش های دیگر نیز نمایش داد.
یك توزیع، توزیع گسسته نامیده می شود اگر آن روی یك مجموعه گسسته شمارش پذیر مثل زیر مجموعه ای از اعداد صحیح تعریف شود. یك توزیع، توزیع پیوسته نامیده می شود اگر دارای یك تابع توزیع پیوسته باشد مثل تابع چند جمله ای یا تابع نمایی. اغلب توزیع های با اهمیت كاربردی از نوع گسسته یا پیوسته هستند اما نمونه هایی از توزیع ها هستند كه شامل هیچكدام از اینها نمی شوند.
توزیع های مهم گسسته شامل توزیع گسسته یكنواخت، توزیع پواسون، توزیع دو جمله ای، توزیع دو جمله ای منفی و توزیع ماكسول-بولتزمن می باشند.
توزیع های مهم پیوسته شامل توزیع نرمال، توزیع گاما، توزیع تی استیودنت و توزیع نمایی هستند.
▪ احتمال در ریاضیات
اصول موضوع احتمال، اساس نظریه احتمال ریاضیات را تشكیل می دهند. محاسبه احتمالات را اغلب می توان با استفاده از تركیبات یا مستقیماً با كاربرد اصول موضوع تعیین كرد.كاربردهای احتمال حتی بیشتر از آمار است كه معمولاً بر روی ایده توزیع های احتمال و قضیه حد مركزی پایه ریزی شده است.
برای به دست آوردن یك مفهوم ریاضی از احتمال، پرتاب یك سكه را در نظر بگیرید. بدیهی است كه احتمال آن كه در هر پرتاب سكه رو بیاید %50 است اما این وضعیت به تنهایی فاقد صلابت ریاضی است؛ به این معنی كه ما باید چنین انتظار داشته باشیم كه با پرتاب 10 بار سكه 5 رو و 5 پشت به دست آید اما هیچ تضمینی كه این رخ دهد وجود ندارد. برای مثال این احتمال است كه پشت سر هم 10 بار رو بیاید. پس مفهوم %50 در این متن چیست ؟
یك راه، استفاده از قانون اعداد بزرگ است. در این مورد، ما تصور می كنیم كه می توانیم هر تعداد پرتاب سكه را انجام دهیم و هر پرتاب سكه مستقل است یعنی كه برآمد هر پرتاب سكه به وسیله پرتاب قبلی تحت تأثیر قرار ندارد. اما ما N مرتبه پرتاب سكه داشته باشیم و اگر Nн تعداد مرتبه هایی باشد كه رو بیاید پس ما می توانیم برای هر N نسبت Nн/N را در نظر بگیریم.
هر قدر N بزرگ و بزرگ تر شود، ما انتظار داریم كه نسبت Nн/N به ½ نزدیك و نزدیك تر شود. این به ما اجازه می دهد كه احتمال Pr(H)
رو های سكه را به صورت حد ( ریاضی ) تعریف كنیم، هنگامی كه N به سمت بی نهایت میل میكند :
البته در كاربرد عملی، ما نمی توانیم یك سكه را به تعداد بی نهایت پرتاب كنیم بنابراین عملاً این فرمول باید در موقعیت هایی به كار گرفته شود كه در آن ها از قبل یك احتمال اولیه ای برای یك برآمد خاص تعیین كرده ایم ( در این مورد فرض ما این است كه سكه سالم است ). قانون اعداد بزرگ به ما می گوید كه Pr(H) داده شده و یا به ازای هر عدد كوچـك اختیاری є، عدد n ای وجود دارد كه برای تمام N > nداریم :
به عبارت دیگر، منظور ما از گفتن « احتمال رو ها ½ است » این است كه اگر ما سكه را به اندازه كافی پرتاب كنیم نهایتاً تعداد رو ها نسبت به تعداد كل پرتاب به ½ نزدیك می شود و سپس به هر اندازه كه تعداد بیشتری پرتاب انجام دهیم ما به ½ نزدیك تر می شویم.
توجه كنید كه یك تعریف كامل، مستلزم نظریه اندازه است كه قادر به حذف مواردی است كه مقادیر بالاتر از محدوده جواب درست نمی دهند یا حتی با نمایش مواردی كه دارای میزان صفر هستند نیز محدود نشده است.
جنبه اولیه این روش كاربرد احتمال، گاهی در هنگام مواجهه با موقعیت های دنیای واقعی با مشكل روبه رو می شود. برای مثال اگر شما یك سكه را پرتاب كنید و پشت سر هم رو بیاید برای صد مرتبه شما نمی توانید تصمیم بگیرید كه آیا این تنها یك پیشامد تصادفی محض است اگر چه ممكن است ( هرچند بعید ) كه یك سكه سالم این نتیجه را بدهد یا اینكه تصور شما این خواهد بود كه سكه سالم دچار اشكال می باشد.
▪ نكات قابل توجه در محاسبات احتمال
سختی محاسبات احتمال در تعیین تعداد پیشامدهای ممكن، شمارش رخدادهای هر پیشامد و شمارش تعداد كل پیشامدهای ممكن است. اشكال خاص در به دست آوردن نتایج معنی دار از احتمالات محاسبه شده است. یك معمای سرگرم كننده احتمال به نام مسئله Monty Hall به زیبایی چالش های موجود را نشان می دهد.
▪ كاربرد های نظریه احتمال در زندگی روزمره
یك تأثیر مهم نظریه احتمال در زندگی روزمره در ارزیابی ریسك پذیری و در تجارت در مورد خرید و فروش اجناس می باشد. حكومت ها به طور خاص روشهای احتمال را در تنظیم جوامع اعمال می كنند كه به عنوان « آنالیز خط مشی » نامیده می شود و غالباً سطح رفاه را با استفاده از متدهایی كه در طبیعت تصادفیند اندازه می گیرند و برنامه هایی را انتخاب می كنند تا اثر احتمال آن ها را روی جمعیت به صورت كلی از نظر آماری ارزیابی كنند. این گفته صحیح نیست كه آمار، خود در مدل سازی درگیر هست زیرا كه ارزیابی های میزان ریسك وابسته به زمان هستند و بنابراین مستلزم مـدل های احتمال قوی تر هستند؛ مثلاً « احتمال9/11 دیگری »؛ قانون اعداد كوچك در جنین مواردی اعمال می شود و برداشت اثر چنین انتخاب هایی است كه روش های آماری را به صورت یك موضوع سیاسی در می آورد.
یك مثال خوب اثر احتمال قلمداد شده از مجادلات خاورمیانه بر روی قیمت نفت است كه دارای اثرات متلاطمی از لحظ آماری روی اقتصاد كلی دارد. یك ارزیابی توسط یك واحد تجاری در مورد این كه احتمال وقوع یك جنگ زیاد است یا كم باعث نوسان قیمت ها می شود و سایر تجار را برای انجام كار مشابه تشویق می كند. مطابق با این اصل، احتمالات به طور مستقل ارزیابی نمی شوند و ضرورتاً به طور منطقی برخورد صورت نمی گیرد. نظریه اعتبارات رفتاری، به وجود آمده است تا اثر این تفكرات گروهی را روی قیمت ها، سیاست ها و روی صلح و مجادله توضیح دهد.
به طور استدلالی می توان گفت كه كشف روش های جدی برای ارزیابی و تركیب ارزیابی های احتمالی دارای اثر شدیدی روی جامعه مدرن داشته است. یك مثال خوب كاربرد نظریه بازی ها كه به طور بنیادین بر پایه احتمال ریخته شده است در مورد جنگ سرد و دكترین انهدام با اطمینان بخشی متقابل است. مشابهاً ممكن است برای اغلب شهروندان دارای اهمیت باشد كه بفهمند چگونه بخت ها و ارزیابی های احتمال صورت می گیرد و چگونه آن ها می توانند در تصمیم گیری ها به ویژه در زمینه دموكراسی دخالت كنند.
كاربرد مهم دیگر نظریه احتمال در زندگی روزمره، اعتبار است. اغلب تولیدات مصرفی مثل اتومبیل و وسایل الكترونیكی در طراحی آن ها از نظریه اعتبار استفاده می شود به نحوی كه احتمال نقص آن ها كاهش یابد. احتمال نقص با مدت ضمانت فرآورده معمولاً ارتباط نزدیك دارد.
● رشته های اختصاصی
بعضی علوم آن چنان به طور وسیع از آمار كاربردی استفاده می كنند كه برای خود دارای اصطلاحات خاص شده اند. این رشته ها عبارتند از :
▪ زیست آمار
▪ آمار بازرگانی
▪ داده كاوی ( كاربرد آمار و شناسایی الگوها برای كشف علم از داده ها )
▪ آمار اقتصادی ( اقتصاد سنجی )
▪ آمار مهندسی
▪ فیزیك آماری
▪ جمعیت شناسی
▪ آمار روان شناسی
▪ آمار اجتماعی ( برای تمام علوم اجتماعی )
▪ سواد آموزی آماری
▪ آنالیز فرایند و شیمی سنجی ( برای تحلیل داده ها از شیمی تحلیلی و مهندسی شیمی)
▪ مهندسی اعتبار
▪ آمار در ورزش های گوناگون به ویژه بیسبال و كریكت
آمار یك ابزار پایه ای كلیدی در تجارت و تولید است و برای درك تغییر پذیری سیستم های اندازه گیری، فرایند های كنترل ( مثلاً در كنترل آماری فرایند یا SPC )، برای خلاصه سازی داده ها و برای ساخت تصمیمات بر اساس داده ها مورد استفاده قرار می گیرد. در این نقش ها به آمار یك ابزار كلیدی و شاید تنها ابزار مورد اعتماد باشد.
● نرم افزار
▪ آمار مدرن برای انجام بعضی از محاسبات خیلی پیچیده و بزرگ به وسیله كامپیوترها استفاده می شود.
▪ تمامی شاخه های آمار با استفاده از محاسبات كامپیوتری انجام پذیر شده اند، به عنوان مثال شبكه های عصبی.
▪ انقلاب كامپیوتری با یك توجه نو به آمار « آزمایشی » و « تجربی » رویكردهایی برای آینده آمار داشته است .
شبیه سازی نسخه ای از بعضی وسایل واقعی یا موقعیت های كاری است. شبیه سازی تلاش دارد تا بعضی جنبه های رفتاری یك سیستم فیزیكی یا انتزاعی را به وسیله رفتار سیستم دیگری نمایش دهد.
شبیه سازی در بسیاری از متون شامل مدل سازی سیستم های طبیعی و سیستم های انسانی استفاده می شود. برای به دست آوردن بینش به كاركرد این سیستم ها و همچنین در تكنولوژی و مهندسی ایمنی كه هدف، آزمون بعضی سناریوهای عملی در دنیای واقعی است از شبیه سازی استفاده می شود. در شبیه سازی با استفاده از یك شبیه ساز یا وسیله دیگری در یك موقعیت ساختگی می توان اثرات واقعی بعضی شرایط احتمالی را بازسازی كرد.
▪ شبیه سازی فیزیكی و متقابل
ـ شبیه سازی فیزیكی ، به شبیه سازی اطلاق می شود كه در آن اشیای فیزیكی به جای شی حقیقی جایگزین می شوند و این اجسام فیزیكی اغلب به این خاطر استفاده می شوند كه كوچكتر یا ارزان تر از شی یا سیستم واقعی هستند.
ـ شبیه سازی متقابل كه شكل خاصی از شبیه سازی فیزیكی است و غالباً به انسان در شبیه سازی های حلقه ای اطلاق می شود یعنی شبیه سازی های فیزیكی كه شامل انسان می شوند مثل مدل استفاده شده در شبیه ساز پرواز.
▪ شبیه سازی در آموزش
شبیه سازی اغلب در آموزش پرسنل شهری و نظامی استفاده می شود و معمولاً هنگامی رخ می دهد كه استفاده از تجهیزات در دنیای واقعی از لحاظ هزینه كمرشكن یا بسیار خطرناك است تا بتوان به كارآموزان اجازه استفاده از آن ها را داد . در چنین موقعیت هایی كارآموزان وقت خود را با آموزش دروس ارزشمند در یك محیط مجازی « ایمن » می گذرانند. غالباً این اطمینان وجود دارد تا اجازه خطا را به كارآموزان در طی آموزش داد تا ارزیابی سیستم ایمنی– بحران صورت گیرد.
شبیه سازی های آموزشی به طور خاص در یكی از چهار گروه زیر قرار می گیرند :
ـ شبیه سازی زنده ( جایی كه افراد حقیقی از تجهیزات شبیه سازی شده ( یا آدمك ) در دنیای واقعی استفاده می كنند. )
ـ شبیه سازی مجازی ( جایی كه افراد حقیقی از تجهیزات شبیه سازی شده در دنیای شبیه سازی شده ( یا محیط مجازی ) استفاده می كنند. ) یا
ـ شبیه سازی ساختاری ( جایی كه افراد شبیه سازی شده از تجهیزات شبیه سازی شده در یك محیط شبیه سازی شده استفاده می كنند. ) شبیه سازی ساختاری اغلب به عنوان بازی جنگی نامیده می شود زیرا كه شباهتهایی با بازی های جنگی رومیزی دارد كه در آن ها بازیكنان، ارتش سربازان و تجهیزات را اطراف یك میز هدایت می كنند .
ـ شبیه سازی ایفای نقش ( جایی كه افراد حقیقی نقش یك شخصیت با كاری مجازی را بازی می كنند. )
▪ شبیه ساز های پزشكی
شبیه ساز های پزشكی به طور فزاینده ای در حال توسعه و كاربرد هستند تا روشهای درمانی و تشخیص و همچنین اصول پزشكی و تصمیم گیری به پرسنل بهداشتی آموزش داده شو د. طیف شبیه ساز ها برای آموزش روش ها از پایه مثل خونگیری تا جراحی لاپاراسكوپی و مراقبت از بیمار دچار ضربه، وسیع و گسترده است. بسیاری از شبیه ساز های پزشكی دارای یك كامپیوتر می باشند كه به یك ماكت پلاستیكی با آناتومی مشابه واقعی متصل است. در سایر آنها، ترسیم های كامپیوتری، تمام اجزای قابل رؤیت را به دست می دهد و با دستكاری در دستگاه می توان جنبه های شبیه سازی شده كار ر ا تولید كرد. بعضی از این دستگاه ها دارای شبیه سازهای گرافیكی كامپیوتری برای تصویر برداری هستند مثل اشعه ایكس یا سایر تصاویر پزشكی. بعضی از شبیه سازهای بیمار، دارای یك مانكن انسان نما هستند كه به داروهای تزریق شده واكنش می دهد و می توان آن را برای خلق صحنه های مشابه اورژانس های خطرناك برنامه ریزی كرد. بعضی از شبیه ساز های پزشكی از طریق شبكه اینترنت قابل گسترش می باشند و با استفاده از جستجوگرهای استاندارد شبكه به تغییرات جواب می دهند. در حال حاضر، شبیه سازی ها به موارد غربال گری پایه محدود شده اند به نحوی كه استفاده كنندگان از طریق وسایل امتیازدهی استاندارد با شبیه سازی در ارتباط هستند.
▪ شبیه ساز های پرواز
یك شبیه ساز پرواز برای آموزش خلبانان روی زمین مورد استفاده قرار می گیرد. در این شبیه سازی، به خلبان اجازه داده می شود تا به هواپیمای شبیه سازی شده اش آسیب برساند بدون آن كه خود دچار آسیب شود. شبیه سازهای پرواز اغلب برای آموزش خلبانان استفاه می شوند تا هواپیما را در موقعیت های بسیار خطرناك مثل زمین نشستن بدون داشتن موتور یا نقص كامل الكتریكی یا هیدرولیكی هدایت كنند. پیشرفته ترین شبیه سازها دارای سیستم بصری با كیفیت بالا و سیستم حركت هیدرولیك هستند. كار با شبیه ساز به طور معمول نسبت به هواپیمای واقعی ارزان تر است.
▪ شبیه سازی و بازی ها
بسیاری از بازی های ویدئویی نیز شبیه ساز هستند كه به طور ارزان تر آماده سازی شده اند. بعضی اوقات از این ها به عنوان بازیهای شبیه سازی ( sim ) نامبرده می شود. چنین بازیهایی جنبه های گوناگون واقعی را شبیه سازی می كنند از اقتصاد گرفته تا وسایل هوانوردی مثل شبیه سازهای پرواز.
▪ شبیه سازی مهندسی
شبیه سازی یك مشخصه مهم در سیستم های مهندسی است. به عنوان مثال در مهندسی برق، از خطوط تأخیری استفاده می شود تا تأخیر تشدید شده و شیفت فاز ناشی از خط انتقال واقعی را شبیه سازی كنند. مشابهاً، از بارهای ظاهری می توان برای شبیه سازی مقاومت بدون شبیه سازی تشدید استفاده كرد و از این حالت در مواقعی استفاده می شود كه تشدید ناخواسته باشد. یك شبیه ساز ممكن است تنها چند تا از توابع و عملكرد های واحد را شبیه سازی كند كه در مقابل با عملی است كه تقلید نامیده می شود.
اغلب شبیه سازی های مهندسی مستلزم مدل سازی ریاضی و بررسی های رایانه یار هستند. به هر حال موارد زیادی وجود دارد كه مدل سازی ریاضی قابل اعتماد نمی باشد. شبیه سازی مشكلات مكانیك سیالات اغلب مستلزم شبیه سازی های ریاضی و نیز فیزیكی است. در این موارد، مدل های فیزیكی نیاز به شبیه سازی دینامیك دارند.
▪ شبیه سازی كامپیوتری
شبیه سازی رایانه ای ، جزو مفیدی برای مدل سازی بسیاری از سیستم های طبیعی در فیزیك، شیمی و زیست شناسی و نیز برای سیستم های انسانی در اقتصاد و علوم اجتماعی ( جامعه شناسی محاسباتی ) و همچنین در مهندسی برای به دست آوردن بینش نسبت به عمل این سیستم ها شده است. یك نمونه خوب از سودمندی استفاده از رایانه ها در شبیه سازی را می توان در حیطه شبیه سازی ترافیك شبكه یافت. در چنین شبیه سازی هایی رفتار مدل هر شبیه سازی را مطابق با مجموعه پارامترهای اولیه منظور شده برای محیط تغییر خواهد داد. شبیه سازی های رایانه ای اغلب به این منظور به كار گرفته می شوند تا انسان از شبیه سازی های حلقه ای در امان باشد.
به طور سنتی، مدل برداری رسمی سیستم ها از طریق یك مدل ریاضی بوده است به نحوی كه تلاش در جهت یافتن راه حل تحلیلی برای مشكلات بوده است كه پیش بینی رفتار سیستم را با استفاده از یك سری پارامترها و شرایط اولیه ممكن ساخته است. شبیه سازی رایانه ای اغلب به عنوان یك ضمیمه یا جانشین برای سیستم های مدل سازی می باشد كه در آن ها راه حل های تحلیلی بسته ساده ممكن نمی باشد. انواع مختلفی از شبیه سازی رایانه ای وجود دارد كه وجه مشترك همه آن ها در این است كه تلاش می كند تا یك نمونه از سناریوهای نمایانگر برای یك مدل تولید كنند كه در آن امكان محاسبه كامل تمام حالات ممكن مدل كه مشكل یا غیر ممكن بوده وجود داشته باشد.
به طور رو به افزونی معمول شده است كه نام انواع مختلفی از شبیه سازی شنیده می شود كه به عنوان « محیط های صناعی » اطلاق می شوند. این عنوان اتخاذ شده است تا تعریف شبیه سازی عملاً به تمام دستاوردهای حاصل از كامپیوتر تعمیم داده شود
.
▪ شبیه سازی در علم كامپیوتر
در برنامه نویسی كامپیوتر، یك شبیه ساز اغلب برای اجرای برنامه ای مورد استفاده قرار می گیرد كه انجام آن برای كامپیوتر با مقداری دشواری همراه است. مثلاً، شبیه سازها معمولاً برای رفع عیب یك ریزبرنامه استفاده می شوند. از آن جایی كه كار كامپیوتر شبیه سازی شده است، تمام اطلاعات در مورد كار كامپیوتر مستقیماً در دسترس برنامه دهنده است و سرعت و اجرای شبیه سازی را می توان تغییر داد.
شبیه سازها همچنین برای تفسیر درخت های عیب یا تست كردن طراحی های منطقی VLSI قبل از ساخت مورد استفاده قرار می گیرند. در علم نظری كامپیوتر، عبارت شبیه سازی نشان دهنده یك رابطه بین سیستم های انتقال وضعیت است كه در مطالعه مفاهیم اجرایی سودمند می باشد.
▪ شبیه سازی در تعلیم و تربیت
شبیه سازی ها در تعلیم و تربیت گاهی مثل شبیه سازی های آموزشی هستند. آن ها روی وظایف خاص متمركز می شوند. در گذشته از ویدئو برای معلمین و دانش آموزان استفاده می شده تا مشاهده كنند، مسائل را حل كنند و نقش بازی كنند؛ هرچند یك استفاده جدید تر از شبیه سازی ها در تعلیم و تربیت شامل فیلم های انیمیشن است ( ANV ). ANV ها نوعی فیلم ویدئویی كارتون مانند با داستان های تخیلی یا واقعی هستند كه برای آموزش و یادگیری كلاس استفاده می شوند.ANV ها برای ارزیابی آگاهی، مهارت های حل مسئله و نظم بچه ها و معلمین قبل و حین اشتغال كارایی دارند.
شكل دیگری از شبیه سازی در سال های اخیر با اقبال در آموزش تجارت مواجه شده است. شبیه سازی های تجاری كه یك مدل پویا را به كار می برند، آزمون استراتژی های تجارت را در محیط فاقد خطر مهیا می سازند و محیط مساعدی برای بررسی موردی مباحث ارائه می دهند.
riftaina
09-22-2010, 08:55 AM
تاثير ميدانهاي الكترومغناطيسي بر انسان (http://bankemagale.blogfa.com/post-132.aspx)
http://www.hupaa.com/Data/Pic/P00455.jpg
امروزه مصرف انرژي در صنعت برق رو به افزايش است و اثرات مخربي بر روي سلامتي و ايمني انسان داشته است. تاثيرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر روي سلامت و بهداشت انسان از مضرات اين صنعت ميباشد. ما در زندگي روزمره در محيط كار و خانه و مدرسه در معرض ميدان الكتريكي و مغناطيسي هستيم. ميدانهاي مغناطيسي و الكتريكي به وسيله خطوط نيرو، سيمهاي الكتريكي و تجهيزات الكتريكي توليد مي شود و خطوط نامرئي نيرو هستند كه در اطراف هر وسيله وجود دارند و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مييابد. ميدان الكترومغناطيسي از وسايل برقي مثل كامپيوتر شخصي، فر برقي، تلويزيون، يخچال و غيره و نيز خطوط انتقال نيروي برق با ولتاژ زياد حاصل مي شود. ميدان الكترومغناطيسي بر روي سيستمهاي عصبي و رشد و تكامل و ترميم سلولها اختلالاتي ايجاد ميكند و موجب پيدايش امراض ناشناخته مانند انواع سرطانها، طومورهاي مغزي و ناباروري در انسان ميشود همچنين افرادي كه به دفعات و به مدت طولاني در معرض چنين ميدانهايي قرار ميگيرند و نيز افراد شاغل در صنايع برق و تلفن، تعميركاران تلويزيون و جوشكاران آسيب پذيرتر ميباشندپس بايد با نصب دستگاههاي كنترل سرطانزايي در محيط كار و شناسايي منابع توليد الكترومغناطيسي، رعايت نكات ايمني در محيط كار و در صورت امكان استفاده از تجهيزاتي كه داراي حداقل ميزان انتشار امواج الكترومغناطيسي است محيطي مناسب براي كار و فعاليت ايجاد نماييم.
● مقدمه
امروزه توليد سرانه برق و روند رو به رشد آن يكي از شاخصهاي مهم نشان دهنده پيشرفت صنعتي، اقتصادي و افزايش رفاه كشور ميباشد.
با توجه به اهميت طرحهاي صنعتي در توسعه پايدار، صنعت برق نيز مشابه ديگر صنايع با توجه به افزايش شتاب توليد و مصرف انرژي برق در ۲۰ سال گذشته نقش به سزايي در آلودگي محيط زيست و سلامت و بهداشت انسان داشته است و بايستي اثرات نيروگاههاي حرارتي از نظر آلودگي آبي و گازي، جامد و آلودگيهاي صوتي و ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي ناشي از فعاليت نيروگاهها بر روي موجودات زنده به خصوص انسان مورد بررسي قرارگيرد.
درون تمام ارگانيزمهاي زنده، جريان الكتريكي و ميدانهاي الكتريكي با منشا داخلي وجود دارد كه در مكانيسمهاي پيچيده كنترل فيزيولوژيكي نظير اختلال در سيستمهاي عصبي، عضلاني، فعاليت ممبران سلولي و رشد وتكامل و ترميم بافتها نقش دارند. لذا لازم است ويژگيهاي مصنوعي آثار احتمالي آنها در سيستمهاي بيولوژيكي مورد بررسي قرار گيرند. ميدانهاي الكترومغناطيسي (EMF) ابتدا موجب سرگيجه، وزوز گوش، ضعف و خستگي و تار شدن ديد چشم و خواب آلودگي هنگام كار و همچنين پيدايش امراض ناشناخته، تغيير تركيبات خون، اختلال در سيستمهاي عصبي عضلاني، (نوروماسكولار)، دگرگوني ژنتيكي، بروز سرطانهايي چون لنفوم، لوسمي، طومورهاي مغزي، سرطان غدد بزاقي و اختلال در باروري در زنان و مردان ميشود.
ما در زندگي روزمره در محيط كار و خانه و مدرسه در معرض ميدان الكترومغناطيسي و الكتريكي هستيم و اين ميدان الكتريكي حاصل از توليد، انتقال و استفاده از الكتريسيته است. مطالعاتي در رابطه با سلامتي انسان در مورد كساني كه در معرض ميدان مغناطيسي و انواع سرطانها از نوع لوكمي و سرطان مغز صورت گرفته است.
تعدادي از محققان در مورد ارتباط قرار گرفتن در معرض ميدان مغناطيسي و سرطان ترديد دارند. زيرا تفسير آن از نظر بيولوژيكي مشكل است و نتايج تحقيقات متفاوت به نظر ميرسد و با هم هماهنگي ندارند. بسياري از محققان توافق بر اين دارند كه نياز به اطلاعات بيشتري در خصوص تاثيرات ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي بر سلامت انسان داريم.
هدف از اين مجموعه فراهم آوردن اطلاعاتي در مورد تاثيرات ميدانهاي الكترومغناطيسي در محيط كار و درك علمي نگرانيها و ترديدهايي است كه در اين مورد وجود دارد.
● ميدان الكترومغناطيسي
ميدان الكترومغناطيسي به وسيله خطوط نيرو، سيمهاي برق و تجهيزات الكتريكي توليد ميشود. تاكيد اين مجموعه در مورد ارتباط ميدان مغناطيسي با توليد و انتقال كاربرد نيروي الكتريكي است. ميدانهاي مغناطيسي خطوط نامرئي نيرو هستند كه در اطراف هر وسيله الكتريكي وجود دارند. ميدان الكتريكي با ولتاژ توليد ميشود و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مييابد. واحد قدرت الكتريكي بر حسب متر بر ولت ميباشد.
ميدان مغناطيسي نتيجه شدت جريان در سيمها يا وسايل الكتريكي ميباشد و قدرت آن با افزايش ولتاژ افزايش مييابد. ميدان مغناطيسي بر حسب گوس يا تسلا اندازهگيري ميشود. از طرف ديگر ميدان الكتريكي حتي وقتي كه تجهيزات الكتريكي خاموش مي شود برقرار است و مدت زيادي با منبع
جريان برق ارتباط خود را حفظ ميكند. ميدان الكتريكي با عبور كردن از موادي كه هادي الكتريسيته هستند كاهش مييابد. به عبارت ديگر ميدانهاي مغناطيسي از بسياري مواد عبور ميكنند و بنابراين جلوگيري از عبور آن بسيار مشكل است. با وجود اين كه ميدانهاي الكتريكي و مغناطيسي در اطراف وسايل الكتريكي و خطوط نيرو وجود دارند. تحقيقات اخير بر روي پتانسيل اثرات ميدانهاي مغناطيسي بر سلامت انسان متمركز گرديدهاند. با وجود اين كه بعضي مطالعات اپيدمولوژيك ارتباط افزايش خطر ابتلا به سرطان را با در معرض ميدان مغناطيسي قرار گرفتن گزارش نمودهاند اما ارتباط مشابهي در مورد ميدانهاي الكتريكي گزارش نشده است.
توسعه سريع علم و تكنولوژي، موجودات زنده را تحت تابش طيف وسيعي از ميدانهاي الكترومغناطيسي قرار داده است. پيشرفت فناوري و صنعت برق انسانها را در تماس با ميدان الكترومغناطيسي حاصل از وسايل برقي از جمله كامپيوتر شخصي، فر برقي، تلويزيون، يخچال و ... نيز خطوط انتقال نيروي با ولتاژ زياد قرار داده است.
● اثرات ميدانهاي الكترومغناطيسي بر انسان
اپيدمولوژي، مطالعه بر روي احتمال شيوع بيماريها در جمعيتهاي انساني است و اينگونه تحقيقات غالبا عيني هستند تا تجربهاي و اين بدان معناست كه اينگونه يك اپيدميولوژيست نمي تواند تمامي فاكتورهايي را كه موجب بروز بيماري ميشود كنترل كند و يا در آزمايشگاه تحقيق كند اگرچه تحقيقات آزمايشگاهي در اطراف محيط انساني و حيواني كاملا در مورد انسان صدق نميكند. اپيدميولوژيستها ميتوانند عوامل به وجود آورنده سرطان را مشخص كنند كه شامل دود سيگار است و اين در حالي است كه در مورد ميدانهاي الكترومغناطيسي ارتباطي بين معاشرت و اپيدمولوژي وجود ندارد. بعضي دانشمندان كه در اين مورد مطالعه كردهاند ارتباط موجود بين ميدانهاي الكترومغناطيسي و سرطانهاي خاص را وقتي كه خطر كم باشد و يا اصلا نباشد مشكل تفسير ميكنند حتي اگر احتمال ابتلا به سرطان ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيس بسيار اندك باشد بايد آن را جدي تلقي نمود. زيرا در ميان تعداد كثير افرادي كه در معرض ميدانهاي الكترومغناطيس هستند حتي يك احتمال ناچيز هم ميتواند باعث افزايش سرطان در سطح گسترده شود.
● ارتباط سرطان با مشاغل صنعت برق
از سال ۱۹۸۲ تعدادي از اپيدميولوژيستها مطالعات و آزمايشاتي در اين مورد انجام دادهاند و گزارشي از بررسي بيماري لوكمي روي افراد كه در معرض ميدان الكترومغناطيس بودهاند با افرادي كه در مشاغل ديگر كار كردهاند ارائه دادهاند. در ايالات متحده اين بيماري در بزرگسالان از هر ۱۰۰۰۰۰ نفر ۱۰مورد در سال مشاهده ميشود و اين مطالعات شامل افرادي ميشود كه مستقيما با وسايل الكترومغناطيسي سر و كار دارند مثل مهندسان برق و يا افراد شاغل در خطوط تلفن و تلويزيون و تعميرات راديويي، اپراتورهاي ايستگاه برق، الكتريسيته و جوشكار. مطالعات ديگر ارتباط بين شيوع سرطان مغز و يا مرگ و مير در مشاغل مشابه را نشان ميدهد. اين تحقيقات اولين بار توسط دكتر Samuel Milham در سال ۱۹۸۲ كامل شده است. همچنين مطالعاتي در مورد ارتباط سرطان سينه و قرار داشتن در معرض ميدان الكترومغناطيسي صورت گرفته است. سرطان سينه در مردان نادر است اما متاسفانه در زنان بسيار رايج است. در ايالات متحده سرطان سينه از هر ۱۰۰۰ نفر بيش از يك مورد در سال مشاهده شده است. در يك مركز تحقيقاتي دانشگاهي در كاروليناي شمالي ميزان مرگ زناني كه در معرض ميدانهاي الكترومغناطيسي قرار داشتهاند در اثر ابتلا به سرطان سينه بيشتر از زناني بوده است كه در چنين مشاغلي كار نكردهاند. اما با توجه به اين كه عوامل ديگري مثل فاكتور سن در تولد اولين نوزاد و باروري و تاريخچه ارثي در ايجاد اين نوع سرطان مؤثر ميباشند، لذا باعث اختلال در اين تحقيق شده است و با در نظر گرفتن اين مشكلات و نداشتن اطلاعات كافي پي بردن به عامل اصلي ايجاد اين بيماري غير ممكن به نظر رسيد و مطالعات ديگري كه در ايالات متحده و كشورهاي ديگر انجام شده است نشان ميدهد كه حتي زناني كه در خانه كار مي كنند و در معرض ميدان الكترومغناطيسي بالايي قرار دارند با خطرپيشرفت سرطان سينه مواجه بودهاند.
● ساير امراض ناشي از ميدانهاي الكترومغناطيسي
بيماري آلزايمر (Alzheimer) نوعي بيماري است كه در افراد سن بالا بروز ميكند و باعث ضعف تمركز و اختلال در يادآوري خاطرات ميشود. مطالعه و تحقيقاتي كه در سال ۱۹۹۵ در فنلاند و كاليفرنيا انجام گرديده نشان مي دهد كارگراني كه بيشتر در معرض ميدان الكترومغناطيس قرار گرفته بودند بيشتر به اين بيماري مبتلا شدهاند. طبق گزارش دكتر Stephanie London و همكاران در سال ۱۹۹۴ به اين نتيجه رسيدهاند كه افراد شاغل در صنايع برق و تلفن نسبت به افراد شاغل در ديگر صنايع بيشتر در معرض ميدانهاي الكترومغناطيس قرار دارند.
● اثرات بيولوژيكي ميدانهاي الكترومغناطيس
اين مجموعه اطلاعاتي در مورد تاثيرات ميدانهاي الكترومغناطيسي بر روي حيوانات و تقسيم سلولي به ما ميدهد و تاثيرات بيولوژيكي شامل تغييراتي در اعمال سلولها و بافتها و تغييراتي در فعاليت مغز استخوان انسان و ضربان قلب ميشود. اين قبيل مطالعات بر روي حيوانات آزمايشگاهي و حيوانات اهلي و نيز انسان بررسي شده است. طول موج، مدت در معرض امواج بودن، فاصله نسج با موج در تكثير سلولي و جزئيات تكثير مورد بررسي قرار گرفته است و باعث اختلال در تكثير سلولي در مرحله DNA سازي و نيز باعث افزايش بروز نقص مادرزادي و اختلال باروري و موتاسيونهاي مختلف ميشود و اين اختلال با مدت مجاورت با ميدان الكترومغناطيسي و نوع موج متناسب بوده است.
riftaina
09-23-2010, 08:10 AM
ذات الريه
ذات الريه عفونتي است كه منجر به التهاب و پرشدن فضاهاي داخل ريه (آلوئول ها) و مجاري هوايي كوچك از مايع مي گردد. به دنبال ايجاد عفونت گلبول هاي سفيد به طرف ريه ها حركت مي كنند تا با عفونت مبارزه نمايند.اما اين جريان منجر به اختلال عملكرد اصلي ريه كه همان دريافت اكسيژن از هوا و انتقال آن به سيستم گردش خون ( و در نتيجه در تمام بدن ) است مي گردد.
اين نشانگر چگونگي تاثير عفونت ريوي بر ريه هاست
http://www.tebyan-babol.ir/userdata/picture/zat4.jpg
علت بيماري
كروب هاي متفاوتي عامل ذات الريه هستند . اگر چه بعضي از اين ميكروبها شايع و تشخيص آن آسان است اما در مواردي تشخيص عامل بيماري بسيار مشكل مي باشد.
منشا عفونت
برخي از ميكروارگانيسم ها خصوصا ويروسها همراه تنفس وارد ريه مي شوند، قرد دچار عفونت ، با عطسه و سرفه ميكروارگانيسم ها را وارد هوا مي كند . بعضي از ميكروبهايي كه به طور معمول در حلق افراد زندگي مي كنند بي ضرر هستند. در صورتي كه شخص به هر علت از جمله به علت ابتلا به ويروس ، ضعيف شده باشد اين ميكروبها به درون ريه ها راه مي يابند.برخي از انواع اين بيماري كه ناياب تر هستند ممكن است از منشا غير عادي ايجاد گردند.ميكروبهايي كه سبب بيماري لژيونر مي گردند گاهي اوقات به علت اشكال در سيستم هاي تهويه از طربق اين سيستها و همچنين توسط دوش هاي آب انتقال مي يابند. همچنين عامل بيماري سيتاكوزيس معمولا توسط طوطي به انسان منتقل مي شود.
چه كساني در معرض ابتلا به اين بيماري هستند و ميزان شيوع آن چقدر است ؟
هر فردي ممكن است به ذات الريه مبتلا شود حتي اگر جوان و سرحال باشد. با اين وجود در كودكان ، سالخوردگان ، افراد سيگاري و اشخاصي كه در اثر يك بيماري طولاني مدت ( مخصوصا همراه اختلال ايمني )ضعيف شده باشند شيوع ذات الريه بيشتر است. از علائم اين بيماري معمولا تب ، احساس كسالت و بي اشتهايي مي باشد. اين بيماري تقريبا دربيشتر مواقع با سرفه ( اغلب به همراه خلط كثيف ) و تنگي نفس( با احساس سنگيني در عضلات ققسه سينه ) همراه است. در صورتي كه عفونت ،پرده پوششي ريه (جنب )را درگير سازد سبب درد در ناحيه قفسه سينه مي شود كه با تنفس ، اين درد افزايش مي يابد . اين وضيعت را پلورزي يا ذات الجنب مي نامند.
درمان
بيشترين اثر درماني را آنتي بيوتيك ها دارند. مصرف زياد مايعات حائز اهميت است و گاهي اوقات ممكن است داروهاي مسكن مورد نياز باشد. اكثر بيماران مبتلا به ذات الريه در منزل و به كمك دستورات پزشك معالج، بهبود مي يابند. اما در حدود يك ششم از بيماران به قدري بد حال هستند كه بايد آنها را جهت مراقبت هاي ويژه به بيمارستان انتقال داد. اگر چه بيشتر بيماران بهبودي كامل مي يابند و تبشان نيز به سرعت از بين مي رود اما هنوز احساس خستگي و بيحالي در آنها ادامه مي يابد . متاسفانه عده كمي نيز در اثر اين بيماري جان خود را از دست مي دهند . در حال حاضر تحقيقاتي در جريان است تا روشهاي بهتري براي جلوگيري از مرگ و مير ناشي از اين بيماري ابداع گردد. پيشگيري از آنجائي كه افراد سيگاري بيش از همه در معرض خطر ابتلا به اين بيماري هستند ،ترك سيگار مهمترين عامل پيشگيري از اين بيماري مي باشد. تزريق واكسن انفلونزا با شروع فصل بيماري ( پاييز و زمستان ) براي اشخاصي كه سابقه طولاني بيماري ريوي دارند توصيه مي شود. در حال حاضر واكسني براي مقابله با شايع ترين عامل ذات الريه يعني پنوموكوك موجود مي باشد. اين واكسن براي بيماراني كه مشكلات قلبي و ريوي دارند نيز توصيه مي گردد.
riftaina
09-23-2010, 08:32 AM
هسته اتم از چه تشكيل شده است؟
http://www.nanoclub.ir/contents/nanocoating01/02.jpg
هسته اتم از دو نوع ذره كه "پرو تون " و "نوترون" ناميده مي شوند تشكيل شده است هر دو ذره تقريبا حدود 2000 بار سنگين تر از الكتر ون هستند درحالي كه "پروتون "بار الكتر يكي مثبت دارد اين بار داراي ارزش عددي معادل بارمنفي الكترون است "نوترون "همان طور كه از نامش پيداست خنثي است و به عبارت ديگر داراي بار الكتريكي نمي باشد .
پروتونها و نوترونها "نوكلئون" نيز ناميده مي شوند كه به معناي سنگ بناي هسته است . ارزش بار الكتريكي الكترونها و پرو تو نها "با ر بنيادي " ناميده مي شود
تعدادپرتونهاي يك هسته مشخص مي كند كه اين هسته به كدام عنصر شيميايي تعلق دارد مثلا اتمهاي هيدروژن يكپرتونكربن 6و اتمهاي اورانيوم 922پرتون درهسته هاي خود دارند. تعداد نوترونها دريك عنصر معين مي تواند متغيرباشد مثلا هسته هاي اتم هيدروژن با صفر ،يك يا دو نوترون وجود دارد كه به اصطلاح ايرو تو پ هاي هيدروژن ناميده مي شوند .
اگريك هسته اتم فر ضاَ 6پروتون مثبت داشته باشد 6الكترون منفي به دور آن در گردش خواهند بود به طوري كه آن اتم درمجموع از نظر الكتريكي خنثي مي باشد .
اگر در اين اتم يك الكترون از دست برود در نتيجه 6پروتون در مقابل 5الكترون وجود خواهد داشت آنگاه گفته مي شود كه اين اتم داراي بار الكتريكي 1+ مثبت خواهد بود . اين اتمهاي بار دار را آيون مي خوانند.
بسياري از هسته هاي اتمي به صورت هسته هاي سبكتر فر و مي باشند و از اين طريق اشعه آلفا (هسته هاي هليوم)، اشعيه بتا (الكترونها) يا اشعه گاما(فوتونها ) را از خود آزاد كرده متشر مي نمايند اين رفتار يا خاصيت را راديو اكتيويته مي نامند
http://cph-theory.persiangig.ir/1220-1.JPG.
در اين مورد ونيز در مور د كليه سوالات ديگري كه مربوط به انرژي هسته اي مي وشد در كتاب انرژي اتمي به طور كامل سخن رفته است انرژي اتمي كتاب پر ارزشي براي اين كتاب است و در ادامه دوره كتابهاي چگوننه وچرا منتشر مي شود
riftaina
09-23-2010, 08:35 AM
فیزیک هسته ای
در جهان همه چیز از اتم ساخته شده است. اتمهای مختلف در کنار هم قرار می گیرند و مولکولهای مختلف را تشکیل می دهند. هر اتمی که در طبیعت پیدا می شود، یکی از 92 نوع اتمی است که به نام عناصر طبیعی شناخته شده اند؛ پس هر چه روی زمین وجود دارد، از فلز، پلاستیک،لباس، شیشه گرفته تا مو و غیره، همه ترکیباتی از 92 عنصر طبیعی هستند. جدول تناوبی عناصر، فهرست عناصری است که می توان در طبیعت پیدا کرد به اضافه عناصری که به دست بشر ساخته شده است.
درون هر اتم می توان سه ذره ریز پیدا کرد: پروتون، نوترون و الکترون.
پروتونها در کنار هم قرار می گیرند و هسته اتم را تشکیل می دهند، در حالی که الکترونها به دور هسته می چرخند. پروتون بار الکتریکی مثبت و الکترون بار الکتریکی منفی دارد و از آنجا که بارهای مخالف ، یکدیگر را جذب می کنند، پروتون و الکترون هم یکدیگر را جذب می کنند و همین نیرو، سبب پایدار ماندن الکترونها در حرکت به دور هسته می گردد. در اغلب حالت ها تعداد پروتونها و الکترونهای درون اتم یکسان است، بنابراین اتم درحالت عادی و طبیعی خنثی است.
نوترون، بار خنثی دارد و وظیفه اش در هسته، کنار هم نگاه داشتن پروتونهای هم بار است.می دانیم که ذرات با بار یکسان یکدیگر را دفع می کنند .در نتیجه وظیفه نوترونها این است که با فراهم آوردن شرایط بهتر، پروتونها را کنار هم نگاه دارند. ( این کار توسط نیروی هسته ای قوی صورت می گیرد )
تعداد پروتونهای هسته نوع اتم را مشخص می کند. برای مثال اگر 13 پروتون و 14 نوترون، یک هسته را تشکیل دهند و 13 الکترون هم به دور آن بچرخند، یک اتم آلومینیوم خواهید داشت و اگر یک میلیون میلیارد میلیارد اتم آلومینیوم را در کنار هم قرار دهید، آنگاه نزدیک به پنجاه گرم آلومینیوم خواهید داشت! همه آلومینیوم هایی که در طبیعت یافت می شوند، al27 یا آلومینیوم 27 نامیده می شوند. عدد 27 نشان دهنده جرم اتمی است که مجموع تعداد پروتونها و نوترونهای هسته را نشان می دهد.
اگر یک اتم آلومینیوم را درون یک بطری قرار دهید و میلیونها سال بعد برگردید، باز هم همان اتم آلومینیوم را خواهید یافت. بنابراین آلومینیوم 27 یک اتم پایدار نامیده می شود.
بسیاری از اتمها در شکل های مختلفی وجود دارند. مثلاً مس دو شکل دارد: مس 63 که 70 درصد کل مس موجود در طبیعت است و مس 65 که 30 درصد بقیه را تشکیل می دهد. شکل های مختلف اتم، ایزوتوپ نامیده می شوند. هر دو اتم مس 63 و مس 65 دارای 29 پروتون هستند، ولی مس 63 دارای 34 نوترون و مس 65 دارای 36 نوترون است. هر دو ایزوتوپ خصوصیات یکسانی دارند و هر دو هم پایدارند.
اتمهای ناپایدار
تا اوایل قرن بیستم، تصور می شد تمامی اتم ها پایدار هستند، اما با کشف خاصیت پرتوزایی اورانیوم توسط بکرل مشخص شد برخی عناصر خاص دارای ایزوتوپ های رادیواکتیو هستند و برخی دیگر، تمام ایزوتوپ هایشان رادیواکتیو است. رادیواکتیو بدان معنی است که هسته اتم از خود تشعشع ساطع می کند.
هیدورژن مثال خوبی از عنصری است که ایزوتوپ های متعددی دارد و فقط یکی از آنها رادیو اکتیو است. هیدروژن طبیعی ( همان هیدروژنی که ما می شناسیم) در هسته خود دارای یک پروتون است و هیچ نوترونی ندارد. ( البته چون فقط یک پروتون درهسته وجود دارد نیازی به نوترون نیست ) ایزوتوپ دیگر هیدروژن، هیدروژن 2 یا دو تریوم است که یک پروتون و يک نوترون در هسته خود جای داده است. دوتریوم، فقط 015/0 درصد کل هیدروژن را تشکیل می دهد و در طبیعت بسیار کمیاب است، با این حال مانند هیدورژن طبیعی رفتار می کند. البته از یک جهت با آن تفاوت دارد و آن، سمی بودن دوتریوم در غلظت های بالاست. دوتریوم هم ایزوتوپ پایداری است، ولی ایزوتوپ بعدی که تریتیوم خوانده می شود، ناپایدار است. تریتیوم که هیدروژن 3 نیز خوانده می شود، در هسته خود یک پروتون و دو نوترون دارد و طی یک واپاشی رادیواکتیو به هلیوم 3 تبدیل می شود. این بدان معنی است که اگر ظرفی پر از تریتیوم داشته باشید و آن را بگذارید و یک میلیون سال بعد برگردید، ظرف شما پر از هلیوم 3 است. هلیوم 3 از 2 پروتون و یک نوترون ساخته شده وعنصری پایدار است ).
در برخی عناصر مشخص، به طور طبیعی همه ایزوتوپ ها رادیواکتیو هستند. اورانیوم بهترین مثال برای چنین عناصری است که علاوه بر رادیواکتیویته زیاد سنگین ترین عنصر رادیواکتیو هم هست که به طور طبیعی یافت می شود. علاوه بر آن، هشت عنصر رادیواکتیو طبیعی هم وجود دارند که عبارتند از پولوتونیوم، استاتین، رادون، فرانسیم، رادیوم، اکتینیوم، توریم و پروتاکتسینانیوم. عناصر سنگین تر از اورانیوم که به دست بشر در آزمایشگاه ساخته شده اند، همگی رادیواکتیو هستند.
واپاشی رادیو اکتیو
وحشت نکنيد بر خلاف اسمش این فرایند بسیار ساده است! اتم یک ایزوتوپ رادیواکتیو طی یک واکنش خودبخودی به یک عنصر دیگر تبدیل می شود. این واپاشی معمولاً از سه راه زیر انجام می شود:
1- واپاشی آلفا
2- واپاشی بتا
3- شکافت خودبه خودی
توضيح تفاوت این سه راه کمی مشکل است اما بدون اینکه بدانید این سه راه چه فرقی با هم می کنند هم می توانيد از ادامه مطلب سر در آورید!! اگر خیلی هم علاقمندید بدانید اينجا را کليک کنید.
در این فرآیندها چهار نوع تابش رادیواکتیو مختلف تولید می شود:
1- پرتو آلفا
2- پرتو بتا
3- پرتو گاما
4- پرتوهای نوترون
تابش های طبیعی خطرناک
درست است که واپاشی رادیواکتیو، یک فرآیند طبیعی است و عناصر رادیواکتیو هم بخشی از طبیعت هستند، ولی این تابش های رادیواکتیو برای موجودات زنده زیان بار هستند. ذرات پر انرژی آلفا، بتا، نوترونها، پرتوهای گاما و پرتوهای کیهانی، همگی به تابش های یون ساز معروفند، بدین معنی که بر همکنش آنها با اتم ها منجر به جداسازی الکترون ها از لایه ظرفیتشان می شود. از دست دادن الکترونها، مشکلات زیادی از جمله مرگ سلول ها و جهش های ژنتیکی را برای موجودات زنده به دنبال دارد. جالب است بدانید جهش ژنتيکي عامل بروز سرطان است.
درات آلفا، اندازه بزرگتری دارند و از این رو توانایی نفوذ زیادی در مواد ندارند، مثلاً حتی نمی توانند از یک ورق کاغذ عبور کنند. از این رو تا زمانی که در خارج بدن هستند تأثیری روی افراد ندارند. ولی اگر مواد غذایی آلوده به مواد تابنده ذرات آلفا بخورید، این ذرات می توانند آسیب مختصری درون بدن ایجاد کنند.
ذرات بتا توانایی نفوذ بیشتری دارند که البته آن هم خیلی زیاد نیست، ولی در صورت خورده شدن خطر بسیار بیشتری دارند. ذرات بتا را می توان با یک ورقه فویل آلومینویم یا پلکسی گلاس متوقف کرد.
پرتوهای گاما همانند اشعه x فقط با لایه های ضخیم سربی متوقف می شوند. نوترونها هم به دلیلی بی یار بودن، قدرت نفوذ بسیار بالایی دارند و فقط با لایه های بسیار ضخیم بتن یا مایعاتی چون آب و نفت متوقف می شوند. پرتوهای گاما و پرتوهای نوترون به دلیل همین قدرت نفوذ بالا می توانند اثرات بسیار وخیمی بر سلول های موجودات زنده بگذارند، تأثیراتی که گاه تا چند نسل ادامه خواهد داشت
riftaina
09-23-2010, 08:39 AM
خلاصه مقاله
۱- براساس نظريه ريسمان ها، جهان ما پوسته اى ۴ بعدى است كه در يك فضا- زمان ۱۰ بعدى شناور است.
۲- درصورت انحناى شديد ابعاد فراسوى جهان ما، هر ذره اى كه قادر به خروج از ابعاد چهارگانه اين جهان باشد، مى تواند با ميان بر زدن از ميان بعد پنجم، حتى از نور هم پيشى بگيرد.
۳- حركت سريع تر از نور، از ديد برخى از ناظرهاى اين جهان، به معناى سفر در زمان و بازگشت به گذشته است.
۴- گراويتون ها و نوترينوهاى خنثى ذراتى هستند كه امكان خروج از جهان ما را دارند. بنابراين اين ذرات قادرند در زمان سفر كنند.
۵- بدين ترتيب طى چند دهه آينده و با كمك نوترينوهاى خنثى قادر خواهيم بود ايده سفر در زمان را به طور تجربى بيازماييم.
احتمالاً عنوان جديدترين مقاله علمى «هانريش پاس»
Pas.H
براى شما بيش از حد عجيب و غريب و نامفهوم به نظر برسد: «منحنى هاى زمان گونه بسته در جهان هاى پوسته اى خميده غيرمتقارن» ! اما براى آنهايى كه به فيزيك نظرى مسلط هستند اين مقاله از يك حقيقت شگفت انگيز پرده بردارى مى كند. براساس اين مقاله، ساخت ماشين زمان، بسيار راحت تر و دردسترس تر از آن چيزى است كه تاكنون تصور مى شد.
پس ديگر كند و كاو طاقت فرسا در جهان براى يافتن سياه چاله هاى چرخان يا كرم چاله هاى عجيب و غريب را ( كه تا پيش از اين به نظر مى رسيد كه تنها راه هاى سفر در زمان باشند) فراموش كنيد. براساس نظر «پاس» و همكارانش در دانشگاه هاوايى، در سفر در زمان، همواره و در همه جا در جهان بر روى ما گشوده است. نكته جالب تر اينكه برخلاف اغلب سناريوهاى قبلى، صحت اين ايده را مى توان همين جا بر روى زمين هم به معرض آزمون گذاشت. «بيل لوئيز»
Louis.B
كه فيزيكدانى از آزمايشگاه ملى لس آلاموس در نيومكزيكو و يكى از مسئولان ارشد آزمايش معروف باريكه نوترينوى
MiniBoone
در آزمايشگاه شتاب دهنده فرمى است دراين باره مى گويد: «به نظر من ايده اى كه «پاس» ارائه كرده، ايده اى بسيار شگفت انگيز و فوق العاده است. اما هم اكنون مسئله مهم، نشان دادن صحت اين ايده است.»
البته فيزيكدانانى نظير «لوئيز» حق دارند كه كمى محتاط باشند. در واقع بايد گفت كه هرچند هيچ يك از قوانين طبيعت امكان سفر در زمان را عملاً رد نمى كنند، اما فيزيكدان ها از ديرباز با اين مسئله ميانه چندان خوشى نداشته اند، چرا كه سفر در زمان مى تواند فرض پذيرفته شده تقدم علت بر معلول را زير سئوال ببرد. از طرفى نقض قانون موجبيت مى تواند اوضاع جهان را به هم بريزد. به عنوان مثال شما مى توانيد به گذشته سفر كرده و از تولد خودتان جلوگيرى كنيد.
وجود چنين تناقض نماهايى منجر به ارائه حدسى از سوى «استفن هاوكينگ» شد كه اصطلاحاً «حدس حفاظت از تاريخ» ناميده مى شود. براساس اين حدس بايد اصولى در فيزيك (كه هنوز كشف نشده اند) وجود داشته باشند كه از امكان وقوع سفر در زمان جلوگيرى كنند. تا همين سه سال پيش هيچ كس نتوانسته بود جزئيات چنين اصولى را ترسيم كند تا اينكه در سال ۲۰۰۳ گروهى از محققان كه بر روى نظريه ريسمان ها (كه بهترين گزينه براى رسيدن به نظريه اى واحد در فيزيك است) كار مى كردند، مدعى شدند كه براساس اين نظريه، ساز و كارهايى وجود دارند كه مى توانند از سفر در زمان جلوگيرى كنند
تا به اينجا ظاهراً همه چيز درست بود. اما حتماً مى دانيد كه فيزيكدان ها در قانع نشدن به يك جواب، شهره خاص و عام هستند. اين گونه بود كه «پاس» و دو نفر از همكارانش به نام هاى «سنديپ پاكواسا»
Pakvasa.S
از دانشگاه هاوايى و «توماس ويلر»
Weiler.T
از دانشگاه وندربيلت در تنسى شروع به تجزيه و تحليل مجدد نظريه ريسمان ها كردند. اين نظريه، اجزاى بنيادين جهان را نه به صورت ذرات نقطه اى بلكه به شكل ريسمان هاى مرتعش انرژى مى داند. در اين نظريه، ارتعاش سريع تر اين ريسمان ها معادل جرم بيشتر ذرات است.
اين ريسمان هاى مرتعش مى توانند نحوه هزاران نوع برهم كنش مابين تمامى ذرات بنيادى نظير كوارك ها و الكترون ها را توضيح دهند. اما نكته اى اساسى در مورد اين نظريه وجود دارد: اين نظريه تنها زمانى جواب مى دهد كه اين ريسمان هاى انرژى به جاى چهار بعد معمول، در يك فضا- زمان ۱۰ بعدى در حال ارتعاش باشند. در واقع براساس نظريه ريسمان ها، اين ابعاد اضافى يا فوق العاده كوچك هستند، به طورى كه تاكنون متوجه حضور آنها نشده ايم و يا بسيار بزرگ و به گونه اى خميده هستند كه باز هم تا به حال از ديد ما پنهان مانده اند.
بنابر نظريه ريسمان ها، جهان ما در واقع پوسته اى چهار بعدى است كه در يك فضا- زمان 10 بعدى شناور است. اما از آنجايى كه تمامى ذرات و نيروهاى جهان ما مقيد به پوسته چهار بعدى اين جهان هستند و امكان خروج از آن را ندارند، بنابراين ما نيز تاكنون از وجود ابعاد بالاتر خارج از جهان خود (يعنى همين چهار بعدى كه تجربه هاى ما محدود به آن است) هيچ اطلاعى نداشتيم. «پاس» در اين باره مى گويد: «اگر واقعاً چنين باشد پس امكان ميان بر زدن از ميان اين ابعاد بالاتر نيز وجود خواهد داشت و همين مسيرهاى ميان بر است كه سفر در زمان را ممكن مى سازد.»
تجسم چنين ميان برهايى كار چندان دشوارى نيست. فرض كنيد كه پوسته چهار بعدى جهان ما كه در بعد بالاتر (بعد پنجم) جاى گرفته همانند كاغذى باشد كه از وسط تا شده و دو انتهاى آن بر روى همديگر قرار گرفته است. در اين صورت مى توان از نقطه اى واقع بر پوسته جهان، آن را ترك كرده و وارد بعد بالاتر شد و پس از پيمودن مسيرى كوتاه در بعد پنجم دوباره و در نقطه اى ديگر در مقابل آن به جهان بازگشت. جالب اينجاست كه اگر اين صفحه خم شده (يعنى جهان ما) صفحه اى بسيار بزرگ باشد، در اين صورت براى پيمودن همين مسير از روى خود صفحه (يعنى از درون جهان) مى بايست فاصله اى بسيار طولانى را طى مى كرديم اما با خروج از پوسته جهان و عبور از ميان ابعاد بالاتر عملاً ميان بر خواهيم زد.
اما مسئله اى در ارتباط با تصويرى كه ارائه شد وجود دارد. اگرچه اساساً مى توان جهانى را تصور كرد كه بتوان از يك سوى آن به سوى ديگر ميان بر زد اما مسئله آن است كه جهان ما نمى تواند مشابه چنين جهانى باشد. علت اين امر آن است كه فضا- زمان چنين جهانى به شدت خميده بوده و نتيجتاً با نظريه نسبيت خاص اينشتين (كه هندسه فضا را تخت يا اقليدسى مى داند) ناسازگار خواهد بود. از آنجايى كه آزمون هاى تجربى متعددى تاكنون صحت پيش بينى هاى نسبيت خاص را در حوزه محلى موقعيت ما در جهان تا دقتى بالاتر از يك به يك ميليون تاييد كرده اند، بنابراين بسيار بعيد است كه پوسته چهاربعدى جهان ما همانند يك كاغذ تاشده باشد.
بنابراين پاس، پاكواسا و ويلر از فرض ديگرى استفاده كردند. آنها فضا- زمانى را در نظر گرفتند كه در آن، جهان ما يك پوسته چهاربعدى تخت بوده اما اين پوسته تخت، در ابعاد بالاترى شناور است كه به شدت خميده هستند. از آنجايى كه در اين تصوير، جهان ما تخت است بنابراين نسبيت خاص همچنان در آن معتبر خواهد بود. اما ميزان انحناى ابعاد بالاتر خارج از جهان ما به حدى است كه نسبيت خاص در آن ابعاد ديگر اعتبار خود را از دست خواهد داد. اين امر بدان معناست كه هر چيزى كه بتواند از ابعاد جهان ما خارج شده و وارد بعد پنجم شود قادر خواهد بود يكى از بنيادى ترين اصول نسبيت خاص را زير پا بگذارد: چنين چيزى قادر است با سرعتى فراتر از سرعت نور حركت كند.
اين امر، نتايج خارق العاده اى را براى ساكنان پوسته جهان ما در بر خواهد داشت. در نظر اشخاصى كه در اين جهان زندگى مى كنند، هر چيزى كه مسيرى ميان بر را از ميان ابعاد بالاتر هستى طى كند، ناگهان از نقطه اى از جهان ما غيب شده و در نقطه اى ديگر در جهان ظاهر مى شود. در نظر برخى از ساكنان جهان، هويت مزبور فاصله مابين اين دو نقطه را حتى سريع تر از نور طى خواهد كرد. اما شگفت انگيزتر آن كه در نظر برخى ديگر، آن چيز حتى در زمان سفر كرده و به گذشته باز خواهد گشت. علت اين امر آن است كه براساس نظريه نسبيت خاص، در برخى از چارچوب هاى مرجع، حركت سريع تر از نور معادل سفر در زمان و بازگشت به گذشته است. «پاس» در اين باره مى گويد: «چنين مسيرهاى ميان برى كه از ابعاد بالاتر هستى در خارج از جهان ما عبور مى كنند اصطلاحاً «منحنى هاى زمان گونه بسته» ناميده مى شوند. يافتن چنين مسيرهايى در واقع معادل دستيابى به رمز ماشين زمان است.»
• خروج از رويه
اما اين ايده سفر در زمان نيازمند حل يك مشكل است و آن يافتن راهى است براى خروج از جهان ما و ورود به ابعاد بالاتر هستى. اما انجام چنين كارى چگونه ميسر خواهد بود؟ خوشبختانه نظريه ريسمان ها راهى را براى اين كار در پيش روى ما قرار مى دهد. براساس اين نظريه تقريباً تمامى ريسمان هاى نمايانگر ذرات بنيادى جهان ما ريسمان هايى باز هستند و دو انتهاى اين ريسمان ها همواره مقيد به پوسته جهان ماست. به همين دليل هم اين ذرات هيچ گاه نخواهند توانست از جهان ما خارج شده و با ورود به بعد پنجم، مسير ميان برى را در فضا- زمان بپيمايند. اما در اين ميان دو استثناى مهم نيز وجود دارد: يكى ذره (ريسمان) حامل نيروى گرانش به نام گراويتون و ديگرى نوع چهارمى از نوترينو كه در برابر سه نوع معمول آن اصطلاحاً نوترينوى خنثى ناميده مى شود (منظور از نوترينوى خنثى، خنثى بودن آن به لحاظ الكتريكى نيست چراكه نوترينوهاى معمولى نيز همگى فاقد بار الكتريكى بوده و هيچ يك در برهم كنش الكترومغناطيسى شركت نمى كنند. در واقع منظور از عبارت خنثى آن است كه اين نوترينوها داراى فوق بار ضعيف صفر هستند و بنابراين حتى در برهم كنش ضعيف هم شركت نمى كنند و تنها در برهم كنش گرانشى وارد مى شوند). مطابق نظريه ريسمان، اين دو ذره برخلاف ساير ذرات، ريسمان هاى حلقوى بسته هستند. از آنجايى كه اين ريسمان هاى بسته عملاً هيچ انتهاى مشخصى ندارند كه به پوسته جهان مقيد باشند، بنابراين مى توانند آزادانه از جهان ما خارج شده و به ساير ابعاد هستى سفر كنند.
همين ويژگى گراويتون ها است كه به نظريه پردازان ريسمان كمك مى كند تا ضعيف بودن نيروى گرانش را نسبت به ساير نيروهاى بنيادى نظير الكترومغناطيس تبيين كنند. بر اين اساس، ضعيف بودن نيروى گرانش در واقع بدان علت است كه تعداد بسيارى از گراويتون هاى گسيل شده توسط ذره مبدأ پيش از آنكه فرصت رسيدن به ذره مقصد را پيدا كنند از جهان ما خارج خواهند شد و به ابعاد بالاتر درز مى كنند. اما شگفت انگيزتر آنكه خروج اين ذرات از ابعاد جهان ما و ميان بر زدن آنها از ميان ابعاد بالاتر هستى بدان معنا است كه گراويتون ها و نوترينوهاى خنثى اساساً توانايى سفر در زمان را دارند. بنابراين «پاس» معتقد است كه به كمك اين ذرات مى توان امكان سفر در زمان را به طور تجربى به محك آزمون گذاشت.
اما چنين كارى چندان آسان نخواهد بود چراكه هيچ كس تاكنون موفق به دام اندازى يك گراويتون يا نوترينوى خنثى نشده است، زيرا آشكارسازى اين ذرات بسيار نامحتمل و دشوار است. در هر ثانيه هزاران ميليارد نوترينوى معمولى از بدن ما مى گذرند، اما ما متوجه عبور هيچ يك از آنها نمى شويم چراكه اين ذرات، بسيار به ندرت با الكترون ها و اتم ها برهم كنش انجام مى دهند. اما احتمال برهم كنش نوترينوهاى خنثى با ماده حتى از نوترينوهاى معمولى هم كم تر است چراكه نوترينوهاى خنثى تنها از طريق برهم كنش فوق العاده ضعيف گرانشى و نيز تبادل بوزون هيگز با ماده برهم كنش دارند. (بوزون هيگز، ذره اى است كه هنوز به طور تجربى كشف نشده است. جرم هريك از ذرات بنيادى در واقع ماحصل برهم كنش آنها با اين ذره است.)
با همه اين احوال «پاس» و همكارانش معتقدند كه براساس مكانيك كوانتومى راهى براى اين مسئله وجود دارد. قوانين فيزيك كوانتومى حاكى از آن است كه نوترينوها مى توانند از نوعى به نوع ديگر تبديل شوند. آزمايش هاى انجام شده در ژاپن و ايالات متحده نيز كه براى آشكارسازى نوترينوهاى خورشيدى و نيز نوترينوهاى حاصل از ساير منابع اخترفيزيكى طراحى شده اند، به طور تجربى موفق به تاييد امكان تبديل نوترينوها از نوعى به نوع ديگر شده اند. همين مسئله در مورد نوترينوهاى خنثى هم صادق است به گونه اى كه اين نوترينوها نيز مى توانند به نوترينوهاى معمولى (كه با سهولت بسيار بيشترى قابل آشكارسازى هستند) تبديل شوند و بالعكس. نكته حائز اهميت آنكه احتمال اين تبديل، به تناسب چگالى محيطى كه نوترينوها در حال عبور از آن هستند، افزايش مى يابد.
همين نكته بود كه سبب شد تا «پاس» و همكارانش پيشنهاد انجام آزمايشى را ارائه دهند كه خواهد توانست امكان سفر در زمان را به طور تجربى نشان دهد. در اين آزمايش، باريكه اى از نوترينوهاى معمولى از يك مركز تحقيقاتى واقع در قطب جنوب به سوى آشكارسازى در روى خط استوا ارسال خواهد شد. در هنگام عبور باريكه از ميان كره زمين، بخشى از نوترينوها به نوترينوهاى خنثى بدل خواهند شد. ازآنجايى كه اين نوع نوترينوها قادرند از ميان ابعاد بالاتر فراسوى جهان ما ميان بر بزنند بنابراين زودتر از بقيه به آن سوى كره زمين خواهند رسيد، به گونه اى كه گويى از نور هم سريع تر حركت كرده اند. اما همين كه اين نوترينوها از آن سوى زمين خارج شده و وارد اتمسفر شوند، دوباره تغيير نوع داده و به نوترينوهاى معمولى (كه قابل آشكارسازى هستند) بدل خواهند شد. اما با توجه به چرخش زمين و در كمال تعجب، اين نوترينوها (كه سريع تر از نور حركت كرده بودند) در زمانى پيش از زمان آغاز حركت خود به مقصد خواهند رسيد!
هرچند انجام چنين آزمايشى فراتر از توانمندى هاى فناورى فعلى بشر است، اما همان طور كه «پاس» هم به درستى بدان اشاره دارد، انجام اين آزمايش طى حداكثر۵۰ سال آينده ميسر خواهد شد. البته تحقق چنين آزمايشى پيش از هرچيز نيازمند صحيح بودن دو پيش فرض است. شرط اول، وجود نوترينوهاى خنثى است. اگرچه اكنون بسيارى از فيزيكدان ها معتقدند كه چنين نوترينوهايى بايد وجود داشته باشند، اما اين امر هنوز به طور تجربى تاييد نشده است. و شرط دوم آن است كه همان طور كه «پاس» فرض كرده است ما واقعاً در يك فضا- زمان خميده غيرمتقارن زندگى مى كنيم. اما چنين پيش فرضى تا چه حد قابل قبول است؟
هنگامى كه اينشتين، نظريه نسبيت عام را ارائه كرد، عملاً نشان داد كه فضا- زمان تحت چه شرايطى ممكن است خميده و يا تخت باشد. اما معادلات اينشتين چيزى درباره هندسه واقعى جهان به ما نمى گويد (بلكه صرفاً حالت هاى ممكن اين هندسه را به تصوير مى كشد). بنابراين، به عنوان مثال كيهان شناسان صرفاً با اتكا به اين معادلات نمى توانند بگويند كه آيا جهان ما تا بى نهايت ادامه دارد و يا اينكه اين جهان، جهانى خميده و بسته است. همين امر، در ماشين هاى زمان متفاوتى را بر روى فيزيكدان ها گشوده است، كه برخى قابل قبول تر از بقيه هستند.
به عنوان مثال، يكى از پاسخ هاى مشهور معادلات اينشتين كه براى نخستين بار توسط رياضيدانى به نام «كورت گودل»
Godel. K
ارائه شد، جهانى را توصيف مى كند كه با سرعت به دور خود درحال چرخش است. در چنين جهانى نور به جاى حركت در خط راست، در يك مسير مارپيچى حركت خواهدكرد. «گودل» توانست نشان دهد مسافرى كه در چنين جهانى مسيرى طولانى را در اعماق كيهان طى مى كند، قادر است حتى از نور هم پيشى گرفته و در زمانى پيش از شروع حركت خود از مبدأ، به آنجا بازگردد. به عبارتى جهان چرخنده گودل، همانند يك ماشين زمان عمل مى كند. اما مسئله همان طور كه «پاس» هم بدان اشاره مى كند، اين است كه ما واقعاً در چنين جهانى زندگى نمى كنيم.
يكى ديگر از انواع ماشين زمان را مى توان در درون سياه چاله هاى چرخان جست وجو كرد. در سياه چاله هاى چرخان، فضا- زمان آنچنان انحنا پيدا مى كند كه جاى فضا با زمان عوض مى شود. اگرچه اين نوع ماشين زمان واقعاً در جهان ما وجود دارد اما در اينجا هم مسئله آن است كه اين سياه چاله هاى چرخان عملاً خارج از دسترس ما هستند. اما پس از سياه چاله هاى چرخان، نوبت به نوع ديگرى از ماشين زمان مى رسد كه ايده آن براى اولين بار توسط فيزيكدانى به نام «فرانك تيپلر»
F.Tipler
مطرح شد. اين نوع ماشين زمان در فضا- زمان اطراف يك جرم استوانه اى چرخان نامتناهى شكل مى گيرد، اما به عقيده «پاس» ساخت چنين ماشينى هم عملاً غيرممكن است، چرا كه نيازمند جرم استوانه اى فوق العاده عظيمى است كه با سرعتى غيرقابل باور در حال چرخش باشد
شايد سفر زمانى بسيار راحت تر از آن باشد كه تصور مى كنيم
جهان خميده غير متقارن
http://cph-theory.persiangig.ir/1542-2.JPG
يكى ديگر از گزينه هاى مطرح در مورد ماشين زمان، كرم چاله ها هستند. اين تونل هاى ميكروسكوپى در ساختار فضا- زمان، مى توانند يك نقطه از زمان را به نقطه اى ديگر از آن متصل كنند. اما براى عبور از ميان اين تونل ها هم يك مشكل اساسى وجود دارد: تونل كرم چاله ها در يك چشم برهم زدن پس از تشكيل، به طور خود به خود بسته مى شود.
براى باز نگاه داشتن اين تونل ها فقط يك راه وجود دارد و آن استفاده از نوعى ماده ناشناخته است. اين نوع ماده برخلاف ماده معمولى كه در حضور ميدان گرانشى جذب مى شود، بر اثر نيروى گرانش دفع خواهد شد و همين نيروى دافعه است كه مى تواند از بسته شدن دهانه كرم چاله جلوگيرى كند. اما همان طور كه «پاس» هم مى گويد، ما هنوز نمى دانيم كه چنين ماده عجيب و غريبى در جهان وجود دارد يا خير و اگر وجود داشته باشد، آيا پايدار خواهد بود يا نه.
اگرچه «پاس» اذعان مى دارد طرحى كه توسط او و همكارانش براى سفر در زمان ارائه شده نيز، نيازمند وجود ماده عجيبى است كه بتواند به بعد پنجم انحنا بدهد، اما به نظر او، به هر حال اين طرحى، قابل قبول تر از بقيه طرح هاست. علت اين امر آن است كه ماده عجيب ناشناخته در اين طرح ( برخلاف طرح كرم چاله ها) مى تواند در ميان ابعاد بالاتر خارج از جهان ما، پنهان شده باشد. بدين ترتيب طرح «پاس» مى تواند توضيح دهد كه چرا تاكنون ما با چنين ماده عجيب و غريبى در جهان مواجه نشده ايم.
البته ايده «پاس» هم مانند هر ايده ديگرى منتقدانى دارد. يكى از اين اشخاص، «سيدنى دسر»
S.Deser
از دانشگاه برانديس ماساچوست است. دسر كه ايده وجود ماده عجيب و ناشناخته را چندان نمى پسندد، همانند اينشتين معتقد است كه سفر در زمان اساساً ممكن نخواهد بود.
اما «پاس» معتقد است كه با تصويرى كه او و همكارانش از فضا- زمان ارائه داده اند، مى توان تعدادى از مسائل بى پاسخ را كه نسبيت عام با آنها مواجه است حل كرد. به عنوان مثال، برقرارى ارتباطى فراتر از سرعت نور مابين نقاط دوردست كيهان با همديگر در جهان اوليه، مى تواند به تبادل گرمايى اين نقاط با همديگر منجر شده باشد. همين امر قادر خواهد بود كه علت يكنواختى دماى جهان را كه توسط كيهان شناسان مشاهده شده است، توضيح دهد. بدين ترتيب نظريه «پاس» مى تواند جايگزينى براى نظريه تورمى باشد (نظريه تورمى در كيهان شناسى سعى دارد تا با فرض اين كه در لحظات آغازين پيدايش جهان، فضا- زمان دچار انبساط فوق العاده سريع و غيرقابل تصورى شده است، يكنواختى دماى جهان را توضيح دهد). در واقع تا پيش از ارائه نظريه پاس، عمده كيهان شناسان از نظريه تورمى حمايت مى كردند، اما مسئله آن است كه هيچكس تاكنون موفق به ارائه جزئيات فيزيك وراى مسئله تورم كيهانى نشده است.
• جهان خميده
در اين ميان برخى نيز به آن بخش ايده «پاس» كه به فضا- زمان خميده غيرمتقارن مرتبط است با ديده ترديد مى نگرند. «تونى پاديلا»
T.Padilla
از دانشگاه بارسلوناى اسپانيا يكى از اين اشخاص است. وى مى گويد: «اين نظريه قطعاً نظريه جالب توجهى است، اما هنوز زود است كه وجود چنين فضا- زمانى را كه اين نظريه بدان اشاره دارد، طبيعى بدانيم. ابتدا بايد پايدار بودن اين نوع فضا- زمان را ارزيابى كرد و من به شخصه معتقدم كه چنين فضا- زمانى پايدار نخواهد بود ؛ هرچند ممكن است من در اشتباه باشم.»
البته «پاديلا» اذعان مى دارد كه ممكن است در آينده مشخص شود كه يك جهان پوسته اى با همان ويژگى هايى كه گروه «پاس» بدان اشاره دارد، جهان پايدارى خواهد بود؛ اما در نظر «پاديلا» هنوز چنين چيزى روشن نيست.
«جان كرامر»
J.Cramer
نيز از دانشگاه واشينگتن در سياتل معتقد است كه در ايده پاس، نكات جالبى نهفته است؛ اما او نيز مى گويد: «تحقق اين ايده نيازمند وجود يك جهان پوسته اى خميده غيرمتقارن است، اما ممكن است جهان ما مشابه چنين جهانى نباشد.» و ادامه مى دهد: «اما به هر حال اين ايده، ايده اى بسيار شگفت انگيز است.»
البته چنانچه سفر در زمان براساس ايده «پاس» ممكن باشد، تنها ذرات خاصى نظير نوترينوهاى خنثى و گراويتون ها امكان اين سفر را خواهند داشت و بنابراين ما عملاً امكان دخل و تصرف چندانى را در گذشته جهان نخواهيم داشت. اما «پاس» با نگاهى واقع بينانه به بحث مسافرت در زمان نگاه مى كند. او معتقد است تا زمانى كه به لحاظ نظرى احتمال سفر در زمان وجود داشته باشد، انجام آزمايش هاى تجربى در اين زمينه به زحمتش مى ارزد. او در اين مورد مى گويد: «حتى چنانچه سفر در زمان ميسر هم نباشد، با تحقيق بر روى ذراتى نظير نوترينوهاى خنثى مى توان به ماهيت آن قانون هاى فيزيك پى برد كه از چنين سفرى جلوگيرى مى كنند.» به هر حال، اولين پاسخ ها به پرسش هاى مطرح در مورد ذراتى نظير نوترينوهاى خنثى به زودى و توسط نتايج آزمايش باريكه نوترينوى
MiniBoone
ارائه خواهد شد. اين آزمايش تا اواخر همين امسال قادر خواهد بود كه وجود نوترينوى خنثى و مسيرهاى ميان بر در ابعاد فراسوى جهان ما را به طور تجربى تاييد كند. اما اگر سفر در زمان واقعاً حقيقت داشته باشد، ممكن است پاسخ همه پرسش هاى ما، پيش از پرسيدن آنها ارائه شده باشد
riftaina
09-23-2010, 08:43 AM
ساختار و مفاهیم كلی نانو تكنولوژی
یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد. از آنجایی كه علوم نانو بخش وسیعی برگرفته از مباحث شیمی، فیزیك، بیولوژی، پزشكی، مهندسی و الكترونیك را در بر می گیرد،گروه بندی آن بسیار پیچیده است.
یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد. از آنجایی كه علوم نانو بخش وسیعی برگرفته از مباحث شیمی، فیزیك، بیولوژی، پزشكی، مهندسی و الكترونیك را در بر می گیرد،گروه بندی آن بسیار پیچیده است. دانشمندان، علوم نانو را به چهار گروه شامل مواد (گروه اول)، مقیاسها (گروه دوم)، تكنولوژی الكترونیك، اپتوالكترونیك، اطلاعات و ارتباطات (گروه سوم) و بیولوژی و پزشكی (گروه چهارم) طبقه بندی كرده اند. این طبقه بندی باعث سهولت در بررسی این علوم شده است البته تداخل برخی از بخش ها در یكدیگر طبیعی است. برنامه های توسعه این تكنولوژی به سه بخش كوتاه مدت (كمتر از پنج سال)، میان مدت( بین۱۵-۵ سال) و بلند مدت (بیش از۲۰ سال) تقسیم بندی شده است. مواد نانو (nanomaterials) قابلیت كنترل ساختار تشكیل دهنده مواد پیشرفته (از فولادهای ساخته شده در اوایل قرن۱۹ تا انواع بسیار پیشرفته امروزی) در ابعاد كوچك و كوچكتر، در اندازه های میكرو و نانو بوده است. هر قدر بتوانیم این مواد را در ابعاد ریزتر و كنترل شده ای تولید كنیم خواهیم توانست مواد جدیدی را با قابلیت و عملكردهای بسیار عالی به دست آوریم. تاكنون تعاریف متعددی از مواد نانو ارائه شده است اما در یك تعریف جامع می توان گفت موادی در این گروه قرار می گیرند كه یكی از ابعاد اضلاع آنها از۱۰۰ نانومتر كوچكتر باشد. یكی از این گروهها »لایه ها« است. لایه ها یك بعدی هستند كه در دو بُعد دیگر توسعه می یابند مانند فیلم های نازك و پوششها. برخی از قطعات كامپیوتر جزو این گروه هستند. گروه بعدی شامل موادی است كه دارای دو بعد هستند و در یك بعد دیگر گسترش می یابند و شامل لوله ها و سیمها می شوند. گروه مواد سه بعدی در نانو شامل ذرات، نقطه های كوانتمی (ذرات كوچك مواد نیمه هادیها) و نظایر آنها می شوند. دو ویژگی مهم، مواد نانو را از دیگر گروهها متمایز می سازد كه عبارتند از افزایش سطح مواد و تاثیرات كوانتمی. این عوامل می توانند باعث ایجاد تغییرات و یا به وجود آمدن خواص ویژه ای مانند تاثیر در واكنشها، مقاومت مكانیكی و مشخصه های ویژه الكتریكی در مواد نانو شوند. همانگونه كه اندازه این مواد كاهش می یابد، تعداد بیشتری از اتمها در سطح قرار خواهند گرفت. برای مثال، اتم های موادی به اندازه۳۰ نانومتر به میزان۵ درصد،۱۰ نانومتر به میزان۲۰ درصد و۳ نانومتر به میزان۵۰ درصد در سطح قرار دارند. در نتیجه مواد نانو با ذرات كوچكتر در مقایسه با مواد نانو با ذرات بزرگتر دارای سطح بیشتری در واحد جرم هستند. با توجه به ازدیاد سطح در این مواد، تماس ماده با سایر عناصر بیشتر شده و موجب افزایش واكنش با آنها می شود. این عمل منجر به تغییرات عمده در شرایط مكانیكی و الكترونیكی این مواد خواهد شد. برای مثال سطوح بین ذرات كریستالها در بیشتر فلزات باعث تحمل فشارهای مكانیكی بر آن می شود. اگر این فلزات در مقیاس نانو ساخته شوند، با توجه به ازدیاد سطح بین كریستالها، مقاومت مكانیكی آن به شدت افزایش می یابد. برای مثال فلز نیكل در مقیاس نانو مقاومتی بیشتر از فولاد سخت شده دارد. به موازات تاثیرات ازدیاد سطح، اثرات كوانتمی با كاهش اندازه مواد (به مقیاس نانو) موجب تغییر در خواص این مواد می شود (تغییر در خواص بصری، الكتریكی و جاذبه). موادی كه تحت تاثیر این تغییرات قرار می گیرند ذرات كوانتمی، لیزرهای كوانتمی برای الكترونیك بصری هستند. همانگونه كه بیش از این گفته شد مواد نانو، به سه گروه یك، دو و سه بُعدی طبقه بندی شده اند. مواد نانوی یك بعدی: این مواد شامل فیلم های بسیار نازك و سطوح مهندسی است و در ساخت ابزار الكتریكی و شیمیایی و مدارهای الكترونیكی ساده و مركب كاربرد وسیعی دارند. امروزه كنترل ضخامت لایه ها تا اندازه یك اتم صورت می پذیرد و ساختار این لایه ها حتی در مواد پیچیده ای مانند روانكارها شناخته شده است. لایه های مونو كه قطر آنها به اندازه یك ملكول و یا یك اتم است، در علوم شیمی كاربرد وسیعی دارند. یكی از كاربردهای این لایه ها ساخت سطوحی است كه خود را بازسازی كنند. مواد نانوی دوبعدی: به تازگی كاربرد مواد نانوی دو بعدی در تولید سیم و لوله ها افزایش یافته و توجه دانشمندان را به دلیل وجود خواص ویژه مكانیكی و الكترونیكی به خود جلب كرده است. در زیر به چند نمونه ساخته شده در این گروه اشاره می شود. نانو لوله های كربنی، CNTs : از رول كردن ورقهای گرافیتی یك یا چند لایه ساخته شده و قطر آنها چند نانو و طولشان چند میكرومتر است.ساختار مكانیكی این مواد مانند الماس بسیار سخت است اما در محورهای خود نرم و تاشو هستند.همچنین این مواد هادی الكتریكی بسیار عالی هستند. نوع غیر عالی نانو لوله های كربنی مانند مولیبید یوم دی سولفاید پس از CNTs ساخته شده است. این مواد دارای ویژگی های منحصر به فردی همچون روانكاری، مقاومت در برابر ضربات امواج شوكها، واكنشهای كاتالیزی و ظرفیت بالا در ذخیره هیدروژن و لیتیم هستند. لوله های مواد پایه اكسیدی مانند اكسید تیتانیم، برای كاربردهای كاتالیزی، كاتالیزرهای نوری و ذخیره انرژی به صورت تجاری به بازار عرضه شده اند. نانو سیمها: این سیمها از قرار گرفتن ذرات بسیار ریز از مواد مختلف به صورت خطی ساخته می شوند. نانوسیمهای نیمه هادی از سیلیكون، نیترات گالیم و فسفات ایندیوم ساخته شده و دارای قابلیتهای بسیار خوب نوری، الكتریكی و مغناطیسی است و نوع سیلیكونی این سیمها می تواند بخوبی در یك شعاع بسیار كوچك بدون آسیب رسانی به ساختار سیم خم شود. این سیمها برای ثبت مغناطیسی اطلاعات در حافظه كامپیوترها، وسایل نانوالكترونیكی و نوری و اتصال مكانیكی ذرات كوانتمی به كار می روند. بیوپلیمرها: انواع گوناگون بیوپلیمرها، مانند ملكولهای DNA ، در خودسازی نانوسیمها در تولید مواد بسیار پیچیده به كار می روند. همچنین این مواد دارای قابلیت اتصال نانو و بیوتكنولوژی برای ساخت سنسور و موتورهای كوچك هستند. مواد نانوی سه بعدی: این مواد به آن گروه تعلق دارد كه قطری كمتر از۱۰۰ نانومتر داشته باشند. مواد نانوی سه بعدی در اندازه های بزرگتر ساختار متفاوتی داشته و طیف وسیعی از مواد را در جهان تشكیل می دهند و صدها سال است كه به صورت طبیعی در زمین یافت می شوند. مواد تولید شده از عوامل فتوشیمیایی، فعالیت های آتش فشانها، مواد محترق از پختن غذا، مواد متصاعد از احتراق سوخت ماشین ها و مواد آلاینده تولید شده در صنایع جزو این گروه از مواد هستند. این مواد به علت رفتار متفاوت در واكنش های شیمیایی و بصری بسیار مورد توجه قرار دارند. برای مثال اكسید تیتانیوم و روی كه بصورت شفاف و فرانما، جاذب و منعكس كننده نور ماورای بنفش در صفحات خورشیدی به كار می روند در ابعاد نانو هستند. این مواد كاربردهای بسیار ویژه ای در ساخت رنگها و داروها (به ویژه داروهایی كه تجویز آنها فقط برای یك عضو مشخص بدن و بدون تاثیر بر سایر اعضاست) دارند. مواد نانوی سه بُعدی شامل مواد بسیاری می شود كه به چند نمونه از آنها اشاره می كنیم. كربن۶۰ (فوله رنس Fullerenes) : در اوایل سال۱۹۸۰ گروه جدیدی از تركیبات كربنی بنام كربن۶۰، ساخته شد. كربن۶۰ ، كروی شكل، به قطر۱ نانومتر و شامل۶۰ اتم كربن است كه به علت شباهت ساختار مولكولی آن با گنبدهای كروی ساخته شده توسط مهندس معماری بنام بوخ مینستر فولر بنام »فوله رنس« نامگذاری شد. در سال۱۹۹۰ ، روش های ساخت كوانتم های كربن۶۰ با مقاومت حرارتی میله های گرافیتی در محیط هلیم بدست آمد. این ماده در ساخت بلبرینگ های مینیاتوری و مدارهای الكترونیكی كاربرد وسیعی دارند. دِن دریمرز (Dendrimers) : دن دریمرز از یك ملكول پلیمر كروی تشكیل شده و با یك روش سلسله مراتبی خود سازی تولید می شوند. انواع گوناگونی از این مواد به اندازه های چند نانومتر وجود دارند. دن دریمرز در ساخت پوششها، جوهر و حمل دارو به بدن كاربرد فراوانی دارند. همچنین در تصفیه خانه ها به منظور بدام انداختن یونهای فلزات كه می توان به وسیله فیلترهای مخصوص از آب جدا شوند از این مواد استفاده می شود. ذرات كوانتمی: مطالعات در مورد ذرات كوانتمی در سال۱۹۷۰ شروع شد و در سال۱۹۸۰ این گروه از مواد نانوی نیمه هادی ساخته شدند. اگر ذرات این نیمه هادی ها به اندازه كافی كوچك شوند، تاثیرات كوانتمی ظاهر شده و می توانند میزان انرژی الكترونها و حفره ها را كاهش دهند. از آنجایی كه انرژی با طول موج ارتباط مستقیم دارد در نتیجه خواص نوری مواد بصورت بسیار حساس قابل تنظیم خواهد شد و می توان با كنترل ذرات، جذب یا دفع طول موج خاص در یك ماده را امكان پذیر ساخت. به تازگی با ردگیری مولكولهای بیولوژی با كنترل سطح انرژی این ماده، كاربردهای جدیدی از آن كشف شده است. در حال حاضر استفاده از مواد نانو رو به افزایش است و به علت خواص بسیار ویژه آنها، تحقیقات در یافتن مواد جدید همچون گذشته ادامه دارد
riftaina
09-23-2010, 08:46 AM
آب و هوا
تعديل آب و هوا به عنوان شاخه جديدي در علوم جو براي كنترل محدود و مقطعي بارش ، مه زدايي و كاهش خسارات تگرگ براي محققان و دانشمندان مطرح است.
دانشمندان علوم جو براساس كشفيات اوليه ، آزمايش هاي علمي گسترده اي را براي فناوري بارورسازي ابرها به عنوان روشي موثر در جهت تعديل آب و هوا به اجرا درآوردند به طوري كه اگر اين فناوري بدرستي مورد استفاده قرار گيرد، به نتايج شگفت آوري مي توان دست يافت. تاكنون هدف از بارورسازي ابرها و اقداماتي كه در اين زمينه صورت گرفته تعديل مه ، تگرگ ، باد و رعدوبرق بوده ؛ اما هدف عمده از اجراي طرح ها در اين خصوص افزايش بارش باران و برف است.
طبق اطلاعات به دست آمده از كشورهاي عضو سازمان هواشناسي جهاني ، هم اكنون طرح هاي بارورسازي ابرها در بيش از 40 كشور جهان انجام مي شود.
سال 1946 در آزمايشگاه هاي تحقيقاتي جنرال الكتريك نيويورك تحقيقاتي انجام شد كه به تعديل حجم عظيمي از ابرها با هزينه مناسب منجر شد. از افرادي كه در اين زمينه نقش بسزايي ايفا كرده اند، مي توان به برنارد ونگوت و وينست شيفر اشاره كرد.
دانشمندان علوم جو براساس كشفيات اوليه ، آزمايش هاي علمي گسترده اي را براي كاربرد فناوري بارورسازي ابرها به عنوان روشي موثر در جهت تعديل آب و هوا به اجرا درآورده اند.
فرآيندهاي طبيعي ابر و بارش
جو علاوه بر اكسيژن ، نيتروژن و گازها حاوي مقادير متغيري از بخار آب است.
مقدار بخار آب موجود در جو، در يك حجم مشخص با بالا رفتن دما افزايش مي يابد. رطوبت نسبي يكي از معيارهاي اندازه گيري بخار آب است. مي توان گفت رطوبت نسبي درصدي از بخار آب موجود در هوا در مقايسه با بيشترين مقدار بخار آبي است كه هوا مي تواند در خود نگاه دارد. به عنوان مثال ، اگر دماي مجاور سطح زمين 25 درجه سانتي گراد و تراكم بخار آب نصف بيشترين مقدار موجود در آن درجه حرارت باشد، رطوبت نسبي 50 درصد خواهد بود. وقتي حجم هوايي با مشخصات فوق سرد مي شود، با صعود به ناحيه فشار هواي كمتر رطوبت نسبي افزايش مي يابد. ضمن اين كه تراكم نسبي بخار آب و هواي خشك ثابت مي ماند. در اين حالت ، اگر دما به 12 درجه سانتي گراد برسد، رطوبت نسبي به صددرصد خواهد رسيد كه در اين حالت مي گوييم هوا اشباع شده است.
اگر سرد شدن ادامه يابد، ميزان بخار اضافه به ميزان مورد نياز براي حفظ حالت اشباع به قطرات ابر تبديل مي شوند. قطرات ابر در اطراف هسته هاي ميعان ابر به وجود مي آيد. ذرات هوا و نيز ميكروسكوپي معلق در جو هميشه وجود دارند، آنهايي كه نسبتا بزرگ و جاذبه الرطوبه هستند، به عنوان هسته هاي ميعان ابر، مناسب تر هستند. از آنجايي كه جو حاوي هسته هاي ميعان زيادي است ، بنابراين بيشتر ابرها از قطرك هاي كوچك با تراكم زياد تشكيل شده اند.
بارورسازي ابرها در ايران
حدود 10 سال از راه اندازي مركز ملي بارورسازي ابرها مي گذرد كه مسوولان اين مركز معتقدند، تاكنون اقدامات فراواني در زمينه كسب دانش فني باروري ابرها، ايجاد مركزي با عنوان مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها، خريد هواپيما و تجهيزات مخصوص بارور كردن ابرها و تهيه رادارهاي هواشناسي انجام شده است.
مسوولان اين امر معتقدند، در اين سالها موضوع باروري ابرها از جايگاهي ويژه در كشور و منطقه برخوردار است. به طوري كه از سوي مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها در سال آبي 85 - 86 در مساحتي حدود يك سوم كشور اين فعاليت انجام شد. وزارت نيرو براساس ماده 19 قانون ملي شدن آب ها و ماده 29 قانون توزيع عادلانه آب وظيفه استحصال آب از طريق باروري ابرها را به عهده دارد. جز اين ماده قانوني ، صورتجلسه اي نيز با سازمان هواشناسي مبادله شده كه براساس آن وظيفه تحقيقات درخصوص باروري ابرها به عهده سازمان هواشناسي است و وظيفه انجام مطالعات و اجراي طرح هاي باروري ابرها را وزارت نيرو عهده دار شده است.
براساس گزارش هاي منتشر شده ، طرح باروري ابرها در سال آبي 85 - 86 با استفاده از 2 فروند هواپيماي مجهز به تجهيزات مخصوص باروري ابرها از ابتداي آذر 1385 در محدوده اي به شعاع 400 كيلومتر از مركز يزد كه شامل استان هاي يزد،كرمان ، فارس ، اصفهان ، چهارمحال و بختياري و كهگيلويه و بويراحمد و بخش هايي از استان هاي خراسان رضوي و جنوبي ، قم و سمنان مي شود، به اجرا درآمده است كه اين فعاليت ها تداوم خواهد يافت. همچنين بر اساس گزارش مركز ملي تحقيقات و مطالعات باروري ابرها، در طول دوره عمليات به راه اندازي مجدد رادارهاي هواشناسي مستقر در استان هاي يزد و كرمان اقدام شد و سايت راداري كوهپايه اصفهان نيز به بهره برداري رسيد.
تعديل مه
در جهان تعديل مه براي بهبود بخشيدن به عملياتي كه در بسياري از فرودگاه ها صورت مي گيرد، كاربرد دارد. به طور خاص ، شركت هاي خطوط هوايي از فناوري تعديل آب و هوا بهره مند مي شوند. هم اكنون سيستم هاي عملياتي در چندين فرودگاه عمده و مهم كشور امريكا به كار برده مي شود. در ابتدا تاييد روي پراكنش مه سرد كه شامل قطرك هاي آب ابر سرد در دماي زير صفر درجه سانتي گراد است ، بود. در عين حال ، پيشرفت هايي در زمينه تعديل مه گرم صورت گرفته ؛ اما هنوز فناوري كم هزينه اي جهت پراكنش مه گرم شناخته نشده است.
بارورسازي مه ابرسرد يا يك استراتوس يكي از كاربردهاي فناوري تعديل آب و هواست كه تاثير آن به طور واضح و آشكار نشان داده مي شوند. هواپيماهاي سبك بيشتر براي پرواز بالاي مه فرستاده مي شوند و قرص هاي يخ خشك را روي مه رها مي كنند. در نتيجه بلورهاي يخ رشد مي كنند و طي 10 تا 15 دقيقه تبديل به برف سبك شده و فرو مي ريزند. بارش برف وضوح موقتي ايجاد مي كند كه مي تواند روي باند فرودگاه تاثير بگذارد.
اين رادارها مي توانند تمام سيستم هاي ورودي از غرب و جنوب غرب كشور به منطقه عملياتي را رصد كنند و مشخصات دقيق آن را شامل ارتفاع ابر، ضخامت و تراكم آن ، برش هاي افقي و عمودي از ابرها، ميزان بارش لحظه اي و تجمعي و نقاط حادثه زا در ابر را بررسي كرده و براي تصميم گيري درخصوص عمليات باروري ابرها در اختيار بگذارند.
يكي از نكات مهم در طراحي و اجراي طرح هاي باروري ابرها، نياز آبي منطقه و تاثير اقتصادي اجراي طرح باروري ابرهاست كه اين نكات در طراحي منطقه اجراي عمليات باروري ابرها در نواحي مركزي كشور نقش ويژه اي داشته است.
هم اكنون طرح باروري ابرها در قالب يك طرح مطالعاتي و اجرايي و در طول دوره اجراي عمليات ، ظرفيت بارورسازي ابرها در منطقه را بررسي مي كند و سپس به نتايج به دست آمده به همراه تامين امكانات سخت افزاري و نرم افزاري ، بستري براي اجراي عمليات باروري ابرها در ديگر نقاط كشور فراهم مي كند.
بارورسازي ابرها
گاهي اوقات با بارورسازي ابرها با استفاده از انواع و تعداد مناسب هسته ها در زمان و مكان مناسب ، مي توان طبيعت را در كنترل فرآيند بارش ياري كرد. بارورسازي با استفاده از هسته هاي ميعاني بزرگ مانند ذرات جاذبه الرطوبه ، مواد نمكي متداول و كپسول هاي اوره ، فرآيند بارش ابر گرم را تسريع مي كند. بارورسازي با استفاده از هسته يخ مانند ذرات يديدنقره ، يا با استفاده از ذرات يخ ابرها يا مواد بسيار خنك كننده مانند قرص هاي يخ خشك يا پروپان مايع مي تواتند كارايي فرآيند بارش «ابرسرد» در برخي از ابرها را افزايش دهد. يديد نقره معمولا از دستگاه هايي كه ژنراتورهاي سوخت مايع ، يا فلزهاي پيروتكنيك ناميده مي شوند، آزاد مي شوند. آنها مي توانند تعداد 10 به توان 14 ذره از يك گرم يديدنقره آزاد كنند.
توانايي هسته سازي يديدنقره با كاهش دما افزايش يافته و با نوع دستگاه تغيير مي كند. در بيشتر دستگاه هاي دماي آستانه اي كه در دماي پايين تر از آن ، يديدنقره هسته يخ موثر است 5 (منفي پنج) درجه سانتي گراد است.
بارورسازي ابرهاي كوهساري و همرفتي
وقتي هواي مرطوب ضمن صعود از كوه ها سرد مي شود، ابرها تشكيل مي شوند. ابرهايي كه از اين طريق شكل مي گيرند، ابرهاي كوهساري ناميده مي شود. بيشتر اين ابرها در زمستان از انبوهي از قطرات ابر سرد به وجود مي آيند؛ البته بسياري از اين ابرها در بارش بي تاثيرند. بيش از 90 درصد رطوبت مايع آنها آزاد هستند تا زماني كه با نزول هوا و گرم شدن در باد پناه كوه قطرك ها تبخير مي شوند. بعضي از اين ابرها حاوي ذرات يخ كافي براي تبديل قطرات ابر سرد به بارندگي نيستند. بارورسازي اين نوع ابرها با استفاده از مواد مصنوعي هسته هاي يخ ، باعث افزايش كارايي بارندگي مي شود. ابرهاي كوهساري ديگري كه حاوي مقادير فراوان يخ و هسته هاي يخ مصنوعي افزوده شده هستند، سبب افزايش كارايي بارش نمي شوند.
بارورسازي چنين ابرهايي در واقع مقدار بارندگي را به كمتر از آنچه ممكن است توليد كنند، كاهش مي دهد. هر چند شواهد كمي براي حمايت از اين نظريه وجود دارد، متصديان تعديل آب و هوا بايد درباره انواع مختلف ابرهايي كه در زمستان از روي رشته كوه ها عبور مي كنند، شناخت كافي داشته باشند.در بارورسازي اين ابرها از مواد مختلفي استفاده شده است ، يديدنقره كه با ژنراتورهاي زميني يا از هواپيما بالاي قله ابر آزاد مي شود، بيشترين كاربرد را داشته است.
مطالعات آماري بارندگي و اطلاعات جريان رودخانه اي نشان مي دهد كه در برخي طرح هاي بارورسازي ابرهاي زمستاني كوهساري 5 تا 15 درصد بارندگي فصلي در منطقه هدف افزايش يافته است.
ابرهاي همرفتي در بارندگي تابستاني در سراسر جهان نقش مهمي ايفا مي كنند و منبع عمده بارش در فصول مناطق حاره اي هستند. تعديل ابرهاي همرفتي بسيار پيچيده تر از ابرهاي زمستاني كوهساري است. بارورسازي ابرهاي همرفتي با هسته هاي ميعان بزرگ امكان پذير است ؛ اما از آنجايي كه ميزان مواد مورد نياز زياد است ، اين روش به ندرت عملي است.
اگر شرايط مناسب باشند، ابرهاي همرفتي مي توانند تحريك شوند تا اين كه بيشتر رشد كرده و دوام طولاني تري داشته باشند. تحقيقات نشان مي دهد وارد كردن يديدنقره يا يخ خشك به قسمت هاي ابر سرد يك ابر سبب انجماد قطرات مي شود در اثر انجماد گرماي نهان انجماد به مقدار زيادي آزاد شده ، گرماي آزاد شده شناوري ابر را بيشتر كرده و سبب مي شود ابر بيشتر رشد كند.
هم اكنون انجمن تعديل آب و هوا به نام weather modification Association در كشور امريكا با عنوان انجمن تحقيقات كنترل آب و هوا تاسيس شده است كه 200 عضو را در 5قاره جهان مستقر كرده است كه مي تواند در ارائه دستاوردها و تجارب جهان به ديگر كشورها بسيار فعال و موثر عمل كند.
riftaina
09-24-2010, 01:24 AM
بازي بزرگان
نگاهى به تاريخ و شاخه هاى گوناگون فيزيك
در قرن هفدهم نيوتن با كارهايى كه بر روى نور انجام داد به اين نتيجه رسيد كه نور از ذره هاى كوچك تشكيل شده است. دانشمندان ديگر معتقد بودند كه ماهيت نور موج است. اما نفوذ نيوتن سبب شد كه نظريه او براى مدت ۲۰۰ سال مورد قبول با شد.سرانجام در سال ۱۸۶۵ جيمز ماكسول فيزيكدان اسكاتلندى همه پديده هاى الكتريكى و مغناطيسى را با تئورى خود تشريح و تفسير كرد. او گفت كه نور فقط بخشى از امواج الكترومغناطيسى است. ماكسول وجود امواج راديويى، كه موج، فروسرخ فرابنفش و اشعه ايكس و گاما كه بعد از آن كشف شد را پيش بينى كرد.تا اواخر سال ۱۸۰۰ ميلادى به نظر مى رسيد كه فيزيك ماموريت تشريح هر آن چيزى كه بايستى نسبت به رفتارمان و انرژى دانسته شود، شناخته است. به هر حال چيزى فراتر از حقيقت نيست. در اوايل دهه ۱۹۰۰ ميلادى فيزيك نيوتنى با دو نظريه نسبيت و كوانتوم مورد ضربه شديد قرار گرفت.در سال ۱۹۰۵ يك كارمند اداره ثبت آلمانى به نام آلبرت اينشتين مقاله اى نوشت كه در آن نظر كاملاً جديدى در مورد مكان و زمان مطرح كرد. او پيشنهاد كرد كه فضا و زمان نسبى هستند بدين معنى كه اندازه گيرى آنها به چارچوب مرجع (محورهاى مختصات ناظر) بستگى دارد. ده سال بعد اينشتين تئورى نسبيت عمومى خود را ارائه داد و با رياضيات نشان داد كه فضا و زمان نسبى هستند. اين تئورى همچنين جانشين تئورى جاذبه نيوتنى شد و به كمك نظريه انحناى فضا حركت اجرام فضايى را تشريح كرد. نظريه نسبيت اينشتين آثار ديگر نجومى را كه نظريه نيوتن نمى توانست آنها را توجيه كند پيش بينى كرد.اينشتين در مورد انرژى كه ابتدا ماكس پلانك فيزيكدان آلمانى در سال ۱۹۰۰ نظر خود را اعلام كرده بود تفصيل و شرح استادانه اى ارائه داد. پلانك به اين نتيجه رسيد كه انواع شكل هاى انرژى از بسته هاى كوچكى تشكيل شده اند كه او آنها را كوانتوم ناميد. اينشتين نظريه پلانك را در مورد نور به كار برد و ذره انرژى نور را فوتون ناميد. با اين مفهوم اثر فوتوالكتريك را تشريح كرد. در پديده فوتوالكتريك تابش پرتوهاى فرابنفش به سطح فلز سبب خروج دانه هاى الكتريسيته به نام الكترون مى شوند. اين امر نيز ماهيت دوگانه نور را آشكار كرد و نشان داد كه نور بعضى وقت ها مانند موج و بعضى وقت ها مانند ذره عمل مى كند نيلز بور فيزيكدان دانماركى نظريه كوانتومى را براى اتم به كار برد. او شرح داد كه در هر اتم الكترون ها مى توانند فقط سطح هاى مشخصى از انرژى را داشته باشند. هنگامى كه يك الكترون از سطح انرژى بيشتر به سطح انرژى كمتر انتقال يابد تفاوت انرژى در اثر اين پرش كوانتومى به صورت فوتون نور تابش مى شود.در سال ۱۹۲۳ لويى ويكتور دوبروى فيزيكدان فرانسوى اعلام كرد كه نور ماهيت دوگانه موج - ذره را دارد، الكترون ها نيز چنين وضعى دارند. هنگامى كه نظر دوبروى مورد بررسى قرار گرفت مفهوم فيزيك كوانتومى و مكانيك كوانتومى روشن و موجب درك و فهم اساس ماده و حركت شد.آزمايش هايى كه بر روى هسته اتم ها صورت گرفت سبب شد كه تحقيقات فيزيك در قرن بيستم بر هسته متمركز شود. وسيله اى كه براى اين تحقيقات به كار رفت شتاب دهنده ذرات بود كه وسيله اى با انرژى بسيار زياد است و مى تواند يك باريكه اى از ذره هاى اتمى الكتريسيته دار را به وجود آورد. فيزيكدانان از اين ذره ها براى بمباران اتم ها و مطالعه در چگونگى شكسته شدن آنها استفاده مى كنند.مطالعاتى كه با انرژى زياد صورت گرفت سبب كشف دو ذره جديد زيراتمى شد. جريان مطالعات اين پيشنهاد را در پى داشت كه انواع ذره هاى بنيادى از چند ذره اصلى به نام كوارك ساخته شده اند.در اواخر قرن بيستم اطلاعاتى كه دانشمندان از ذره هاى بنيادى و اثر متقابل آنها به دست آوردند تئورى جديد وحدت نيروها را مطرح كردند. اين تئورى تركيبى از چهار تئورى مربوط به نيروهاى گرانشى، الكترومغناطيسى، هسته هاى قوى و هسته هاى ضعيف بود كه به صورت تئورى واحد همه نيروها را دربرمى گيرد. پژوهش هايى كه در فيزيك ذرات بنيادى صورت گرفته منجر به پيدايش تئورى جديد جهان شناسى شده است. در اين تئورى منشاء ساز و كار و تحولات جهان بزرگ بررسى مى شود. مثلاً در دهه ۱۹۲۰ ادوين هابل اخترشناس آمريكايى و ديگران كشف كردند كه جهان منبسط و گسترده مى شود. اين موضوع تحت عنوان تئورى بينگ بنگ بيان شده و مطرح مى كند كه جهان در اثر يك انفجار بزرگ كيهانى آغاز شده است.
• شاخه هاى فيزيك
فيزيك را به طور سنتى به دو شاخه فيزيك كلاسيك و فيزيك جديد تقسيم مى كنند. فيزيك كلاسيك شامل مكانيك نيوتنى، ترمو ديناميك، اكوستيك، اپتيك و الكترومغناطيس است.
• فيزيك كلاسيك
مكانيك نيوتنى شاخه اى از علم فيزيك است كه براساس قوانين حركت كه در كارهاى آيزاك نيوتن است پايه گذارى شده است. امروزه اين شاخه فيزيك داراى حوزه وسيعى از رياضيات عالى است كه فيزيكدانان آن را براى طراحى قطارهاى جديد، اتومبيل ها، هواپيماها و زيردريايى ها و موشك هاى دوربرد و فضاپيماها به كار مى برند.ترموديناميك شاخه ديگرى از علم فيزيك است كه در موضوع انتقال گرما، تبديل گرما به كار مفيد در اثر جابه جايى هاى فيزيكى يا واكنش هاى شيميايى مطالعه مى كند. فيزيكدانان در اين حوزه ممكن است در موضوع نيمه رساناها كه گرما را از پرتوهاى خورشيد مى گيرند و آن را به الكتريسيته تبديل مى كنند كار كنند.
اكوستيك مطالعه علمى بر امواج صوتى و كنترل صوت است. فيزيكدانان در اين قسمت در طيف وسيعى كار مى كنند. آنها از لرزش هاى كوچك زمين تا نوسان هاى پرسامد فراصوتى كه در پزشكى براى تشخيص بيمارى ها كاربرد دارند مورد مطالعه قرار مى دهند. مهندسى صدا كه براساس فيزيك صوت قرار دارد در طراحى تئاتر و تهيه موزيك به كار مى رود. اپتيك به انواع پديده هاى نورى مربوط مى شود. نور هندسى با پرتو هايى كه به خط راست منتشر مى شوند (كه پرتو نور ناميده مى شوند) مربوط مى شود. پديده هاى بازتابش، شكست و تشكيل تصوير در ابزار هاى نور مانند آينه و عدسى در نور هندسى بحث مى شود. اپتيك فيزيك به ماهيت موجى نور و پديده هاى تداخل، تفرق، قطبش كه در ابزار هاى دقيق نورى مانند ميكروسكوپ، دوربين عكاسى و فيلتر هاى نورى موثرند، مى پردازد.الكترومغناطيس شاخه اى از علم فيزيك است كه از نيرو هاى ميان مواد مغناطيسى، نيرو هاى ميان جريان هاى الكتريكى و روابط ميان اين نيرو ها بحث و مطالعه مى كند. فيزيكدانان در اين حوزه از علم با مغناطيس هاى الكتريكى كه درماشين هاى صنعتى مانند موتور ها و ژنراتور ها و نيز ابزار ها علمى مانند شتاب دهنده ها و ابررسانا ها به كار مى روند سروكار دارند.
• فيزيك جديد
فيزيك جديد بر موضوعاتى مانند مكانيك كوانتومى، فيزيك هسته و ذرات بنيادى و فيزيك پلاسما متمركز است.
مكانيك كوانتومى به بررسى ساختمان و طرز كار اتم ها و ذره هاى بنيادى با توجه به اين نظر كه همه انرژى ها به صورت كوانتومى هستند مى پردازد. كوانتوم مكانيك علم بررسى سلول هاى فوتوالكتريك، باترى هاى خورشيدى، پرتو فلورسنت، ليزر و اسپكتروسكوپ است. اسپكتروسكوپ دستگاهى است كه براى تشخيص عناصر از يكديگر از راه نورى كه در اثر تحريك شدن تاثير مى كنند به كار مى رود.
فيزيك هسته اى و ذره هاى بنيادى در مورد ويژگى هاى هسته و ذره هاى درون آن كه هستك ناميده مى شوند بحث و مطالعه مى كند. ابزار آزمايش فيزيكدانان هسته اى و ذره هاى بنيادى شتاب دهنده هاى بسيار قوى ذرات و آشكار ساز ها هستند. فيزيكدانان هسته اى انرژى را كه از راه شكافت هسته اى و پيوند هسته اى به وجود مى آيد را كنترل مى كنند و آن را براى توليد انرژى هسته اى و سلاح هاى هسته اى به كار مى برند. آنها در بخش پزشكى هسته اى هم كار مى كنند تا روش هاى استفاده از مواد راديواكتيو را براى تشخيص معالجه بيمارى ها بيابند.
فيزيك پلاسما مربوط به بررسى آثار و اعمال پلاسما است. پلاسما كه حالت چهارم ماده نيز ناميده مى شود شكلى از ماده است كه به صورت گاز يونيزه يون و در آن يون ها و الكترون ها به صورت آزاد حركت مى كنند. در بيرون از اتمسفر كره زمين بيش از ۹۹ درصد موادى كه در جهان قابل مشاهده هستند به صورت پلاسما موجودند. در روى زمين پلاسما فقط در چند جا مانند درون حباب هاى فلورسنت وجود دارد. امروزه در آزمايشگاه ها از طريق يونيزه كردن گاز ها در اثر جريان الكتريكى پلاسما توليد مى كنند. اين پلاسماى مصنوعى را كه اهميت بسيار دارد در صنايع نيمه رسانا ها به كار مى برند.
• فيزيك و ديگر علوم
همه شاخه هاى فيزيك در يك يا چند موضوع با علوم ديگر مانند زيست شناسى، شيمى، زمين شناسى و اختر شناسى پيوند يافته و مبحث هاى جديد زيست فيزيك، شيمى فيزيك، زمين فيزيك و اختر فيزيك را به وجود آورده اند.
زيست فيزيكدانان درباره فيزيك موجودات زنده بحث مى كنند. به ويژه آنها مفاهيم و ابزار هاى فيزيك را براى حل مسائل زيست شناسى مانند ساختمان مولكول هاى مركب يا ماهيت پالس هاى الكتريكى در مغز، در عصب ها، در ماهيچه ها و ديگر اندام ها به كار مى برند. مثلاً در قرن بيستم پراش پرتو ايكس نقش عمده اى در كشف ساختمان و طرز كار مولكول هاى مهم، پروتئين ها و دى ان اى بر عهده داشت.
زمين فيزيكدان ها از علم فيزيك براى مطالعه زمين و سياره هاى همسايه آن استفاده كردند. روش آنها شامل مطالعه بر پوسته، هسته، اقيانوس ها و اتمسفر زمين و سيارات ديگر منظومه شمسى بود. زمين فيزيك خود شامل رشته هايى مانند زمين پيمايى يا مساحى (ژئودوزى)، لرزه شناسى، مغناطيس زمين است. در زمين پيمايى شكل زمين و ميدان گرانش آن بررسى مى شود. در لرزه شناسى لرزه هايى كه در اثر جابه جايى هاى درون زمين يا انفجار هاى هسته اى زيرزمينى به وجود مى آيد مطالعه مى شود. موضوع مغناطيس زمين در رابطه با قطب ها و ميدان مغناطيسى زمين است.شيمى فيزيكدان ها به مطالعه ساختمان ماده و تغييرات انرژى كه در اثر واكنش هاى شيميايى يا تغيير حالت هاى ماده (مانند وقتى گاز به مايع تبديل مى شود) به وجود مى آيد، مى پردازند.
كيهان شناسان در موضوع مبدا، ساختار و تحولات جهان مطالعه مى كنند. فيزيكدانان در اين حوزه به شناسايى چگونگى سازوكارى جهان و تشخيص ماهيت ماده و انرژى مى پردازند. همانطورى كه مكانيك كوانتومى در مورد هسته و ذره هاى اتمى به بررسى مى پردازد. رابطه تنگاتنگى ميان مكانيك كوانتومى و اخترفيزيك وجود دارد كه در تشريح ساختار و طرز كار ستارگان و ديگر اجرام فضايى به كار مى رود. اختر فيزيكدانان در تلاشند تا ويژگى هاى هر چيزى كه در جهان بزرگ مشاهده مى كنند با واژه هاى دما، فشار چگالى و تركيب هاى شيميايى نشان دهند.
http://cph-theory.persiangig.com/920-1.jpg
ريچارد فين من، فيزيكدان آمريكايى زمانى علم را با اين گفته تشريح كرده بود كه: «طبيعت يك بازى بزرگ شطرنج است كه آن را خدايان بازى مى كنند و ما افتخار آن را داشتيم كه آن بازى را نگاه كنيم. قوانين بازى چيزى است كه ما آن را فيزيك اساسى و مبادى مى ناميم و هدف ما درك و فهم اين قوانين است.» بر طبق گفته فين من، فيزيك از گذشته هاى دور به عنوان علمى شناخته شده است كه مى كوشد تا «همه چيز» را تشريح و تفسير كند. فيزيك، مطالعه بر ماده و انرژى و كاوش دريافتن قوانينى است كه رفتار آنها را مشخص مى كند. در حالى كه شيميدانان عنصرها و تركيب ها را مطالعه مى كنند فيزيكدانان به مطالعه نيروهايى مى پردازند كه عنصرها را به وجود مى آورند و با هم تركيب و يا از يكديگر جدا مى كنند. در حالى كه اخترشناسان اجرام فضايى را مطالعه مى كنند، فيزيكدانان نيروهايى را مطالعه مى كنند كه اين اجرام را اينگونه شكل بخشيده اند و قوانينى را بررسى مى كنند كه بر حركت آنها در فضا حاكم هستند.
فيزيكدان ها مى خواهند بدانند كه چه چيزى سبب مى شود كه اتم ها به يكديگر پيوند يافته و كهكشان ها از هم جدا هستند. براى درك همين مطالب است كه نيروهايى مانند گرانش و پديده هايى چون حركت، مغناطيس، الكتريسيته و انرژى هسته اى را آزمايش و بررسى مى كنند.
بسيارى از بزرگترين فيزيكدانان جهان، همچون فين من تحقيقات علمى را دنبال مى كنند و به تدريس آنها مى پردازند. در حالى كه گروه ديگرى از فيزيكدانان در صنايع، طراحى شبكه هاى ارتباطى برتر، نيروگاه هاى با بازده بالا، ساختمان هاى امن تر و كارخانه هاى اتومبيل سازى، كشتى سازى و هواپيماسازى بسيار پيشرفته اى كه مقاومت هوا بر آن بسيار ناچيز است، كار مى كنند. بعضى از فيزيكدانان هم با پژوهشگران امور پزشكى همكارى مى كنند تا راه هاى جديدى را براى كاوش در تن آدمى بيابند. ممكن است روزى فيزيكدانان راه هاى عملى را براى پرواز اتومبيل و قطار در هوا به دست آورند و انرژى نامحدود، ارزان و پاك را در اختيار همگان قرار دهند. اين موارد فقط شمارى از فرصت هاى بى شمار عملى است كه راه آن براى فيزيكدانان امروزى باز شده است.
• تاريخ فيزيك
ريشه هاى فيزيك را به عنوان يك علم حداقل از حدود ۲۶۰۰ سال پيش مى توان رديابى كرد. در آن زمان بود كه فيثاغورث، فيلسوف يونانى هماهنگى ميان صوت تارها را در آلت موسيقى كشف كرد و آن را به صورت يك رابطه رياضى نشان داد. همين موضوع سبب شد كه فيثاغورث به دنبال يافتن قانون هاى ساده رياضى باشد كه پديده هاى طبيعى را به درستى تشريح نمايند، قانون هايى كه حركت يك ذره معلق در فضا تا كل سازوكار جهان را نشان دهند.
در حدود ۴۰۰ سال پيش از ميلاد مسيح افلاطون و ارسطو نظر فيثاغورث را گسترش دادند. آنها نظمى را در گردش دايره اى ستارگان ديدند اما حركت سيارات در خلاف جهت ستارگان و دور و نزديك شدن آنها فكرشان را مغشوش كرد تا آن كه در سال ۱۵۴۳ ميلادى نيكلاى كپرنيك دانشمند لهستانى در فرضيه خود، با قراردادن خورشيد به جاى زمين هماهنگى فيزيكى جهان را عرضه كرد. در دهه اول ۱۶۰۰ ميلادى يوهان كپلر دانشمند آلمانى دريافت كه مسير سيارات دايره نبوده بلكه به صورت بيضى است. او به مدد رصدها و مطالعات خود قانون هايى را به دست داد كه سرعت مدار و زمان گردش هر سياره را به طور دقيق بيان مى كرد.در حدود همان سال ها گاليله فيزيكدان ايتاليايى و رنه دكارت رياضيدان فرانسوى موضوع حركت را مورد مطالعه قرار دادند. آنها جدا از هم دريافتند كه اگر جسمى در حركت باشد مسير آن خط راست است و با سرعت ثابت جابه جا مى شود مگر آن كه چيزى بر آن اثر كند يا نيرويى بر آن وارد شود. اين فكر بنياد قوانين حركت بود كه به وسيله آيزاك نيوتن فيزيكدان انگليسى به وجود آمد.نيوتن در سال ۱۶۸۷ كتاب «اصول رياضى فلسفه طبيعى» را نوشت. اين كتاب يكى از متون بسيار مهم علمى است كه تاكنون نوشته شده و راهنماى بسيارى از كارهاى علمى است كه مورد پذيرش قرار گرفته است. در اين كتاب نيوتن سه قانون حركت را مورد بحث قرار داده است: قانون اينرسى، قانون شتاب ثابت و قانون عمل و عكس العمل. در اين كتاب «قانون گرانش جهانى» نيز ارائه شده است. اين قانون براساس مشاهدات كپلر كشف و به صورت رياضى فرمول بندى شد و نشان مى دهد كه هر دو جسم با نيرويى كه با حاصل ضرب جرم هاى آن نسبت مستقيم با مجذور فاصله آنها نسبت عكس دارد يكديگر را جذب مى كنند.نظرات نيوتن كه شامل مطالعه حركت اجسام و نيروهايى كه بر آنها اثر مى كند، است اساس علم مكانيك شد و به نوبه خود مكانيك اساس فيزيك جديد شد.
در همان زمان كه نخستين فيزيكدانان به مطالعه حركت و قوانين آن مشغول بودند در جست وجوى بررسى ماهيت و رفتارهاى ماده در جهان نيز بودند. مثلاً در سال ۱۶۰۰ ميلادى روبرت بويل مشخص كرد كه اگرگازى را گرم كنيم، اتم ها جنبش بيشترى خواهند يافت و سبب مى شوند كه دما و فشار گاز افزايش يابد. تشريح رفتار گازها براساس حركت اتم ها اكنون به تئورى سينتيك گازها معروف است. اين موضوع يكى از كاربردهاى مهم و جالب مكانيك نيوتن در حوزه اتم ها _ نه ستارگان بود.در تئورى سينتيك بويل اين ايده وجود داشت كه گرما شكلى از انرژى است. شكل هاى ديگر انرژى از قبيل انرژى الكتريكى و انرژى شيميايى نيز به زودى شناخته شدند. بعدها مشخص شد كه اين شكل هاى گوناگون انرژى مى توانند به يكديگر تبديل شوند. اما انرژى خود به خود به وجود نمى آيد و نابود هم نمى شود. اين موضوع يعنى _ پايستگى انرژى يكى از پايه هاى اساسى علم فيزيك شد.در طول سال هاى ۱۷۰۰ ميلادى بسيارى از دانشمندان از جمله بنجامين فرانكلين سياستمدار، نويسنده و مخترع آمريكايى و الساندرو ولتا بسيارى از ويژگى هاى الكتريسيته و قوانين حاكم بر آن را بررسى و كشف كردند. آنها وجود بارهاى مثبت و منفى الكتريسيته را كشف كردند و دريافتند كه فلزات رساناى خوبى براى الكتريسيته هستند. يعنى بارها الكتريكى به سهولت از ميان آنها مى گذرد.
اين اكتشافات سبب شد كه فيزيكدانان و شيميدانان دريابند كه خود اتم از بارهاى مثبت و منفى الكتريكى تشكيل شده است و واكنش هاى شيميايى را به كمك جذب و دفع الكتريكى بين اتم ها مى توان تشريح و تفسير كرد.
معماهاى نور و خصوصيات آن در طول تاريخ نيز فيزيكدانان را مجذوب خود كرده است. نمونه اى از آينه فلزى كه مصرى ها در حدود چهار هزار سال پيش به كار مى برده اند در دره رود نيل از زير خاك بيرون آورده اند. دانشمندان يونان باستان مانند فيثاغورث، دموكريتوس، افلاطون و ارسطو درباره ماهيت نور به بحث پرداخته اند. اقليدس در حدود سه قرن پيش از ميلاد مسيح از انتشار نور به خط راست و برابرى زاويه تابش با زاويه بازتابش سخن رانده است. در مجموعه پرسش و پاسخ بين ابوريحان بيرونى و اين سينا به چنين پرسشى از سوى ابوريحان برمى خوريم كه «چگونه است كه ظرف شيشه اى مدور پر از آب كه در مسير نور آفتاب قرار گيرد اشياى مجاور خود را مى سوزاند اما اگر از آب تهى باشد، چنين نمى كند؟»۱
خواجه نصرالدين طوسى در كتاب تجريدالكلام مى گويد: «به نظر برخى از دانشمندان نور از ذرات خردى ساخته شده كه از منبع نور جدا شده و به اجسام گيرنده نور مى رسند. قطب الدين شيرازى در كتاب نهايه الادراك از رنگين كمان و چگونگى ديدن اجسام بحث مى كند، كمال الدين فارسى در كتاب تنفيع المناظر درباره شكست نور مى نويسد: هر گاه نور با جسم غليظ ترى مصادف شود اين غلظت مانع از حركت نور در جهت اوليه خواهد بود پس در جهتى سير مى كند كه نفوذ در آن سهل تر است مسلماً چون راه سهل ترى را اختيار مى كند زودتر به مقصد مى رسد.۲
http://cph-theory.persiangig.com/920-2.jpg
riftaina
09-24-2010, 01:27 AM
انواع مكانيك در فيزيك (كلاسيك-نوين-لاگرانژي)
مكانيك كلاسيك يكي از قديميترين و آشناترين شاخههاي فيزيك است. اين شاخه با اجسام در حال سكون و حركت ، و شرايط سكون و حركت آنها تحت تاثير نيروهاي داخلي و خارجي ، سرو كار دارد. قوانين مكانيك به تمام گستره اجسام ، اعم از ميكروسكوپي يا ماكروسكوپي، از قبيل الكترونها در اتمها و سيارات در فضا يا حتي به كهكشانها در بخشهاي دور دست جهان اعمال ميشود.
سينماتيك حركت:
سينماتيك به توصيف هندسي محض حركت ( يا مسيرهاي) اجسام ، بدون توجه به نيروهايي كه اين حركت را ايجاد كردهاند ، ميپردازد. در اين بررسي عاملين حركت (نيروهاي وارد بر جسم) مد نظر نيست و با مفاهيم مكان ، سرعت ، شتاب ، زمان و روابط بين آنها سروكار دارد. در اين علم ابتدا اجسام را بصورت ذره نقطهاي بررسي نموده و سپس با مطالعه حركت جسم صلب حركت واقعي اجسام دنبال ميشود.
http://www.newciv.org/pic/nl/artpic/10/1331/dance_steps.jpg
حركت اجسام به دو صورت مورد بررسي است:
سينماتيك انتقالي:
در اين نوع حركت پارامترهاي سيستم به صورت خطي هستند و مختصات فضايي سيستمها فقط انتقال مييابد. از اينرو حركت انتقالي مجموعه مورد بررسي قرار ميگيرد. كميت مورد بحث در سينماتيك انتقالي شامل جابهجايي ، سرعت خطي ، شتاب خطي ، اندازه حركت خطي و...ميباشد.
سينماتيك دوراني:
در اين نوع حركت برخلاف حركت انتقالي پارامتر اصلي حركت تغيير زاويه ميباشد. به عبارتي از تغيير جهت حركت ، سرعت و شتاب زاويهاي حاصل ميشود. و مختصات فضايي سيستم ها فقط دوران مييابند. جابهجايي زاويهاي ، سرعت زاويهاي ، شتاب زاويهاي و اندازه حركت زاويهاي از جمله كميات مورد بحث در اين حركت ميباشند.
ديناميك حركت :
ديناميك به نيروهايي كه موجب تغيير حركت يا خواص ديگر ، از قبيل شكل و اندازه اجسام ميشوند ميپردازد. اين بخش ما را با مفاهيم نيرو و جرم و قوانين حاكم بر حركت اجسام هدايت ميكند. يك مورد خاص در ديناميك ايستاشناسي است كه با اجسامي كه تحت تاثير نيروهاي خارجي در حال سكون هستند سروكار دارد.
پايه گذاران مكانيك كلاسيك:
با اين كه شروع مكانيك از كميت سرچشمه ميگيرد ، در زمان ارسطو فرايند فكري مربوط به آن گسترش سريعي پيدا كرد. اما از قرن هفدهم به بعد بود كه مكانيك توسط گاليله ، هويگنس و اسحاق نيوتن بدرستي پايهگذاري شد. آنها نشان دادند كه اجسام طبق قواعدي حركت ميكنند ، و اين قواعد به شكل قوانين حركت بيان شدند. مكانيك كلاسيك يا نيوتني عمدتا با مطالعه پيامدهاي قوانين حركت سروكار دارد.
قوانين سه گانه اسحاق نيوتن راه مستقيم و سادهاي به موضوع مكانيك كلاسيك ميگشايد.اين قوانين عبارتند از:
قانون اول نيوتن:
هر جسمي به حالت سكون يا حركت يكنواخت خود در روي يك خط مستقيم ادامه ميدهد مگر اينكه يك نيروي خارجي خالص به آن داده شود و آن حالت را تغيير دهد.
قانون دوم نيوتن:
آهنگ تغيير تكانه خطي يك جسم با برآيند نيروهاي وارد بر آن متناسب بوده و در جهت آن قرار دارد.
قانون سوم نيوتن:
اين قانون كه به قانون عمل و عكسالعمل معروف است ، اينگونه بيان ميشود. هر عملي را عكس العملي است ، مساوي با آن و در خلاف جهت آن.
فرمولبندي لاگرانژي مكانيك كلاسيك:
در برسي حركت اجسام به كمك قوانين نيوتون اجسام به صورت ذرهاي در نظر گرفته ميشود. بنابراين ، بررسي حركات سيستم هاي چند ذرهاي ، اجسام صلب ، دستگاههاي با جرم متغير ، حركات جفت شده و ... به كمك قوانين اسحاق نيوتن به سختي صورت ميگيرد. لاگرانژ و هاميلتون دو روش مستقلي را براي حل اين مشكل پيشنهاد كردند. در اين روشها براي هر سيستم يك لاگرانژين (هاميلتونين) تعريف كرده ، سپس به كمك معادلات اويلر-لاگرانژ (هاميلتون-ژاكوپي) حركات محتمل سيستمها مورد بررسي قرار ميگيرد.
موارد شكست فرمولبندي اسحاق نيوتن :
تا آغاز قرن حاضر . قوانين اسحاق نيوتن بر تمام وضعيتهاي شناخته شده كاملا قابل اعمال بودند. مشكل هنگامي بروز كرد كه اين فرمولبندي به چند وضعيت معين زير اعمال شدند:
اجسام بسيار سريع:
اجسامي كه با سرعت نزديك به سرعت نور حركت ميكنند.
اجسام با ابعاد ميكروسكوپي مانند الكترونها در اتمها.
شكست مكانيك كلاسيك در اين وضعيتها ، نتيجه نارسايي مفاهيم كلاسيكي فضا و زمان است.
مكمل مكانيك كلاسيك:
مشكلات موجود در سر راه مكانيك كلاسيك منجر به پيدايش دو نظريه زير شد:
فرمولبندي نظريه نسبيت خاص براي اجسام متحرك با سرعت زياد
فرمولبندي مكانيك كوانتومي براي اجسام با ابعاد ميكروسكوپي
مكانيك لاگرانژي
اطلاعات اوليه
كاربرد مستقيم قوانين حركت نيوتن براي حركت سيستمهاي ساده راحت و آسان است. اما در صورتي كه تعداد ذرات سيستم بيشتر شود، در اين صورت استفاده از قوانين نيوتن كار دشواري خواهد بود. در اين حالت از يك روش عمومي ، پيچيده و بسيار دقيق كه به همت رياضيدان فرانسوي ژوزف لويي لاگرانژ ابداع شده است، استفاده ميشود. به اين ترتيب ميتوان معادلات حركت براي تمام سيستمهاي ديناميكي را پيدا كرد. اين روش چون نسبت به معادلات نيوتن حالت كلي تري دارد، لذا در مورد حالتهاي ساده كه با معادلات حركت نيوتن به راحتي حل ميشود، نيز قابل اعمال است.
مختصات تعميم يافته
موقعيت يك ذره در فضا را ميتوان با سه سيستم مختصات مشخص كرد. اين سيستمها عبارتند از سيستمهاي كارتزين ، كروي و استوانهاي ، يا در حقيقت هر سه پارامتر مناسب ديگري كه انتخاب شده باشند. اگر ذره مجبور به حركت در يك صفحه يا سطح ثابت باشد فقط به دو مختصه براي مشخص كردن موقغيت ذره نياز است، در حاليكه اگر ذره روي يك خط مستقيم يا يك منحني ثابت حركت كند، ذكر يك مختصه كافي خواهد بود. اما در مورد يك سيستم متشكل از N ذره ، براي تشخيص كامل موقعيت همزمان تمام ذرات به 3N مختصه نياز خواهيم داشت.
اگر محدوديتهاي بر سيستم اعمال شده باشد، تعداد مختصات لازم براي مشخص كردن پيكربندي كمتر از 3N خواهد بود. به عنوان مثال ، اگر سيستم مورد نظر يك جسم صلب باشد، براي مشخص كردن پيكربندي آن فقط به موقعيت مكاني يك نقطه مرجع مناسب از جسم (مثلا مركز جرم) و جهت يابي آن نقطه در فضا احتياج داريم. بنابراين در حالت كلي براي مشخص كردن پيكربندي يك سيستم خاص ، احتياج به تعداد حداقل معين n مختصه نياز است. اين مختصات را مختصات تعميم يافته ميگويند.
نيروي تعميم يافته
در سيستم مختصات تعميم يافته ، به جاي نيروهايي كه در مكانيك كلاسيك نيوتني معمول است، مرتبط با هر مختصه نيرويي تعريف ميشود كه به نام نيروي تعميم يافته معروف است. اين كميت كه با استفاده از تعريف كار محاسبه ميشود، به اين صورت است كه حاصل ضرب آن در مختصه تعميم يافته داراي ابعاد كار است. بنابراين اگر مختصه تعميم يافته داراي بعد فاصله باشد در اين صورت اين كميت از جنس نيرو خواهد بود. در صورتيكه مختصه تعميم يافته از نوع زاويه باشد، در اين صورت اين كميت داراي بعد گشتاور خواهد بود. يعني متناسب با نوع مختصه تصميم يافته ميتواند از جنس نيرو و يا گشتاور نيرو باشد.
معادلات لاگرانژ
براي بررسي حركت يك سيستم در مكانيك لاگرانژي انرژي جبنشي و انرژي پتانسيل سيستم را تعيين ميكنند. اين كار به اين صورت ميگيرد كه در مكانيك لاگرانژين در مورد هر سيستم دو كميت جديد به نامهاي لاگرانژين و هاميلتونين تعريف ميشود. لاگرانژين برابر تفاضل انرژي پتانسيل از انرژي جنبشي است. در صورتي كه هاميلتون برابر با مجموع انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل سيستم است. در واقع ميتوان گفت كه كار اصلي تعيين و محاسبه صحيح انرژي جنبشي و پتانسيل است.
سپس اين مقادير در معادلهاي كه به معادله لاگرانژ حركت معروف است قرار داده ميشود. معادله لاگرانژ ، معادلهاي است كه بر حسب مشتقات تابع لاگرانژي نسبت به مختصات تعميم يافته و نيز مشتق زماني مشتقات تابع لاگرانژي نسبت به سرعتهاي تعميم يافته نوشته شده است. به عبارت ديگر اگر تابع لاگرانژي را با L نشان دهيم و مختصات تعميم يافته را با qk و سرعتهاي تعميم يافته را با qk (كه نقطه بيانگر مشتق زماني مختصه تعميم يافته qk است) نشان دهيم، معادلات لاگرانژ به صورت زير خواهد بود:http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/d9160b7b9258e77a49f9a9e1e840ae70.png
در صورتي كه نيروهاي موجود در سيستم همگي پايستار نباشند، به عنوان مثال يك نيروي غير پايستار مانند اصطكاك وجود داشته باشد در اين صورت در طرف دوم معادلات لاگرانژ عبارت Qk كه بيانگر نيروي تعميم يافته غير پايستار است، نيز اضافه ميشود.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/634c7609c66987effeb23b66b5d1eeec.png
معادلات لاگرانژ براي تمام مختصات يكسان هستند. اين معادلات ، روش يك نواختي براي بدست آوردن معادلات ديفرانسيل حركت يك سيستم در انواع سيستمهاي ارائه خواهند داد.
اصل تغييرات هاميلتون
روش ديگر براي استنتاج معادلات لاگرانژ اصل تغييرات هاميلتوني است. در اين حالت همانگونه كه قبلا نيز اشاره شد در مورد هر سيستم كميتي به نام تابع هاميلتوني تعريف ميشود كه برابر با مجموع انرژي جنبشي و انرژي پتانسيل سيستم است. اين اصل در سال 1834 توسط رياضيدان اپرلندي ويليام .ر. هاميلتون ارائه شد.
در اين روش فرض ميشود كه يك تابع پتانسيل وجود دارد، يعني سيستم تحت بررسي يك سيستم پاياست. ولي اگر تعدادي از نيروها نيز غير پايستار باشد مانند مورد معادلات لاگرانژ ميتوان سهم اين نيرو ها را نيز بطور جداگانه منظور كرد. يعني در اين حالت تابع هاميلتون برابر با مجموع انرژي جنبشي و كار انجام شده توسط تمام نيروها اعم از نيروهاي پايستار و غير پايستار است.
معادلات هاميلتون
معدلات هاميلتون از 2n معادله ديفرانسيل درجه اول تشكيل شده است. اين معادلات بر حسب اندازه حركت تعميم يافته و مشتقات آن نوشته ميشود. اندازه حركت تعميم يافته به صورت مشتقات تابع لاگرانژي نسبيت به سرعت تعميم يافته تعريف ميشود. بنابراين اين معادلات زير خواهند بود.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/6d6dc726ca07f823ad77ddcb7889868f.png
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh/math/9d5f85889a4c7b5de39988178f3edb43.png
در عبارت فوق qk بيانگر سرعت تعميم يافته است و علامت نقطه در بالاي Pk (اندازه حركت تعميم يافته) بيانگر مشتق زماني است. اگر معادلات هاميلتون را با معادلات لاگرانژي مقيسه كنيم ملاحظه ميشود كه تعداد اولين معادلات زياد است. يعني اگر سيستم V با N مختصه يافته مشخص شود، در اين صورت معادلات هاميلتون شامل 2n معادله ديفرانسيل درجه اول هستند، در صورتيكه معادلات لاگرانژ از n معادله درجه دوم تشكيل شده است. بنابراين كار كردن با معادلات هاميلتون راحتتر است. معمولا در مكانيك كوانتومي و مكانيك كاري از معادلات هاميلتون استفاده ميشود.
riftaina
09-24-2010, 01:31 AM
فناوري نانو ذرات
فناوريهاي نانو در زمينههاي گوناگوني همچون توسعه داروها، آلودگيزدايي آبها، فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي توليد مواد مستحكمتر و سبكتر داراي مزاياي بالقوه ميباشند. در حال حاضر شركتهاي زيادي نانوذرات را به شكل پودر، اسپري و پوشش توليد ميكنند كه كاربردهاي زيادي در قسمتهاي مختلف اتومبيل، راكتهاي تنيس، عينكهاي آفتابي ضدخش، پارچههاي ضدلك، پنجرههاي خود تميزكن و صفحات خورشيدي دارند.
اما اثرات افزايش بيش از حد توليد و استفاده از نانومواد در سلامت كاركنان و مصرف كنندهها، سلامت عمومي و محيط زيست بايد به دقت مورد توجه قرار گيرد. از آنجايي كه فرآيند رشد و واكنشهاي شيميايي كاتاليستي در سطح اتفاق ميافتند، يك مقدار مشخصي از ماده در مقياس نانومتري بسيار فعالتر از همان مقدار ماده با ابعاد بزرگتر ميباشد. اين ويژگيها ممكن است بر روي سلامتي و محيط زيست اثرات منفي داشته و منجر به سميت زياد نانوذرات شوند.
همزمان با توسعه دانش ما در مورد مواد در مقياسنانو و افزايش توانايي كار كردن با ساختارها در اين مقياس، فناورينانو رفته رفته گسترش يافته و سرمايهگذاري جهاني در اين زمينه نيز افزايش مييابد. فناوريهاي نانو در زمينههاي گوناگوني همچون توسعه داروها، آلودگيزدايي آبها، فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي توليد مواد مستحكمتر و سبكتر داراي مزاياي بالقوه ميباشند. در حال حاضر شركتهاي زيادي نانوذرات را به شكل پودر، اسپري و پوشش توليد ميكنند كه كاربردهاي زيادي در قسمتهاي مختلف اتومبيل، راكتهاي تنيس، عينكهاي آفتابي ضدخش، پارچههاي ضدلك، پنجرههاي خود تميزكن و صفحات خورشيدي دارند. تعداد اين شركتها روز به روز در حال افزايش است.
محدوده اندازه ذراتي كه چنين علاقهمندي را به خود جلب كرده است، عموما كمتر از 100 نانومتر است. براي داشتن تصوري از اين مقياس لازم به ذكر است كه موي انسان داراي قطر 10000 تا 50000 نانومتر، يك سلول قرمز خوني داراي قطر حدود 5000 نانومتر و ابعاد يك ويروس بين 10 تا 100 نانومتر است. با كاهش اندازه ذرات، نسبت تعداد اتمهاي سطحي به اتمهاي داخلي افزايش مييابد. به عنوان مثال درصد اتمهاي سطحي يك ذره با اندازه 30 نانومتر، 5 درصد است، در حالي كه اين نسبت براي يك ذره با اندازه 3 نانومتر، 50 درصد ميباشد.
بنابراين نانوذرات در مقايسه با ذرات بزرگتر نسبت سطح به وزن بسيار بزرگتري دارند. با كاهش اندازه ذرات به يك دهم نانومتر يا كمتر، اثرات كوانتومي پديدار ميشوند و اين اثرات، ميتـوانـند به مقـدار زيــادي ويـژگيهـاي نــوري، مغـناطيسي و الكتـريكي مواد را تغيير دهند. از طريق پيگيري ساختار مواد در مقياس نانو، امكان طراحي و ساخت مواد جديد با ويژگيهاي كاملا نو به وجود ميآيد. تنها با كاهش اندازه و ثابت نگهداشتن نوع ماده، ويژگيهاي اساسي از قبيل هدايت الكتريكي، رنگ، استحكام و نقطه ذوب ماده (كه معمولا براي هر ماده مقدار ثابتي از آنها را در نظر ميگيريم) ميتواند تغيير كند.
در حال حاضر نانوذراتي كه به طور ناخواسته، از طريق فرآيندهاي احتراق انجام شده جهت توليد انرژي يا در اتومبيلها، فرآيندهاي خوردگي مكانيكي و يا فرآيندهاي صنعتي معمول به وجود ميآيند، بيش از توليد صنعتي نانوذرات بر محيط زيست و زندگي انسان تاثير ميگذارند. اما اثرات افزايش بيش از حد توليد و استفاده از نانومواد در سلامت كاركنان و مصرف كنندهها، سلامت عمومي و محيط زيست بايد به دقت مورد توجه قرار گيرد. از آنجايي كه فرآيند رشد و واكنشهاي شيميايي كاتاليستي در سطح اتفاق ميافتند، يك مقدار مشخصي از ماده در مقياس نانومتري بسيار فعالتر از همان مقدار ماده با ابعاد بزرگتر ميباشد. اين ويژگيها ممكن است بر روي سلامتي و محيط زيست اثرات منفي داشته و منجر به سميت زياد نانوذرات شوند.
تنفس نانوذرات
خطرات احتمالي نانوذراتي كه در هوا پخش شدهاند، يعني آئروسلها از اهميت بيشتري برخوردارند. اين قضيه به دليل تحرك بالاي آنها و امكان جذب آنها از طريق ريه، كه راحتترين مسير ورود به بدن ميباشد، اهميت پيدا ميكند. اندازه ذرات تا حدزيادي تعيينكننده محل نشست اين ذرات در دستگاه تنفسي ميباشد. به خاطر راحتتر شدن كار، دستگاه تنفسي را به سه قسمت ناحيهاي و كاركردي تقسيم ميكنيم:
1- مسيرهاي هوايي بالايي،
2- ناحيه نايژهها، كه هر دوي آنها به وسيله لايه موكوس حفاظت ميشوند. در اينجا ذرات بزرگتر، از طريق نشستن بر روي ديواره مسير هوايي، از هواي ورودي به ريه جدا ميشوند. حركات مژههاي اين قسمت، خلط را به سوي گلو بالا برده و از آنجا يا در اثر سرفه خارج و يا بلعيده ميشوند. ذرات كوچكتر (كوچكتر از 2.5 ميكرومتر) و نانوذرات ممكن است وارد كيسههاي هوايي شوند، كه ناحيه مبادله گاز در ريه ميباشند. جهت تسهيل جذب اكسيژن و دفع دياكسيد كربن، تمام غشاها و سلولها در اين قسمت از ريه، نازك و آسيبپذير بوده و هيچگونه لايه حفاظتي ندارند. تنها مكانيسم حفاظتي در اين قسمت از طريق ماكروفاژها ميباشد.
3- ماكروفاژها سلولهاي بزرگي هستند كه اشياي خارجي را بلعيده و از طريق جابهجا كردن آنها، به عنوان مثال به سوي گرههاي لنفاوي، آنها را از كيسههاي هوايي خارج ميكنند. نانوذرات تا حد زيادي از اين سيستم حفاظتي رها شده و ميتوانند وارد بافتهاي تنفسي گردند. ذرات و الياف باقيمانـده ميتواننـد با بافتهاي مخاطي ريوي بر هم كنش داده و منجر به ايجاد التهاب شديد، زخم و از بين رفتن بافتهاي ريوي گردند. اين وضعيت ريهها شبيه حالت به وجود آمده در بيماريهايي همچون بيماري باكتريايي ذاتالريه، يا بيماريهاي ريوي صنعتي مهلك همانند سيليكوسيس يا آزبستوسيس ميباشد.
سيليكوسيس و آزبستوسيس
با وجودي كه بيماريهاي سيليكوسيس و آزبستوسيس از طريق نانوموادي كه به روش تكنيكي توليد شدهاند به وجود نميآيند، اما منشا ايجاد اين بيماريها، تنفس موادي شبيه نانوذرات است كه اطلاعات قديمي در مورد اثرات زيانبخش آنها بر روي سلامتي وجود دارد. سيليكوسيس زماني ايجاد ميشود كه گرد و غبار حاوي سيليس به مدت طولاتي به درون ريه تنفس شود. سيليس بلوري براي سطح بيروني ريه سمي ميباشد. زماني كه سيليس بلوري در تماس با ريه قرار ميگيرد اثرات التهابي شديدي به وجود ميآيد. در مدت زمان طولاني اين التهاب باعث ميشود تا بافت ريه به طور برگشتناپذيري آسيبديده و ضخيم شود كه اين پديده به نام فيبروسيس ناميده ميشود.
سيليس بلوري عموما در ماسهسنگ، گرانيت، سنگ لوح، زغال سنگ و ماسه سيليسي خالص وجود دارد. بنابراين افرادي همچون كارگران كارخانههاي ذوب فلزات، سفالگران و كارگراني كه با ماسه كار ميكنند، در معرض خطر قرار دارند. سيليس بلوري از سوي سازمان بهداشت جهاني به عنوان يك ماده سرطانزا معرفي شده است.
الياف پنبه نسوز داراي طول چند ميكرومتر ميباشند و در نتيجه جزء نانومواد قرار نميگيرند. با اين حال جزء ذرات و الياف مجموعه امراض شغلي قرار ميگيرند. پنبه نسوز يك فيبر معدني طبيعي است كه در بيش از 3000 ماده ساختماني و محصول توليد شده به كار گرفته شده است. تمام انواع پنبه نسوز تمايل به خرد شدن به الياف بسيار ريز دارند.
به دليل كوچك بودن، اين الياف پس از پخش شدن در هوا ممكن است به مدت چند ساعت يا حتي چند روز معلق بمانند. الياف پنبه نسوز تخريبپذير نبوده و در طبيعت پايدار ميباشند. اين الياف در مقابل مواد شيميايي پايدار هستند، تبخير نميشوند، در آب حل نميشوند و در طول زمان تجزيه نميگردند. پنبه نسوز موجب ايجاد سرطان ريه و مزوتليوما ميشود كه نوعي تومور خطرناك غشايي است كه ريه را ميپوشاند .
آلودگي ذرهاي هوا در مشاغل ديگري همچون توليد و فرآوري كربن سياه و الياف مصنوعي نيز موجب ايجاد نگراني ميشود.
آلودگي ذرهاي هوا
آلودگي هوا مخلوط كمپلكسي از تركيبات مختلف در فاز گاز، مايع و جامد است. خود مواد ذرهاي مخلوطي ناهمگن از ذرات معلق هستند كه تركيب شيميايي و اندازه آنها متفاوت است. در مطالعات اپيدميشناسي، انواع مختلفي از آلودگيهاي ذرهاي هواي معـرفي شـدهاند كـه از آن جمـله ميـتـوان بـه tps (مجموع مواد معلق) و pm 10 (مواد ذرهاي با قطر موثر آئروديناميك كمتر از 10 ميكرومتر) اشاره كرد. در سالهاي اخير مطالعات زيادي در زمينه مواد ذرهاي ريز pm 2.5 (ذراتي با قطر آئروديناميك كمتر از 2.5 ميكرومتر) و فوق ريز (ذرات با قطر كمتر از 100 نانومتر) انجام گرفته است.
با وجودي كه ميزان خالص آلودگي ذرهاي هواي شهري (يعني مقدار pm 2.5)، با كم شدن نشر ذرات از صنايع و مراكز توليد انرژي كاهش يافته است، غلظت ذرات فوقريز ناشي از ترافيك افزايش يافته است. هر چند غلظت اين ذرات كوچك معمولاً مهمتر است اما سهم آنها معمولاً پايينتر از غلظت كل است. بنابراين اندازهگيري توزيع اندازه ذرات تا چند نانومتر ، براي توصيف ذرات پخششده از ترافيك ضروري است.
با توسعه روشهاي اندازهگيري آثار روشنتري از ذرات با اندازه كوچكتر مشاهده گرديد. با اينحال، بسياري از مطالعات هنوز ادامه دارند و تعداد بسيار كمي از آنها تاكنون به نتيجه رسيدهاند. پيشنهاد شده است كه اثرات زيانآور آلودگي ذرهاي هوا به طور عمده به غلظت ذرات كوچكتر از 100 نانومتر ارتباط دارد و به غلظت جرمي ذرات بزرگتر بستگي چنداني ندارد. بنابراين معقول به نظر ميرسد كه اطلاعات به دست آمده از اپيدميشناسي محيطي را با دادههاي حاصل از مطالعات سمشناسي انجام گرفته بر روي حيوانات و يا ساير دادههاي تجربي تركيب نماييم.
مطالعات اپيدميشناسي زيادي ثابت كردهاند كه ارتباط مستقيمي بين افزايش مقطعي مواد ذرهاي و افزايش بيماري و مرگ و مير ناشي از نارساييهاي قلبي و عروقي وجود دارد. بيماران مسنتري كه سابقه بيماريهاي قلبي و يا تنفسي دارند و همچنين بيماران ديابتي، در معرض خطر بيشتري قرار دارند.
مدارك تجربي، مكانيسمهاي بيولوژيكي محتملي همچون تحريك دستگاه تنفسي و فشار اكسيدي جهازي را نشان ميدهند. در نتيجه اين تحريكها، مجموعهاي از پاسخهاي زيستي همانند موارد زير ممكن است ايجاد شوند:
تغيير جريان خون به نحوي كه موجب ايجاد انعقاد در قسمتي از رگهاي خوني گردد، به هم خوردن آهنگ ضربان قلب، عملكرد نادرست و بحراني رگها، ناپايداري پلاكتهاي خوني، و در طولاني مدت توسعه تصلب شرايين، التهاب مزاجي و ريوي ناشي از ذرات، تصلب شرايين تسريع شده و عملكرد تغيير يافته ارادي قلب.
اين موارد ممكن است بخشي از عوامل زيستي باشند كه آلودگي ذرهاي هوا را به مرگ و مير ناشي از بيماريهاي قلبي ارتباط ميدهند. همچنين نشان داده شده است كه نشست ذرات در كيسههاي هوايي ششها منجر به فعال شدن توليد سيتوكين به وسيله ماكروفاژها و سلولهاي اپيتليال كيسههاي هوايي گشته و موجب التهاب سلولها ميشود. در نمونههايي كه به طور تصادفي از ميان بزرگسالان سالم در معرض آلودگي ذرهاي هوا انتخاب شده بودند، افزايش ويسكوزيته پلاسما، فيبرينوژن و پروتئين فعال c مشاهده گرديد.
خلاصه و چشمانداز بحث
در مجموع مدارك بسيار زيادي حاصل از مطالعات اپيدميشناسي وجود دارد كه اثرات زيانآور ذرات فوقريز را بر روي سلامتي نشان ميدهند. همچنين از مدتها پيش مدارك زيادي مبني بر زيانآور بودن تنفس ذرات قابل تنفس در محيطهاي كاري وجود دارد. به طور كامل مشخص نيست كه اين مسائل به نانومواد ساخت بشر مربوط است يا نه. با اين حال منطقي آن است تا زماني كه بر اساس مطالعات بيشتر اپيدميشناسي، همچنين مطالعات انجام شده بر روي حيوانات، اثرات زيانآور اين نانومواد كاملا مشخص نشده است، از اين دادهها چشمپوشي نكنيم.
در حال حاضر هيچ قانوني در مورد توليد و كاربرد نانومواد براي سلامتي كاركنان و مصرفكنندگان و همچنين براي مسائل زيستمحيطي وجود ندارد. همچنين در زمينه قانونگذاري براي مواد شيميايي، هيچ گزينهاي براي اندازه ذرات در هنگام ثبت يك ماده مدنظر قرار نميگيرد.
پيش از انجام هرگونه قانونگذاري در زمينه نانومواد، بايد اطلاعات بسيار زيادي راجع به اثرات فرآيندها و محصولات نانو، بر روي سلامتي انسان و همچنين محيط زيست به دست آيد. اما حتي با در نظر گرفتن عدم قطعيت علمي موجود، شواهد كافي براي انجام اقدامات پيشگيرانه در محيطهاي كاري و بسته وجود دارد.
riftaina
09-24-2010, 01:34 AM
فيبر نوري چيست و كاربرد و عملكرد فيبر نوري چگونه است
فيبر نوري يكي از محيط هاي انتقال داده با سرعت بالا است . امروزه از فيبر نوري در موارد متفاوتي نظير: شبكه هاي تلفن شهري و بين شهري ، شبكه هاي كامپيوتري و اينترنت استفاده بعمل مي آيد. فيبرنوري رشته اي از تارهاي شيشه اي بوده كه هر يك از تارها داراي ضخامتي معادل تار موي انسان را داشته و از آنان براي انتقال اطلاعات در مسافت هاي طولاني استفاده مي شود.
مباني فيبر نوري
فيبر نوري ، رشته اي از تارهاي بسيار نازك شيشه اي بوده كه قطر هر يك از تارها نظير قطر يك تار موي انسان است . تارهاي فوق در كلاف هائي سازماندهي و كابل هاي نوري را بوجود مي آورند. از فيبر نوري بمنظور ارسال سيگنال هاي نوري در مسافت هاي طولاني استفاده مي شود.
مزاياي فيبر نوري
فيبر نوري در مقايسه با سيم هاي هاي مسي داراي مزاياي زير است :
· ارزانتر. هزينه چندين كيلومتر كابل نوري نسبت به سيم هاي مسي كمتر است .
· نازك تر. قطر فيبرهاي نوري بمراتب كمتر از سيم هاي مسي است .
· ظرفيت بالا. پهناي باند فيبر نوري بمنظور ارسال اطلاعات بمراتب بيشتر از سيم مسي است .
· تضعيف ناچيز. تضعيف سيگنال در فيبر نوري بمراتب كمتر از سيم مسي است .
· سيگنال هاي نوري . برخلاف سيگنال هاي الكتريكي در يك سيم مسي ، سيگنا ل ها ي نوري در يك فيبر تاثيري بر فيبر ديگر نخواهند داشت .
· مصرف برق پايين . با توجه به سيگنال ها در فيبر نوري كمتر ضعيف مي گردند ، بنابراين مي توان از فرستنده هائي با ميزان برق مصرفي پايين نسبت به فرستنده هاي الكتريكي كه از ولتاژ بالائي استفاده مي نمايند ، استفاده كرد.
· سيگنال هاي ديجيتال . فيبر نور ي مناسب بمنظور انتقال اطلاعات ديجيتالي است .
· غير اشتعال زا . با توجه به عدم وجود الكتريسيته ، امكان بروز آتش سوزي وجود نخواهد داشت .
· سبك وزن . وزن يك كابل فيبر نوري بمراتب كمتر از كابل مسي (قابل مقايسه) است.
· انعطاف پذير . با توجه به انعظاف پذيري فيبر نوري و قابليت ارسال و دريافت نور از آنان، در موارد متفاوت نظير دوربين هاي ديجيتال با موارد كاربردي خاص مانند : عكس برداري پزشكي ، لوله كشي و ...استفاده مي گردد.
با توجه به مزاياي فراوان فيبر نوري ، امروزه از اين نوع كابل ها در موارد متفاوتي استفاده مي شود. اكثر شبكه هاي كامپيوتري و يا مخابرات ازراه دور در مقياس وسيعي از فيبر نوري استفاده مي نماين
بخش هاي مختلف فيبر نوري
يك فيبر نوري از سه بخش متفاوت تشكيل شده است :
هسته (Core)
هسته نازك شيشه اي در مركز فيبر كه سيگنا ل هاي نوري در آن حركت مي نمايند.
روكش Cladding بخش خارجي فيبر بوده كه دورتادور هسته را احاطه كرده و باعث برگشت نورمنعكس شده به هسته مي گردد.
بافر رويهBuffer Coating
روكش پلاستيكي كه باعث حفاظت فيبر در مقابل رطوبت و ساير موارد آسيب پذير ، است .
انواع فيبر نوري
صدها و هزاران نمونه از رشته هاي نوري فوق در دسته هائي سازماندهي شده و كابل هاي نوري را بوجود مي آورند. هر يك از كلاف هاي فيبر نوري توسط يك روكش هائي با نام Jacket محافظت مي گردند. فيبر هاي نوري در دو گروه عمده ارائه مي گردند:
فيبرهاي تك حالته (Single-Mode)
بمنظور ارسال يك سيگنال در هر فيبر استفاده مي شود نظير : تلفن
فيبرهاي چندحالته Multi-Mode
بمنظور ارسال چندين سيگنال در يك فيبر استفاده مي شود( نظير : شبكه هاي كامپيوتري)
فيبرهاي تك حالته داراي يك هسته كوچك ( تقريبا" ۹ ميكرون قطر ) بوده و قادر به ارسال نور ليزري مادون قرمز ( طول موج از ۱۳۰۰ تا ۱۵۵۰ نانومتر) مي باشند. فيبرهاي چند حالته داراي هسته بزرگتر ( تقريبا" ۵ / ۶۲ ميكرون قطر ) و قادر به ارسال نورمادون قرمز از طريق LED مي باشند
ارسال نور در فيبر نوري
http://www.nsf.gov/od/lpa/nsf50/nsfoutreach/img/jpgs_n50/20.jpg
فرض كنيد ، قصد داشته باشيم با استفاده از يك چراغ قوه يك راهروي بزرگ و مستقيم را روشن نمائيم . همزمان با روشن نمودن چراغ قوه ، نور مربوطه در طول مسير مسفقيم راهرو تابانده شده و آن را روشن خواهد كرد. با توجه به عدم وجود خم و يا پيچ در راهرو در رابطه با تابش نور چراغ قوه مشكلي وجود نداشته و چراغ قوه مي تواند ( با توجه به نوع آن ) محدوده مورد نظر را روشن كرد. در صورتيكه راهروي فوق داراي خم و يا پيچ باشد ، با چه مشكلي برخورد خواهيم كرد؟
در اين حالت مي توان از يك آيينه در محل پيچ راهرو استفاده تا باعث انعكاس نور از زاويه مربوطه گردد.در صورتيكه راهروي فوق داراي پيچ هاي زيادي باشد ، چه كار بايست كرد؟ در چنين حالتي در تمام طول مسير ديوار راهروي مورد نظر ، مي بايست از آيينه استفاده كرد. بدين ترتيب نور تابانده شده توسط چراغ قوه (با يك زاويه خاص) از نقطه اي به نقطه اي ديگر حركت كرده ( جهش كرده و طول مسير راهرو را طي خواهد كرد). عمليات فوق مشابه آنچيزي است كه در فيبر نوري انجام مي گيرد.
تكنولوژي ( فن آوري ) فيبر نوري
نور، در كابل فيبر نوري از طريق هسته (نظير راهروي مثال ارائه شده ) و توسط جهش هاي پيوسته با توجه به سطح آبكاري شده ( Cladding) ( مشابه ديوارهاي شيشه اي مثال ارائه شده ) حركت مي كند.( مجموع انعكاس داخلي ) . با توجه به اينكه سطح آبكاري شده ، قادر به جذب نور موجود در هسته نمي باشد ، نور قادر به حركت در مسافت هاي طولاني مي باشد. برخي از سيگنا ل هاي نوري بدليل عدم خلوص شيشه موجود ، ممكن است دچار نوعي تضعيف در طول هسته گردند. ميزان تضعيف سيگنال نوري به درجه خلوص شيشه و طول موج نور انتقالي دارد. ( مثلا" موج با طول ۸۵۰ نانومتر بين ۶۰ تا ۷۵ درصد در هر كيلومتر ، موج با طول ۱۳۰۰ نانومتر بين ۵۰ تا ۶۰ درصد در هر كيلومتر ، موج با طول ۱۵۵۰ نانومتر بيش از ۵۰ درصد در هر كيلومتر
سيستم رله فيبر نوري
بمنظور آگاهي از نحوه استفاده فيبر نوري در سيستم هاي مخابراتي ، مثالي را دنبال خواهيم كرد كه مربوط به يك فيلم سينمائي و يا مستند در رابطه با جنگ جهاني دوم است . در فيلم فوق دو ناوگان دريائي كه بر روي سطح دريا در حال حركت مي باشند ، نياز به برقراري ارتباط با يكديگر در يك وضعيت كاملا" بحراني و توفاني را دارند. يكي از ناوها قصد ارسال پيام براي ناو ديگر را دارد.كاپيتان ناو فوق پيامي براي يك ملوان كه بر روي عرشه كشتي مستقر است ، ارسال مي دارد. ملوان فوق پيام دريافتي را به مجموعه اي از كدهاي مورس ( نقطه و فاصله ) ترجمه مي نمايد. در ادامه ملوان مورد نظر با استفاده از يك نورافكن اقدام به ارسال پيام براي ناو ديگر مي نمايد.
يك ملوان بر روي عرشه كشتي دوم ، كدهاي مورس ارسالي را مشاهده مي نمايد. در ادامه ملوان فوق كدهاي فوق را به يك زبان خاص ( مثلا" انگليسي ) تبديل و آنها را براي كاپيتان ناو ارسال مي دارد. فرض كنيد فاصله دو ناو فوق از يكديگر بسار زياد ( هزاران مايل ) بوده و بمنظور برقراي ارتباط بين آنها از يك سيتستم مخابراتي مبتني بر فيبر نوري استفاده گردد.
سيستم رله فيبر نوري از عناصر زير تشكيل شده است :
فرستنده . مسئول توليد و رمزنگاري سيگنال هاي نوري است .
فيبر نوري مديريت سيكنال هاي نوري در يك مسافت را برعهده مي گيرد.
بازياب نوري . بمنظور تقويت سيگنا ل هاي نوري در مسافت هاي طولاني استفاده مي گردد.
· دريافت كننده نوري . سيگنا ل هاي نوري را دريافت و رمزگشائي مي نمايد.
در ادامه به بررسي هر يك از عناصر فوق خواهيم پرداخت .
فرستنده
وظيفه فرستنده، مشابه نقش ملوان بر روي عرشه كشتي ناو فرستنده پيام است . فرستنده سيگنال هاي نوري را دريافت و دستگاه نوري را بمنظور روشن و خاموش شدن در يك دنباله مناسب ( حركت منسجم ) هدايت مي نمايد. فرستنده ، از لحاظ فيزيكي در مجاورت فيبر نوري قرار داشته و ممكن است داراي يك لنز بمنظور تمركز نور در فيبر باشد. ليزرها داراي توان بمراتب بيشتري نسبت به LED مي باشند. قيمت آنها نيز در مقايسه با LED بمراتب بيشتر است . متداولترين طول موج سيگنا ل هاي نوري ، ۸۵۰ نانومتر ، ۱۳۰۰ نانومتر و ۱۵۵۰ نانومتر است .
بازياب ( تقويت كننده ) نوري
همانگونه كه قبلا" اشاره گرديد ، برخي از سيگنال ها در موارديكه مسافت ارسال اطلاعات طولاني بوده ( بيش از يك كيلومتر ) و يا از مواد خالص براي تهيه فيبر نوري ( شيشه ) استفاده نشده باشد ، تضعيف و از بين خواهند رفت . در چنين مواردي و بمنظور تقويت ( بالا بردن ) سيگنا ل هاي نوري تضعيف شده از يك يا چندين " تقويت كننده نوري " استفاده مي گردد. تقويت كننده نوري از فيبرهاي نوري متععدد بهمراه يك روكش خاص (doping) تشكيل مي گردند. بخش دوپينگ با استفاده از يك ليزر پمپ مي گردد . زمانيكه سيگنال تضعيف شده به روكش دوپينگي مي رسد ، انرژي ماحصل از ليزر باعث مي گردد كه مولكول هاي دوپينگ شده، به ليزر تبديل مي گردند. مولكول هاي دوپينگ شده در ادامه باعث انعكاس يك سيگنال نوري جديد و قويتر با همان خصايص سيگنال ورودي تضعيف شده ، خواهند بود.( تقويت كننده ليزري)
دريافت كننده نوري
وظيفه دريافت كننده ، مشابه نقش ملوان بر روي عرشه كشتي ناو دريافت كننده پيام است. دستگاه فوق سيگنال هاي ديجيتالي نوري را اخذ و پس از رمزگشائي ، سيگنا ل هاي الكتريكي را براي ساير استفاده كنندگان ( كامپيوتر ، تلفن و ... ) ارسال مي نمايد. دريافت كننده بمنظور تشخيص نور از يك "فتوسل" و يا "فتوديود" استفاده مي كند
sbn94
09-24-2010, 11:22 AM
ناسا زمين را جابجا ميكند! (http://bankemagale.blogfa.com/post-136.aspx)
گروهي از دانشمندان سازمان فضايي آمريكا با ارائه برنامه اي شگفت انگيز اعلام كردند به منظور نجات زمين از گرماي جهاني و افزايش طول عمر آن مي توان اين سياره را به مداري دورتر انتقال داد. به گزارش خبرگزاري مهر، دانشمندان به منظور جلوگيري از افزايش حرارت زمين شيوه اي غير طبيعي را كشف كرده اند: حركت دادن زمين به نقطه اي خنك تر از منظومه خورشيدي. تنها ابزاري كه براي انجام اين انتقال نياز خواهد بود چند ستاره دنباله دار در نزديكي زمين است و پس از آن سياره زمين در منطقه اي ايمن و خنكتر از منظومه خورشيدي قرار خواهد گرفت.
ايده حركت دادن زمين به منظور بهبود دادن موقعيت بين سياره اي زاييده افكار گروهي از دانشمندان ناسا و اخترشناسان آمريكايي است كه معتقدند با انجام چنين كاري مي توان 6 بيليون سال ديگر به عمر مفيد زمين افزود.
گرگ لاگلاين از مركز تحقيقاتي امز در اين باره معتقد است تغيير مدار زمين نيازمند فناوريهاي دور از ذهني نيست، براي انجام چنين كاري مي توان از شيوه اي كه اكنون براي منحرف كردن شهاب سنگها و ستاره هاي دنباله دار استفاده مي شوند كمك گرفت.
برنامه اي كه توسط اين محققان ارائه شده است هدايت كردن يك شهابسنگ يا ستاره دنباله دار است به شكلي كه از نزديك ترين فاصله ممكن از زمين عبور كند در اين صورت بخشي از نيروي گرانشي آن به زمين منتقل شده و در نتيجه سرعت مداري زمين افزايش پيدا خواهد كرد. به اين شكل سياره زمين به مداري بالاتر از موقعيت كنوني خود و در فاصله اي بيشتر از خورشيد قرار خواهد گرفت.
به گفته دانشمندان ناسا چنين راه حلي در كوتاه مدت مي تواند براي جلوگيري از بحران گرماي جهاني بسيار موثر باشد. براي هدايت اجرام كيهاني بايد از راكتي شيميايي استفاده كرده و در زمان مناسب به شهاب سنگ يا ستاره دنباله داري ضربه زد.
http://www.1pezeshk.com/archives/earthday.jpg
بر اساس گزارش گاردين، با اين حال براي انجام چنين برنامه اي محاسبات بسيار دقيقي لازم است زيرا يك اشتباه بسيار كوچك مي تواند منجر به برخورد جرم كيهاني هدايت شده با زمين شود كه بر اساس تخمينها، برخورد جرمي با قطر 100 كيلومتر با زمين با سرعتي در مقياس سرعتهاي كيهاني مي تواند زمين را از حيات تهي كند.
sbn94
09-24-2010, 11:28 AM
مقدمه
یکی از جالبترین افکار بشر ، ایده جابجایی در بعد زمان (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B3%D9%81%D8%B1+%D8%AF%D8%B1+%D8 %B2%D9%85%D8%A7%D9%86) است. البته اگر از یک بعد دیگر به قضیه نگاه کنیم همه ما مسافر زمان هستیم. همین الان که شما این را میخوانید، زمان در حول و حوش و به پیش میرود و آینده به حال و حال به گذشته تبدیل میشود. نشانهاش هم رشد موجودات است. ما بزرگ میشویم و میمیریم. پس زمان در جریان است. آلبرت انیشتین (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A2%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%AA+%D8% A7%D9%86%DB%8C%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D9%86) با ارائه نظریه نسبیت خاص (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA+%D8% AE%D8%A7%D8%B5) نشان داد که این کار از نظر تئوری شدنی است. بر طبق این نظریه اگر شیئ به سرعت نور نزدیک شود گذشت زمان برایش آهستهتر صورت میگیرد (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AA%D8%B3%D8%A7%D8%B9+%D8% B2%D9%85%D8%A7%D9%86). بنابراین اگر بشود با سرعت بیش از سرعت نور حرکت کرد، زمان به عقب برمیگردد. مانع اصلی این است که اگر جسمی به سرعت نور نزدیک شود جرم نسبی آن به بینهایت میل میکند؛ لذا نمیشود شتابی بیش از سرعت نور پیدا کرد. اما شاید یک روز این مشکل هم حل شود. برخلاف نویسندهها و خیال پردازها که فکر میکنند سفر در زمان باید با یک ماشین انجام شود، دانشمندان بر این عقیده هستند که اینکار به کمک یک پدیده طبیعی صورت میگیرد. در این خصوص سه پدیده مد نظر است: سیاهچالههای دوار (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%DA%86%D8%A 7%D9%84%D9%87) ، کرمچالهها و ریسمانهای کیهانی.
http://www.arteshesorkh.com/forum/img/daneshnameh_up/d/d9/P00212D.jpg
سیاهچاله ماشینی برای سفر به زمان
سیاهچالهها اگر یک ستاره چند برابر خورشید باشد و همه سوختش را بسوزاند، از آنجا که یک نیروی جاذبه قوی دارد لذا جرم خودش در خودش فشرده میشود و یک حفره سیاه (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%DA%86%D8%A 7%D9%84%D9%87) رنگ مثل یک قیف درست میکند که نیروی جاذبه (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) فوق العاده زیادی دارد طوری که حتی نور هم نمیتواند از آن فرار کند. اما این حفرهها بر دو نوع هستد. یک نوعشان نمیچرخند لذا انتهای قیف یک نقطه است. در آنجا هر جسمی که به حفره مکش شده باشه نابود میشود. اما یک نوع دیگر سیاهچاله نوعی است که در حال دوران است و برای همین ته قیف یک قاعده داره که به شکل حلقه است. مثل یک قیف واقعی است که ته آن باز است. همین نوع سیاهچاله است که می تواند سکوی پرتاب به آینده یا گذشته باشد. انتهای قیف به یک قیف دیگر به اسم سفیدچاله میرسد که درست عکس آن عمل میکند. یعنی هر جسمی را به شدت به بیرون پرتاب میکند. از همین جاست که میتوانیم پا به زمانها و جهانهای دیگر (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A 7%DB%8C+%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C) بگذاریم.
کرم چاله ماشینی برای سفر به زمان
کرم چاله: یک سکوی دیگر گذر از زمان است که میتواند در عرض چند ساعت ما را چندین سال نوری جابجا کند. فرض کنید دو نفر دو طرف یک ملافه رو گرفتهاند و میکشند. اگر یک توپ تنیس بر روی ملافه قرار دهیم یک انحنا در سطح ملافه به سمت توپ ایجاد میشود. اگر یک تیله به روی این ملافه قرار دهیم به سمت چالهای که آن توپ ایجاد کرده است میرود. این نظر انیشتین است که کرات آسمانی (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%D9%85+%D8% A2%D8%B3%D9%85%D8%A7%D9%86%DB%8C) در فضا و زمان انحنا ایجاد میکنند؛ درست مثل همان توپ روی ملافه. حالا اگر فرض کنیم فضا به صورت یک لایه دوبعدی روی یک محور تا شده باشد و بین نیمه بالا و پایین آن خالی باشد و دو جرم هم اندازه در قسمت بالا و پایین مقابل هم قرار گیرند، آن وقت حفره ای که هر دو ایجاد می کنند می تواند به همدیگر رسیده و ایجاد یک تونل کند. مثل این که یک میانبر در زمان و مکان ایجاد شده باشد. به این تونل میگویند کرم چاله. این امید است که یک کهکشانی که ظاهرا میلیونها سال نوری (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%A7%D9%84+%D9%86%D9%88%D8% B1%DB%8C) دور از ماست، از راه یک همچین تونلی بیش از چند هزار کیلومتر دور از ما نباشد. در اصل میشود گفت کرمچاله تونل ارتباطی بین یک سیاهچاله و یک سفیدچاله است و میتواند بین جهانهای موازی (http://www.arteshesorkh.com/forum/mavara-index.php?page=%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%87%D8%A 7%DB%8C+%D9%85%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C) ارتباط برقرار کند و در نتیجه به همان ترتیب میتواند ما را در زمان جابجا کند.
http://www.arteshesorkh.com/forum/img/daneshnameh_up/8/8d/wormholes.jpg
ریسمان های کیهانی ماشینی برای گذر به زمان
آخرین راه سفر در زمان ریسمانهای کیهانی است. طبق این نظریه یک سری رشته هایی به ضخامت یک اتم در فضا وجود دارند که کل جهان را پوشش میدهند و تحت فشار خیلی زیادی هستند. اینها هم یک نیروی جاذبه خیلی قوی دارند که هر جسمی را سرعت میدهند و چون مرزهای فضا - زمان را مغشوش میکند، لذا میشود از آنها برای گذر از زمان استفاده کرد.
نقدی برای بررسی سفر به زمان
چند اشکال در این کار است، اول اینکه اصلا نفس تئوری سفر در زمان یک پارادوکس است. پارادوکس یا محال نما یعنی چیزی که نقض کننده (نقیض) خودش در درونش است. یک مثال دیگر این است که اگر من در زمان به عقب برگردم، به تاریخی که هنوز بدنیا نیامده بودم، پس چطور میتوانم آنجا باشم. یا مثلا اگر برگردم و پدربزرگ خودم را بکشم پس من چطور بوجود آمدهام؟ یک راه حلی که برای این مشکل پیدا شده است، نظریه جهانهای موازی است. طبق این نظریه امکان دارد چندین جهان وجود داشته باشد که مشابه جهان ماست، اما ترتیب وقایع در آنها فرق میکند. پس وقتی که به عقب بر میگردیم در یک جهان دیگر وجود داریم نه در جهانی که در آن هستیم. طبق این نظریه بینهایت جهان موازی وجود دارد و ما هر دست کاری که در گذشته انجام بدهیم یک جهان جدید پدید میآید.
sbn94
09-24-2010, 11:43 AM
استيون هاوكينگ
( Stephen Hawking )
متولد 8 ژانويه 1942
او از هر گونه تحرك عاجز است. نه مي تواند بنشيند نه برخيزد. نه راه برود. حتي قادر نيست دست و پايش را تكان بدهد يا بدنش را خم و راست كند. از همه بدتر توانايي سخن گفتن را نيز ندازد. زيرا عضلات صوتي او كه عامل اصلي تشكيل و ابراز كلمات اند مثل 99 درصد بقيه عضلات حركتي بدنش در يك حالت فلج كامل قرار دارند. مشتي پوست و استخوان است روي يك صندلي چرخدار كه فقط قلبش و ريه هايش و دستگاه هاي حياتي بدنش كار مي كنند و بخصوص مغزش فعال است. يك مغز خارق العلده كه دمي از جستجو و پژوهش و رهگشايي بسوي معماها و نا شناخته ها باز نمي ماند.
اين اعجوبه مفلوج استيفن هاوكينگ پرآوازه ترين دانشمند دهه آخر قرن بيستم است كه اكنون در دانشگاه معروف كمبريج همان كرسي استادي را در اختيار داردكه بيش از دو قرن پيش زماني به اسحق نيوتن كاشف قانون جاذبه تعلق داشت.همچنين وي را انيشتين دوم لقب داده اند زيرا مي كوشد تئوري معروف نسبيت را تكامل بخشد و از تلفيق آن با تئوري هاي كوانتومي فرمول واحد جديدي ارائه دهد كه توجيه كننده تمامي تحولات جهان هستي از ذرات ريز اتمي تا كهكشان هاي عظيم باشد.
اينشتين معتقد بود كه چنين فرمول يا قانون واحدي مي بايست وجود داشته باشد و سالهاي آخر عمرش را در جستجوي آن سپري كرد اما توفيقي نيافت.
استيفن هاوكينگ شهرت و اعتبار علمي خود را مديون محاسبات رياضي پيچيده و بسيار دقيقي است كه در مورد چگونگي پيدايش و تحول سياهچاله هاي آسماني يا حفره هاي سياه انجام داده است.اين اجرام فوق العاده متراكم كه به علت قدرت جاذبه بسيار قوي حتي نور امكان جدايي از سطح آن ها را نداردوجودشان بر اساس تئوري نسبيت انيشتين پيش بيني شده بود و به همين جهت هم سياهچاله ناميده شدند.رديابي و رويت آنها بوسيله قويترين تلسكوپ ها يا هر وسيله ديگر تا كنون ممكن نبوده است. با وجود اين استيفن هاوكينگ با قدرت انديشه و محاسبات رياضي چون و چرا ناپذيرش- نه فقط وجود سياهچاله ها را به اثبات رسانده و چگونگي شكل گيري و تحول آن ها را نشان داده بلكه به نتايج جالبي در رابطه اين اجرام با كيفيت وقوع انفجار بزرگ Big Bang در آغاز پيدايش كيهان دست يافته است كه در دانش فيزيك اختري و كيهان شناسي اهميت بسزايي دارد و به عقيده صاحبنظران بناي اين علوم را در قرن آينده تشكيل خواهد داد.
كتاب جديد هاوكينگ در اين زمينه كه بعنوان سياهچاله ها و جهان هاي نوزاد انتشار يافت در محافل علمي جهان مثل يك بمب صدا كرد و شگفتي فراوان برانگيخت. اما قبل از اشاره خلاصه اي مي آوريم از زندگي نويسنده اش كه براستي از كتاب او شگفتي بر انگيز تر است .
استيفن هاوكينگ در 8 ژانويه 1942 در شهر دانشگاهي آكسفورد زاده شد و دوران كودكي و تحصيلات اوليه اش را در همان شهر گذرانيد. از همان زمان به علوم رياضيات علاقه داشت و آرزوي دانشمند شدن را در سر مي پروراند اما در مدرسه يك شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته مي شد و هرگز خود را در محدوده كتاب هاي درسي مقيد نمي كرد بلكه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از كلاس بالاتر بود هميشه سعي داشت در كتاب هاي درسي اشتباهاتي را گير بياورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد !
پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با يك زندگي ساده در خانه اس شلوغ و فرسوده اما مملو از كتاب كه عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقويت مي كرد. فرانك پدر خانواده پزشك متخصص در بيماري هاي مناطق گرمسيري بود و به همين جهت نيمي از سال را به سفرهاي پژوهشي در مناطق آفريقايي مي گذرانيد. اين غيبت هاي متوالي برلي بچه ها چنان عادي شده بود كه تصور مي كردند همه پدر ها چنين وضعي دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابي مهاجرت مي كنند و بعد به آشيانه بر مي گردند. در عين حال غيبت هاي پدر نوعي استقلال عمل و اتكا به نفس در بچه ها ايجاد مي كرد.
استيفن در 17 سالگي تحصيلات عاليه را در رشته طبيعي آغاز كرد و از همان زمان به فيزيك اختري و كيهان شناسي علاقه مند شد زيرا در خود كنجكاوي شديدي مي يافت كه به رمز و راز اختران و آغاز و انجام كيهان پي ببرد. سالهاي دهه 60 عصر طلايي كشف فضا- پرتاب اولين ماهواره ها و سفر هيجان انگيز فضانوردان به كره ماه بود و بازتاب اين وقايع تاريخي در رسانه ها جوانان را مجذوب مي كرد. بعلاوه استيفن از كودكي عاشق رمان هاي علمي تخيلي بود و مطالعه آن ها نيز بر اشتياق او به كسب معلومات بيشتر در فيزيك و نجوم و علوم ديگر مي افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقيت به پايان برد و آماده مي شد تا دوره دكترا را در رشته كيهان شناسي آغاز كند اما . . .
http://www.iranika.ir/scientists%20biography_fils/scientists%20biography%20_%20pic/racing_hawking.jpg
اما به دنبال احساس ناراحتي هايي در عضلات دست و پا استيفن در ژانويه 1963 يعني آغاز بيست و يكسالگي مجبور به مراجعه به بيمارستان شد و آزمايش هايي كه روي او انجام گرفت علائم بيماري بسيار نادر و درمان ناپذيري را نشان داد. اين بيماري كه به نام ALS شناخته مي شود بخشي از نخاع و مغز و سيستم عصبي را مورد حمله قرار مي دهد و به تدريج اعصاب حركتي بدن را از بين مي برد و با تضعيف ماهيچه ها فلج عمومي ايجاد مي كند بطوريكه بمرور توانايي هرگونه حركتي از شخص سلب مي شود. معمولا مبتلايان به اين بيماري بي درمان مدت زيادي زنده نمي مانند و اين مدت براي استيفن بين دو تا سه سال پيش بيني شده بود.
نوميدي و اندوه عميقي را كه پس از آگاهي از جريان بر استيفن مستولي شد مي توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهاي خود را بر باد رفته ميديد. دوره دكترا-روياي دانشمند شدن - كشف رمز و راز كيهان - همگي به صورت كاركاتورهايي در آمدند كه در حال دورشدن و رنگ باختن به او پوزخند مي زدند. بجاي همه آن خيال پروريهاي بلند پروازانه حالا كاري بجز اين از دستش بر نمي آمد كه در گوشه اي بنشيند و دقيقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومي بدن زمان مرگش فرا برسد.
به اتاقي كه در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهايي ساعتها متفكر و بي حركت ماند. خودش بعدها تعريف كرده است كه آن شب دچار كابوسي شد و در خواب ديد كه محكوم به اعدام شده است و او را براي اجراي حكم مي برند و در آن موقعيت حس كرد كه هر لحظه زندگي چقدر برايش ارزشمند است. بعد از بيداري به ياد آورد كه در بيمارستان با يك جوان مبتلا به بيماري سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فريادهايي مي كشيد. پس خود را قانع كرد كه اگر به بيماري لادرماني مبتلاست اما لااقل درد نمي كشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش كه هيچ چيز را به آساني نمي پذيرفت هشدار داد كه از كجا معلوم كه پيش بيني پزشكان درست از كار در بيايد و چه بسا كه از نوع اشتباهات كتب درسي باشد!
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بيشتري براي مبارزه با نوميدي و بدبيني داد آشنايي اش در همان ايام با دختري به نام (جين وايلد) بود كه عد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جين اعتقادات مذهبي عميقي داشت و معتقد بود كه در هر فاجعه اي بذراهي اميد وجود دارد كه با استقامت و قدرت روحي خود مي تواند رشد كند. و بارور شود. بايد به خداوند توكل داشت و از ناكاميهايي كه پيش مي آيد خيزگاههايي براي كاميابي ساخت.
جين دانشجوي دانشگاه لندن بود اما تحت تاثير هوش فوق العاده و شخصيت استثنايي استيفن چنان مجذوب او شده بود كه هر هفته به سراغش مي آمد و ساعتي را به گفتگوي با او مي گذرانيد و آمپول خوشبيني تزريق مي كرد.آنها پس از چندي رسما نامزد شدند و استيفن تحصيلات دانشگاهي اش را از سر گرفت زيرا براي ازدواج با جين مي بايست هرچه زودتر دكتراي خود را بگيرد و كار مناسبي پيدا كند.
و او طي دو سال با اشتياق و پشتكار اين برنامه را عملي كرد در حاليكه رشد بيماري لعنتي را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به كمك يك عصا و سپس دو عصا راه مي رفت. ازدواجش با جين در سال 1965 صورت گرفت و او چنان غرق اميد و شادي بود كه به پيش بيني دو سال پيش پزشكان در مورد مرگ قريب الوقوعش نمي انديشيد.
پروفسور استيفن هاوكينگ اكنون 61 سال داردو ظاهرا بيش از يك ربع قرن قاچاقي زندگي كرده است. البته اگر بتوان وضع كاملا استثنايي او را در حال حاضر زندگي ناميد.!
پيش بيني پزشكان در مورد بيماري فلج پيش رونده او نادرست نبود و اين بيماري اكنون به همه بدنش چنگ انداخته است. از اواخر دهه 60 براي نقل مكان از صندلي چرخدار استفاده مي كند و قدرت تحرك از همه اجزاي بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با اين دو انگشت او مي تواند دكمه هاي كامپيوتر بسيار پيشرفته اي را فشار دهد كه اختصاصا براي او ساخته اند و بجايش حرف مي زند. و رابطه اش را با دنياي خارج برقرار مي كند زيرا از سال 1985 قدرت تكلم خود را هم ازدست داده است.
در آن سال او پس از بازگشت از سفري به درو دنيا براي مدتي در ژنو بسر مي برد كه مركز پژوهشهاي هسته اي اروپاست و دانشمندان اين مركز جلسات مشاوره اي با او داشتند. يك شب كه استيفن هاوكينگ تا دير وقت مشغول كار بود ناگهان راه نفس كشيدنش گرفت و صورتش كبود شد بيدرنگ او را به بيمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراري قرار دادند. معمولا مبتلايان به بيماري ALS در مقابل ذات الريه حساسيت شديدي دارند و در صورت ابتلاي به آن ميميرند كه اين خطر براي استيفن هاوكينگ هم پيش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشي از ذات الريه بود. پس از چند روز بستري بودن در بخش مراقبتهاي ويژه بيمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصميم گرفته شد كه با عمل جراحي مخصوص مجراي تنفس او را باز كنند اما در نتيجه اين عمل صداي خود را براي هميشه از دست مي داد
عمل جراحي با موفقيت صورت گرفت و بار ديگر استيفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تكلم خود را از دست داد اما با جايگزيني كامپيوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافيانش حتي بهتر از سابق شد زيرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتي با دشواري و نارسايي زياد صحبت مي كرد. كامپيوتر سخنگو را يك استاد آمريكايي كامپيوتر در كاليفرنيت براي او ساخت و تقديمش كرد. برنامه ريزي اين دستگاه شامل سه هزار كلمه است و هر بار كه استيفن بخواهد سخني بگويد مي بايست با انتخاب كلمات و فشردن دكمه هاي كامپيوتر به كمك دو انگشتش كه هنوز كار مي كنند جمله مورد نظرش را بسازد و صداي مصنوعي به جاي او حرف مي زند. البته اينگونه سخنگويي ماشيني طولاني تر است اما خود استيفن كه هرگز خوشبيني اش را از دست نمي دهد عقيده دارد كه به او وقت بيشتري مي دهد براي انديشيدن آنچه مي خواهد بگويد و سبب مي شود كه هرگز نسنجيده حرف نزند.
ويلچر يا صندلي چرخدار استيفن كه بوسيله آن رفت و آمد مي كند نيز از پيشرفته ترين پديده هاي تكنولوژي است و با نيروي الكتريكي حركت مي كند. وي اتكاي زيادي به ويلچر خود دارد چون علاوه بر حركت با آن وسيله اي براي ابراز احساساتش نيز محسوب مي شود. مثلا اگر در يك ميهماني به وجد آيد با ويلچرش به سبك خاص خود مي رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد يك شخص مزاحم از دست بدهد در يك مانور سريع از روي پاهاي او رد مي شود !!! بسياري از شاگردانش ضربه چرخهاي ويلچر او را تجربه كرده اند و به گفته خودش يكي از تاسف هايش اين است كه طعم اين تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است !
يكي از شگفتيهاي اين آدم مفلوج و نحيف كه به ظاهر بايد موجودي تلخ و غمزده و منزوي باشد شوخ طبعي و شيطنت كودكانه اوست كه بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش ديده مي شود. در حاليكه اجزاي چهره اش بي حركت و فاقد هرگونه واكنش احساسي و عاطفي هستند اما چشمانش مي درخشند.
انگار به هزار زبان با مخاطب سخن مي گويند. او بهيچوجه خودش را منزوي نكرده است. به كنسرت و پارك مي رود. در رستوران غذا مي خورد. در انجمن هاي دانشجويان شركت مي كند. و سر به سر شاگردانش كه هميشه او را سوال پيچ مي كنند مي گذارد. شيوه شيطنت آميزش اينست كه پاسخگويي را گاهي عمدا كش مي دهد و در حاليكه پرسش كنندگان پس از چند دقيقه انتظار پاسخ مفصلي را براي سوال خود پيش بيني مي كنند با يك كلمه بله يا نه از كامپيوتر سخنگويش همه را به خنده مي اندازد.
اين اعجوبه فاقد تحرك عاشق جنب و جوش و گشت و سياحت است و تا كنون دوبار به سفر دور دنيا رفته و حتي از چين و ديوار باستاني آن ديدن كرده است. همچنين در صدها كنفرانس و سمينار علمي شركت كرده است و به ايراد سخنراني پرداخته است. كه البته اين سخنراني ها قبلا در نوار ضبط و در روز كنفرانس پخش مي شود.
http://www.iranika.ir/scientists%20biography_fils/scientists%20biography%20_%20pic/hawking.jpg
پرفروشترين كتاب علمي
از نكات جالب ديگر در زندگي استيفن هاوكينگ يكي هم اينست كه او در سالهاي اوليه زناشويي اش با جين وايلد از او صاحب سه فرزند شد يك دختر و دو پسر. لذت پدري و احساس مسئوليت در تامين زندگي فرزندان يكي از مهمترين انگيزه هايي بود كه او را در مقابله با مشكلاتش ياري داد زيرا با طبع لجوج و بلندپروازش اصرار داشت كه بهترين امكانات زندگي و تحصيل را براي بچه هايش فراهم كند و اين امر مخارج هنگفتي روي دستش مي گذاشت. هزينه خودش هم كم نبود چون مي بايست به دو پرستار تمام وقت و يك دستيار حقوق بپردازد و درامد استادي دانشگاه كفاف اين مخارج را نمي داد. به همين جهت در اواسط دهه 80 به فكر نوشتن كتاب افتاد و در سال 1988 كتاب معروف خود به نام ( تاريخ كوتاهي از زمان) را منتشر كرد.{بزودي اين كتاب را در سايت خواهيم آورد}
در اين كتاب كه به فارسي هم ترجمه شده است استيفن هاوكينگ به زبان ساده و قابل فهم عامه پيچيده ترين مسائل فيزيك جديد و كيهان شناسي و بخصوص ماهيت زمان و فضا را بررسي كرده و نظريات و محاسبات خودش را شرح داده است. بي آنكه خواننده را با فرمولها و معادلات رياضي بغرنج گيج كند. اما به رغم سادگي بيان و جذابيت مباحث بسياري از مردم از آن سر در نمي آورند. زيرا ايده هاي مطرح شده در كتاب در سطح بالاي علمي است. با وجود اين كتاب مزبور 8 ميليون نسخه به فروش رفته و 183 هفته در ليست 10 كتاب پرفروش جهان قرار داشته است و طبعا چنين موفقيت بيمانندي مشكلات مادي استيفن را براي هميشه حل مي كند.
كتاب جديد استيفن به نتايج پژوهشها و يافته هاي او درباره ي سياهچاله ها اختصاص دارد. اين اجرام مرموز و فاقد نورانيت آسماني كه بر اساس تئوري پذيرفته شده اي در سالهاي اخير از فروريزي و تراكم ستارگان سنگين وزن پس از اتمام سوخت هسته اي آن ها پديد مي آيند ستارگان ديگر را در اطراف خود مي بلعند و با افزايش جرم و در نتيجه دستيابي به نيروي جاذبه قويتر به تدريج ستارگان دورتر را به كام مي كشند. بدينگونه در سياهچاله ها ماده به حدي از تراكم مي رسد كه هر سانتي متر مكعب آن مي تواند ميليونها و حتي ميلياردها تن وزن داشته باشد و نيروي جاذبه آنچنان قوي است كه نور و هيچگونه تشعشعي امكان خروج از سطح آن ها را ندارد. به همبن جهت ما هرگز نمي توانيم حتي با قويترين تلسكوپها اين غولهاي نامرئي را رديابي كنيم.
اما استيفن هاوكينگ در كتاب تازه اش برداشتهاي متفاوتي از سياهچاله ها ارائه داده است و با محاسبات خود به اين نتيجه مي رسد كه اين اجرام بكلي فاقد نورانيت نيستند و بعلاوه موادي را كه از ستارگان ديگر جذب و بلع مي كنند در مرحله نهايي تراكم به حالتي انفجار گونه از يك كانال ديگر بيرون مي ريزند. منتها آنچه دفع مي شود به همان صورتي نيست كه بلعيده شده است. به عبارت ديگر سياهچاله ها نوعي بوته زرگري هستند كه طلا آلات مستعمل را به شمش تبديل مي كنند. از كانال خروجي عناصر تازه در يك جهان نوزاد تزريق مي شود كه مي توان آن را در مقابل سياهچاله ( سپيد چشمه) ناميد.
شايد سالها طول بكشد تا صحت و سقم نظزيه هاي جديد استيفن هاوكينگ روشن شود زيرا آنقدر تازگي دارد كه عجيب به نظر مي رسد. اما عجيب تر از آن مغز اين مرد است كه اين نظزيه پردازي ها و رهگشائيها از آن مي تراود. او براي محاسبات طولاني و پيچيده رياضي و نجومي خود حتي از نوشتن ارقام روي كاغذ محروم است و بايد همه اين عمليات بغرنج را در مغز خود انجام بدهد و نتايج را در حافظه اش نگهدارد بدينگونه فقط با مغزش زنده است و به قول دكارت چون فكر مي كند پس وجود دارد.
اما اين موجود اين آدم معلول و نحيف و عاجز از تحرك و تكلم يك سرمشق است . . . .
براي آن ها كه با اميد و استقامت و تلاش بيگانه اند . . .
براي آن ها كه تواناييهاي انسان و ارزش انديشه سالم و سازنده را دست كم مي گيرند . . .
براي بدبين ها و منفي باف ها كه در افق ديد خود جهان را به گونه سياهچاله اي مخوف و ظلماني مي بينند . . . .
در ادامه مطالب بیشتری راجع به استیون هاوکینگ خواهید خواند.
sbn94
09-24-2010, 11:50 AM
سال 2012 پایان دنیا...یا آغاز عصر جدید؟
مایاها قومی بودند که چند هزار سال پیش در مناطق آمریکای مرکزی زندگی می کردند، البته الان هم از قوم آنها بازماندگانی وجود دارند، مایاها! قومی که هزاران سال پیش معبد و هرمی رو با سیصدوشصتو پنچ پله ساخته اند. به تعداد روزهای سال مایاها تمامی خسوف و کسوف ها را دقیقا تا سال دوهزارو دوازده ثبت کرده اند و همه طبق برنامه در حال اتفاق افتادن هستند. مایاها چندین هزار سال پیش عدد یک میلیون رو کشف کرده بود، مایاها هزاران سال پیش در معابدش تصاویری از سفینه ها و فضانوردان رو روی سنگ ثبت کرده اند، مایاها آن زمان حتی تعداد روزهای هر سال و ماه و روز محاسبه کرده بودند. مایاها از اورانوس و نپتون اطلاع داشتند، تقویم مایاها برای چهارصد میلیون سال استخراج شده است، مسافت خورشید و زهره را تا چهار رقم اعشار محاسبه کرده اند. پیشگویی مایاها میگوید: در بست و یک دسامبر سال دوهزار ودوازده این زندگی روی کره زمین به اتمام می رسد و یک دوره جدید دیگر از زنده گی در روی این کره آبی شروع خواهد شد. این دوره جدید پر از صلح و عشق و آرامش و پیشرفت هست. (مصداق حرف یکی از سیاستمداران آمریکایی که پایان بحران مالی آمریکا رو صلح و آرامش تو دنیا می دونست). نظریه های دیگر: ناسا اعلام کرده که در سال 2012 اتفاقی در کهکشان خواهد افتاد ونارسایی هایی مشاهده می شود ولی نمی توانیم تائید کنیم که این اختلالات آسیبی به سیاره زمین خواهد رساند.
مایاها معتقد بودند که زمین از پنچ دوره تشکیل شده است، پایان هر دوره یک اتفاق خیلی بد خواهد افتاد و دوره جدید شروع خواهد شد، جالب اینجاست که دوهزارو دوازده پایان دوره پنجم هم هست! و ما وارد دوره ششم خواهیم شد، گفته می شود تمدن حاضر از بین خواهد رفت تا دوره ششم شروع شود ( احتمالن زمین لرزه های بزرگ) . دانشمندان متفق نظر هستند که هرصد سال یا بیشتر شعله های خورشید ی زبانه می کشند و منظومه شمسی را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
کدهای کتاب با ارتباطی معنا دار به سالنامه ی مایا بصورت واضح بیان میکند حوادث آخر زمان در سال دوهزارودوازده و نزدیک شدن به یک ستاره ی دنباله دار به زمین که شاید منشا این ویرانی ها باشد.تئوری میگوید که درسال دوهزارودوازده یک شهاب سنگ باعث انفجار خورشیدی میشود که باعث سوزاندن کره ی زمین میشود.انفجار خورشیدی و پدیده ی cme یا پرتاب ماده ی پلاسمایی از درون خورشید به بیرون نیز یکی از دلایل این اتفاق خواهد بود.
همچنین ایجاد یک سلسله اتفاقات شدید مانند تغییر جهت قطب ها براثر شکستگی پوسته ی زمین.هنگام تسونامی اندونزی نیز این پدیده اتفاق افتاد و زمین از مدار خود خارج شده بود، این تاثیرات کیهانی دیگر از عواملی است که سال دوهزارو دوازده را سالی غیر معمول و به احتمال زیاد پایان تمدن چند هزار ساله ای که از شرقی ترین سرزمین های آسیا آغاز شد و به بین النهرین رسید از دریای سیاه گذشت ، به فرانسه مرکز تمدن نوین سپس انگلستان و اکنون در برج های بلند نیویورک آخرین روز های خود را فریاد میزند. گفته می شود پایان دوره دوم توسط هوا بوده دوره سوم با آتش و دوره چهارم با سیل تمام شدند، لذا نظریه های زیادی مبنی بر اینکه دوره پنجم با زلزله از بین خواهد رفت جاریست. در كتاب پيشگوييهاي آخر زمان نوشته شده كه به زودي زمين در مكاني قرار مي گيرد كه از چهار طرف تحت كشش سيارات ديگر منظومه شمسي قرار گرفته و در نهايت جذب يكي از آنها خواهد شد و اين يك تصادم بسيار بزرگ را بوجود خواهد آورد. و در قرآن آمده است وهمین حس کنجکاوی خیلی از مردم و دانشمندان را برانگیخته است که چرا تقویم مایاها در روز ذکر شده تمام می شود.
آیا روز بیست ویکم دسامبر سال دوهزارو دوازده روزی است که جهان به پایان می رسد یا اینکه آغاز دوره ای جدید است؟ آیا به پایان رسیدن تقویم مایاها را می توان نشانه ای دانست بر وقوع یک اتفاق خاص در جهان؟شاید هم ظهور امام زمانی است که قرار است بیاید؟
البته اینا همش نظریه است.............................
sbn94
09-24-2010, 11:59 AM
می گویند سال 2012 ، یک اتفاق خارق العاده در کره زمین می افتد ؛ البته هنوز هیچ کس از ماهیت واقعی آن خبری ندارد اما هر چه هست ، خبرهای موجود درباره این سال ، اصلا خوشایند نیست. این را ، هم پیشگویان و منجمان قوم مایا می گویند و هم دانشمندان ناسا.در هشدار ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است که میلیونها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماند و تمام یخچالها، تلفنهای همراه و ماهواره ها خاموش می شوند.
ناسا در هشداری اعلام کرد که یک توفان خورشیدی که در سال 2012 به زمین می رسد موجب خواهد شد که برق تمام دنیا خاموش شود.
به گزارش مهر، در هشدار ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است که میلیونها نفر در سال 2012 بدون برق و در نتیجه بدون غذا و دارو خواهند ماند و تمام یخچالها، تلفنهای همراه و ماهواره ها خاموش می شوند.
از ماه دسامبر فعالیت خورشید به آهستگی روبه افزایش می رود. نیروی مغناطیسی این ستاره هر 11 سال یکبار به نقطه ای می رسد که در آن پیک پدیده های فورانهای خورشیدی و پرتاب تاجهای خورشیدی بزرگ مشاهده می شود. این پدیده ها منجر به آزاد شدن میزان زیادی انرژی و تشعشعات می شود. این فورانها می تواند به زمین نیز برسد و منجر به ایجاد توفانهای ژئومغناطیسی زمین شود.
ستاره شناسان این پدیده ها را از سال 1859 رصد کرده اند. در آن زمان یک توفان ژئومغناطیسی ویژه در خطوط تلگراف اروپا و آمریکا اختلال ایجاد کرد. در ماه می 1921 توفان دیگری بسیاری از خطوط برق و تلفن را در دو سر اقیانوس اطلس خارج از استفاده کرد.
در گزارش 132 صفحه ای ناسا و آکادمی ملی علوم آمده است: "انرژی برق کلید فناوری جامعه مدرن امروزی است و تمام زیرساختها و سرویسها به آن وابسته هستند. اگر توفان سال 1859 امروز اتفاق بیفتد به طور حتم خسارتهای اجتماعی و اقتصادی وسیعی برجای خواهد گذاشت."
به گفته دانشمندان ناسا، پیک بعدی این توفانهای خورشیدی بین سالهای 2012 و 2013 خواهد بود که جامعه علمی هنوز بر سر شدت فعالیت خورشید در این دوره جدید به توافق نرسیده اند.
در 2012 چه بر سر ما خواهد آمد؟
نظریه های متفاوتی وجد دارد که در سال 2012 چه اتفاقی می افتد :
1- طوفان خورشیدی :
احتمال وقوع یک حادثه طبیعی جدی در ماه سپتامبر سال دو هزار و دوازده وجود دارد
به نوشته روزنامه اینترنتی روسی ایزوستیا ؛دانشمندان آکادمی ملی علوم آمریکا که به بررسی تغییرات و روندهای جاری در خورشید مشغولند اعلام کرده اند در این تاریخ طوفان مغناطیسی بسیار عظیمی در خورشید رخ خواهد داد و بر اثر انفجارهای بسیار شدید هسته ای سیل ذرات یونیزه شده به سوی کره زمین سرازیر خواهد شد.
محققان در عین حال اطمینان داده اند که جوّ زمین و میدان مغناطیسی ان در حد قابل توجهی مانع برخورد بخش اعظم این ذرات به سیاره ما خواهند شد اما با این وجود اختلالات گسترده ای در سیستم الکترو مغناطیسی زمین رخ می دهد، اسیب فراوانی به سیستمهای رایانه ای وارد می شود و زیربناهای شهری هم در حد قابل توجهی خسارت می بینند.
به گفته کارشناسان پس از این طوفان عظیم خورشیدی دوران بحران اقتصادی طولانی اغاز می شود که مقابله با پیامدهای ان بسیار دشوار خواهد بود.
2- بر عکس شدن حرکت کره زمین :
خورشید از مغرب طلوع می کندو در مشرق غروب می کند .... بعضی های می گویند که حرکت کره زمین بر عکس میشه ، اما چیزی که وجود دارد اینه که روزی حرکت کره زمین بر عکس میشه که امام زمان بخواهد ظهور کنه .. اما توجه داشته باشید که هیچ کس نمی تواند زمان ظهور امام زمان (عج) را پیش بینی کند ...
21 دسامبر 2012 روز جمعه هست و روز جمعه هم امام زمان ظهور خواهد کرد اما دلیل نمیشه که بگیم امام زمان در سال 2012 ظهور میکنه ... هیچ کس نمی تواند زمان ظهور امام مهدی(عج) را مشخص یا تعیین کند ...
(( امام صادق، علیه السلام، در روایتی خطاب به محمدبن سلم می فرماید:
یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه، فانا لانوقت لاحد وقتا.
ای محمد سلم ! هر کس برای تو خبری از ما درباره تعیین وقت [ظهور] نقل کرد در تکذیب او درنگ نکن; زیرا برای هیچکس وقت ظهور را تعیین نکرده ایم. ))
پس این حرف نمی تونه صحت داشته باشه و کذب هست
--------------
3- بخش بزرگی از نوع بشری نابود خواهند شد :
ظاهراً، در 21 دسامبر سال 2012 تحول عظیمی در جهان رخ خواهد داد به طوری که بخش بزرگی از نوع بشری نابود خواهند شد
بله، درست متوجه شدید! دیگر برای شغل آینده ی خود برنامه ریزی نکنید! بدنبال خرید خانه نباشید، و در عوض، چند سال آخر زندگی تان را هرآنطور که می خواهید بگذرانید.
اکنون شما 2 سال فرصت دارید که از زندگی لذت ببرید...!!
مایاها قومی بودند که چند هزار سال پیش تو مناطق آمریکای مرکزی زندگی می کردند، البته الان هم از قوم اونها بازماندگانی وجود دارن. حتما معبد زیر رو که متعلق به مایا هست رو دیدید.
قبل از اینکه وارد مقوله پیش گویی اصلی مایا بشم باید توضیحاتی راجع به قدرت و تمدن این قوم براتون بنویسم.
مایا! قومی که هزاران سال پیش معبد و هرمی رو با 365 پله ساخته! به تعداد روزهای سال.
مایا تمامی خسوف ها و کسوف ها را دقیقا تا سال 2012 ثبت کرده و همشون طبق برنامه دارن اتفاق می افتن، مایا چندین هزار سال پیش عدد یک میلیون رو کشف کرده بود، مایا هزاران سال پش تو معابدش تصاویری از سفینه ها و فضانوردان رو روی سنگ ثبت کردن!
مایا آن زمان حتی تعداد روزهای هر سال کره ماه هست محاسبه کرده بود. مایا ها از اورانوس و نپتون اطلاع داشتند، تقویم مایا برای 400 میلیون سال استخراج شده است، سال خورشید و زهره را تا چهار رقم اعشار محاسبه کرده اند.
همه اینها رو به دو دلیل اشاره کردم یکیش اینکه بگم مایا چقدر قدرت محاسباتی و علمی داشته و دوم رو هم تو پی نوشت ها خواهید خوند. حالا بریم سر اصل مطلب، پیشگویی!
پیشگویی می گه: تو 21 دسامبر سال 2012 زندگی روی کره زمین وارد یک دوره جدید می شه. تو چند تا سایت خوندم که این دوره جدید پر از صلح و عشق و آرامش و پیشرفت هست. (مصداق حرف یکی از سیاستمداران آمریکایی که پایان بحران مالی آمریکا رو صلح و آرامش تو دنیا می دونست).
حالا چند تا نظریه دیگه هم هستند که به تفضیل روشون بحث می کنم. یکی از استادان دانشگاه هم اطلاعاتی در این مورد داشت، جالبه که گفت ما به ناسا یه ایمیل فرستادیم و پرسیدیم که آیا سال 2012 اتفاقی تو کهکشان خواهد افتاد؟ ناسا پاسخ داده بود که نارسایی هایی مشاهده می شن ولی نمی تونیم تائید کنیم که این اختلالات آسیبی به زمین می رسونن یا نه!
مایاها معتقد بودند که زمین از 5 دوره تشکیل شده، پایان هر دوره یه اتفاق خیلی بد می افته و دوره جدید شروع می شه. جالب اینجاست که 2012 پایان دوره پنجم هست! و ما وارد دوره ششم خواهیم شد، گفته می شه تمدن حاضر از بین خواهد رفت تا دوره ششم شروع بشه
این کدها درخود قسمتها وقسمتهای زیادی را در مورد یک اتفاق هراسناک خورشیدی درسال2012بیان میکند دانشمندان متفق النظر هستند که هر100 سال یا بیشتر شعله های خورشیدزبانه می کشند و منظومه شمسی را تحت تاثیر خود قرار میدهند.
تئوری میگوید که درسال 2012 یک شهاب سنگ باعث انفجار خورشیدی میشود که باعث سوزاندن کره ی زمین میشود.
دو مطلب جالب: یکی اینکه مایا حتی زمان سقوط قوم خودشون رو پیشبینی کرده بودند و عجیب تر از همه: جنگهای جهانی رو هم پیش بینی کرده بودند!
البته دقت کنید که اتمام دنیا به این معنی نیست که همه چیز از بین می ره، حتما شروعی خواهد بود، برای دوره ششم و هنوز مطمئن نیستیم که این دوره چه چیزی را به ارمغان خواهد آورد.
همین حس کنجکاوی خیلی از مردم و دانشمندان را برانگیخته است که چرا تقویم مایان ها در روز ذکر شده تمام می شود.
آیا روز 21 دسامبر سال 2012 روزی است که جهان به پایان می رسد یا اینکه آغاز دوره ای جدید است؟ آیا به پایان رسیدن تقویم مایان ها را می توان نشانه ای دانست بر وقوع یک اتفاق خاص در جهان؟شاید هم ...... به هر حال باید صبر کرد.
حاتم ایرانی
09-24-2010, 12:22 PM
فک کنم همش حرف باشه
sbn94
09-24-2010, 12:23 PM
استیون هاوکینگ، استاد دانشگاه کمبریج بریتانیا هشدار داده است که احتمال وجود موجودات فضایی تقریبا قطعی است، اما انسان ها باید از برقراری ارتباط با آنها خودداری کنند.
http://www.asriran.com/files/fa/news/1389/2/6/132745_613.jpg
این استاد رشته فیزیک نجومی در یکی از مجموعه برنامه های شبکه تلویزیونی "دیسکاوری" گفت این فرض که در دیگر نقاط عالم هم حیات هوشمند وجود دارد، "بسیار منطقی است".
با این حال او هشدار داده است که احتمال دارد این موجودات بیگانه برای تامین منابع مورد نیاز خود به کره زمین حمله کنند و سپس آن را ترک کنند.
آقای هاوکینگ گفته است: "درصورتیکه موجودات فضایی به زمین بیایند، نتیجه آن مشابه سفر کریستف کلمب به قاره آمریکا خواهد بود که برای ساکنان بومی این قاره پیامد مثبتی نداشت".
پروفسور هاوکینگ معتقد است که انسان ها به جای اینکه سعی کنند با موجودات فرا زمینی ارتباط برقرار کنند، باید تمام تلاش خود را برای پرهیز از هرگونه ارتباطی با این موجودات به خرج دهند.
او می گوید: "ما باید توجه مان را فقط به خودمان معطوف کنیم تا از تکامل حیات به آنچه که مطلوب ما نیست جلوگیری کنیم".
در گذشته عملیات اکتشافی در فضا صورت گرفته بود که در آن خطوط حکاکی شده بشر و نمودارهایی برای نشان دادن موقعیت سیاره زمین در کهکشان به فضا فرستاه شده بود.
همچنین در مواردی پرتوهای رادیویی به امید رسیدن به تمدن های بیگانه در دیگر سیارات به فضا فرستاده شده است.
پرفسور هاوکینگ گفت: "از نظر مغز ریاضی من تنها اعداد، فکر کردن در مورد موجودات بیگانه فضایی را از نظر منطقی توجیه می کنند".
او می گوید چالش اساسی این خواهد بود که این موجودات بیگانه واقعا چه ویژگی هایی دارند.
این برنامه احتمال وجود گونه های مختلفی از موجودات فرا زمینی از جمله گیاهخواران دوپا و شکارچیان زرد مارمولک شکل را مورد بررسی قرار می دهد.
با این حال پروفسور هاوکینگ معتقد است که بیشتر نمونه های حیات فرا زمینی به احتمال زیاد در حد میکروبهایی با ساختار ساده هستند.
در مجموعه تلویزیونی "عجایب منظومه خورشیدی" که اخیرا در بی بی سی تولید شده است هم پروفسور "برایان کوکس" از دانشگاه منچستر معتقد است که احتمالا در درون منظومه خورشیدی ما انواع دیگری از حیات وجود دارد.
او می گوید احتمالا در زیر صفحه یخی که "اروپا"، یکی از قمرهای ژوپیتر را تشکیل می دهد هم اورگانسیم های زنده ای وجود دارند.
پروفسور کاکس می گوید حتی در فاصله ای نزدیکتر به زمین، یعنی در کره مریخ هم شواهدی در دست است که احتمال وجود حیات در آنجا را تایید می کند.
این استاد فیزیک معتقد است که در دهه های آینده و تنها پس از ارسال نسل بعدی فضا پیماهایی که از قابلیت بیشتری برای جستجوی نشانه های حیات برخوردارند به اقمار ژوپیتر و بخش هایی از مریخ، می توان از وجود حیات در دیگر کرات اطمینان حاصل کرد.
sbn94
09-24-2010, 12:24 PM
فک کنم همش حرف باشه
من که گفتم اینا همش یه نظریه است و هنوز به ثبت نرسیده.
:rose::11:
sbn94
09-24-2010, 01:02 PM
“فراماسونری چیست؟”
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/4p2kvmo1.jpg?w=450&h=285 pic 1
می توان گفت این سؤالی است که افراد بسیاری قادر به پاسخ دادن نیستند و یا اطلاعات دقیقی در این رابطه ندارند. این در حالی است که این تشکیلات و اعضای آن، نقش مهمی در تاریخ داشته اند و شناخت این تشکیلات، برای مسلمانان امری لازم و ضروری است.
کلمه ی ماسون (mason) یعنی بنّا، فراماسون (Freemason) یعنی بنّای آزاد. ماسونری یک تشکیلات منظم جهانی است که بر ارکان دولت های جهان و اکثر وجوه زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، سلطه یافته است و بسیار هم آزادانه عمل می کند. کسی که عضو فراماسونری است، ماسون ی فراماسون نامیده می شود. ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نام دارد. فراماسونری جمعیتی سرّی است که کسی به راحتی نمی تواند در حریم آن نفوذ کند و اگر هم راه یافت، مکلف است اسرار آن را مکتوم نگه دارد؛ اما با این وجود، کسانی توانستند به حریم آن نفوذ کنند و به اسناد و مدارک مهمی دست یابند و موفق به کشف و افشای اسرار آنها شوند. همه ی این افراد متفق الرأی هستند که: «مسئله از اواخر قرن هجدهم آغاز شده و تا به امروز هم با موفقیت تمام ادامه دارد و هدف نهائی آن ایجاد یک حکومت جهانی است و برای پیاده کردن آن در سراسر عالم، به یک مبارزه وسیع و بی امان دست زده اند.» (1)
فلسفه فراماسونري
خاستگاه فراماسونري اصول اعتقادي الحادي است. مفاهيم و علائم پنهان آن، اين موضوع را مورد تأييد قرار ميدهند. به همين سبب اصول آن با مذاهب توحيدي در تعارض است. «مايكل هاوارد»، مورخ آمريكايي در نوشته محرمانهاي كه مخصوص ماسونهاي عاليرتبه است مينويسد:
چرا مسيحيت منتقد فراماسونري است؟ پاسخ اين سؤال در «رموز» فراماسونري نهفته است. اگر اين رموز در دسترس عموم قرار گيرد براي كساني كه از فلسفة آن مطلع نيستند قابل درك نخواهد بود. در حقيقت احتمال اينكه بسياري از اعضاي لژها نيز معناي رموز را درك كنند، پايين است. در محفل دروني فراماسونري، درميان كساني كه به درجات بالاي سازمان رسيدهاند، ماسونهايي وجود دارند كه خود را وارثان سنت كهن و متعلق به دوران پيش از ميلاد ميدانند كه از اعصار پيشين به تواتر به آنها منتقل شده است.
ماسونهاي عاليرتبه دانش خاص خود را از ساير اعضا مخفي نگه ميدارند.
ماسون اعظم، «نكدت اجران» در اين باره مينويسد:
بعضي ماسونها گمان ميكنند فراماسونري نوعي سازمان نيمهمذهبي ـ نيمهخيريه است كه در آن ميتوانند ارتباطات اجتماعي پسنديده داشته باشند و لذت ببرند. عدهاي ديگر فكر ميكنند هدف فراماسونري اين است كه انسانهاي خوب را خوبتر كند. باز عدهاي گمان ميكنند فراماسونري محل شخصيتسازي است. به طور خلاصه كساني كه با نحوه خواندن و نوشتن زبان خاص ما آشنا نيستند، معناي نمادها و تماثيل را به اين شكل درك ميكنند.
فراماسونري و اهداف آن براي آن عده اندكي از ماسونها كه قادرند عميقاً در آن وارد شوند كاملاً متفاوت است. فراماسونري يعني دانش فاش شده، آغاز و تولد دوباره؛ يعني واگذاردن راه و رسم زندگي كهنه و ورود به يك زندگي جديد باشكوهتر و اصيلتر … در پس رمزگرايي ساده و ابتدايي فراماسونري، دستهاي مكاشفات قرار دارند كه به ما كمك ميكنند به زندگي روحاني و عالي دست يابيم و به رموز هستي خود پي ببريم. بنابراين در اين زندگي روحاني، دستيابي به روشنگري ماسوني امكانپذير ميشود. تنها در اين صورت است كه ميتوان به طبيعت و شرايط رشد و تكامل در آن پي برد.
مادهانگاري در منابع ماسوني
«سلامي ايشينداغ» در كتاب خود با عنوان الهاماتي از فراماسونري مينويسد:
كل فضا، اتمسفر، ستارگان، همة موجودات زنده و غيرزنده از اتم ساخته شدهاند. بشر جز اجتماعِ اتفاقيِ اتمها نيست. موازنة جريان الكتريسيته ميان اتمها، بقاي موجودات زنده را تضمين ميكند. با از ميان رفتن اين توازن ميميريم، به خاك بازميگرديم و به اتمها تبديل ميشويم. يعني ما همه از ماده و انرژي ساخته شدهايم و به ماده و انرژي بازميگرديم. گياهان از اتمهاي ما استفاده ميكنند و همة موجودات، از جمله ما انسانها از گياهان استفاده ميكنيم. همه چيز يك ماهيت دارد، اما چون مغز ما از ساير موجودات تكامل يافتهتر است، صاحب هوشياري و شعور است. اگر به نتيجه روانشناسي تجربي نظر كنيم درمييابيم آزمايش سهگانه احساسات، ذهن و قوة اراده نتيجة كاركرد متوازن سلولهاي قشايي مغز و هورمونهاست.
… علم اثباتگرا پذيرفته است كه هيچ چيز از هيچ به وجود نيامده و هيچ چيز نابود نميشود. در نتيجه ميتوان گفت نيازي نيست بشر نسبت به هيچ نوع قدرتي احساس قدرشناسي و تعهد كند. جهان مجموعة انرژي است كه نه آغازي دارد و نه پاياني. در اين مجموعه همه چيز متولد ميشود، نمو ميكند و ميميرد، اما مجموعه هيچگاه نابود نميشود. تنها اشيا تغيير ميكنند و تبديل ميشوند. حقيقتاً چيزي به نام مرگ و زوال وجود ندارد؛ فقط تغيير و تبديل دائمي حاكم است. نميتوان چنين سؤال بزرگ و راز جهاني را به كمك قوانين علمي تشريح كرد. توضيحات غيرعلمي نيز چيزي جز توصيفات خيالي، تعصبات و عقايد باطل نيستند. بر مبناي منطق و علم اثباتگرا، صرفنظر از جسم مادي، روحي وجود ندارد.
نظريات بالا را ميتوانيد در كتب متفكران مادهگرايي چون ماركس، اِنگلس، لنين، پوليتزر، ساگان و مانِد بيابيد.
ايشينداغ چنين ادامه ميدهد:
ميخواهم بعضي اصول و حقايق مورد تأييد فراماسونها را به اختصار بيان كنم: براساس اصول ما حيات از يك سلول آغاز ميشود و در نتيجه تغيير شكل و نمو سلول انسان به وجود ميآيد. ماهيت و هدف اين وجود را نميتوان درك كرد. زندگي از آميزش ماده و انرژي آغاز ميشود و به آن خاتمه مييابد. اگر معمار بزرگ كائنات را به عنوان حقيقتي والا، افق بيپايان خوبي و زيبايي، اوج تكامل و عاليترين مقام و كمال مطلوب انسان بپذيريم و اگر آن را مجسم نكنيم، شايد خود را از تعصب درامان نگه داشته باشيم.
ماسوني كه تحت تعليم اين اصول و عقايد قرار گرفته وظيفه دارد مردم را تربيت كند … و به نيابت از مردم و حتي بدون تمايل آنها كار خود را انجام دهد.
روح و جهان آخرت:
ماسونها رستاخيز پس از مرگ را در افسانة استاد حيرام به صورت نمادين ميپذيرند. اين رستاخيز نشان ميدهد حقيقت هميشه بر تاريكي و مرگ غلبه دارد. فراماسونري به مسئلة روح اهميتي نميدهد. در فراماسونري، رستاخيز پس از مرگ يعني به ميراث گذاردن بعضي امور مادي و معنوي به انسانها. كساني كه توانستهاند در اين زندگي كوتاه و فريبنده نام خود را جاودانه كنند، موفق شدهاند و با ماندگار ساختن نام خود به دنبال شادمان كردن انسانها و تضمين دنيايي ماديتر بودند. هدف آنان بالا بردن انگيزههاي انساني بوده است كه بر زندگي انسانهاي زنده مؤثرند… . انسانهايي كه طي قرنها ابديت را ميطلبند، با اعمال، خدمات و انديشههاي خود به آن ميرسند و… اين به زندگي آنان معنا ميبخشد.
چنانچه تولستوي گفت: «در آن هنگام، بهشت همين جا بر روي زمين برپا ميشود و مردم به بهترين صورت ممكن كامياب ميشوند.6
ايشينداغ در مقالة پيشين چنين نوشت:
باوري وجود دارد بر اين مبنا كه از دو نيروي سازندة انسان: جسم و روح جسم ميميرد اما روح باقي ميماند و به جهان ارواح ميرود، در آنجا به حيات خود ادامه ميدهد و به فرمان خداوند در جسم ديگري حلول ميكند. اين باور با مفاهيم تغيير و تبديل مورد قبول ما سازگار نيست. نظرات فراماسونري را ميتوان چنين تشريح كرد: پس از مرگ تنها خاطرات و دستيافتهاي شما به جاي ميماند. اين نظرية فيلسوفانه و مبتني بر اصول منطق است. باورهاي مذهبي دربارة جاودانگي روح و رستاخيز با اصول منطق سازگار نيستند. ما اصول فكري خود را از نظامهاي فلسفي عقلگرا گرفتهايم، در نتيجه پاسخ اين سؤال را با مفاهيمي متفاوت و نه با مفاهيم مذهبي ميدهيم.
ماترياليسم ماسوني: خدا انگاري ماده
براي توليد يك شيء مادي اتمها تركيب خاصي به خود ميگيرند. روح هر اتم نيروي توليدكنندة اين نظام است. چون روح عامل هوشياري است، هر شيء هوشمند بوده و به نسبتي از هوشمندي برخوردار است. انسان، حيوان، باكتري و مولكول هر يك به نسبتي هوشمندند.
اين باور ماترياليستي فراماسونها نمود عقيدهاي به نام «جاندار پنداري» است كه هر شيء را در طبيعت (كوه، آب، باد و غيره) صاحب روح خاص و هوشياري ميپندارد. ارسطو، فيلسوف يوناني اين نوع باور را با مادهانگاري (عقيده به اينكه ماده خلق نشده و مطلق است) تركيب نمود. اين باور به الحاد معاصر مبدل شده است. به عقيدة ماسونها توازن و نظم موجود در نظام عالم نتيجه مادة است. در مقالهاي با موضوع «تكامل زمين» ميخوانيم:
فرسودگي چنان ضعيف صورت ميگيرد كه ميتوان گفت حالت كنوني زمين در نتيجة هوشمندي پنهان ماگما (مايع درون هسته زمين) پديد آمده است. اگر اينگونه نبود آب در گودالها انباشته نميشد و تمام زمين را آب فرا ميگرفت.13
همچنين در مقاله ديگري چنين ادعا شده است:
آغاز حيات بر روي كرة زمين هنگامي بود كه يك سلول به وجود آمد. اين سلول بلافاصله به حركت درآمد و بر اثر انگيزشي مؤثر و متمردانه به دو بخش تقسيم شد و اين راه را تا بينهايت ادامه داد. اما سلولهاي تقسيم شده قادر به ادراك هدفي براي سرگرداني خود نبودند و گويي به دليل ترس از اين سرگرداني و تحت تسلط نيروي غريزي حفظ بقا، با يكديگر به فعاليت پرداختند، به هم پيوستند و به صورت هماهنگ، دموكراتيك و فداكارانه به خلق اندامهاي حساس و حياتي اقدام نمودند.
در مقالهاي با عنوان «تفكراتي پيرامون تكامل همبستگي از ديدگاه علمي» ميخوانيم:
از ديدگاه مادي و تعامل مادة موجودات زنده، همة گياهان، حيوانات، ميكروبهاي مفيدي كه در زمين زندگي ميكنند و انسانها، هماهنگي اسرارآميزي دارند. اين هماهنگي از سوي طبيعت مادر ترتيب داده شده. آنها پيوسته درگير نوعي همكاري و انسجام مؤثر هستند. بار ديگر تصريح ميكنم فراماسونري هر نوع جنبش روانشناسي ـ اجتماعي را كه به رفاه، صلح، امنيت و شادي و به طور خلاصه هر نوع جنبشي كه در طريق اومانيسم و اتحاد جهاني بشر گام بردارد، عامل پيشبرد آرمانهاي خود ميداند و از آن حمايت ميكند.
مهمترين نيروي پيش برنده آرمانهاي فراماسونري نظرية تكامل است كه حامي نوين ماترياليسم و اومانيسم به شمار ميرود.
منشأ فراماسونری
فراماسونری عمده ی تعلیمات خود را از حکومت مصر باستان کسب کرده است، هر چند تعالیم اندکی نیز از بقیه ی حکومت های الحادی فراگرفته است.
شواهدی که بر این مدعا صحه می گذارند، به قرار زیرند:
1 – نقوش اهرام، مجسمه های ابوالهول و همچنین نوشته های هیروگلیف در سراسر لژها و نشریات ماسونی به چشم می خورد.(3)
2 – دعاهایی که فراماسون ها می خوانند، مملو از عبارات مصری است که در زمان فراعنه استفاده می شد. برای نمونه: (مَعَت نِب مِن آ، مَعَت بَ آ = بزرگ است استاد فراماسونری ، بزرگ است روح فراماسونری) (4)
3 – یکی از نمادهایی که در فراماسونری کاربرد فراوان دارد، علامت و نماد « چشم جهان بین :All seeing eye » است که به صورت یک هرم و چشم در انتهای آن می باشد. این نماد مربوط به یکی از خدایان مصر باستان بوده است.(5)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/dnj0yg.jpg?w=450&h=175 pic 2
4 – « ستاره ی شش گوش » علامت و نماد بحث برانگیز فراماسونها.(6)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2e2fb4i.jpg?w=449&h=162 pic 3
این علامت در افکار عمومی به عنوان نماد «یهودی ها» شناخته شده است و به آن « ستاره ی داوود » یا « مهر سلیمان » هم می گویند؛ ولی در حقیقت این نماد هم جزء نمادهای الحادی بوده که بر اساس تفکرات الحادی مصر باستان ساخته شده است و نماد تعادل طبیعت بین زن و مرد، طبع سرد و گرم، الهه های ماه و خورشید و…. است. البته علامت مذکور در مکتب های الحادی دیگر، مانند هندوییسم و دیگر مکتب های شرقی نیز با مفاهیم مشابهی به کار می رود. برای مثال در تفکر مصر باستان، از امتزاج قدرت خدایانIsis و Osiris، تعادل در عالم خلقت ایجاد شده است.
5 – علامت آنخ (Ankh) که نماد Isis است و در لژهای ماسونی به کار می رود.(9) این علامت امروزه به عنوان سمبل جنس زن و نشانه ی فمینیست ها (Feminists) نیز به کار می رود.(10)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/5kg1fk.jpg?w=450&h=184 pic 4
6 – ستون سنگی با نوک هرمی (Obelisk): این نماد که نماد زایندگی و باروری در مصر باستان بوده است، در بناهای ماسونی متعددی به کار رفته است.(11)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2rw5lad.jpg?w=450&h=223 pic 5
توجه کنید که Obelisk ها دقیقاً به شکل فوق می باشند و به صورت ستون سنگی منشوری شکل هستند که سطح مقطع مربعی دارند و در انتهای آن ها نیز همیشه هرم وجود دارد. بنابراین بناهایی که ویژگی های فوق ر نداشته باشند، Obelisk محسوب نمی شوند. برای درک بهتر این مطلب به اشکال زیر توجه فرمایید:
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/or3283.jpg?w=450&h=219 pic 6
نحوه ی اوج گیری فراماسونری
همان گونه که دیدیم، منشاء فراماسونری به زمان مصر باستان و فراعنه باز می گردد. سؤالی که مطرح می شود این است که چگونه این تعالیم به آمریک و اروپای این دوران راه پیدا کرد و چگونه اوج گرفت؟
با مرور در سیر فراماسونری خواهیم دید که عامل گسترش، بنی اسرائیل بوده است. ترتیب وقایعی که به اوج گیری فراماسونری منجر شدند، عبارتند از :
1 – افول قدرت مصر و نابود شدن فرعون به دنبال رسالت حضرت موسی (ع).(12)
2 – مهاجرت بنی اسرائیل از مصر به فرمان خد به همراه حضرت موسی (ع) و ساکن شدن آنان در صحرای سینا.(13)
3 – گوساله پرستی بنی اسرائیل و سپس بازگشت مجدد به دین خدا: به دنبال تأخیر چند روزه ی حضرت موسی (ع) که برای دریافت پیام خدا، به کوه طور رفته بودند، بنی اسرائیل شروع به پرستش گوساله ی سامری کردند و حضرت موسی پس از بازگشت، این گوساله ر از بین بردند و بنی اسرائیل دوباره خداپرست شدند.(14)
4 – پس از درگذشت حضرت موسی(ع)، پیامبران دیگری نیز به سمت قوم بنی اسرائیل فرستاده شدند که هیچکدام قدرت حضرت موسی(ع) را نداشتند، در نتیجه قوم بنی اسرائیل به تدریج شروع به ترویج تعالیم ماسونی مصری کردند. در واقع عده ای از آنان قبلاً این تعالیم را در مصر فراگرفته بودند.(15)
5 – ترویج تعالیم ماسونی در بین بنی اسرائیل و اضافه شدن تعالیم شرک آمیز فلسطینیان باستان (نه اعراب فلسطینی) به تعالیم مصری و شکل گیری تعالیم مختلط با نام کابالا (Kabbalah=Cabbalah=Qabalah).(16)
6 – حکومت حضرت داوود (ع) و حضرت سلیمان (ع) در اوج قدرت بنی اسراییل و توقیف وسایل جادوگری توسط حضرت سلیمان (ع).(17)
7 – وفات حضرت سلیمان (ع) و تهمت جادوگری به حضرت سلیمان (ع) از جانب مردم بنی اسراییل.(18)
8 – ادامه ی ترویج کابالا (Qabalah) توسط کاهنان معابد.(19)
9 – تسخیر اورشلیم به دست رومیان: به این ترتیب بنی اسرائیل توانائی حکومت بر خود را از دست دادند و تحت سلطه ی رومیان درآمدند.
10 – ظهور حضرت عیسی(ع) و آزار رساندن یهودیان به ایشان.
12 – فتح اورشلیم به دست ایرانیان.
13 – باز پس گیری اورشیلم توسط رومیان.
14 – فتح اورشلیم به دست مسلمانان. از آن پس نام آن شهر به « بیت المقدس » تغییر یافت.
15 – جنگ های صلیبی و رد و بدل شدن بیت المقدس بین مسلمانان و صلیبیان.
16 – در پی اشغال قدس توسط صلیبیان، بسیاری از شوالیه ها و سربازان در قدس ساکن شدند. عده ای از این شوالیه ها، مأمور نگهبانی از معابد مخصوصآً معبد موسوم به معبد سلیمان شدند که اینان شوالیه های معبد نامیده می شدند. در نتیجه ی این مجاورت و نزدیکی شوالیه ها ب کاهنان یهودی معبد موسوم به معبد سلیمان، آنان به تدریج تعالیم ماسونی را از یهود یاد گرفتند.(20)
17 – بازپس گیری بیت المقدس توسط مسلمانان و فرار صلیبیان و شوالیه های معبد به اروپا.(21)
18 – با فرار شوالیه های معبد، تعالیم ماسونی کابال توسط همین شوالیه ه به اروپا راه یافت.(22)
19 – به دلیل ماهیت تعالیم کابالا و مغایرت آنها با تعالیم کلیسا، واتیکان در صدد مجازات و مقابله با شوالیه های معبد برآمد و بسیاری از آنها را اعدام کرد.(23)
20 – مهاجرت شوالیه ها به اسکاتلند (در آن زمان پادشاه اسکاتلند از واتیکان تبعیت نمی کرد) و شروع ساخت اولین لژ فراماسونری مخفی در اروپا ب نام لژ « وال بیلدرز » یا « لژ کهن اسکاتلند » که امروزه نیز به فعالیت خود ادامه می دهد و از جمله قویترین و مهمترین لژها در اروپای امروز نیز می باشد.(24)
21 – آغاز فعالیت رسمی ماسون ها در اروپا با ساختن لژهای متعدد در قرن 18. با کم رنگ شدن نقش و قدرت مذهب در قرن 18، فراماسونه فعالیت رسمی خود ر آغاز کردند. به تدریج با کاهش سختگیری واتیکان و توسعه ی پروتستانیسم در اروپا، فراماسون ها فعالیت خود را افزایش داده و لژهای زیادی را در سراسر اروپا ساختند؛ البته تمام آداب و رسوم فراماسونها کماکان مخفی و پنهانی صورت می گرفت. زیرا تفکر اکثر مردم اروپا در آن زمان مذهبی بود و در صورت علنی شدن عقاید فراماسونری، حیات این لژها به خطر می افتاد.
22 – با استقلال آمریکا در سال 1789، اولین دولت با ارکان ماسونی شکل گرفت.
23 – تأسیس سازمان ملل متحد با آرمانهای ماسونی در سال 1945.
24 – شکل گیری اسرائیل در سال 1948 به عنوان آخرین بازوی اجرایی فراماسونری.
25 – در سیر تاریخی فراماسونری و روند پیشبرد اهداف، به سال 2006 می رسیم.و تشکیل حکومت نیل تا فرات سلیمان و استارت برای پروژه های (Apocalypse = آخرالزمان، و Armageddon = جنگی که صهیونیست ه ادع می کنند جنگ آخرالزمان است.) که این پروژه ها موقتاً!!!! ناتمام مانده است.
علامات و اعداد در فراماسونری
علاوه بر علاماتی که در قسمت های قبلی ذکر شد، علامات دیگر و اعداد خاصی مورد توجه فراماسون ها هستند که اکثر آنها نیز منشاء مصری دارند، هرچند علامت هایی نیز از دیگر عقاید الحادی ملل باستان از جمله آریایی های قدیم (نه دین زرتشت) ، شرق دور و… اقتباس شده اند.
مهمترین آنها عبارتند از:
1) پرگار و گونیا (یکی از مهمترین و معروفترین علامات).
در وسط این دو علامت، حرف G قرار گرفته است.(30) (به اعتقاد فراماسونها، « Goat = بز » نماد شیطان است.
نکته ی جالب دیگر، این که در برخی از لژ ها بر روی علامت پرگار و گونیا، علامت چشم جهان بین نیز حک شده است که نشان دهنده ی اهمیت فوق العاده ی علامت چشم جهان بین در نزد ماسون ها می باشد.
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2rmtb7p.jpg?w=450&h=296 pic 7
2) ستاره ی 5 گوشه ی مع****** یا Baphomet.
3) چلیپای شکسته (صلیب شکسته) ی Swastika: علامت شناخته شده ی هیتلر و نازی ها.
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2imiu1.jpg?w=450&h=276 pic 9
نکته ی جالب اینکه این علامت در گروه های ماسونی هم کاربرد دارد.(36) در شکل سمت چپ که مربوط به ماسونهاست، طرحی دیده می شود که در بالای آن علامت صلیب شکسته، و در وسط آن ستاره ی شش گوش مشاهده می گردد که هم ستاره ی شش گوش و هم صلیب شکسته مورد تقدیس ماسون ها هستند.
البته لازم به ذکر است که بعد از جنایات هیتلر اکثر گروه های ماسونی به منظور پرهیز از بدنامی، استفاده از چلیپای شکسته را کنار گذاشتند؛ این در حالی است که قبل از جنگ جهانی دوم، علامت چلیپای شکسته یک علامت کلیدی در فراماسونری بوده است.
5) جمجمه و استخوان Bones) &Skull ).(39)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/i6y3cg.jpg?w=450&h=157 pic 10
7) عدد 13.(41)
عدد مقدس ماسون ها و یهودیان است.(42) فراماسون در بسیاری از نماد های خود، تعداد اجزاء را 13 قرار می دهند.
8) عدد 33.(43)
همان طور که گفتیم در فراماسونری، صاحب درجه ی 33 بالاترین قدرت را داراست. در سمبل بسیاری از گروههای ماسونی از جمله در علامت مربوط به یک گروه ماسونی شهر (Memphis) آمریک (که نام شهر باستانی Memphis مصر را برخود نهاده اند)، عدد 33 بکار رفته است.
ابزارهای فراماسونری
فراماسونری در طول تاریخ با تمام وجود، از همه ی قدرت و امکانات موجود برای رسیدن به مقاصد خود بهره برده است. بعد از نابودی حکومت مصر باستان، این عقیده به شکلی مخفی و رمزآلود ولی فعالی و پویا، در طی اعصار و قرون در بین جوامع خزیده است. از اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 و همزمان با استقلال آمریکا، فراماسونری با این تفکر که دیگر در موضع قدرت قرار گرفته است، آهسته آهسته خود را از لایه های زیرین جوامع بیرون کشیده و بدون واهمه، نمادهای خود را عرضه نموده است؛ تا آنجا که در سالهای اخیر به دلیل قدرت فراوان، اعمال خود ر علنی تر کرده تا عده ای را با ترساندن از قدرت خود، به سمت خویش جذب کند و پایه های خود را مستحکم تر نماید.
فراماسونری در طول تاریخ برای پیشبرد اهداف خود و مبارزه با ادیان، در دو جبهه ی کلی و مهم به فعالیت پرداخته است:
1 – جبهه ی اقتصادی، سیاسی، نظامی و تکنولوژیکی (که از اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 به موفقیت نایل شده و از آن زمان جهان ر تحت تأثیر قرار داده است.) در این جبهه، نقش اصلی را کشورهای اسرائیل و آمریکا برعهده دارند .
2 – جبهه ی فکری، عقیدتی و فرهنگی
در جبهه ی عقیدتی، فراماسونری ب عناوین مختلف در دین های اسلام، مسیحیت و یهودیت نفوذ کرده است:
اسلام: از طریق رواج بهائیت، بعضی از فرقه های عرفانی نوپ و فراماسونهای طیف Shriner، قصد تضعیف دین اسلام را داشته و دارد.
مسیحیت: فراماسونری گروه هایی به نام اوانجلیکاله (نوانجیلی ها) را رواج داده که اهداف و اعمالشان هم جهت با عقاید فراماسون ها است و این گروه ها تا حد زیادی هم موفق بوده اند. فراماسونه در واتیکان و بعضی از فرقه های پروتستان هم نفوذ کرده اند. از این مطلب می توان نتیجه گرفت که مشکلات اخیر واتیکان با اسلام و کشورهای اسلامی نیز ناشی از همین موضوع می باشد.
یهودیت : اکثر یهودیان بالاخص ساکنین اسرائیل جزء وابستگان تشکیلات ماسونی هستند . ارتباط یهود و فراماسونری ارتباطی دوطرفه است، یهود به رواج تعالیم ماسونی یا کابالا پرداخته و فراماسونری هم از یهود حمایت می کند.
پس از ذکر اطلاعات مقدماتی پیرامون فراماسونری، به بررسی شواهد ارتباط کشور ها و گروه های مختلف با فراماسونری می پردازیم.
شواهد ارتباط آمریکا با فراماسونری
1 – برجسته ترین افرادی که بیانیه ی اعلان استقلال آمریکا را در سال 1776 میلادی امضا کردند، فراماسون بوده اند.(45) اینان عبارتند از:
Benjamin Franklin-Thomas Jefferson-George Washington-John Adams
(البته در مورد جان آدامز نظره متفاوت است، ولی در مورد 3 تن دیگر، در ماسون بودنشان شکی وجود ندارد. نکته ی دیگر این که منظور از John Adams در این جا، John Adams پدر است، نه John Quincy Adams یا John Adams پسر.)
برجسته ترین امضا کنندگان بیانیه ی اعلان استقلال آمریک در سال 1776. (همگی آن ه ماسون بوده اند.)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/255nos4.jpg?w=450&h=227 pic 11
George Washington که اولین رئیس جمهور آمریک بود، لقب استاد اعظم فراماسونری (بالاترین درجه و رتبه در فراماسونری ، و تقریباً همرده ی اسقف در مسیحیت و خاخام در یهودیت) داشت. در تصویر، جرج واشنگتن در یک لژ فراماسونری دیده می شود، در این عکس علامت گونیا و پرگار روی پیشبند وی دیده می شود و در بالای سرش علامت G (=Goatبز) نمایش داده شده است. (46)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/r08mzs.jpg?w=450&h=293 pic 12
2 – طرح های اولیه ارائه شده برای پرچم آمریکا، به وضوح دارای علامت ه و نمادهای فراماسونری بودند.(49) از جمله چشم جهان بین ی چشم نورافشان، که به نظر می رسد به دلیل نوپا بودن آمریکا در آن زمان، مؤسسین آمریک از ریسک در این زمینه اجتناب کردند، زیرا به دلیل وجود جو مذهبی در مردم آن زمان، ممکن بود علایم واضح ماسونی، مردم را از نیات سیاستمداران آگاه نماید و بدین ترتیب، حکومت نوپای ماسونی آمریکا سرنگون گردد.
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2uhbqcm.jpg?w=450&h=188 pic 13
3 – اکثر روسای جمهوری آمریکا در گروه های مخفی و ماسونی شامل Masonry، Freemasonry، Occult، Illuminati، Secret Society و … عضو بوده اند؛ به نحوی که 14 تن از آن ها تنها عضو فراماسونری بودند و قریب به همین تعداد نیز در گروه های Illuminati و … عضویت داشته اند. به جرأت می توان گفت که بالغ بر 95 – 90 در صد آنها عضو این گروه ها بوده اند و در این زمینه نیز اسناد و مدارک زیادی به دست آمده است.(50) در این مورد هیچ تفاوتی بین جمهوریخواه ها و دموکرات ها وجود ندارد؛ حتی گهگاه ارتباط دموکراتها با لابی های صهیونیستی آمریکا مثل ایپک، قوی تر از جمهوریخواه ها بوده است.
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/21e56b9.jpg?w=450&h=263 pic 13
تنه چند رئیس جمهور آمریک قطعاً غیر ماسونی ی ضد ماسونی بوده اند که مهمترین آن ها عبارتند از:(51)
1 – Abraham Lincoln (ترور شد.)
2 – Ulysses S .Grant (جزء روسای جمهور قدیم است.)
3 – John F. Kennedy (ترور شد.) « کندی، تنها رییس جمهور کاتولیک آمریکا بوده است. »
روسای جمهور ضد ماسونی:
نکته ی مهم و بحث برانگیزی که جلب توجه می کند، این است که چر از بین 3 رئیس جمهور ضد ماسون ، 2 نفرشان ترور شدند در حالی که از بین روسای جمهور ماسون، کسی ترور نشده است؟!(52)
4– نحوه ی ساخت بناها و ساختمان های شهر واشنگتن (پایتخت آمریکا).
اولین ساختمان مورد بحث، پنتاگون (وزارت جنگ آمریکا) است. پنتاگون به شکل 5 ضلعی ساخته شده، که اگر اقطار آن را به هم وصل کنیم، ستاره ی پنج گوش در وسط آن به وجود می آید که نسبت به کاخ سفید، مع****** است و تشکیل Baphomet می دهد.(53)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2wd927r.jpg?w=450&h=307 pic 14
نحوه ی قرار گیری ساختمان های مهم دولتی و ماسونی از جمله کاخ سفید و کنگره (کاپیتول) نسبت به یکدیگر:
اگر کاخ سفید و میدانهای اطرافش را به هم وصل کنیم، نسبت به کاخ سفید، شکل ستاره ی 5 پر مع****** یا Baphomet به دست می آید.(54) تصویر زیر که مطلب فوق ر نشان می دهد، توسط برنامه ی Google Earth تهیه شده است.
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2v2tmat1.jpg?w=450&h=233 pic 15
در این تصویر، نقشه ی اولیه ی واشنگتن دیده می شود. ب دقت در این نقشه خواهیم دید که طراحی خیابانها و میادین به گونه ای بوده است که نماد Baphomet در گوشه ای از آن رؤیت شود.(55)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/24e9bw1.jpg?w=450&h=277 pic 16
7 – شاهد دیگر ماسونی بودن حکومت آمریکا، پرچم کنونی این کشور است که از 13 خط سفید و قرمز تشکیل شده است. (13 عدد خوش یمن ماسون ها است.)
http://pianocafe.files.wordpress.com/2009/07/2e4xi6o.jpg?w=450&h=224
حاتم ایرانی
09-24-2010, 01:05 PM
من که گفتم اینا همش یه نظریه است و هنوز به ثبت نرسیده.
:rose::11:
آره خب
ولی کلا خبرش خیلی خیلی عجیب هست
2012دو سال دیگه هست
اگه بخواد اتفاقی بیوفته حداقل علائمش الان باید بیشتر باشه
درضمن این استیون هاکینگ (اگه اسمشو اشتباه گفتم ببخشید )خیلی معرکه و باحاله
نوشته بود که چند سالشه؟؟؟یا من ندیدم؟؟؟
sbn94
09-24-2010, 01:21 PM
استیون ویلیام هاوکینگ (به انگلیسی (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%86%DA%AF%D9%84% DB%8C%D8%B3%DB%8C): Stephen William Hawking) (زاده ۸ ژانویه (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DB%B8_%DA%98%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%87) ۱۹۴۲ (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B4%DB%B2_(%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7 %D8%AF%DB%8C))) یک فیزیکدان نظری و کیهانشناس بریتانیایی است که کارهای علمی اش سابقه ای بیش از چهل سال دارد. کتابها و همایش هایش او را به یک چهره ی محبوب تبدیل کرده است. در حال حاضر، او عضو جامعه ی سلطنتی هنر، یک عضو ثابت جامعه ی اسقفان دانشمند، و در سال 2009 میلادی دریافت کننده ی مدال آزادی از طرف ریاست جمهوری امریکا (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%A7%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7) است.
هاوکینگ برای سی سال پرفسور لوکازیون ریاضیات در دانشگاه کمبریج (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DA%A9%D9%85%D8%A8%D8%B1%DB%8C%D8%AC) بود، از سال 1979 میلادی تا یکم اکتبر 2009. او به خاطر کاریهای که در زمینه ی کیهانشناسی و جاذبه کوانتوم انجام داده است، به ویژه در زمینه ی سیاه چاله شناخته شده است. او همچنین موفقیتی در کار کردن بر روی موضوعات مشهور به ویژه با بیان کردن نظریههای (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87) خودش کسب کرد، علاوه بر همه ی اینها کتاب او تاریخ کوتاه زمان (http://www.arteshesorkh.com/w/index.php?title=%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE_%DA %A9%D9%88%D8%AA%D8%A7%D9%87_%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9% 86&action=edit&redlink=1) که با رکوردی 237 هفته ای به عنوان پرفروشترین کتاب در بریتانیا باقی ماند باعث شهرتش شد.
کارهای کلیدی علمی هاوکینگ تا به امروز شامل تکین گرانشی در چارچوب نسبیت عام (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%DB%8C%D8%AA_%D8%B9%D8%A7%D9%85) ، و پیش بینی نظری آن که سیاه چالهها (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87_%DA%86%D8%A7%D9%84%D9%87) باید امواجی از خود تابش کنند، که امروزه این امواج به نام تابش هاوکینگ (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B4_%D9%87%D8%A7%D9%88%DA%A9% DB%8C%D9%86%DA%AF) ( و گاهی تابش بِکستِین-هاوکینگ ) خوانده می شوند.
هاوکینگ مبتلا به یک دیستروفی عصبی شدید است، وضعیتی که پس از سالها گسترش در بدنش او را به صورت یک فلج کامل رها کرده است.
زمینه های پژوهشی
زمینهٔ پژوهشی اصلی وی کیهانشناسی (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D8%B4%D9%8 6%D8%A7%D8%B3%DB%8C) و گرانش (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4) کوانتومی است. از مهمترین دستاوردهای وی مقالهای است که به رابطهٔ سیاهچالهها (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%E2%80%8C%DA%86%D8%A7%D9%8 4%D9%87) و قانونهای ترمودینامیک (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%AA%D8%B1%D9%85%D9%88%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D 9%85%DB%8C%DA%A9) میپردازد. او نشان میدهد که سیاهچالهها بعد از مدتی به وسیلهٔ زوجهای ذرات مجازی که در افق رویداد (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%A7%D9%81%D9%82_%D8%B1%D9%88%DB%8C%D8%AF%D8%A7% D8%AF) (event horizon) آن تشکیل میشود، نابود میشوند.
ناتوانی جسمی
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/3/31/Stephen_Hawking_050506.jpg/200px-Stephen_Hawking_050506.jpg (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Stephen_Hawki ng_050506.jpg) http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Stephen_Hawki ng_050506.jpg)
استیون هاوکینگ نشسته بر صندلی چرخدار مخصوص خود
استیون هاوکینگ در ژانویه (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DA%98%D8%A7%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%87) ۱۹۶۳ (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DB%B1%DB%B9%DB%B6%DB%B3_(%D9%85%DB%8C%D9%84%D8%A7 %D8%AF%DB%8C)) و در آغاز بیست و یک سالگی، به دنبال احساس ناراحتی در عضلههای (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%B9%D8%B6%D9%84%D9%87) دست و پا به بیمارستان مراجعه کرد. آزمایشهایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%A7%D8%B3%DA%A9%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2_%D8%AC% D8%A7%D9%86%D8%A8%DB%8C_%D8%A2%D9%85%DB%8C%D9%88%D 8%AA%D8%B1%D9%88%D9%81%DB%8C%DA%A9) یا ALS شناخته میشود بخشی از نخاع (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%86%D8%AE%D8%A7%D8%B9) و مغز (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%85%D8%BA%D8%B2) و سیستم عصبی (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%85_%D8%B9%D8%B5%D8%A8% DB%8C) را مورد حمله قرار میدهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچهها (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C%DA%86%D9%87) فلج (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%81%D9%84%D8%AC) عمومی ایجاد میکند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب میشود. معمولاً مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمیمانند و این مدت برای استیون بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود. پس از این اتفاق، استیون هاوکینگ دچار ناراحتی و افسردگی شد و همهٔ آرزوهای خود، مانند تحصیل در دورهٔ دکترا را از دست رفته میدید.
به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر (http://www.arteshesorkh.com/w/index.php?title=%D9%85%D8%AA%D9%81%DA%A9%D8%B1&action=edit&redlink=1) و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کردهاست که آن شب دچار کابوسی (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DA%A9%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B3) شد و در خواب (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8) دید که محکوم به اعدام (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%85) شدهاست و او را برای اجرای حکم میبرند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D 9%86) با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%B3%D8%B1%D8%B7%D8%A7%D9%86_%D8%AE%D9%88%D9%86) هم اتاق بوده و او از فرط درد (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D8%AF%D8%B1%D8%AF) چه فریادهایی میکشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری درمان ناپذیری مبتلااست لااقل درد نمیکشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمیپذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%BE%D8%B2%D8%B4%DA%A9) درست از کار در بیاید و چه بسا که از نوع اشتباهات کتابهای درسی باشد.
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با ناامیدی و بدبینی داد آشنایی اش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعدها همسرش شد.
جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تأثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیون چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش میآمد و ساعتی را به گفتگوی با او میگذرانید.آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیون تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین میبایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند.
و او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری لعنتی را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه میرفت. ازدواجش با جین در سال ۱۹۶۵ صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمیاندیشید. جین تا سال ۱۹۹۱ ازاستیون نگهداری کرد. در آن سال به دلیل مشکلات ناشی از شهرت استیون و بد تر شدن بیماری او، این دو از یکدیگر جدا شدند. سپس استیون که از این ازدواج سه فرزند داشت، با یکی از پرستارانش، الن میسون، ازدواج کرد. همسر اول الن، دیوید میسون، سازنده نخستین دستگاه گویا برای استیون بود.
پروفسور استیون هاوکینگ اکنون ۶۵ سال داردو ظاهراً بیش از یک ربع قرن به طرز معجزه آسایی زندگی کردهاست. البته اگر بتوان وضع کاملا استثنایی او را در حال حاضر زندگی نامید.!
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/0/08/Physicist_Stephen_Hawking_in_Zero_Gravity_NASA.jpg/350px-Physicist_Stephen_Hawking_in_Zero_Gravity_NASA.jpg (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Physicist_Ste phen_Hawking_in_Zero_Gravity_NASA.jpg) http://bits.wikimedia.org/skins-1.5/common/images/magnify-clip.png (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:Physicist_Ste phen_Hawking_in_Zero_Gravity_NASA.jpg)
استیون هاوکینگ بیوزنی را در پرواز در گرانش صفر (http://www.arteshesorkh.com/w/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B2_%D8 %AF%D8%B1_%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B4_%D8%B5%D9 %81%D8%B1&action=edit&redlink=1) تجربه میکند.
پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری اکنون به همه بدنش چنگ انداختهاست. از اواخر دهه ۶۰ برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده میکند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شدهاست. با این دو انگشت او میتواند دکمههای رایانه بسیار پیشرفتهای را فشار دهد که اختصاصأ برای او ساختهاند و بجایش حرف میزند و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار میکند زیرااستیون از سال ۱۹۸۵ قدرت گویایی خود را هم ازدست دادهاست.
در آن سال او پس از بازگشت از سفری به گرد جهان برای مدتی در ژنو (http://www.arteshesorkh.com/wiki/%DA%98%D9%86%D9%88) بسر میبرد که مرکز پژوهشهای هستهای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاورهای با او داشتند. یک شب که استیون هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمولاً مبتلایان به بیماری ALS در مقابل سینه پهلو حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن میمیرند که این خطر برای استیون هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از سینه پهلو بود. پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسرش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست میداد.
عمل جراحی با موفقیت صورت گرفت و بار دیگر استیون از خطر مرگ جست. هر چند قدرت گویایی خود را از دست داد، با جایگزینی رایانه مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافیانش حتی بهتر از سابق شد زیرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتی با دشواری و نارسایی زیاد صحبت میکرد. برنامه ریزی این دستگاه شامل سه هزار کلمهاست و هر بار که استیون بخواهد سخنی بگوید میبایست با انتخاب کلمات و فشردن دکمههای رایانه به کمک دو انگشتش که هنوز کار میکنند جمله مورد نظرش را بسازد و صدای مصنوعی به جای او حرف میزند. البته اینگونه سخنگویی ماشینی طولانی تر است اما خود استیون که هرگز خوشبینی اش را از دست نمیدهد عقیده دارد که به او وقت بیشتری میدهد برای اندیشیدن آنچه میخواهد بگوید و سبب میشود که هرگز نسنجیده حرف نزند.
.................................................. .................................................. .................................................. .................................................. ...................................
شرمنده. ببخشید. این مطلبو باید قبل از مطالب دیگه مینوشتم.
عذرمیخواهم.:9::sweet:
sbn94
09-24-2010, 03:11 PM
هارپ چیست؟
هارپ یک پروژه تحقیقاتی است که در ظاهر برای بررسی و تحقيق درباره لایه ی آیونوسفیر (Ionosphere) و مطالعات معادن زير زمينی با استفاده از امواج راديويی تاسيس شده است. ولی در واقع "پروژه ای با تکنولوژی جنگ ستارگارن" به منظور کامل کردن یک سلاح جدید پايه گذاری گرديده است.
( توضيح آنکه: جنگ هايی که از امواج "راديويی"، "ليزر" و "نيروی مغناتيس" برای صدمه به نيروی مقابل استفاده کند به جنگ ستارگان معروف است و اين اسم را از فيلم Star War گرفته اند)
آیونوسفیر چيست و کجاست؟
لایه ی آیونوسفیر در بالاترین لایه ی اتموسفیر (Atmosphere) قرار دارد.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--Layers-Final-LQ.gif
این لایه تشعشات خطرناک "ماورای بنفش" و "اکس ری" خورشيد را جذب کرده و مانند سقفی از ورود آنها به زمين جلوگيری می نمايد تا زندگی بر روی کره زمین امکان پذیر گردد. همچنین به دليل محیط الکتریکی موجود در آيونوسفير از اين لايه برای انعکاس امواج رادیوئی به اطراف زمین استفاده می شود. اگر این لایه به هر دليلی دچار اختلال شود تاثيرا ت بسیار زیادی بر روی زمین گذاشته و زيستن را مختل می کند.
لايه آيونوسفير چه ربطی به هارپ دارد؟
سیستم هارپ طوری طراحی شده است که بر روی آیونوسفیر تاثير مستقيم داشته باشد. از نمونه های اين تاثيرات قرمز و گداخته شدن و يا ذره بينی نمودن لايه را ميتوان نام برد.
این سیستم در حال حاظر از یک مجموعه آنتن های مخصوص (١٨٠ برج آنتن آلومنيومی به ارتفاع ٥٠/٢٣متر) تشکيل و برروی زمينی وسيعی به مساحت ٢٣٠٠٠ متر مربع در آلاسکا (Alaska) نصب گرديده است.
این آنتن ها امواج مافوق کوتاه را تولید و به آیونوسفیر پرتاب می کنند.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--Haarp-Antenna.jpg
آنتن های هارپ در آلاسکا
اصولا امواج آنتن ها پس از اصابت به آيونوسفير و بازگشت به زمين قادر اند نه تنها به عمق دريا بروند بلکه فرا تر رفته و به اعماق زمين نيز وارد ميشوند و عملکرد آن بمانند "راديو ترموگرافی" (Radio Thermography) است که امروزه ژئولژيست ها برای اکتشافات مخازن مختلف شامل گاز و نفت استفاده می کنند. وقتی يک موج کوتاه "راديو ترموگرافی" به داخل زمين فرستاده ميشود به لايه های مختلف برخورد کرده و آن لايه ها را به لرزه می آورده و از لرزش صدايی با فرکانسی مخصوص توليد و به سطح زمين باز ميگرداند و ژئولژيست ها از صدای بازگشتی قادرند مخازن زيرزمين را شناسايی کنند.
با اين تفاوت که راديو ترموگرافی سيستمی است که با قدرتی به کوچکی ٣٠ وات لايه های زير زمينی را به لرزه درمی آورد و حال آنکه هارپ سيستم فوق الاده پیشرفته تری است که همان لايه های زمين را می تواند با استفاده از قدرتی برابر با ١,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (یک میلیارد) تا ,١٠,٠٠٠,٠٠٠,٠٠٠ (ده میلیارد) وات بلرزاند! بدیهی است که هر چقدر قدرت امواج بیشتر می شود, تاثیراتش بر روی آیونوسفیر و اثرات ذره بینی آن بالاتر می رود. هدف از استفاده از این قدرت چیست؟
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--EarthQuake-Haarp.gif
از نمودار فوق متوجه می شويد که آيونوسفير گداخته شده (به رنگ قرمز ديده می شود) و سپس مثل يک قلب شروع به تپش ميکند و از اين تپش ها، فرکانس های فوق کوتاه توليد شده که پس از اصابت به زمين به داخل آن نفوذ مينمايد و در توضیحات زیر مشاهده خواهید کرد که چگونه از اين فرکانس فوق کوتاه و نيرومند، زمين زلزله و خرابی توليد ميگردد.
برای درک چگونگی ايجاد زمين لرزه يک مثال بزنم: وقتی شخصی صحبت ميکند، اول تارهای صوتی او ميلرزند (مثل لرزش های ايجاد شده در آيونوسفير). از اين لرزش فرکانس صوتی توليد شده و پس از اصابت به پرده گوش شنونده، پرده گوش او را ميلرزاند (مثل به لرزه در آوردن لايه های زير زمين به سبب اصابت فرکانس های توليد شده از آيونسفير) و سپس در گوش صدا توليد شده و شنونده آنرا به شنود.
خوب حالا که چی؟
با کمی فکر کردن می توان متوجه این شد که تکنولوژی هارپ "با ويژگی معادن يابی" برای پیدا کردن مخزن های گازی و نفتی ساخته نشده است! زیرا برای پیدا کردن مخازن نیاز به یک میلیارد وات نیست و يک ترموگراف برای اين کار کافيست. با توجه به تاثیرات هارپ بر روی آیونوسفیر و نهایتا تاثیرات آن بر روی زمین و وضعیت آب و هوا، می باید در مورد این تکنولوژی کمی جدی تر فکر کنیم. این تغییرات شامل خشکسالی در مناطقی که تا به حال بی سابقه بوده است، بارندگی های سیل آسا در جاهایی که به خشک بودن معروف هستند، طوفان ها و سونامی ها و ساده تر از همه ایجاد زلزله را ميتوان برای هارپ به شمار آورد.
ناگفته نماند که امواج بازگشتی از آيونوسفير، پس از ورود به عمق دريا ميتوانند صدمات جانی برای موجودات دريايی، به خصوص نهنگ ها و را در بر داشته باشند.
توضیحات کوتاهی در مورد برخی از کاربرد های هارپ به شرح زيراند:
١- ايجاد موج Extreme Low Frequency) ELF) با فرکانس از ١ تا ٢٠ هرتس به توسط آيونوسفير، که با برخورد امواج هارپ توليد شده و سپس به زمين فرستاده می شود و تا اعماق ٣٥ کيلومتری زمين نفوذ نمايد که پس از برخورد به لايه های مختلف زير زمينی توليد صدا نموده و در پی آن ايجاد زلزله می نمايد.
٣٠ دقیقه قبل از زلزله ی سیچوان (Sichuan) در چين در سال ٢٠٠٨، واکنش گذاختگی آیونوسفیر در آسمان مشاهده میشد و در پی آن زلزله هولناک ٨ ریشتری در آنجا بوقوع پیوست.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--China-Sichuan01.jpg http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--China-Sichuan03.jpg http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--China-Sichuan02.jpg
٢- با قابلیت تکنولوژی "ترموگرافی" می تواند کلیه اطلاعات معدن های زیر زمینی کره زمین را در اعماق کم شناسایی کند و کلیه تاسیسات زیر زمینی کشورهای دیگر را دقیقا زیر مطالعه قرار دهد.
٣- ايجاد خشکسالی، آتش فشان، سيل ها، طوفان هايی نظير طوفان.(New Orleans.)
٤- انتقال نيروی برق از محل تاسيسات هارپ به نقطه ی ديگر از زمين و همچنين انتقال برق از زمين به ماهواره ها.
٥- ايجاد اختلال و کنترل فرکانس های نوری مغز در سطوحی به وسعت شهرها واز راه دور و ايجاد "غش" و توليد "وهم" در مغز انسانها.
٦- ايجاد اختلال در جريان برق و قطع برق شهری و اختلال در کار کامپيوتر هواپيماهای مسافربری ، جت های جنگنده، کشتی ها، زير دريايی ها و غيره.
٧- ايجاد انفجار های عظيم زیر زمينی با قدرت بمب های اتمی و بدون توليد اشعه های راديو اکتيو (Radioactive).
٨- اختلال درعملکرد طبيعی آيونوسفير که چرخش زمين را در کنترل دارد. احتمال بسيار ميرود که درصورت دستکاری های متناوب تاثيراتی در حرکت چرخشی زمين ايجاد گردد، بدين صورت که يا چرخش را سرعت بخشيده و يا کند نمايد.
٩- ايجاد ديوارهای راديويی ضد هواپیما و ضد موشک.
می توان به راحتی گفت که همه اسلحه های جنگی معمول و متداول امروزه در مقابل با اين تکنولوژی جديد کاملا متروکه به شمار ميايند به گونه ای که "هارپ" ميتواند با يک عملکرد کليه کامپيوتر های يک هواپيما را از فواصل دور از کار انداخته و آنرا سقوط دهد.
با دقت متوجه ميشويد هارپ استفاده های زیادی بعنوان تهديد و يا سرکار گذاشتن کشورها دارد. مثلا می خواهند به کشوری حمله کنند در اين صورت برای جلوگيی از مزاحمت احتمالی کشور همسايه برای آنها زمين لرزه آورده و با سرکار گذاشتن آن کشور، برنامه های شوم خود را اجرا کنند.
در اين مقاله ما فقط به نکته ١، یعنی فقط در رابطه با ايجاد زلزله بتوسط هارپ می نویسم.
در ابتدا نگاهی می کنیم به تعداد زمین لرزه هایی که در بیست سال اخیر در ایران رخ داده اند. این اطلاعات را از وب سایت به دست آوردم. این نمودار با توجه به تعداد زمین لرزه های بالای 3 ریشتر تهیه گردیده است.
نکته ی مورد توجه اینجاست که سیستم هارپ در سال ١٩٩٨ (١٣٧٧) تکمیل شد و این مصادف با سالیست که از آن به بعد به تعداد زمین لرزه ها در ایران اضافه شده است.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--Iran-EQ-Graph.gif
همان طوری که مشاهده می کنید، تعداد زمین لرزه هایی که در ایران در بیست سال اخیر آمده است رو به بالا بوده. محاسبات من اینگونه نشان ميدهد که:
٧/٢٠٨ میانگین بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧
٤/٦٣٩ میانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧
افزایش در دهه اخير برابر با : ٤/٢٠٦ درصد
برای مقایسه نگاهی می کنیم به تعداد زمین لرزه های بیست سال اخیر در نیوزیلند که یکی از زلزله خیز ترین کشورهای دنیا می باشد.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--NZ-EQ-Graph.gif
٣/١٥٥٩٣ میانگین بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧
٢/١٥٢٠٦ میانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧
کاهش در دهه اخير برابر با : ٤٦/٢ درصد
اگر به نمودار زلزله در آلاسکا، که مجموعه ی هارپ در آن واقع است دقت کنیم متوجه افزایش بسیار غیر طبیعی را در سال ١٣٨١ مشاهده می کنیم که تعداد زمین لرزه ها به یکباره چهار برابر سال های قبل می شود. این تغییر ناگهانی شاید به دلیل آزمایشات تحقیقاتی مسئولین هارپ در این ایالت باشد.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--AL-EQ-Graph.gif
٩/٤٧٧٣ میانگین بین دهه ی ١٣٦٧-١٣٧٧
٤/١٨٦٥٨ میانگین بین دهه ی ١٣٧٧-١٣٨٧
افزایش در دهه اخير برابر با : ٨/٢٩٠
چرا درصد زلزله ها در عمق ١٤ کيلومتر در ایران اينگونه بالا رفته اند؟
در حين جستجو ها به يک عدد ويژه ای برخورد کردم که به نظرم غير واقعی رسيد. سئوالی برايم پيش آمد که چگونه اغلب زمين لرزه ها در چند سال اخير در ایران در عمق ١٤ کيلومتر اتفاق افتاده اند؟ و وقتی نگاهی به دهه قبل انداختم متوجه شدم که عملا درصد زمين لرزه ها در این عمق يا صفر بودند و يا حد اکثر تا دو درصد.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--Depth14.gif
ياد آور می شويم: زمين لرزه های خطر ناک در لبه های "رگه گسل" يا "Fault lines" توليد ميگردند.
ارگ بم ما چه شد؟
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--What-Happened-In-Bam.jpg
بم بعد از ٢٠٠٠ سال ایستایی؟!
در اواخر آذر ماه ١٣٨٧ در اینترنت به دنبال مطالبی در مورد زلزله در ایران بودم، در آنجا به مطلبی که شخصی با نام "عادل کهن" (adelkohan) در مورد وقوع زلزله های پی در پی بندر لنگه نوشته بود برخورد کردم که در زير مشاهده می کنيد:
من ساکن بندرلنگه هستم، شهری کوچک در کنار خلیج فارس.
دو هفته قبل زلزله زیاد میومد که کمتر از 3 ریشتر بود. این زلزله ها تا دو هفته ادامه داشتند. در موقع زلزله بعضی از قسمت های دریا برای چند لحظه قرمز میشد و در این دو هفته ماهی ها میمردند و بعضی ها هم سوخته بودند. بعد چند روز بوی بد (مثل بوی فاضلاب) از طرف دریا به سمت شهر اومد.
در اخبار استان گفته بود که این به خاطر جلبک های سمی در دریا است (که من در این ٢٧ سالی که در بندرلنگه بودم جلبک سمی نشنیده بودم). بعد از این اعلام کرد که ماهی های بعضی مناطق استان را کسی مصرف نکند.
من یک تکه از فیلم حادثه عجیب که در دریا رخ داده می گذارم و نگاه کنید.
من خودم وقتی یک هفته زلزله پشت سر هم میکرد گفتم حتما کوه آتشفشان توی دریا است. حالا نظر دوستان چیه...
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--clip-icon3.jpg http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--clip-icon2.jpg http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--clip-icon1.jpg
دلفین های ما چه شدند؟
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--What-Happened-To-Dolphins.jpg
در سال ١٣٨٦ , ١٥٢ دلفین در خلیج فارس به طور غیر منتظره در دو نوبت به فاصله یک ماه مرده و به ساحل دریا کشیده شدند. دسته ی اول شامل ٧٩ دلفین و دسته دوم هم ٧٣ دلفین بود.
دلیل های مختلفی برای مرگ این دلفین ها آورده شد ولی اگر از من می پرسید هیچ کدام قانع کننده نیستند. این دلفین ها کاملا مشخص است که سوخته اند! اینکه "خودکشی" کرده اند، یا اینکه به خاطر "فعالیت های صیادی" مرده اند جوابگوی سوختگی بدن های آنها را نمیدهد!
به گزارش خبرگزاری آفتاب "علت مرگ ٧٣ دلفین دیگر كه یك ماه پس از حادثه نخست رخ داد را نیز این كارشناسان بینالملللی در گزارش خود، ‘عوامل طبیعی’ اعلام كردهاند كه در این گزارش هنوز عوامل طبیعی ناشناخته است و میتواند ‘شوک’ یا ‘استرس’ باشد كه در نتیجه آن یكی از دلفینها به سمت ساحل آمده و مابقی نیز به دنبال آن آمدهاند یا یكی از آنها برای شكار ماهی به سمت ساحل آمده و بقیه نیز آمدهاند و در ساحل كه شیب ملایمی دارد، گیر كردهاند." ٢/١٢/١٣٨٦
آیا پاسخ به سئوال مرگ دلفین ها در خیلج فارس "هارپ" نیست؟
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--DolphinBurnt.jpg
این سوختگی نیست؟؟؟؟؟؟
هارپ (HAARP) یک پروژه ايست که مسئولين اعلام کردند برای "بررسی و تحقيق" درباره لایه ی آیونوسفیر بر پا شده است. ولی در واقع اين يک سلاح پیشرفته ی جنگی جدید است که کلیه ی اسلحه های صده ی قرن بیستم را فلج می کند.
هزینه های این پروژه مشترکا از طرف نیروی هوایی آمریکا، نیروی دریایی آمریکا، آژانس تحقیقاتی پروژه های دفاعی پیشرفته ی آمریکا و دانشگاه آلاسکا است. لازم به یادآوریست که سیستم "هارپ" در کشورهای گرین لاند، نروژ، شوروی و همچنین در روی بعضی از ماهواره ها به جهت فلج کردن سيستم راديويی هواپيما ها و نهايتا سقوط آنها استفاده ميگردد.
نتايج:
همانطور که گفته شد ارتعاشات راديويی هارپ باعث سرخ شدن لايه آيونوسفير شده و اين لايه را به نوسان در می آورد.
اين نوسانات به نوبه خود موجب صدا با فرکانس های کوتاه از ١ تا ٢٠ هرتس می شوند که فرکانس
(Extremely Low Frequency/Ultra Low Frequency ELF/ULF) نام دارند. این فرکانس ها پس از نفوذ به زمين، زمین زلزله ايجاد می کنند.
با توجه به ازدياد درصد زلزله در سطح ايران در دهه اخير نسبت به دهه پيشين که متجاوز به ٤/٢٠٦ % بوده است ميتوان به وجود تاثيرات ديگری در ايجاد زلزله های مصنوعی پی برد، خصوصا آنکه اين ازدياد پس از آغاز فعاليت های هارپ واقع شده اند.
پیشنهادات برای پیش اخطار:
اینکه همه باید در مورد هارپ و ماهواره هایی که دارای چنین تکنولوژی هستند کاملا آگاه و مطلع باشند هیچ شکی نیست و قصد من در جمع آوری این اطلاعات صرفا به همین منظور نیز بوده است. بنابراین تقاضای ما از شما خواننده ی محترم با فروتنی چیزی جز این نیست که آنچه را که در این مقاله خوانده اید به دیگران انتقال دهید.
برای پيشگيری و دريافت پيش اخطار از اين قبيل زلزله ها ميتوان ايستگاهايی در حوزه های وسيع تاسيس و بکار گرفت و با اندازه گيری فرکانس صداهایی که از آسمان می آید به بروز این زلزله پی برد.
زمان دريافت پيش اخطارهای ELF بين ١٥ دقيقه تا ٣ ساعت قبل از وقوع زلزله متغير است. زلزله ی چین 30 دقیقه پس از مشاهده ی سرخی آیونوسفیر به وقوع پیوست.
اندازه گيری فرکانسELF/ULF در جاهايی که خالی از فرکانسهای مزاحم ديگر از قبيل برق فشار قوی، فرودگاه ها، ايستگاه های راديويی و تلفنی ميباشد، انجام پذير است.
نمونه ای از يک دستگاه ELF/ULF سنج دستی و يک دستکاه Magnetometer را در زير مشاهده ميکنيد. برای اطلاعاب بيشتر بر روی آنها اشاره کنيد.
http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--Magnetometer02.jpg http://zoodi.com/121/soraya.blog/s--Magnetometer01.jpg
پیام آخر:
تصور نکنيد که همه سيل ها، خشکسالی ها و زلزله ها طبيعی اند، خير! اول گرم شدن "جو" را به دروغ به مردم ميفروشند و در اذهان جاسازی ميکنند و بعد همه بلاهای شبه طبيعی را بر سر مردم آورده و اگر کسی سئوال کرد که "اين همه سوانح از کجاست؟" ميگويند "تقصير از شما است که هوا را گرم می کنيد!"
هدف من از جمع آوزی و نوشتن این مقاله سیاسی نبوده و قصد تکرار شعار های "مرگ بر آمریکا" را ندارم و صرفا به جهت ابراز نگرانی و نيز آگاهی به خوانندگان تهیه کرده ام.
و اما سوال من از شما:
آیا می توان نسبت به دو هفته زلزله متداوم در بندر لنگه بی اعتناء و بدون دانش بود؟
آیا اين زلزله ها واقعا طبیعی است و یا به ظاهر طبيعی و عملا ساخت بشر است؟
آیا می توان به تحقیق بیشتر در این زمینه ادامه نداد؟
تقديم به ايران، شاد و موفق باشيد...
پايان.
sbn94
09-24-2010, 07:15 PM
در اقیانوس اطلس، منطقه شگفت انگیزی وجود دارد که تاکنون، تعداد زیادی از هواپیماها و کشتی ها، بی آنکه نشانه ای از خود برجای گذارند، به طرز اسرارآمیزی در آنجا ناپدید شده اند.
این منطقه مرگبار که اصطلاحا «مثلث برمودا» یا «مثلث شیطان» نامیده می شود، از شمال به جزیره «برمودا» از باختر به « فلوریدا» و از سوی خاور به نقطه ای از اقیانوس اطلس محدود میشود. حوادث شگفت انگیزی که در این نقطه از عالم اتفاق افتاده، دانشمندان را بر آن داشته است تا در « مثلث برمودا» به مطالعه و کاوش بپردازند و در رابطه با این حوادث، نظریات گوناگون ارائه دهند، ولی این کوشش ها، تا کنون کمکی به حل معما نکرده است.
http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-2-196x300.jpg (http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-2.jpg) مثلث برمودا
در حدود ساعت ۵/۱۰ شامگاه ۲۹ ژانویه ۱۹۴۸ هواپیمای بزرگ چهار موتوره بریتانیا موسوم به « استار تایگر» هنگامی که با ۲۶ مسافر و خدمه بر فراز « مثلث برمودا» پرواز می کرد، ناگهان به طرز اسرارامیزی ناپدید شد و دیگر هیچ خبری از آن به دست نیامد.
چند دقیقه قبل، تنها یک پیام رادیویی از خلبان هواپیما دریافت شده بود که اعلام کرده بود « هوا خوب است و هیچ مانعی وجود ندارد»
با این حال، هواپیمای « استار تایگر» ناپدید گردید و معلوم نشد چه بلایی بر سر آن آمد.
در ساعت ۴۵/۷ دقیقه بامداد روز ۱۷ ژانویه ۱۹۴۹ کاپیتان با هواپیمای خود از فرودگاهی در جزیره « برمودا» به هوا برخاست تا به «کینگستون» واقع در « جامائیکا» برود، ولی این هوایما نیز هنگام عبور از فراز « مثلث برمودا (http://www.roozeshadi.com/)» به سرونوشت هواپیمای قبلی دچار گردید.
کاپیتان ۴۰ دقیقه پس از پرواز، طی یک تماس رادیویی، وضع هوا را عالی توصیف کرد و با اطمینان گفت که به موقع به « جامائیکا» خواهد رسید.
ولی این آخرین پیامی بود که از خلبان هواپیما دریافت شد و پس از آن، فقط سکوتی اسرار آمیز بر قرار گردید.
برای یافتن این هواپیما، قطعات شکسته آن، و یا حتی آثار روغن و بنزین بر سطح آب که می توانست سرنخی به دست دهد، جستجوی گسترده ای به عمل آمد، لیکن این جستجو کاملا بی فایده بود.
پیش از ناپدید شدن این دو هواپیما، حادثه شگفت انگیزی در مثلث برمودا رخ داده بود که توجه همگان را به خود جلب کرد و در حقیقت وجه تسمیه «مثلث برمودا» از آنجا ناشی شد.
وجه تسمیه «مثلث برمودا»
در روز ۵ دسامبر ۱۹۴۵ پنج بمب افکن از نوع «اونجر» به منظور انجام یک پرواز تمرینی که پرواز شماره ۱۹ نامیده می شد، از پایگاه نظامی « فورت لودردیل» واقع در « فلوریدا» به هوا برخاستند . طبق برنامه ، آنها می بایستی یک مسیر مثلث شکل را طی کنند و دوباره به پایگاه بازگردند.
http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-3-300x234.gif (http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-3.gif) مثلث برمودا
قبلا ***ین بار جنین تمرینی را انجام داده بودند، از این رو این ماموریت بر ایشان دشوار نبود. از سوی دیگر، خلبانان و خدمه این پنج بمب افکن را افرادی با تجربه و ماهر تشکیل می دادندم. و همه هواپیماها مجهز به بهترین دستاه بی سیم و تجهیزات هوانوردی بودند.
در ساعت ۱۰/۲ دقیقه آن روز، هر پنج بمب افکن به هوا برخاستند و با آرایشی زیبا و سرعتی در حدود ۲۰۰ مایل در ساعت به سوی خاور به پرواز در آمدند.
در ساعت ۴۵/۳ دقیقه، حادثه وحشتناکی رخ داد. ستوان «تایلو» فرمانده این اسکادران طی تماس رادیویی با برج مراقبت فریاد زد:
- برج مراقبت … وضع اضطراری پیش آمده … انگار ما از مسیر خود منحرف شده ایم… ما قادر نیستیم زمین را ببینیم… تکرار می کنم … ما قادر نیستیم زمین را ببینیم.
مسئول برج مراقبت پرسید:
- حالا در چه موقعیتی هستید؟
- موقعیت خود را به درستی نمی دانیم … اصلا نمی دانیم کجا هستیم . به نظر میرسد راه را گم کرده ایم.
مسئول برج مراقبت از این سخن بر خود لرزید. چگونه ممکن بود پنج هواپیما، با سرنشینان پر تجربه خود، در شرایطی که هوا کاملا مساعد بود راه خود را گم کنند.
برج مراقبت گفت:
- طاقت داشته باشید. به سوی غرب پرواز کنید.
ستوان « تایلور» پاسخ داد:
- ما اصلا نمی دانیم غرب کجاست… همه دستگاه ها از کار افتاده … همه چیز شگفت انگیز است. هیچ جهتی را نمی توانیم تشخیص دهیم.
حتی اقیانوس شکل دیگری به خود گرفته است…
چند لحظه بعد، دوباره صدای ستوان« تایلور» به گوش ریسید که دیوانه وار فریاد زد:
- ما وارد آب های سفید می شویم … خطر همچون دشنه ای به سوی ما می آید… کمک … کمک …
و این آخرین پیام ستوان « تایلور» بود و صدای او برای همیشه خاموش شد.
مسئولان فرودگاه، وضع اضطراری اعلام کردند و یک هواپیمای « مارتین مرینر» با ۱۳ سرنشین و مجهز به کلیه وسایل نجات از زمین برخاست تا به جستجوی پنج هواپیمای بمب افکن بپردازد، ولی شگفت اینکه این هواپیما نیز به همان سرنوشت پنج بمب افکن دچار گردید و برای همیشه ناپدید شد.
در ساعت ۴/۷ دقیقه بعد از ظهر آن روز، برج مراقبت نیروی دریایی در « اوپالوکا» پیام ضعیفی دریافت کرد که مربوط به یکی از هواپیماهای پرواز شماره ۱۹ بود. عجیب آن بود که به موجب پیش بینی، موجودی بنزین آخرین هواپیما می بایستی تقریبا دو ساعت پیش تمام شده باشد، در حالی که هنوز در آسمان بود.
سپیده دم روز بعد، ۲۴۲ فروند هواپیما و ۱۸ فروند کشتی به جستجوی هواپیماهای گمشده پرداختند، ولی اثری از آنها نیافتند. انگار این هواپیماها، قطره ای شده و به درون اقیانوس فرو رفته بودند.
هرگاه فرض کنیم که این پنج هواپیمای بمب افکن، در آسمان با یکدیگر تصادم کرده اند، می بایستی قطعات شکسته هواپیما و یا آثار و علائمی از این تصادم پیدا می شد و از سوی دیگر هنگامی که ستوان«تایلور» وضع اضطراری اعلام کرد، برخی از خدمه هواپیما می توانستند به وسیله چتر نجات، خود را از مهلکه رهایی بخشند، یا پس از سقوط در آب از وسایل ایمنی نظیر تشک های بادی و جلیقه های نجات استفاده کنند، در حالی که معلوم نیست چرا هیچ یک از این اقدامات صورت نگرفت . هواپیمای « مارتین مرینر» که به کمک این پنج هواپیما شتافته بود، به گونه ای ساخته شده بود که می توانست روی آب بنشیند، در حالی که این هواپیما نیز بی آنکه با برج مراقبت تماس بگیرد، به طرز اسرارآمیزی ناپدید شد.
واقعیت حادثه تا به امروز کشف نشده و این ماجرا همچنان در شمار یکی از اسرار حل نشده عالم، باقی مانده است. پس از این رویداد، تعداد زیادی هواپیما و کشتی همراه با سرنشینان آنها در منطقه مثلث برمودا (http://www.roozeshadi.com/) ناپدید شده اند که تا کنون اثری از آنها به دست نیامده است و این حوادث موجب شده که دانشمندان نظریات گوناگون در رابطه با « مثلث برمودا» ارائه دهند.
نظرات دانشمندان در ارتباط با مثلث برمودا
پاره ای از این دانشمندان بر این اعتقادند که از مثلث برمودا، دریچه ای به دنیای دیگر گشوده می شود و این کشتی ها و هواپیماها از آن دریچه به بعد دیگری که برای ما ناشناخته است منتقل می شوند.
و گروهی دیگر گناه این حوادث را به گردن موجودات فضایی می اندازند و می گویند که ساکنان کرات دیگر، کشتی ها و هواپیماها را با سرنشینانش برای تحقیق به کرات خود می برند.
برخی دیگر نیز با توجه به فرضیه فرو رفتن قاره افسانه ای آتلانتیس به زیر آب ، بر این باورند که در اعماق آب های مثلث برمودا، بلور عظیمی وجود دارد که اشعه ای قوی تر از لیزر از آن ساطع می شود و این اشعه کشتی ها و هواپیماها را ذوب می کند. در نقشه های قدیم یقاره ای به نام « آتلانتیس» به چشم می خورد که امروزه اثری از این خشکی وجود ندارد، و دانشمندان حدس می زنند بر اثر وقوع فاجعه ای که ماهیت آن هنوز بر بشر معلوم نیست، در منطقه «مثلث برمودا» به اعماق اقیانوس فرورفته باشد.
http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-1-276x300.gif (http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-1.gif) مثلث برمودا
موقعیت مثلث برمودا
مثلث برمودا واقعا یک مثلث نیست، بلکه شباهت بیشتری به یک بیضی (و شاید هم دایرهای بزرگ) دارد که در روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. راس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است، بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند. در این نقطه هیچ انحرافی در قطب نما محاسبه نمیشود.
وینسنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده، آن را به صورت زیر توصیف میکند: « یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد. »
http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-4-300x225.jpg (http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-4.jpg) مثلث برمودا
مشاهدات و گزارشات
در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدا و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطب نما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مه آلودی ، آن هم در روز صاف و آفتابی و یا تغییراتی غیر عادی در آبها که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند، بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع.
این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل اینکه چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشها حاکی از آن بود که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح روئیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع بکار کردهاند.
در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید. “خطری همانند یک خنجر هم اکنون … به سرعت میآید … ما نمیتوانیم فرار کنیم …” در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود، کشتی ناپدید شد.
http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda-300x193.jpg (http://www.roozeshadi.com/wp-content/uploads/2009/05/mosalas-bermooda.jpg) مثلث برمودا
علل واقعه
علل فرضی طبیعی
توضیحات و علل فرضی مختلفی درباره حوادث مثلث برمودا ارائه شده است که معمولترین فرضیات بر اساس مرگ غیر طبیعی (زیرا هیچ جسدی تا کنون بدست نیامده است.) بنا شده است. این توضیحات عبارتند از:
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زلزله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود، تحت تاثیر نیرویی مغناطیسی قرار گرفتن و اختلالات امواج الکترومغناطیسی، ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.
علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند، میتواند علتی غیر طبیعی برای توجیه وقایع باشد.
یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد بوسیله ادگار کایس ، پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست ، ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد.
ام. ک. جساپ که یک فضانورد ، منجم و متخصص کره ماه است، در کتابش به نام « در مورد بشقاب پرندهها » ابزار میدارد که ناپدید شدن کشتیهای مشهور در مثلث برمودا ، به وسیله اجسام پرنده صورت گرفته است. وی مفقود شدن خدمه آنها را نیز به اجسام مزبور ربط میدهد. به عقیده جساپ یوفوها هر چه هستند، حوزه مغناطیسی موقتی ایجاد میکنند که دارای طرحی یونیزه شده است و میتواند باعث متلاشی شدن یا ناپدید شدن هواپیماها و کشتیها گردد. او روی این سوال کار میکرد که چگونه نیروی مغناطیسی کنترل شده و میتواند باعث نامرئی شدن گردد. نظریه میدان واحد انیشتین او را مجذوب کرده بود. جساپ هر دو اینها را کلیدی میدانست برای ظهور و محو شدن ناگهانی بشقاب پرندهها و ناپدید شدن کشتیها و هواپیماها. ولی مرگ امکان ادامه فعالیت و نتیجه گیری را از جساپ گرفت و تحقیقاتش نیمه تمام ماند.
گذشته و آینده برمودا
به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین «دریایی از مقبرهها» ، «مثلث شیطان» ، «مثلث مرگ» ، «دریای بدبختی» ، «گورستان آتلانتیک» نامیده میشده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو ۱۳ که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست، شده است.
اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود، شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد، شاید هم چون دلیل اصلی وقایع معلوم نیست، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده هم سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد.
*
آیا این مثلث دوباره قربانیان دیگری میگیرد؟
*
آیا بشر موفق به کشف راز آن خواهد شد؟
و بسیاری آیاها و پرسشهای بی جواب دیگر که مسلما در ذهن شما هم وجود دارد.
sbn94
09-25-2010, 08:22 PM
ساختار جهان بر پايهي شش عدد
متن زير خلاصه مقاله پروفسور« سر مارتين ريس » يكي از پيشگامان كيهان شناسي در جهان است. وي استاد تحقيقات انجمن سلطنتي در دانشگاه كمبريج و داراي عنوان اخترشناس سلطنتي است. در عين حال وي عضو انجمن سلطنتي، آكادمي ملي علوم ايالات متحده و آكادمي علوم روسيه است. وي ضمن مشاركت با چندين همكار بين المللي ايده هاي بسيار مهمي در مورد سياهچاله ها، تشكيل كهكشان ها و اخترفيزيك انرژي بالا داشته است.
شش عدد بر كل جهان حاكم است كه از زمان انفجار بزرگ شكل گرفته اند. اگر هر كدام از اين اعداد با مقدار فعلي آن كمي فرق داشت، هيچ ستاره، سياره يا انساني در جهان وجود نداشت. قوانين رياضي عامل تحكيم ساختار جهان است. اين قاعده فقط شامل اتم ها نمي شود، بلكه كهكشان ها، ستاره ها و انسان ها را نيز در برمي گيرد. خواص اتم ها ـ از جمله اندازه و جرمشان، انواع مختلفي كه از آنها وجود دارد و نيروهايي كه آنها را به يكديگر متصل مي كند ـ عامل تعيين كننده ماهيت شيميايي جهاني است كه در آن به سر مي بريم.
تعداد بسيار اتم ها به نيروها و ذرات داخل آنها بستگي دارد. اجرامي را كه اخترشناسان مورد بررسي قرار مي دهند ـ سيارات، ستارگان و كهكشان ها ـ توسط نيروي گرانش كنترل مي شوند. و همه اين موارد در جهان در حال گسترشي روي مي دهد كه خواصش در لحظه انفجار بزرگ اوليه در آن تثبيت شده است. علم با تشخيص نظم و الگوهاي موجود در طبيعت پيشرفت مي كند، بنابراين پديده هاي هر چه بيشتري را مي توان در دسته ها و قوانين عام گنجاند. نظريه پردازان در تلاشند اساس قوانين فيزيكي را در مجموعه هاي منظمي از روابط و چند عدد خلاصه كنند. هنوز هم تا پايان كار راه زيادي باقيمانده است، اما پيشرفت هاي به دست آمده نيز چشمگيرند.
در آغاز قرن بيست و يكم، شش عدد معرفي شدند كه به نظر مي رسد از اهميت فوق العاده اي برخوردارند. دو تا از اين اعداد به نيروهاي اساسي مربوط مي شوند؛ دو تاي ديگر اندازه و «ساختار» نهايي جهان ما را تثبيت مي كند و بيانگر آن هستند كه آيا جهان براي هميشه امتداد مي يابد يا خير؛ و دو عدد باقيمانده بيانگر خواص خود فضا هستند.
اين شش عدد با يكديگر« نسخه»اي را براي جهان تشكيل مي دهند. گذشته از اين جهان نسبت به مقدار اين شش عدد بسيار حساس است: اگر يكي از اين اعداد تنظيم نشده باشد، آن وقت نه ستاره اي در جهان وجود مي داشت و نه حياتي.
آيا تنظيم اين اعداد از يك حقيقت فاقد قدرت تعقل يا يك تصادف ناشي شده است يا بيانگر مشيت خالقي مهربان است؟ به نظر من هيچ كدام از آنها. ممكن است بي نهايت جهان ديگر وجود داشته باشد كه اعدادشان متفاوت باشند. بسياري از اين جهان ها ممكن است عقيم يا مرده زاد باشند. ما فقط در جهاني مي توانيم به وجود آييم كه تركيب «صحيحي» از اجزا باشد (و به همين دليل است كه اكنون خود را در اين جهان مي يابيم) درك اين حقيقت چشم انداز نو و بنياديني را در مورد جهان ما، جايگاه ما در اين جهان و ماهيت قوانين فيزيكي پيش روي ما مي گشايد.
اين نكته بسيار حيرت انگيز است كه در جهان در حال گسترشي كه نقطه آغازينش آن چنان «ساده» است كه فقط به وسيله چند عدد مشخص مي شود، مي تواند (اگر اين اعداد به طور دقيق تنظيم شده باشند) به جهاني با ساختار بسيار دقيق و پيچيده، همچون جهان ما بدل شود. شايد ارتباطي بين اين اعداد وجود داشته باشد. اما با اين همه ما امروزه نمي توانيم مقدار ساير اعداد را با دانستن فقط يكي از آنها تعيين كنيم. فعلاً هيچ كدام از ما نمي دانيم كه آيا روزي تئوري اي با نام «تئوري نهايي» ( Theory of everything ) به وجود مي آيد كه بتواند رابطه اي ارائه دهد كه تمام اين اعداد را به هم مربوط كند، يا آنها را به نوعي با هم گرد آورد. من روي اين شش عدد تاكيد كرده ام، به خاطر اينكه هر كدام از اين اعداد به تنهايي، نقش بسيار مهم و حياتي را در جهان ما ايفا مي كند، و با همديگر تعيين كننده نحوه تكامل جهان و استعدادهاي ذاتي آن است. از اين گذشته، سه تا از اين اعداد (كه به جهان در مقياس بزرگ وابسته است) به تازگي با دقت زياد اندازه گيري شده است.
سر برآوردن حيات انسان در سياره زمين حدود ۵/۴ 5.6 ميليارد سال به درازا كشيده است. حتي پيش از آنكه خورشيد ما و سيارات گرداگرد آن تشكيل شوند، ستاره هاي قديمي تر، هيدروژن را به كربن، اكسيژن و ديگر اتم هاي جدول تناوبي تبديل مي كردند. اين فرآيند حدود ده ميليارد سال به درازا كشيده است. اندازه جهان قابل مشاهده تقريباً برابر فاصله اي است كه نور بعد از انفجار بزرگ پيموده است بنابراين اين جهان قابل مشاهده كنوني بايد بيش از ۱۰ ميليارد سال نوري وسعت داشته باشد.
بسياري از مناقاشات پردامنه و طولاني مباحث كيهان شناختي امروزه ديگر پايان يافته، و در مورد بسياري از مواردي كه پيش از اين موضوع بحث بودند، ديگر مناظره اي صورت نمي گيرد. بسياري از ما در اغلب موارد طرز فكرمان را تغيير داده ايم، يا حداقل خودم اين كار را كرده ام. امروزه ديگر ايده هاي كيهان شناسي از تئوري هاي مربوط به زمين خودمان آسيب پذيرتر و ناپايدارتر نيستند.
زمين شناسان به اين نتيجه رسيده اند كه قاره هاي اين سياره در حال حركت تدريجي هستند كه سرعت حركتشان تقريباً برابر سرعت رشد ناخن هاست، ديگر آنكه اروپا و آمريكاي شمالي در ۲۰۰ ميليون سال قبل به يكديگر متصل بودند. ايده شان را مي پذيريم، هر چند كه درك چنين گستره زماني وسيعي بسيار مشكل است. در عين حال، حداقل خطوط كلي نحوه شكل گيري و تكامل زيست كره و بر آمدن انسان ها را باور داريم.
امروزه بسياري از دستاوردهاي كيهان شناختي به وسيله داده هاي معتبري تاييد و تثبيت شده است. پذيرش بسياري از دلايل تجربي مويد انفجار بزرگ كه ده تا پانزده ميليارد سال پيش به وقوع پيوسته، آن چنان اجتناب ناپذير است كه شواهد ارائه شده توسط زمين شناسان براي پذيرش تاريخچه سياره مان، زمين، اين تغيير موضع بسيار حيرت انگيز است:
اينشتين در يكي از مشهورترين كلمات قصار خود مي گويد: «غيرقابل درك ترين چيز در مورد جهان، قابل درك بودن آن است. » وي در اين عبارت بر شگفتي خود در مورد قوانين فيزيك كه ذهن ما نسبتاً با آنها خو گرفته و تا حدودي با آنها آشناست تاكيد مي كند، قوانيني كه نه فقط در روي زمين بلكه در دوردست ترين كهكشان ها هم مصداق دارد. نيوتن به ما آموخت همان نيرويي كه سيب را به سمت زمين مي كشد، ماه و سيارات را در مدار خود به گردش در مي آورد. هم اكنون مي دانيم همين نيروست كه عامل تشكيل كهكشان ها است و همين نيروست كه باعث مي شود ستاره ها به سياهچاله تبديل شوند. شايد هم روزي همين نيرو است باعث رمبش ( Collapse ) كهكشان آندرومداي بالاي سر ما شود.
اتم هاي موجود در دوردست ترين كهكشان ها با اتم هايي كه ما در آزمايشگاه ها با آنها مواجه مي شويم يكسان است. به نظر مي رسد تمام اجزاي جهان به شيوه يكساني تكامل مي يابند، همان طور كه در آغاز هم منشا مشتركي داشتند. اگر اين وحدت رويه وجود نداشت كيهان شناسي هيچ دستاوردي براي ما نداشت يا شايد هم هيچ گاه به وجود نمي آمد. پيشرفت هايي كه اخيراً صورت گرفته است هر چه بيشتر توجه ما را به اسرار نوظهوري در مورد جهان، قوانين حاكم بر آن و حتي سرنوشت نهايي آن جلب مي كند. اين پرسش ها به كسر بسيار كوچكي از اولين ثانيه پس از انفجار بزرگ اشاره دارد، زماني كه شرايط آنچنان حادي حاكم بود كه دانش فعلي فيزيك ما از درك جزئيات آن ناتوان است و درست در همين لحظه است كه ماهيت زمان، تعداد ابعاد و منشاء ماده باعث سرگشتگي ما مي شود.
در لحظه آغازين تشكيل جهان همه چيز چنان فشرده و شديداً چگال است كه مسائل مربوط به كيهان و دنياي خرد يكي مي شوند. فضا را نمي توان به طور مشخص و دقيقي تقسيم كرد. جزئيات مربوط به اين مسئله هنوز هم مثل معمايي براي ما بي جواب مانده است، اما بعضي از فيزيكدانان گمان مي برند، اجزاي ريزي به عنوان واحدهاي فضا وجود دارند كه اندازه آنها در مقياس ده بتوان 33- سانتي متر است.
اين عدد ده به توان بيست مرتبه كوچك تر از هسته اتم است: اين عدد چنان كوچك است كه تصور آن هم مشكل است، براي آشنايي بيشتربا ذهن مي توان گفت اگر هسته اتم آنچنان بزرگ شود كه وسعتي برابر يك شهر بزرگ را داشته باشد آن وقت واحد فضا برابر هسته يك اتم خواهد بود. در اين صورت با مسئله جديدي مواجه مي شويم، حتي اگر چنين ساختارهاي ريزي وجود داشته باشد، ماهيت آنها بايد وراي درك ما از فضا و زمان باشد.
آيا مناطقي وجود دارد كه نور آنها پس از گذشت ده ميليون سال يا از زمان انفجار بزرگ هنوز هم فرصت كافي نداشته است كه به ما برسد؟ متأسفانه در مورد اين مسئله جواب روشن و قاطعي وجود ندارد. با اين همه از لحاظ نظري هيچ محدوديتي در مورد گستره جهان ما (در فضا و نسبت به زمان هاي آينده) و در مورد اينكه چه چيزي ممكن است در آينده هاي دور به چشم ما برسد، وجود ندارد. در حقيقت جهان را مي توان بسيار گسترش داد. ميزان گسترش آن به چند ميليون سال دورتر از حوزه قابل رويت توسط ما محدود نمي شود بلكه مي توان آن را به ميزان ده به توان چند ميليون سال هم گسترش داد.
اما اين هم تمامي ماجرا نيست. ممكن است، جهان ما حتي اگر گسترش يافته و دورتر از افق ديد فعلي ما قرار گيرد، خود عضوي از يك مجموعه بزرگ تر و نامحدود باشد. مفهوم « multivers » در مقابل « universe » ، نتيجه توسعه طبيعي تئوري هاي كيهان شناسي موجود است. اين تئوري ها داراي اعتبارند، زيرا مي توانند پديده هايي را كه مشاهده مي كنيم تفسير كنند. قوانين فيزيكي و هندسه ممكن است در جهان هاي ديگر متفاوت باشد. چيزي كه جهان ما را از ساير جهان ها متمايز مي كند ممكن است همين شش عدد باشد.
1- عدد كيهاني امگا نشان دهنده مقدار ماده ـ كهكشان ها، گازهاي پراكنده و «ماده تاريك» ـ در جهان ماست. امگا اهميت نسبي گرانش و انرژي انبساط در جهان را به ما ارائه مي دهد جهاني كه امگاي آن بسيار بزرگ است، بايستي مدت ها پيش از اين درهم فرورفته باشد، و در جهاني كه امگاي آن بسيار كوچك است، هيچ كهكشاني تشكيل نمي شود. تئوري تورم انفجار بزرگ مي گويد، امگا بايد يك باشد؛ هر چند اخترشناسان درصددند مقدار دقيق آن را اندازه بگيرند.
2- اپسيلون بيانگر آن است كه هسته هاي اتمي با چه شدتي به يكديگر متصل شده اند و چگونه تمامي اتم هاي موجود در زمين شكل گرفته اند. مقدار اپسيلون انرژي ساطع شده از خورشيد را كنترل مي كند و از آن حساس تر اينكه، چگونه ستارگان، هيدروژن را به تمامي اتم هاي جدول تناوبي تبديل مي كنند، به دليل فرآيندهايي كه در ستارگان روي مي دهد، كربن و اكسيژن عناصر مهمي محسوب مي شوند ولي طلا و اورانيوم كمياب هستند. اگر مقدار اپسيلون 006/ يا 008/ بود ما وجود نداشتيم. عدد كيهاني e توليد عناصري را كه باعث ايجاد حيات مي شوند ـ كربن، اكسيژن، آهن و... يا ساير انواع كه باعث ايجاد جهاني عقيم مي شود را كنترل مي كند.
3- اولين عدد مهم تعداد ابعاد فضا است. ما در جهاني سه بعدي زندگي مي كنيم. اگر D برابر دو يا چهار بود امكان تشكيل حيات وجود نداشت. البته زمان را مي توان بعد چهارم فرض كرد، اما بايد در نظر داشت بعد چهارم از لحاظ ماهيت با ساير ابعاد تفاوت اساسي دارد چرا كه اين بعد همانند تيري رو به جلو است، ما فقط مي توانيم به سوي آينده حركت كنيم.
4- چرا جهان پيرامون اين چنين وسيع است كه در طبيعت عدد مهم و بسيار بزرگي وجود دارد. N نشان دهنده نسبت ميان نيروي الكتريكي است كه اتم ها را كنار يكديگر نگاه مي دارد و نيروي گرانشي ميان آنهاست. اگر اين عدد فقط چند صفر كمتر مي داشت، فقط جهان هاي مينياتوري كوچك و با طول عمر كم مي توانست به وجود آيد. هيچ موجود بزرگ تر از حشره نمي توانست به وجود آيد و زمان كافي براي آنكه حيات هوشمند به تكامل برسد در اختيار نبود.
5- هسته اوليه تمام ساختارهاي كيهاني ـ ستاره ها، كهكشان ها و خوشه هاي كهكشاني ـ در انفجار بزرگ اوليه تثبيت شده است. ساختار يا ماهيت جهان به عدد Q كه نسبت دو انرژي بنيادين است، بستگي دارد. اگر Q كمي كوچك تر از اين عدد بود جهان بدون ساختار بود و اگر Q كمي بزرگ تر بود، جهان جايي بسيار عجيب و غريب به نظر مي رسيد، چرا كه تحت سيطره سياهچاله ها قرار داشت.
6- اندازه گيري عدد لاندا در بين اين شش عدد، مهم ترين خبر علمي سال ۱۹۹۸ بود، اگرچه مقدار دقيق آن هنوز هم در پرده ابهام قرار دارد. يك نيروي جديد نامشخص ـ نيروي «ضدگرانش» كيهاني ـ ميزان انبساط جهان را كنترل مي كند.
خوشبختانه عدد لاندا بسيار كوچك است. در غير اين صورت در اثر اين نيرو از تشكيل ستارگان و كهكشان ها ممانعت به عمل مي آمد و تكامل كيهاني حتي پيش از آنكه بتواند آغاز شود، سركوب مي شد.
منبع: First Science
sbn94
09-25-2010, 08:52 PM
شفق قطبی چیست و چگونه بوجود می آید؟ (http://www.arteshesorkh.com/post/1470)
یکی از تماشاییترین و با شکوهترین پدیدهها شفق قطبی است، که مشخصه عرضهای جغرافیایی بالا , نزدیکیهای شمال یا جنوب مدار قطبی است. پدیده شگفت آور و زیبایی که در طول شب قطبی طولانی در آسمان دیده میشود.
آسمان تابان میشود و نقشهایی با رنگها و شکلهای گوناگون دیده میشود. گاهی دارای شکل کمان یکنواخت ، ساکن یا تپنده است و گاهی عبارت است از شمار زیادی پرتو با طول موجهای متفاوت ، که مانند پردهها و نوارها بازی میکنند و پیچ و تاب میخورند. رنگ تابانی از سبز مایل به زرد به سرخ و بنفش مایل به خاکستری تغییر میکند. طبیعت و منشأ شفقهای قطبی زمان درازی به کلی پوشیده مانده بود. تا اینکه به تازگی برای این راز توضیح رضایت بخشی پیدا شد.عرضهای بالای زمین ، آسمان شب ، بصورت درخشانی به شکل متحرک روشن میشود که شفق قطبی نامیده میشود. آنها شفاف هستند و میتوان ستارهها را از داخل آنها مشاهده کرد. اغلب نور آنها به قدری میدرخشد که میتوان نوشته ای را خواند و رنگ آنها همیشه سبز مایل به زرد نیست. شفق قطبی شمالی و شفق قطبی جنوبی را میتوان در هر شب روشن مشاهده کرد و شدت نور آنها متغیر بوده و تابع تعدادی پارامتر است. راه شیری توسط یک شفق قطبی روشن ، دیده نمیشود.همچنین آشکار است که شفق قطبی به هنگام روز بوجود میآید، بطوری که نور آن همواره در اتمسفر عرضهای بالا انتشار مییابد. وجود شفق قطبی چندین قرن است که مورد شناسایی قرار گرفته است. در اوایل تصور میشد که شفق قطبی ناشی از بازتاب نور خورشید توسط یخهای فطبی است. نظریه دیگری عبارت از روشن شدن آسمان توسط خدایان بوده است. امروزه نظریه ذرات باردار شتابدار مسئول این پدیده شناخته شدهاند.
ارتفاع شفقهای قطبی
قبل از همه ، دانشمندان موفق شدند ارتفاعی را که شفقهای قطبی ظاهر میشوند، تعیین کنند. به این منظور از یک تابانی از دو نقطه به فاصله چند ده کیلومتر از یکدیگر عکس گرفتند. به کمک چنین عکسهایی ثابت کردند که شفقهای قطبی در ارتفاع 80 تا 100 کیلومتری بالای زمین (بیشتر اوقات در ارتفاع 100 کیلومتر) ظاهر میشوند. به این ترتیب دریافتند که شفقهای قطبی تابانی گازهای رقیق موجود در جو زمین هستند، که تا اندازهای به تابانی در لامپ های تخلیه گاز شبیه میباشند.
دوره تناوب ظهور شفق های قطبی
رابطه جالب بین شفقهای قطبی و پدیدههای دیگر روشن است. شفقهای قطبی با دورههای متفاوت مشاهده میشوند. اختلاف دورههای شفق قطبی بعضی اوقات به چندین سال میرسد. مشاهدات چندین ساله آشکار ساختهاند که دورههای زیادی ماکزیمم شفقهای قطبی بطور مرتب در 11.5 سال تکرار میشوند . در طول این مدت ، شماره شفقهای قطبی نخست سال به سال کاهش مییابد و سپس شروع میکند به زیاد شدن تا مقدار آن در 11.5 سال از نو به ماکزیمم میرسد.
شفق قطبی چیست؟
قبل از اینکه بتوانیم به ماهیت شفق قطبی پی ببریم، باید اطلاعاتی درمورد فضای اطراف زمین داشته باشیم. در این فضا چیزهای زیادی هست که ما نمی توانیم آنها را ببینیم. یکی از آنها هوایی است که ما تنفس میکنیم که به آن Atmosphere گویند. Atmosphere مخلوطی از گازهای مختلف است. بیشتر شامل اکسیژن، نیتروژن و مقادیری هیدروژن، هلیم و ...
یکی از چیزهای دیگر که ما قادر به دیدن آن نیستیم، میدانمغناطیسی است که زمین را احاطه کرده. اگر تا به حال با یک آهنربای میله ای و مقداری براده آهن بازی کرده باشید، الگوهای منحنی شکل را که براده های آهن میسازند دیده اید. درواقع آهنربای زمین در اعماق هسته آن جای دارد. ازآنجا که ما قادر به دیدن میدان مغناطیسی زمین نیستیم، آنرا بصورت یک سری خطوط منحنی نمایش میدهیم. این خطوط درمحل قطبین زمین به آن وارد و از آن خارج میشوند.هرجا که خطوط به هم نزدیکترند، میدان قویتر است و برعکس.
سومین چیز نامرئی در فضای اطراف زمین پلاسما است. پلاسما مجموعه ای از ذرات باردار است. درواقع الکترون ها و یون های مثبت همواره میدان مغناطیسی زمین را احاطه کرده اند. ذرات باردار در یک میدان مغناطیسی در راستای خاصی حرکت میکنند. آنها درواقع بوسیله میدان مغناطیسی به جهات خاصی هدایت میشوند. این ذرات چنان در راستای میدان مغناطیسی زمین حرکت میکنند که گویی این میدان یک سیم رساناست.ماده اصلی تشکیل دهنده شفق قطبیهمین ذرات باردارند
یک پاسخ کوتاه به این سوال که شفق قطبی چگونه بوجود می آید این است که ذرات باردار پر انرژی (اغلب -e) تحت تاثیر میدان مغناطیسی زمین شتاب میگیرند. این شتاب گیری در لایه های فوقانی جو انجام میشود. جایی که این ذرات با اتم های گاز برخورد میکنند و این برخورد باعث میشود که اتم ها از خود نور ساطع کنند. اما اگر کمی دقیق تر به قضیه نگاه کنیم، متوجه میشویم که یکی از عوامل اصلی در بوجود امدن شفق قطبی، پدیده ای موسوم به طوفان خورشیدی یا بادهای خورشیدی است. خورشید هم مثل زمین جو دارد و نیز یک میدان مغناطیسی قوی که تا فواصل دوراز خورشید گسترده شده. جو خورشید از هیدروژن و هیدروژن از ذرات بنیادی اتم ها ساخته شده. الکترون ها و پروتون ها ذراتی هستند که بطور دائمی از خورشید میجوشند و با سرعت بسیار زیاد به بیرون جو خورشید رانده میشوند. مجموعه این ذرات پرانرژی و میدان مغناطیسی خورشید را طوفان یا باد خورشیدی گویند.
این بادهای خورشیدی بطور دائمی میدان مغناطیسی زمین را تحت فشار قرار میدهند و باعث تغییر شکل آن میشوند. درست مثل اینکه به سطح یک حباب صابون با شدت تمام فوت کنیم.این میدان فشرده شده در اطراف زمین، Magnetosphere نام دارد.
میدان مغناطیسی زمین از جهتی که به سمت خورشید است، یعنی نیمه روز زمین فشرده میشود. چون بادهای خورشیدی در آن جهت به زمین میرسند. همچنین این میدان فشرده شده در اطراف زمین، مثل رد یک کشتی بطول زیاد ادامه پیدا میکند که به آن اصطلاحا Magnetotail گویند. جهت این کشیدگی در خلاف جهتی است که خورشید آنجاست. انقباض میدان مغناطیسی زمین نیاز به صرف انرژی دارد. درست مثل اینکه بخواهیم یک بادکنک پر از باد را فشرده کنیم. جزئیات این فرآیند هنوز شناخته نشده ولی چیزی که معلوم است این است که انرژی دریافتی از خورشید مرتبا در لایه Magnetosphere افزایش می یابد و این عامل ایجاد شفق قطبی است.
نیروی رانش بزرگ
ذرات باردار خورشیدی بطور دائمی وارد قسمت دم Magnetosphere شده و دوباره بسوی خورشید حرکت میکنند. هنگامی که همه شرایط لازم فراهم باشد، افزایش فشار بادهای خورشیدی یک ولتاژ الکتریکی بین قطب های زمین و Magnetotail ایجاد میکند. درست مثل ولتاژ دوسر یک باتری. با این تفاوت که این ولتاژ به ده هزار ولت هم میرسد. این ولتاژ بالا الکترون ها را که بسیار سبک اند به سمت قطب ها شتاب میدهد درست مثل سیستم داخلی یک تلویزیون CRT (اشعه کاتدی). این ذرات شتابدار در راستای خطوط میدان مغناطیسی زمین و در قطب های شمال و جنوب متمرکز میشوند. بتدریج مقادیر قابل توجهی الکترون در لایه های بالایی Atmosphere که اصطلاحا به آن ionosphere میگویند جمع میشود.
در ionosphere الکترون های شتابدار بشدت با اتم های گاز برخورد میکنند و این برخورد باعث افزایش انرژی اتم های گاز میشود. اتم های گاز هم با بدست آوردن مقادیر زیادی انرژی برانگیخته میشوند و پس از آن برای بازگشت به حالت پایه این انرزی را بصورت نور پس میدهند. میتوان گفت روند تشکیل شفق قطبی تا حد زیادی مشابه تابلوهای نئون است. با این تفاوت که درمورد شفق قطبی بجای تیوپ گاز، لایه ionosphere را داریم و جریان بجای سیم از میدان مغناطیسی میگذرد.
نتیجه این فرآیندهای فیزیکی پدیده ای پرده مانند در آسمان است که ارتفاع پایین ترین لایه آن از سطح دریا ٦٠ یا ٧٠ مایل است و این حدود ده برابر بالاتر از ارتفاع پرواز یک هواپیمای جت است.
این پدیده طبق گزارش های مستند غالبا در عرض جغرافیایی ٦٧ درجه شمالی و ٦٧ درجه جنوبی و به پهنای ٦ درجه دیده میشود. یکی از بهترین نواحی برای دیدن شفق قطبی منطقه آلاسکا است.
شفق قطبی در تمام دیگر سیارات منظومه خورشیدی هم اتفاق می افتد. شفق قطبی در سیارات مجاور زمینفقط به رنگ قرمز ظاهر میشود چون جو این سیاره ها فقط هیدروژن دارد و اکسیژن ندارد. این پدیده در نیمکره شمالی به Aurora Borealis و در نیمکره جنوبی به Aurora Australis معروف است.
تشکیل شفق قطبی نشان میدهد که جو زمین میتواند انرژی را ذخیره کند.
نوع و شدت رنگ شفق قطبی بستگی به عوامل گوناگونی دارد. مثلا رنگ سبز مایل به زرد را اتم های اکسیژن در ارتفاع ٦٠ مایلی میسازند. رنگ قرمز هم نتیجه برخورد اتم های اکسیزن در ارتفاع ٢٠٠ مایلی است. یون های نیتروژن رنگ آبی را بوجود می آورند و ملکولهای نیتروژن خنثی رنگ ارغوانی را میسازند.
شفق قطبی میتواند باعث اختلال در ارتباطات و خطوط انتقال نیرو و فرسایش شبکه لوله کشی شود.
عکسهایی زیبا از شفق قطبی :
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcTnavyiNNkNo3NPIJhs6Sh4o-FQolicrVeUETiTU4ha4dG7JVg&t=1&usg=__WQvvCdOfdXsA8SNhcpD7_p6Fs1Y=http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcScVS6Vu05eGh1NulESonQJomyCqd6mf TXnfC0wToEm2CJ1WDY&t=1&h=167&w=223&usg=__E2M_8gW_QbMYEPOXJAjaXXLmnVo=
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcSrtZT-CM7rNV7kwafxUQMBxZJrlrC8SJ3Vum1EHAe6Ewu4aPY&t=1&usg=__eMx7ZwEE4w2yof-FX-AQWIFtA5E=http://t1.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRi_eD1pX1LKd7f5Fr59GJDbnVO4VX_s 8LKK4j6LNi5k0KD3C4&t=1&usg=__rvJuhMZZLRN8j3hyGI0mj5uOCDY=
riftaina
09-29-2010, 10:42 AM
تیرگی زیر چشم (http://zistbank1.blogfa.com/post-17.aspx)
از شایعترین علل قابل توجه تیرگی زیر چشمها میتوان به انواع آلرژیها اشاره کرد.
آقای دکتر، زیر چشمانم همیشه تیره است شما نمیدانید علت این تیرگی چیست؟ آقای دکتر، ممکن است گودی زیر چشمانم ارثی باشد؟دکتر، زیر چشمانم همیشه گود رفته است اما مدتی است این گودی تیره شده و روی چهرهام تاثیر خیلی بدی گذاشته است. آیا میشود کاری کرد؟
اینها پرسشهایی است که شما کمابیش با آنها آشنا هستید. سوالاتی که بیشتر از روی ناامیدی مطرح میشود و پاسخ چندان امیدوارکنندهای ندارد.
آیا واقعا برای چنین افرادی هیچ کاری نمیتوان کرد؟
برای پاسخ به این سوال بد نیست کمی راجع به این بیماری بیشتر بدانیم. بیماری تیرگی زیر چشم یک بیماری ایدیوپاتیک است. به این معنا که علت بیشتر آنها ناشناخته است البته بسیاری از مبتلایان سابقه خانوادگی مثبتی دارند اما از شایعترین علل قابل توجه تیرگی زیر چشمها میتوان به انواع آلرژیها اشاره کرد. آلرژی انواع گوناگونی دارد و از یک حساسیت ساده به بوی گل، گوجهفرنگی و یا گردنآویز شروع میشود و به آلرژی به پنیسیلین، دود سیگار و هوای آلوده و یا حتی به چهره رئیس اداره ختم میشود. بدیهی است درمان آن، استفاده از یک آنتیهیستامین نیست و تنها باید از ماده حساسیتزا دوری جست.
دومین علت شایع کبودی زیر چشم اختلالات خواب است. خیلیها عقیده دارند که یک خواب ۳ تا ۴ ساعته طی شبانهروز جوابگوی نیاز آنها به خواب است اما در واقع اینطور نیست و این افراد بهخاطر داشتن نیروی جوانی، از ذخیره انرژی خود برای سر حال بودن استفاده میکنند، غافل از اینکه این ذخیره انرژی تمامشدنی نیست. کبودی زیر چشمها میتواند اولین علامت تمام شدن این ذخیره محدود باشد. پس اگر رختخواب گرم و نرمی دارید حتما ۷ تا ۹ ساعت در شبانهروز را به خوابیدن روی آن اختصاص دهید.
● خواب داریم تا خواب
عده دیگری که اتفاقا همین مقدار در شبانهروز میخوابند نیز از چشمان کبود خود ناراحت هستند. درست است که آنها ۷ تا ۹ ساعت میخوابند اما چه خوابی؟ کیفیت خواب مهمترین عامل در سرحال بودن و بیمه شدن در برابر بیماریهاست. خیلیها عادت دارند نقشههای روزمره خود را در خواب حلاجی کنند. متن سخنرانیها، متن قراردادها، نوع برخوردها، لوازم مورد نیاز منزل و حساب و کتابهای بانکی و دفتری همه و همه مواردی نیستند که بشود آنها را در خواب حل و فصل کرد.
علاوه بر این، کسانی هستندکه مشکلات چندانی برای حل کردن در زمان خواب ندارند (هرچند تعداد این افراد از انگشتان دست نیز کمتر است) اما این <مرفهین بیدرد> به گونهای دیگر خواب خود را آشفته میکنند و آن مصرف انواع داروهای خوابآور یا محرک است.
● آگهی
اشتباه نکنید، منظورم از این داروها فقط الکل یا قرص اکس نیست. قهوه هم میتواند خواب ناز شما را برهم زند.
بیماریهای هورمونی، عاطفی، روحی روانی و تغذیهای نیز نقش مؤثری در بروز تیرگی زیر چشم دارند اما شاید بتوان کاهش وزنهای ناگهانی به علت رژیمهای نامتعارف را نیز ازجمله علل مهم افتادگی چین و چروک صورت و تیرگی زیر چشم دانست.
● راه حل
اولین و بهترین راه، حل مشکلات یاد شده است. هرچند در موارد مادرزادی حل مشکل چندان آسان بهنظر نمیرسد. استفاده از ماسکهای شبانه علاوه بر فراهمآوردن محیطی مغذی و مرطوب برای پوست صورت، باعث ایجاد آرامش مضاعف برای شما میشود. این امکان را برای پوست شما مهیا میکند که پس از یک روز خستهکننده کاری پوست خود را در بهشت میوهها با گل و بلبل تنها بگذارید. زمانی این تاثیرات دوچندان میشود که در ماسک خود از مواد آنتیاکسیدان یا ضد پیری نیز کمک گرفته شود.
پوست خیار یکی از این مواد معجزهآساست، بنابراین لازم نیست تا شب صبر کنید.
همین حالا دست به کار شوید و اگر مشغول پوستکندن خیار هستید دست نگه دارید. به جای اینکه این پوست باارزش را از روی خیارتان بردارید آن را به صورت نوارهای پهنی برش دهید و زیر چشمانتان بگذارید. البته بهتر است به آنها نمک نزنید!
از ظهر گذشته و تنها پس از یک چرت کوتاه برای کار آماده می شوید. آیا تا به حال نوشیدن یک فنجان چای داغ را فراموش کردهاید؟ از این به بعد گذاشتن چای کیسهای نیمهگرم در زیر چشمانتان را هم فراموش نکنید، چرا که چای با داشتن مقادیر زیادی تانن تاثیر خوبی بر کاهش ورم و بازشدن رنگ صورت شما دارد.
صبح که از خواب بیدار میشوید صورتتان را با آب خنک بشویید.
این باعث میشود رگهای خونی زیر چشمان شما به یک باره بر اثر سردی آب منقبض و پس از چند دقیقه به صورت واکنشی متورم شود. افزایش خونرسانی درمان اصلی کبودی زیر چشم است.
امروزه روش جدیدی به نام مزوتراپی با بهرهگیری از جدیدترین و مؤثرترین داروهای موجود توانسته است در درمان کبودی و پف زیر چشم گام موثر بردارد. از بین این داروها میتوان به ویتامین k، رتینول، ویتامین C، داروهای بازکننده عروق خونی مثل آرتی شوک، انواع اسیدهای میوهای مثل گلیکولیک اسید و مواد مغذی برای سلولهای پوستی شامل اسیدهای چرب و اسیدهای آمینه ضروری برای فعالیت سلولهای پوستی اشاره کرد.
البته این مواد پیش از این در انواع کرمها و لوسیونهای دور چشم بهکار رفته و امتحان خود را پس دادهاند اما از آنجایی که جذب این مواد از روی پوست با محدودیتهایی رو به رو است، تزریق زیر پوستی آنها به روش مزوتراپی درمان را بسیار مطمئنتر کرده است.
یکی دیگر از داروهای پرمصرف در تیرگی زیر چشم، مواد پرکننده و آبرسان است که قادر است خشکی و گودافتادگی پوست زیر چشمها را به شکل قابل قبولی ترمیم کند.
علاوه بر مزوتراپی، قطع یا حداقل کاهش مصرف سیگار، کاهش مصرف نمک و مصرف سبزیها و میوههای حاوی مواد آنتیاکسیدان مثل اسفناج نیز توصیه میشود.
استفاده از پدهای گرم و سرد بهصورت متوالی برای تحریک عروق خونی زیر چشم نیز روش مناسبی است، به شرط اینکه پدها خیلی داغ یا سرد نباشند.
riftaina
09-29-2010, 10:43 AM
تزریق بوتاکس برای درمان میگرن (http://zistbank1.blogfa.com/post-16.aspx)
دکتر راجر کادی و دکتر کورتیس شرایبر از "مرکز مراقبت از سردرد" اسپرینگفیلد در میسوری تاثیر وبیخطربودن تزریق منفرد بوتاکس را در مقابل تزریق دارونما در پیشگیری از حملات میگرن مورد ارزیابی قرار دادند.
این پژوهشگران در نشریه Headache گزارش میدهند که بوتاکس: "اثرات مفید،اما محدودی بر فراوانی حملات میگرن دارد، اما در پایین آوردن شدت سردرد موثر نیست."
با این وجود در بیماران درمانشده با بوتاکس نسبت به بیماران دریافتکننده دارونما تعداد "حملات" سردرد کمتر و زمان آنها کوتاهتر بود. به علاوه بوتاکس در بیماران، تاثیر مثبت "قابلاندازهگیری" بر کیفیت زندگی ایجاد کرد.
برای مثال بهبودی در "آزمون تاثیر سردرد" - یک نظرخواهی ششموردی در مورد درد، قدرت انجام کار، کارکرد اجتماعی، خستگی، شناخت و ناراختی عاطفی- در بیماران درمان شده با بوتاکس بسیار بیشتر از بیمارانی بود که دارونما دریافت کرده بودند.
این پژوهشگران معتقدند که بوتاکس ممکن است برای درمان بیماران دچار سردرد میگرنی که به سایر درمانهای پیشگیریکننده پاسخ نمیدهند، گزینه مناسبی باشد.
riftaina
09-29-2010, 10:49 AM
کاشف ویتامین (http://zistbank1.blogfa.com/post-15.aspx)
کودکی پرماجرا
فردریک گولاندهاپکینز در ۲۰ ژوئن ۱۸۶۱ در ایستپورن انگلیس در خانوادهای متوسط دیده به جهان گشود، پدرش برادرزاده «جرارد مانلی هاپکینز» یکی از شعرای معروف انگلیس بود. فردریک هیچ وقت طعم محبت پدر را نچشید زیرا وقتی که نوزاد بود، پدرش را از دست داد.مادرش نیز فقط به فکر خودش بود و تنها تا ده سالگی مسئولیت نگهداری فردریک را به عهده گرفت، سپس او را به یک مدرسه شبانهروزی سپرد. فردریک همیشه با میکروسکوپی که از پدرش به یادگار مانده بود به تماشای اجسام ریز میپرداخت. او به ادبیات نیز علاقهمند بود و گاهی اشعار کوتاهی هم میسرود.
● ورود به عرصه علم
در سال ۱۸۷۱ مادرش او را ترک کرد و به آنفیلد در لیورپول رفت و فردریک به مدرسهای در لندن انتقال یافت. او علیرغم اینکه از مهر خانواده محروم شده بود اما در مدرسه بهترین نمرات را کسب میکرد، وقتی دوران دبیرستانش به پایان رسید، تصمیم گرفت وارد دنیای علم شیمی شود. ۱۷ ساله بود که دیپلم گرفت و با نوشتن یک مقاله در زمینه زندگی حشرات برنده جایزه انجمن ملوم لندن شد.او برای گذران زندگی در بانک سلطنتی لندن به استخدام درآمد تا بتواند از عهده هزینه تحصیل خود برآید. از این رو فردریک وارد دانشگاه لندن شد و به تحصیل در رشته شیمی پرداخت و به تجزیه و تحلیل سموم در بدن پرداخت.۲۲ ساله بود که فارغالتحصیل شده، سپس وارد دانشگاه پزشکی شد، او در آزمایشگاه به تحقیق در زمینه علم شیمی پرداخت. در سن ۲۸ سالگی مدال طلا در رشته شیمی از دانشگاه پزشکی لندن را دریافت کرد و مدرک کارشناسیاش را در زمینه سمشناسی و فیزیولوژی به دست آورد.همان زمان در دانشگاه با «جسی آ استیوز» دانشجوی رشته پزشکی آشنا شد و در سن ۳۶ سالگی با او ازدواج کرد. ثمره این ازدواج دو فرزند دختر بود. بعدها جاکیتا دختر بزرگش با نویسنده معروف انگلیسی «جی بی پریستلی» ازدواج کرد.در سال ۱۸۹۸ با ارائه یک سخنرانی در دانشگاه کمبریج مورد توجه همه اساتید علم شیمی قرار گرفت و عضو انجمن هیئت مدیره این دانشگاه شد و به کرسی استادی دست یافت. فردریک علیرغم موفقیتهای چشمگیرش در عرصه علم و دانش همیشه از لحاظ محبت والدین احساس خلاء میکرد.یک بار تصمیم گرفت به همراه همسر و دو فرزندش به دیدار مادرش برود. مادر او ازدواج کرده بود و فردریک را به طور کلی از یاد برده بود، برخورد مادر با او و خانوادهاش بسیار سرد بود، تا جایی که فردریک از اینکه به دیدار مادرش رفته، احساس پشیمانی میکرد.
● کشف ویتامینها
فردریک در آزمایشگاه، مخلوطی از انواع هیدراتهای کربن، چربیها، پروتئینها و نمکها را که برای بدن لازم است به یک گروه موش خوراند. چند هفته بعد مشاهده کرد که موشها همگی مردهاند ولی گروه دیگر موشها که در همان مدت همان مخلوط غذایی را همراه با مقدار کمی شیر خورده بودند، زنده ماندند. او نتیجه گرفت که شیر موادی دارد که برای زنده ماندن و رشد موشها لازم است اما امروزه میدانیم این مواد ضروری، ویتامینها هستند.در آن دوران دوست بسیار صمیمی فردریک «دکتر کریستین ایجکمان» بود که در زمینه بیماریها تحقیق میکرد، او ثابت کرده بود که بیماری «بری بری» در نتیجه کمبود تغذیه ایجاد میشود. این امر راه را برای کشف ویتامینها و مواد ویتامیندار مسئول بیماری بریبری یعنی «تیامین» هموار کرد. به این ترتیب ایجکمان به یاری فردریک برنده جایزه نوبل پزشکی در سال ۱۹۲۹ شد. لذا علم جدید تغذیه به سرعت گسترش یافت و اولین تحقیقات و نظریهها در مورد ویتامینها در همان سالها به وسیله فردریک انجام شد و او به خاطر همین تحقیق، جایزه انجمن سلطنتی لندن را دریافت و به لقب «سر فردریک هاپکینز» نائل آمد.فردریک، فردی بسیار پرکار بود و به هیچ وجه از کار کردن و تحقیق در آزمایشگاه و مطالعه خسته نمیشد. او در طول شبانهروز فقط ۳ ساعت میخوابید و بقیه اوقات خود را صرف کسب علم و ارائه مقالات پزشکی و شیمی میکرد. فردریک بسیار خانوادهدوست بود و همیشه میخواست فرزندانش در کنار او باشند.فردریک هاپکینز در ۱۶ می ۱۹۴۷ در حالی که مشغول تحقیقات در آزمایشگاه دانشکاه کمبریج بود به دلیل سکته قلبی در سن ۸۶ سالگی چشم از جهان فرو بست، بعدها مجسمه یادبود وی را در کمبریج بنا کردند تا نسلهای آینده این دانشمند برجسته را که گام بزرگی در علوم تغذیه گذاشت به فراموشی نسپارند
riftaina
09-29-2010, 10:50 AM
پوکی استخوان (http://zistbank1.blogfa.com/post-13.aspx)
پوکی استخوان (Osteoprosis)یک بیماری شایع متابولیک استخوان بوده و در آن کاهش عمومی و شدید در توده استخوانی (پوک شدن استخوان) بوجود میآید. که در آن عناصر تشکیل دهنده استخوان از نظر کیفیت تغییر نمیکند، ولی از نظر کمیت کاهش مییابد. در این بیماری به فعالیت استئوکلاسته افزوده میشود. استئوپورزپیری ، پدیده فیزیولوژیکی نزد افراد مسن محسوب میشود. این بیماری وقتی بروز میکند که کاهش توده استخوان بیش از حد سریع باشد. در ضمن خانمها بسیار بیشتر از آقایان دچار پوکی استخوان میشوند. و همینطور با افزایش سن احتمال بروز پوکی استخوان بیشتر میشود.
● علل ابتلا به پوکی استخوان
آسیب شناسی دقیق استئوپورز ناشناخته است. عوامل مستعد کننده عبارتند از:
کاهش و از بین بردن فعالیت عضو به علت حرکت طولانی مدت.
رژیمهای غذایی با کمبود مواد پروتئین ، دریافت ناکافی کلسیم ، کمبود ویتامین D و مصرف زیاد کافئین.
▪ شروع یائسگی:
استروژن هورمون زنانهای که از کاهش توده استخوان جلوگیری میکند. تولید استروژن در تخمدانها بعد از یائسگی متوقف میشود، در نتیجه از دست رفتن توده استخوان تسریع میشود. زنانی که یائسگی زودرس دارند (قبل از ۴۵ سالگی)، مانند بانوانی که تخمدانهای آنها با جراحی از بدن خارج شده است، بیشتر در معرض ابتلاء به پوکی استخوان هستند.
▪ سابقه خانوادگی:
وراثت بر میزان استخوانهای شما و سرعت از دست رفتن آنها تاثیر دارند.
▪ استخوانهای کوچک:
بانوانی که دارای استخوانهایی کوچک بوده یا کوتاه قد و یا لاغر هستند به خاطر وجود توده استخوانی کمتر، به بروز پوکی استخوان مستعدترند.
▪ پیشنیه قومی:
بانوان اروپای شمالی یا آسیایی تبار بیشتر در معرض ابتلاء به پوکی استخوان هستند.
▪ بعضی بیماریها:
بیماریهایی نظیر تیروئید، کلیه و برخی سرطانها ممکن است به پوکی استخوان منتهی شوند. تجویز بعضی داروها به مدت طولانی مثل کورتیکواستروئیدها و هپارین.
● علایم بالینی
توده استخوانی هر فرد معمولا در ۳۰ تا ۳۵ سالگی به بیشترین میزان خود میرسد. پس از این سن ، کاهش توده استخوان به صورت یک روند طبیعی پیری آغاز میشود. ۵۰ درصد افراد بیش از ۶۵ درصد سال سفید پوست استئوپروز داشته و فقط در ۲۰ درصد از این افراد علایم بالینی وجود دارد. ۳۰ درصد افرادی که به سن ۷۵ سالگی رسیدهاند، دچار شکستگی ناشی از استئوپروز میشوند. شایعترین علل این شکستگیها عبارتند از: جسم مهرهها ، لگن ، گردن ، استخوان ران ، انتهای فوقانی بازو و انتهای تحتانی ساعد ، علاوه بر شکستگیهای این بیماران از درد کمر ، پشت و قوزدار شدن پشت شکایت دارند. ولی برخلاف استئومالاسی ، مبتلایان از ضعف عمومی و ضعف عضلانی شکایتی ندارند.
در بعضی از موارد استئوپروز و استئومالاسی تواما وجود دارد. دفورمیتی قفسه سینه به صورت کوتاهی قامت ، مشکل دولاشدن (خم شدن به سمت جلو) ، کیفوز مشخص ستون مهرهای سینهای که ممکن است در پشت ایجاد شود. بدشکلی ستون مهرهای و فضای دندهای ممکن است باعث نارسایی تنفسی شود.به علت ناتوانی در بهبودی از آسیبهای وارده ممکن است دچار پوکی استخوان شوید، بدون آنکه از بیماری خود اطلاع داشته باشید به همین دلیل است که پوکی استخوان بیماری بیسر و صدا نامیده میشود.
● پوکی استخوان
در مراحل اولیه بروز پوکی استخوان، علایم به ندرت ظاهر میشود، که این امر تشخیص بیماری را دشوار میکند. پوکی استخوان در مراحل بعدی موجب بروز مشکلات ذیل میشود. شکستگی مفاصل ران ، کمر و ستون مهرهها که غالبا این اولین علامت است. کمردرد شدیدی در یک نقطه خاص که نشانه یک شکستگی میباشد. قوز کردن پشت که موجب انحنای پشت یا قوز درآوردن میشود. کوتاه شدن قد در اثر پوکی استخوان در طی سالهای متمادی ایجاد میشود.
● عوامل خطری قابل کنترل
▪ وزن:
وزن کم بانوان بسیار لاغر که عادت ماهانه آنها را مختل کند، این خانمها در معرض خطر پوکی استخوان قرار میگیرند، (زنانی که دارای اضافه وزن هستند معمولا در معرض خطر نیستند ولی احتمال ابتلاء به ناراحتیهای دیگر در آنها زیادتر است).
▪ ورزش نکردن:
نداشتن فعالیت، کاهش توده استخوان را تسریع میکند. ورزش مناسب به افزایش مقدار استخوان و سلامتی بیشتر شما کمک میکند. مصرف مشروب و یا نوشابههای کافئیندار این مواد در استفاده بدن شما از کلیسم اختلال ایجاد میکنند. همچنین افرادی که مشروب مصرف میکنند غالبا برنامه غذایی نامناسبی داشته و کم ورزش میکنند.
کمبود کلسیم در برنامه غذایی: کلسیم استخوانها را قدرتمند میکند. اگر به قدر کافی کلسیم مصرف نمیکنید بدن شما سلولهای استخوانی را تخریب میکند تا کلسیم مورد نیاز خود را به دست آورد.
▪ سیگار کشیدن:
زنانی که سیگار میکشند بیشتر از خانمهایی که سیگار نمیکشند دچار پوکی استخوان (و سایر بیماریها) میشوند.
بعضی داروهای تجویزی نظیر کورتیکواستروئیدهای خوراکی که معمولا برای درمان آسم و آرتروز مصرف میشود.
برنامه غذایی پروتئین - کمبود ویتامین D (ویتامین D به بدن شما کمک میکند تا از کلسیم برای ساختن استخوانهای محکم استفاده کنید).
● ارزیابی تشخیصی
▪ علایم رادیولوژی
کاهش تراکم استخوان ، همچنین کاهش تعداد و صفحات تیغههای استخوان که بخصوص در جسم مهرهها ، گردن و استخوان ران مشهود است. فضای بین مهرهای افزایش یافته و سطح بالایی و پایینی جسم مهره گرد میشود. شکستگی مرضی در مهرهها باعث مقعرالطرفین شدن شکل آنها میگردد.
▪ علایم آزمایشگاهی
کلسیم ، فسفر و آلکالین فسفاتاز سرم طبیعی است. بیوپسی استخوان به تشخیص کمک میکند.
▪ آزمایشهای سنجش تراکم استخوان
این آزمایشها برای تشخیص و پیگیری درمان پوکی استخوان ، دقیقتر از عکسبرداری با اشعه هستند. پرتوهای ایکسمعمولا برای تشخیص پوکی استخوان مورد استفاده قرار نمیگیرند. این پرتوها که به دلایل دیگری استفاه میشود ممکن است پوکی استخوان را نیز در حالتی که حدود ۲۵ تا ۴۰ درصد توده استخوان از بین رفته باشد نشان دهد. بله ولی این امر دشوار است در بیشتر موارد پوکی استخوان تشخیص داده نمیشود تا این که فرد دچار شکستگی استخوان شود.
● شیوه درمان
در صورت مشخص بودن علت استئوپروز باید آن را درمان کرد. هدف از درمان ، جلوگیری از پیشرفت بیماری و کمک به بهبود آن میباشد. تغییر در رژیم غذایی ، مواد پروتئینی ، کلسیم مکمل ، املاح و ویتامینها و مخصوصا ویتامین D باید، مقدار کافی از راه غذایی و دارویی به این بیماران داده شود. کلسی تونین ، از دست دادن استخوان را مهار میکند. تجویز استروژن یا استروژن همراه با پروژسترون و اندروژن و املاح فلوئور در درمان این بیماران موثر است. اگر چه از علایم هشدار دهنده مهم در شما بروز نکرده باشد، ممکن است مبتلا به پوکی استخوان شده باشید. گرچه پوکی استخوان را نمیتوان بطور قطعی درمان کرد، ولی درمان نسبی آن امکانپذیرست
riftaina
09-29-2010, 10:57 AM
سلولهای بنیادی و پرورش ابر انسانهامقدمه .................................................. ..............................................
درون جنین میلیونها سلول بنیادی وجود دارد که بزرگی همه آنها کمتر از یک نقطه است. این سلولها از پتانسیل بالایی برخوردار هستند و میتوانند طی فرایند تمایز یابی به سلولهای بافتهای مختلف در بدن تبدیل شوند. پتانسیل تقریبا نامحدود این سلولها آنها را در کانون تحقیقات پزشکی قرار داده است. تصور کنید که این سلولها بتوانند حافظه بیمار مبتلا به آ (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8 C+%D8%A2%D9%84%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%B1) آلزایمر را به وی برگردانند.
پوستی را که در اثر سانحه آسیب دیده جایگزین کنند یا بیمار معلولی را قادر به راه رفتن دوباره کنند! و .... اما پیش از آنکه دانشمندان نحوه استفاده از سلولهای بنیادی را برای مقاصد پزشکی فرا بگیرند باید دریابند که چگونه میتوانند قدرت این سلولها را تحت کنترل خود درآورند. آنها باید نحوه استفاده از سلولهای بنیادی و تبدیل آنها به بافتها یا اندامهای خاصی را فرا بگیرند تا بتوانند یک بیمار یا بیماری علاج کنند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/2b/fertilizedegg.gif
سلول تخم لقاح یافته
سلول بنیادی چیست؟
سلول بنیادی سازنده بدن انسان است. سلولهای بنیادی درون جنین در نهایت به سلول ، بافت و اندامهای مختلف بدن جنین تبدیل میشوند. برخلاف یک سلول معمولی که قادر است با تکثیر شدن چندین سلول از نوع خود را بوجود آورد سلول بنیادی همه منظوره و بسیار توانمند است و وقتی تقسیم شود، میتواند به هر یک از انواع سلولها در بدن تبدیل شود. سلولهای بنیادی از قابلیت خود نوسازی هم برخوردارند. سلولهای بنیادی خود بر دو نوع هستند. سلولهای بنیادی جنینی و سلولهای بنیادی بالغ.
سلولهای بنیادی جنینی از جنین بدست میآیند. یک جنین 3 تا 5 روزه حاوی سلولهای بنیادی است که به شدت در حال تکثیر هستند تا اندامها و بافتهای مختلف جنین را بسازند. افراد بالغ نیز در قلب ، مغز، مغز استخوان ، ریه ها و اندامهای دیگر خود سلولهای بنیادی دارند. این سلولها مجموعههای درونی مخصوص ترمیم هستند و سلولهایی که بر اثر بیماری ، مصدومیت و کهولت سن صدمه میبینند دوباره تولید میکنند.
تاریخچه
در اوایل دهه 1980 میلادی دانشمندان نحوه قرار گرفتن سلولهای بنیادی جنینی از موش و کشت آنها را در آزمایشگاه فرا گرفتند و در سال 1998 برای اولین بار در سلولهای بنیادی جنینی انسان را در آزمایشگاه تولید کردند. اما این سوال پیش میآید که پژوهشگران جنین انسان را از کجا بدست میآورند؟ جنین را میتوان با تولید مثل ، تلفیق اسپرم و تتخمک یا شبیه سازی تولید کرد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/a/a9/embryo.1.jpg
جنین در مرحله 8 سلولی
راههای تولید جنین
تولید مثل
این راه طبیعی تولید جنین است.
تلفیق گامتها در شرایط آزمایشگاه
پژوهشگران تمایل زیادی به تولید جنین از طریق تلفیق اسپرم و تخمک ندارند. با این وجود بسیاری از آنها جنینهای بارور شده در کلینیکهای بارورسازی استفاده میکنند. گاهی اوقات زوجهایی که نمیتوانند بطور طبیعی بچهدار شوند و میخواهند به شیوه مصنوعی صاحب فرزند شوند چندین جنین بارور شده تولید میکنند که همگی آنها مورد استفاده قرار نمیگیرند. و جنینهای اضافی را برای انجام تحقیقات علمی اهدا کنند.
شبیه سازی درمانی
در این شیوه یک سلول از بیماری که نیازمند درمان از طریق سلول بنیادی است با تخمک اهدا شده ادغام میشود. پس از آن هسته تخمک جدا شده و هسته سلول شخص بیمار جایگزین آن میگردد. سپس تخمک حاصل از طریق شیمیایی یا الکتریکی تحریک میگردد تا تقسیم سلولی انجام دهد. جنین حاصل مواد ژنتیکی بیمار را حمل خواهد کرد که میتواند پس زدن سلولهای بنیادی را پس از پیوند آنها به میزان زیادی کاهش دهد.
تکثیر سلولهای بنیادی در آزمایشگاه
جنین 3 تا 5 روزه را بلاستوسیست مینامند. یک بلاستوسیست توده ای مشکل از 100 سلول و یا بیشتر است. سلولهای بنیادی سلولهای درونی بلاستوسیست هستند که در نهایت به هر سلول ، بافت و اندام درون بدن تبدیل میشوند. دانشمندان سلولهای بنیادی را از بلاستوسیست جدا کرده و آنها را درون ظرف پتری دیش در آزمایشگاه کشت میدهند. پس از آنکه سلولها چندین بار تکثیر شدند و میزان آنها از گنجایش ظرف کشت فراتر رفت آنها را از آن ظرف برداشته و درون چندین ظرف قرار میدهند. سلولهای بنیادی جنینی که چندین ماه بدون ایجاد تمایز پرورش یافتهاند خط سلول بنیادی نامیده میشوند.
این خطوط سلولی را میتوان منجمد کرده و بین آزمایشگاهها به اشتراک گذاشت. کار با سلولهای بنیادی بالغ برای دانشمندان سختتر است. زیرا استخراج و کشت آنها نسبت به سلولهای بنیادی جنینی دشوارتر است. یافتن سلولهای بنیادی در بافت بالغ به تنها مشکل است بلکه دانشمندان هم برای کنترل آنها در آزمایشگاه با مشکل رو به رو هستند. اما حتی کنترل سلولهای بنیادی جنینی هم که به خوبی در آزمایشگاه پرورش مییابند آسان نیست دانشمندان همچنان در تلاشند تا این سلولها را به رشد در انواع خاصی از بافت وادارند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/5/51/em.1.JPG
جنین در مرحله 38 روزه
موانع بر سر راه استفاده از سلول بنیادی
یکی از این موانع مشکل پس زدن است. اگر سلولهای بنیادی جنینی اهدا شده به یک بیمار تزریق شوند ممکن است سیستم ایمنی بدن بیمار این سلولها را مهاجمان خارجی تلقی کرده و به آنها حمله کند. اما استفاده از سلولهای بنیادی بالغ تا حدودی از این مشکل میکاهد. زیرا سیستم ایمنی بدن بیمار سلولهای بنیادی خود بیمار را پس نمیزند.
کاربرد سلولهای بنیادی در بازسازی سلولها
از سلولهای بنیادی میتوان برای بازسازی سلولها یا بافتهایی استفاده کرد که بر اثر بیماری یا جراحت صدمه دیدهاند. این نوع درمان به درمان سلولی معروف است. یکی از کاربردهای بالقوه این شیوه درمان ، تزریق سلولهای بنیادی جنینی در قلب برای بازسازی سلولهایی است که بر اثر حمله قلبی صدمه دیدهاند. در یکی از تحقیقات ، پژوهشگران زمینه سکته قلبی چندین موش را فراهم کرده و پس از آن سلولهای بنیادی جنینی را درون قلب آسیب دیده موشها تزریق نمودند. در نهایت سلولهای بنیادی بافت ماهیچه آسیب دیده را بازسازی کردند و کارکرد قلب موشها را بهبود بخشیدند.
از سلولهای بنیادی میتوان برای بازسازی سلولهای مغزی بیماران مبتلا به پارکینسون استفاده کرد. این بیماران فاقد سلولهایی هستند که ناقل عصبی موسوم به دوپامین را تولید میکنند. بدون وجود این پیک شیمیایی حرکت بیماران مبتلا به پارکینسون نامنظم و منقطع است. و این افراد از ارزشهای غیر قابل کنترل رنج میبرند. در تحقیقات انجام شده روی موشها پژوهشگران سلولهای بنیادی جنینی را در مغز موشهای مبتلا به بیماری پارکینسون تزریق کردند و شاهد آن بودند که سلولهای بنیادی ، موشها را بهبود بخشیدند. دانشمندان امیدوارند که روزی بتوانند این موفقیت خود را در انسانهای مبتلا به پارکینسون هم تکرار کنند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/3/30/em.2.JPG
جنین دو ماهه
کاربرد سلولهای بنیادی در تولید اندام کامل
شاید دانشمندان بتوانند حتی یک اندام کامل را در آزمایشگاه پرورش داده و آن را جایگزین اندامی کنند که بر اثر بیماری آسیب دیده است. برای این کار باید نوعی چارچوب از جنس پلیمر زیست تجزیه پذیر را به شکل اندام مورد نظر بسازند و سپس آن را با سلولهای بنیادی جنینی یا بالغ بارور سازند. پس از آن عوامل رشد مخصوص آن اندام افزوده میشوند تا پرورش اندام را تحت کنترل و هدایت درآورند.
پس از آنکه چارچوب با بافت خاص آن اندام پوشیده شد آن را به بیمار پیوند میزنند. با بوجود آمدن بافت از سلولهای بنیادی چارچوب تجزیه شده و در نهایت یک گوش ، کبد یا هر اندام دیگر باقی خواهد ماند. از جمله بیماریهایی که احتمالا روزی یا درمان سلولی معالجه خواهند شد میتوان به پارکینسون ، دیابت ، بیماری قلبی ، صدمه به نخاع ، سوختگی ، آلزایمر و ضعف بینایی اشاره کرد.
اختلاف نظر در مورد تحقیقات سلول بنیادی
تحقیقات سلول بنیادی یکی از بزرگترین موضوعاتی است که اجتماعات علمی و مذهبی را رو در رو قرار داده است و هسته این اختلاف یک سوال است حیات چه موقع آغاز میشود؟ برای بدست آوردن سلولهای بنیادی دانشمندان یا باید از جنینی استفاده کنند که بارور شده است و یا به روش شبیه سازی ، جنینی را از سلول بدن بیمار و تخمک اهدایی بسازند. در هر دو صورت برای جدا کردن سلولهای بنیادی یک جنین باید جنین از بین برود. و اگرچه این جنین تنها 4 یا 5 سلول را دربرمیگیرد. بعضی از رهبران مذهبی بر این باورند که این کار همانند گرفتن جان یک انسان است.
شبیه سازی انسان
مساله دیگر مورد اختلاف شبیه سازی انسان است. اگر دانشمندان بتوانند جنینی را در آزمایشگاه خلق کنند آیا نمیتوانند آن جنین را درون رحم یک مادر دیگر پیوند زده و زمینه رشد یک نوزاد را فراهم کنند؟! ایده شبیه سازی انسان افکار هولناک و مخوف پرورش ابر انسانها با ضریب هوشی بسیار بالا و قابلیتهای فیزیکی مانند قهرمانان خیالی سوپر من و بت من و یا خلق کودکانی که صرفا برای استفاده از اندام پرورش مییابند را تداعی میکند.
هنگامی که گروهی از محققان اسکاتلندی در سال 1997 اعلان کردند که توانستهاند با موفقیت گوسفندی را به نام دالی شبیه سازی کنند وحشت ناشی از شبیه سازی شدت گرفت. حتی با افزایش آگاهی و شناخت دانشمندان از سلولهای بنیادی و توانایی کنترل آنها بحثهای اخلاقی و سیاسی در این مورد داغتر و وخیمتر میشود. بسیاری از دولتها محدودیتهای شدیدی را بر تحقیقات سلول بنیادی اعمال کردهاند و تامین بودجه این تحقیقات را با مشکلات زیادی مواجه نمودهاند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/6/68/gen.science.jpg
آینده بحث
مخالفت جامعه جهانی با پدیده شبیه سازی مولد انسان گسترده و عامالشمول است. اما به نظر میرسد بسیاری از کشورها با انجام تحقیقات پزشکی برای مقابله با بیماریهایی چون پارکینسون ،آلزایمر ، بیماری های قلبیو سرطان ازطریق تولید جنینهای آزمایشگاهی و همچنین تحقیق و بررسی روی آنها به منظور ایجاد توسعه و پیشرفت در علوم پزشکیو مهندسی ژنتیک بدون آن که هدف این تحقیقات تولد صرف انسان شبیه سازی شده باشد، مخالفت چندانی نداشته باشند. با وجود این ، برخی کشورها از جمله واتیکان مخالفت صریح و موکد خود را در این مورد ابراز داشته و با عمل شبیه سازی انسان با هر هدف و مقصودی که باشد، مخالفند.
از جمله استدلالهای این گروه برای مخالفت با شبیه سازی این است که ما با این کار به تولید انسانهایی اقدام میکنیم که در نهایت آنها را از میان میبریم و از اینرو ، در جهتی حرکت خواهیم کرد که منجر به نقض قواعد اساسی حقوق بشر و کرامت انسانی خواهد شد. آیا اصولا ما حق داریم که با انسان زنده آزمایشهای علمی بکنیم . بعضیها میگویند که اینکار به بشریت خدمت خواهد کرد ممکن است این گفته درست باشد ولی آیا شما حاضرید خود حاصل چنین تولدی باشید و محکوم به تولد برای آزمایش و ابزار آزمایش دانشمندان باشید؟
riftaina
09-29-2010, 11:01 AM
ایدز
ایدز یا نشانگان نقص اکتسابی ایمنی در اثر ویروسی به نام HIV (ویروس نقص ایمنی انسان) بهوجود میآید.
از زمان آلوده شدن بدن به HIV تا بروز ایدز ممکن است ۶ ماه تا ده سال و یا بیشتر طول بکشد در این مدت گرچه فرد به ظاهر سالم به نظر میرسد، اما ناقل بیماری است و میتواند افراد دیگر را آلوده کند. AIDS مخفف عبارت «نشانگان نقص ایمنی اکتسابی» به زبان انگلیسی است. بر اثر تخریب یاختههای دستگاه ایمنی بدن ناشی از اچ آی وی، برخی بیماریها و عفونتها فرصت مبتلاء کردن انسان را پیدا میکنند که موجب نشانهها و علائم متنوعی در بدن میشود. برخی از این نشانهها اولین بار در سال ۱۹۸۱ میلادی در افراد بالغ جوانی دیده شد که دچار نقصهای ایمنی مادرزادی نبودند و این تعجب پزشکان را برانگیخته بود. به همین لحاظ مجموعة این علائم را «نشانههای نقص ایمنی اکتسابی» یا ایدز نام نهادند، چون نمیتوانستند آنرا به بیماری مشخصی نسبت دهند و هنوز اچ.آی.وی شناخته نشده بود. بنابراین ایدز مرحلهای است که اچ.آی.وی مدتها (چندماه تا چند سال) در بدن حضور داشته و موجب تخریب اکثر یاختههای دستگاه دفاعی بدن شده است و فرد مبتلاء مستعد بروز بیماریهای عفونی، سرطانها و مشکلات دیگر میگردد.
روبان قرمز نماد اطلاع رسانی و همدلی با مبتلایان ایدز.
فهرست مندرجات
۱ اهمیت
۲ اچ آی وی و نحوه عمل آن
۳ راههای انتقال
۳.۱ در صورت ارتباط جنسی با شخص مبتلاء (مرد با زن / مرد با مرد)، احتمال آلوده شدن کدام یک بیشتر است؟
۳.۲ در چه مواقعی احتمال سرایت از راه جنسی بیشتر میشود؟
۳.۳ آیا جلق زدن (استمناء) ممکن است موجب ایدز شود؟
۳.۴ آیا معاشقه (بدون آمیزش جنسی) باعث سرایت میشود؟
۳.۵ تماس جنسی دهانی یعنی چه و آیا باعث سرایت میشود؟
۳.۶ آیا تماس جنسی با تنفروشان جوان خطر دارد؟
۳.۷ آیا در اعمال پزشکی امکان سرایت وجود دارد؟
۳.۸ آیا کارکنان بیمارستانها و درمانگاهها در معرض خطراند؟
۳.۹ آیا در آرایشگاهها امکان سرایت وجود دارد؟
۴ راههای پیشگیری
۴.۱ پیشگیری پس از مواجههPost exposure Prophylaxis
۴.۲ جلوگیری از سرایت مادر به فرزند
۵ ارتباط اعتیاد یا مصرف مواد با اچ.آی.وی/ایدز چیست؟
۶ درمان
۷ منابعی برای اطلاعات بیشتر
۸ جستارهای وابسته
۹ پیوند به بیرون
اهمیت
اچ.آی.وی/ایدز معضلی پزشکی-بهداشتی است که ابعاد اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی آن بسیار گستردهاند. از آغاز کشف اولین مبتلایان آن در خرداد سال ۱۳۶۰ تاآواخر سال ۱۳۸۳ در سراسر جهان بیش از ۶۳ میلیون نفر مبتلا شدهاند و ۲۳ میلیون نفر فوت کردهاند. در حدود نیمی از کسانی که دچار ایدز هستند قبل از ۲۵ سالگی آلوده شدهاند و بدون دارو اغلب قبل از ۳۵ سالگی می میرند. هر روز ۱۴۰۰۰ نفر جدید به مبتلایان اضافه میشود که نیمی زن هستند و نیز نیمی ۱۵ تا ۲۵ ساله هستند. زنان و دختران به دلائل زیستی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بیش از مردان در معرض خطر ابتلاء و آسیب ناشی از ایدز هستند. در کشور ما تعداد افراد مبتلای ثبت شده ۱۱۹۳۰ نفر تا اول فروردین ماه ۱۳۸۴ است که در طی ۳ سال گذشته بیش از دو و نیم برابر شده است، و رشدی لگاریتمی از خود نشان میدهد. تخمین زده میشود که بین ۶۰ تا ۱۲۰ هزار نفر مبتلای ناشناخته در کشور حضور داشته باشند. بنابراین لازم است همه و به ویژه نوجوانان و جوانان آموزشهایی در راستای پیشگیری ببینند چون تاکنون واکسن و یا علاج قطعی برای این مشکل کشف نشده است و در آینده نزدیک نیز امکان پذیر نمی باشد.
اچ آی وی و نحوه عمل آن
HIV حروف اول نام «ویروس نقص ایمنی انسانی» به زبان انگلیسی است، که عامل ایجاد ایدز شناخته شده است. ویروسها موجوداتی بسیار ریز هستند که در محیط آزاد زنده نمیمانند و فقط داخل یاختههای زنده موجودات دیگر میتوانند زندگی کنند و تکثیر یابند. تولیدمثل ویروسها با مصرف مواد حیاتی یاختههای میزبان امکان پذیر است و فعالیت اصلی آنها را مختل میکند. ویروسهای بسیاری جانوران و گیاهان را مبتلاء میکنند اما فقط برخی از آنها انسانها را بیمار میکنند. اچ.آی.وی ویروسی است که با مختل کردن عملکرد و متلاشی کردن نوعی از یاختههای مسؤول ایمنی بدن (گونهای از گویچههای سفید خون) منجر به نقص دستگاه دفاعی بدن انسان میشود.
راههای انتقال
اچ آی وی در مایعات داخلی و مترشحه بدن انسان مبتلاء (بجز عرق و تا حدودی بزاق) وجود دارد، اما فقط از راه آمیزش جنسی، تبادل خون یا فرآوردههای آن و از مادر مبتلاء به جنین قابل سرایت از فردی به فرد دیگر است.
۱) آمیزش جنسی اگر زن یا مردی به ویروس ایدز آلوده باشد، میتواند ویروس را از راه تماس جنسی به دیگری منتقل کند. تماس جنسی موقعی ممکن است منجر به سرایت اچ.آی.وی شود که یک طرف دچار اچ.آی.وی/ایدز باشد و تبادل یا تماس مایعات بدن طرفین رخ دهد. بنابراین تماس جنسی مرد با مرد، مرد با زن، زن با زن در این شرایط ممکن است موجب سرایت شود. لازم به ذکر است در مقاربتها حتی اگر انزال (خروج منی از آلت مرد) هم رخ ندهد امکان سرایت وجود دارد چون مایعات مترشحة قبل از آن هم حاوی ویروس هستند.
۲) تبادل خون انتقال خون و فراوردههای آن اگر بدون اقدامات تشخیصی و ویروس زدایی انجام شود به احتمال بسیار زیادی موجب سرایت اچ.آی.وی میشود. امری که در کشور ما نیز برای بیماران هموفیلی و تالاسمی رخ داده است. لازم به ذکر است اهداء خون خطری برای سرایت به فرد اهداءکننده ندارد و فقط دریافت کنندگان خون در معرض خطرند. همچنین علیرغم انجام آزمایشهای تشخیصی بر روی تمام نمونههای خون در حال حاضر اگر دوره پنجره را در نظر بگیریم که در آن نتیجه آزمایش منفی خواهد بود، بنابراین هر دریافت خون و فرآوردههای آن باید برای آزمایش اچ.آی.وی اقدام کند. راه دیگر تبادل خون استفاده از سرنگ و ابزارهای تزریق مشترک (مانند پمپ دست ساز) است که مصرف کنندگان مواد مخدر تزریقی به ناچار یا ناآگاهانه از آنها استفاده میکنند. استفاده از هر نوع وسایل تیز و برندهای که به خون فرد مبتلا به اچ.آی.وی/ایدز آغشته شده باشد، مانند سرنگ، سوزن، مسواک (در صورت ایجاد خونریزی لثه) و وسایل خالکوبی ممکن است ویروس را منتقل کند. راه دیگر هم سرایت از طریق پیوند اعضاء (کلیه، کبد، لوزالمعده و ...) است.
۳) مادر به جنین یا نوزاد مادران باردار اگر مبتلاء به اچ.آی.وی باشند محتمل است که در حین بارداری یا هنگام زایمان ویروس به فرزند آنان سرایت کند. همچنین شیردادن مادران اچ.آی.وی مثبت به فرزندانشان ممنوع است چون ویروس درون شیر نیز ترشح شده و منتقل میشود. انتقال در مراحل مختلف بارداری بدون داروهای پیشگیرانه در 25% تا 40% رخ میدهد. در صورتی که خانمهای اچ.آی.وی مثبت باردار بشوند لازم است داروهایی مصرف کنند که احتمال سرایت به فرزندشان را کم میکند. همچنین نوزاد متولد شده از این مادران باید مدتی داروی ضد اچ.آی.وی بگیرد و شش هفته و ۱۸ ماه پس از تولد آزمایش اچ.آی.وی بشود تا وضعیت ابتلائش مشخص گردد.
در صورت ارتباط جنسی با شخص مبتلاء (مرد با زن / مرد با مرد)، احتمال آلوده شدن کدام یک بیشتر است؟
خطر انتقال ویروس اچ.آی.وی در مردان همجنسگرا بیشتر و تقریباً دو برابر مردان غیر همجنسگرا ست. درضمن خطر دریافت ویروس در بین مردان همجنسگرا در فرد مفعول بیشتر است. احتمال انتقال آلودگی در هر بار آمیزش جنسی از مرد به زن(نزدیکی مهبلی) در حدود ۱/۱ درصد است و احتمال انتقال آلودگی از زن به مرد (نزدیکی مهبلی) در حدود ۰/۳ درصد است. اما حتی یکبار تماس جنسی هم ممکن است منجر به سرایت اچ.آی.وی شود (این ارقام احتمال آماری است) بنابراین با این که احتمال سرایت در یک رابطه جنسی خیلی کم است اما صفر نیست!! و حتی مردانی وجود دارند که تنها با یک نزدیکی با زن اچ.آی.وی مثبت مبتلاء شدهاند یا زنانی که با یکبار آمیزش با مردان اچ.آی.وی مثبت دچار شدهاند.
در چه مواقعی احتمال سرایت از راه جنسی بیشتر میشود؟
اگر زخم یا عفونت تناسلی وجود داشته باشد، اگر تماس جنسی با خشونت یا اجبار باشد، اگر فردی شرکای جنسی متعدد داشته باشد و نیز در مقاربت خشک خطر سرایت بیشتر است. همچنین در آمیزش جنسی مقعدی (مقاربت از راه پشت) احتمال سرایت بیشتر از راه مهبلی است. ازدواج موقت (متعه، صیغه) چون معمولاً طرفین سابقه ازدواجهای منجر به طلاق یا موقت متعدد با دیگر افراد هم دارند یک عامل گسترش بیماریهای مقاربتی و از جمله ایدز میتواند باشد.
آیا جلق زدن (استمناء) ممکن است موجب ایدز شود؟
جلق زدن به معنی استفاده از دست برای تحریک اندامهای جنسی است که معمولا برای رسیدن به اوج احساس جنسی (ارگاسم) بکار میرود و توسط خود فرد یا شریک جنسی او انجام میشود. سرایت HIV در نتیجه جلق زدن تقریباً ناممکن است.
آیا معاشقه (بدون آمیزش جنسی) باعث سرایت میشود؟
اچ.آی.وی از راه تماسهای سطحی (بوسیدن، در آغوش گرفتن، لمس بدن) که عشق بازی یا معاشقه خوانده میشود و کارهایی مثل غذا خوردن در ظروف مشترک، استفاده از حمام یا استخر مشترک انتقال نمی یابد. البته بوسه فرانسوی که با مکیدن لبها و زبان طرف مقابل انجام میشود ممکن است باعث سرایت اچ.آی.وی شود.
تماس جنسی دهانی یعنی چه و آیا باعث سرایت میشود؟
ورود آلت تناسلی مرد به دهان زن و مکیدن آن یا لیسیدن و مکیدن ناحیه تناسلی زن را تماس جنسی دهانی میگویند و به دلیل وجود ویروس در ترشحات جنسی و امکان زخمهای بسیار کوچک در مخاط دهان و لثه ممکن است باعث سرایت اچ.آی.وی شود. پس مقاربت دهانی (مکیدن یا لیسیدن آلت تناسلی طرف مقابل چه زن چه مرد) نیز ممکن است منجر به سرایت بشود
آیا تماس جنسی با تنفروشان جوان خطر دارد؟
بلی. تنفروشان جوانتر و زیباتر چون مشتریان بیشتری دارند به احتمال بیشتری مبتلاء به بیماریهای مقاربتی و ایدز هستند.
آیا در اعمال پزشکی امکان سرایت وجود دارد؟
هرگونه عمل جراحی، اندوسکوپی، دیالیز با دستگاه، دندانپزشکی، ختنه، حجامت، تزریقات و طب سوزنی که در آن شرایط سترون سازی کامل رعایت نشود ممکن است موجب سرایت اچ.آی.وی و سایر ویروسها از یک فرد مبتلاء به دیگران شود. در این موارد لازم است تا حد ممکن از وسایل سترون یک بار مصرف استفاده شود، ابزارهای مقاوم به حرارت (مثل برخی ابزارهای فلزی جراحی و دندانپزشکی) در اتوکلاو یا فور و ابزارهای غیرمصرفی نامقاوم (مثل آندوسکوپ) با مواد شیمیایی ضدعفونی شوند که این کارها باید برای هر بیمار انجام شود. البته با توجه به رعایت دقیق این احتیاطهای همه جانبه مواردی که ثابت شده باشد اچ.آی.وی از مکانهایی مانند دندانپزشکی سرایت کرده باشد در تمام جهان انگشت شمار است.
آیا کارکنان بیمارستانها و درمانگاهها در معرض خطراند؟
پزشکان و پرستارانی که با بیماران اچ.آی.وی مثبت سر و کار دارند ممکن است در اثر تماس اتفاقی (فرو رفتن سوزن سرنگ یا تیغ جراحی) به اچ.آی.وی دچار شوند. در ضمن احتمال سرایت از بیمار اچ.آی.وی مثبت به پزشک بسیار بسیار بیشتر از احتمال سرایت از پزشک اچ.آی.وی مثبت به بیماران است. در هر صورت با مصرف به موقع داروهای ضدویروسی این احتمال به شدت کم میشود. در مواقعی که فرو رفتن سوزن یا موارد مشابه رخ میدهد باید در عرض ۷۲ ساعت شروع به مصرف داروهای ضد ویروسی شود. این امر با مراجعه به کلینیکها و بخشهای تخصصی بیماریهای عفونی امکان پذیر است.
آیا در آرایشگاهها امکان سرایت وجود دارد؟
تراشیدن مو، خالکوبی، سوراخ کردن گوش که در آن شرایط سترون سازی کامل رعایت نشود ممکن است موجب سرایت اچ.آی.وی و سایر ویروسهای خطرناک از یک فرد مبتلاء به دیگران شود. در این موارد لازم است مشابه اقدامات پزشکی از وسائل یک بار مصرف (مانند تیغ) برای هر فرد استفاده شود یا ابزارها بطور کامل سترون شوند. توصیه میشود هر فرد هنگام مراجعه به آرایشگاهها وسایل شخصی خود را به همراه ببرد (تیغ، قیچی، شانه، حوله و ...) تا از سرایت بیماریهای عفونی جلوگیری شود. اپیلاسیون (کندن موها) ممکن است موجب آسیب به پوست و ایجاد زخمهای بسیار ریز در محل کنده شدن موها بکند، بنابراین بهتر است از وسایل یکبار مصرف برای آن استفاده شود.
راههای پیشگیری
با توجه به آنکه اچ.آی.وی برخلاف برخی ویروسهای بیماریزای سرماخوردگی یا اسهال راه انتقال محدودی دارد پیشگیری از آن با رعایت برخی اصول آسان است
خویشتنداری- پرهیز از هر گونه تماس جنسی پیش از ازدواج رسمی
وفاداری- پایبندی به تکهمسری و حریم خانواده
کاربرد مداوم کاندوم- استفاده از کاپوت در هر بار تماس جنسی (و با هر نوع شریک جنسی یا همسر)
پرهیز از مصرف مواد و اعتیاد- هر گونه مواد روانگردان، توهم زا، شادی آور، محرک و مخدر حتی برای یکبار
در ضمن همیشه از وسائل شخصی مخصوص خودتان (مسواک، تیغ، ریشتراش و....) استفاده کنید.
پیشگیری پس از مواجههPost exposure Prophylaxis
برنامهای شامل چند داروی ضد ویروسی است که چندین باردر روز پس از تجاوز جنسی یا مواجهه شغلی مصرف میشود. این داروها باید حداکثر در ۷۲ ساعت پس از مواجهه شروع شوند تا از آلوده شدن فردی به HIV چلوگیری شود. پیش از آغاز استفاده از PEP یک آزمایش HIV باید گرفته شود تا وضعیت فرد تعیین شود. اطلاعات و مشاوره باید به فرد داده شود تا وی را قادر به فهمیدن داروها، لزوم تحمل و پیگیری، لزوم تماسهای جنسی سالم تر و آزمایشهای HIV بعدی بکند .
جلوگیری از سرایت مادر به فرزند
انتقال HIV از مادر مبتلا به HIV به فرزند متولد نشده در سه مرحله اصلی اتفاق می افتد: وقتی مادر باردار است، زمان تولد یا هنگام شیر دهی.
انتقال در 25% تا 40% بدون درمان پیشگیرانه رخ میدهد. دو رژیم دارویی برای جلوگیری از انتقال مادر به فرزند در دسترس است. در افریقای جنوبی رژیم رایج، مصرف Nevirapine می باشد که معروف به NVP یا Viramune است و قرصی است که بانوان حین زایمان مصرف میکنند و به نوزاد بین 24 تا 72 ساعت بعد از تولد تجویز میشود. اگر مادر در طول دوران بارداری AZT مصرف کند و از شیردهی هم خودداری کند، میزان انتقال تا 10 % کاهش می یابد. داروهای دیگر نیز برای جلوگیری از سرایت از مادر به فرزند در حال تهیه هستند. یک برنامه PMTCT مؤثر شامل: تأمین مشاوره و آزمایش آگاهانه، تهیه داور و مشاوره با زنان در مورد تغذیة نوزاد (بدون شیر مادر) می باشد.
ارتباط اعتیاد یا مصرف مواد با اچ.آی.وی/ایدز چیست؟
مواد روانگردان از دو جهت ممکن است فرد را در معرض ابتلاء به اچ.آی.وی ایدز قرار دهند:
اختلال در قوه ادراک: در این مورد هیچ تفاوتی ندارد که ماده مخدر (مثل هروئین،تریاک)، محرک (مثل اکستازی=اکس)، توهم زا (مثل حشیش، گرس، علف) یا انواع دیگر موادی (مثل مشروبات الکلی) باشد که مورد سوء مصرف قرار می گیرند. موقعی که قوای ذهنی انسان مختل باشد ممکن است رفتارهای پرخطری مانند انجام یک رابطه جنسی بی محابا انجام دهد که او را در معرض ابتلاء به اچ.آی.وی قرار دهد. طبق آمار رسمی بیش از ۴ میلیون نفر در کشور به مصرف انواع مختلف مواد میپردازند. در ضمن افرادی که در اعتیاد غرق شدهاند مطمئناً به بروشورهای پیشگیری از ابتلا و انتقال اچ.آی.وی/ایدز توجهی نخواهند کرد.و راهکارهای برخورد با آنها تخصصی است.
استفاده از سرنگ مشترک در اعتیاد تزریقی: استفاده از سرنگ مشترک یا هر گونه ابزار تزریقی دست ساز (پمپ، لوله و ...) برای تزریق مواد فعلاً در کشور ما بیشترین خطر را در انتقال اچ.آی.وی دارد. در حال حاضر حدود ۴۰۰۰۰۰ مصرف کننده تزریقی مواد (بویژه هروئین و مورفین) در کشور وجود دارد که تخمین زده میشود حدود ۴۰۰۰۰ نفر آنان به اچ.آی.وی دچار شده باشند.
فعلاً بیشترین افراد مبتلاء به اچ.آی.وی/ایدز ثبت شده در کشور ما مصرف کنندگان مواد تزریقی هستند (حدود ۶۱ درصد).
درمان
داروهای ضد رتروویروس (ARV) نخستین روش درمان HIV هستند. ARVها یکی از دو آنزیم ضروری برای تکثیر HIV را مهار میکنند. داروهای ضد ویروسی، HIV/AIDS را علاج قطعی نمیکنند اما زندگی مبتلایان به HIV را طولانی میکنند. درضمن برای جلوگیری از مقاوم شدن ویروس به دارو معمولا چند دارو همزمان به فرد مبتلا داده میشود. ۴ دسته داروهای ضد ویروسی برای استفاده درمانی وجود دارد: شبه نوکلئوزیدهای مهارکننده reverse transcriptase، مهارکنندههای reverse transcriptase غیر نوکلئوزیدی، مهارکنندههای پروتئاز و مهارکنندههای ورود ویروس به باخته ها
مهارکنندههای پروتئاز Protease Inhibitors
یک نوع ضد ویروس هستند که تکثیر HIV را متوقف میکنند. آنها قسمتی از HIV را که آنزیم پروتئاز نامیده میشود، مهار میکنند. وقتی آنزیم مهار شد HIV، نسخههای ناقصی از ویروس میسازد که نمیتوانند یاختههای جدیدی را آلوده کند. معروفترین داروهای این گروه عبارتند از indinavir،saquinavir،nelfinavir
بازدارندههای غیر نوکلئوزیدی ترانسکریپتاز معکوس
یک دسته داروهای ضد ویروسی می باشند که تکثیر HIV را به وسیله دخالت در یک آنزیم حیاتی ویروس کاهش می دهد. این آنزیم برای HIV ضروری است تا ماده ژنتیک خود را درون یاختهها ترکیب کند. برخی داروهای NNRTI عبارتند از nevirapine,delavirdine , efavirenza
Nucleoside anlogues (شبه نوکلئوزیدها)
نظیرهای نوکلئوزیدی مهارکنندة ترانسکریپتاز این آنزیم HIV را مورد هدف قرار می دهند و از تبدیل RNA ویروس به DNA ویروسی جلوگیری میکنند. معروفترین داروهای این گروه عبارتند از zidovudine ،lamivudine، zalcitabine، abacavir،didanosineو stavudine
مهار کنندههای ورود
این دسته اخیرا ابداع شدهاند و جلوی ورود ویروس را به گویچههای سفید میگیرند. از این جهت متفاوت با سه گروه قبلی هستند چون آنها پس از این که ویروس یاختهها را آلوده کرد جلوی تکثیر آن را میگیرند. تنها یک دارو از این دسته مورد تأیید مؤسسه غذا و داروی ایالات متحده است که انفیوورتاید (تجاری- Fuzeon) نام دارد.
اچآیوی
اچ آی وی (HIV) حروف اول نام «ویروس نقص ایمنی انسانی» به زبان انگلیسی است، که عامل ایجاد ایدز شناخته شده است.اچ.آی.وی ویروسی است که با مختل کردن عملکرد و متلاشی کردن نوعی از یاختههای مسؤول ایمنی منجر به نقص دستگاه دفاعی بدن انسان میشود.
فهرست مندرجات
۱ آیا ابتلا به اچ.آی.وی علامت دارد؟
۲ آیا افراد به ظاهر سالم ممکن است دچار اچ.آی.وی باشند؟
۳ چگونه HIV به ایدز تبدیل میشود؟
۴ پندارها و باورهای غلط درباره اچ.آی.وی/ ایدز کدامند؟
۵ چگونه تشخیص میدهند فردی مبتلاء به اچ.آی.وی/ایدز است؟
۵.۱ آزمایشهای اچ.آی.وی کدامند؟
۵.۲ چرا آزمایشها در چند مرحله انجام میشود؟
۵.۳ من نمیخواهم کسی بداند من آزمایش اچ.آی.وی میدهم، آیا ممکن است؟
۵.۴ چه زمانی بعد از رفتار خطرناک بایستی آزمایش اچ. آی. وی. داد؟
۵.۵ چرا آزمایش اچ.آی.وی اجباری نمیشود (برای ازدواج، ورود به کشور و...)؟
۵.۶ اگر برای اطلاع از صحت مزاج از پزشک بخواهم آزمایش بنویسد، اچ.آی.وی هم بررسی میشود؟
۶ زندگی با اچ.آی.وی چگونه است؟
۶.۱ چرا جنین خانم باردار اچ.آی.وی-مثبت را از بین نمیبرند؟
۶.۲ آیا افراد اچ.آی.وی مثبت میتوانند ازدواج کنند؟
۷ در چه مواردی لازم است برای مشاوره و آزمایش به کلینیکهای بیماریهای رفتاری مراجعه کنیم؟
۸ چرا مشاوره ضروری است؟
۸.۱ در اولین مشاوره چه میگذرد؟
۸.۲ در کلینیکهای بیماریهای رفتاری چه خدماتی ارائه میشود؟
۹ منابعی برای اطلاعات بیشتر
۱۰ پیوند به بیرون
آیا ابتلا به اچ.آی.وی علامت دارد؟
حدود نیمی از افرادی که تازه به اچ آی وی آلوده میشوند در عرض دو تا چهار هفته به علائمی شبیه آنفولانزا مبتلا میشوند. این علائم شامل تب، خستگی، ناراحتی پوستی، درد مفصل، سردرد و تورم در غدد لنفاوی است. البته چون این علائم در بیماریهای بسیاری دیده میشوند اگر بیمار به پزشک در مورد رفتارهای پرخطر قبلی خود چیزی نگوید، ممکن است از تشخیص اچ.آی.وی غفلت شود.
آیا افراد به ظاهر سالم ممکن است دچار اچ.آی.وی باشند؟
در برخی از افراد دچار اچ.آی.وی سالها طول میکشد تا مرحله ایدز ظاهر شود (بسته به راه سرایت، تعداد ویروس وارد شده، وضعیت دستگاه ایمنی و تغذیه فرد و ....) و در این مدت آنها احساس سلامت کرده و هیچ علائم آشکاری از حضور این ویروس ندارند. حدود ۹۰ درصد مبتلایان به اچ.آی.وی حتی خودشان نمیدانند که به این ویروس دچار هستند. بنابراین نظرهایی از قبیل جداکردن افرادی که با اچ.آی.وی/ایدز زندگی میکنند از جامعه و قرنطینه ایشان غیرممکن، غیرمنطقی و غیر انسانی است.
چگونه HIV به ایدز تبدیل میشود؟
هنگامی HIV مبدل به ایدز میگردد که تعداد گویچههای سفید CD4+T آنقدر کم شود که در انجام وظیفه معمولی آنها تداخل ایجاد شود. CD4+T یاختههای سفید خون میباشند که واکنشهای ایمنی بدن را موزون و کنترل میکنند. این مشکل در طول مدت زیادی هنگامی که شخص + HIV میباشد، اتفاق میافتد. البته افراد در طول این مدت بسیار خوب و سالم به نظر میرسند و احساس خوبی نیز دارند. اما در این مدت تعداد ویروس چند برابر میشود که در حدود 5 الی 15 سال به طول میکشد. براساس این تعریف ایدز هنگامی است که شمار سلولهای CD4+T به کمتر از ۲۰۰ عدد در هر میکرولیتر خون میرسد و یا هنگامی که بدن فرد دچار عفونتهای فرصت طلب بشود (که گاهی با وجود ۲۰۰ تا ۸۰۰ یاخته CD4+ رخ میدهد).
پندارها و باورهای غلط درباره اچ.آی.وی/ ایدز کدامند؟
زندگی و کار در کنار افراد مبتلا برای ما خطرناک است. خطر ایدز من/ فرزندم / خانواده ام را تهدید نمیکند. اگر کسی برای برقراری روابط جنسی تا ازدواج صبر کند امل است. اگر مردی تنها با همسر خود روابط جنسی داشته باشد بی عرضه است. همبستر شدن با یک دختر باکره بیماری آمیزشی را درمان میکند. صحبت با فرزندان در مورد روابط جنسی یا مزایای کاندوم آنها را تشویق به تجربه میکند. اچ.آی.وی/ایدز فقط تن فروشان شهرها را میکشد. ایدز فقط بیچارهها و افراد مطرود جامعه را مبتلاء میکند. فقط مردان هم جنس باز مبتلا به HIV میشوند. اچ.آی.وی/ایدز بیشتر به مردان ختنه نشده آسیب میرساند. رابطه جنسی تا هنگامی که شریک جنسی قوی و سلامت به نظر میرسد، بی خطر است. افراد مبتلاء قصد انتقام از جامعه را دارند. عمده افراد مبتلاء گناهکارند. اچ.آی.وی/ ایدز بوسیله پشه منتقل میشود. رابطه جنسی یک مسئله طبیعی است که مانند غذا لذت بخش است. ما نمیتوانیم شهوت جنسی را مهار یا متوقف کنیم زیرا مربوط به احساسات است. رمالان و طبیبان سنتی میتوانند یک داروی گیاهی تهیه کنند که اگر قبل از رابطه جنسی استفاده شود میتواند از انتقال ویروس HIV جلوگیری کند. افراد مبتلا به ایدز افرادی مسحور یا نفرین شده اند. اچ.آی.وی/ ایدز نفرین شیطان است. میتوان تمام خون آلوده شده را عوض کرد و بدن شخص مبتلا را با خون تازه و سالم پر نمود. رابطه جنسی با یک باکره بیماری را درمان میکند. برخی میتوانند با دعا اچ.آی.وی / ایدز را شفا دهند. رابطه جنسی با یک کودک ایدز را درمان میکند.
بر اساس یافتههای علمی همه باورهای فوق نادرست اند و باید از آنها بپرهیزیم
چگونه تشخیص میدهند فردی مبتلاء به اچ.آی.وی/ایدز است؟
موقع مواجهه با عفونت، دستگاه دفاعی بدن پادتنهایی تولید میکند که در خون گردش و به عوامل بیماریزا حمله میکنند. پادتنها بر بسیاری از عوامل بیماریزا غلبه میکنند اما در مورد اچ.آی.وی با این که پادتنها تولید میشوند ولی نمیتوانند از تکثیر ویروس جلوگیری کنند و فقط وجود آنها در خون برای تشخیص ابتلاء بکار میرود. نکته مهم آن است که هیچ آزمونی نباید بدون مشاوره قبل و بعد آزمایش انجام شود. چون تفسیر نتیجه آزمایش کاری تخصصی است و فشار روانی نتیجه مثبت را هیچ فردی نمیتواند در تنهایی تحمل کند.
آزمایشهای اچ.آی.وی کدامند؟
الف) آزمایشهای پادتن اچ.آی.وی
۱)آزمایش الیزا (ELISA) آزمایشی حساس که آزمون استاندارد در کشور ما برای غربالگری خون و فرآوردههای خونی و نیز افرادی است که میخواهد از وضعیت اچ.آی.وی خود آگاه شوند. این آزمایش ممکن است بصورت کاذب نتیجه مثبت گزارش کند.
۲)آزمایش سریع (Rapid) آزمایشی که در برخی کشورها موجود است ولی انجام آن بطور خودسرانه توصیه نمیشود چون دقت آن کمتر از آزمایش الیزای استاندارد است.
۳)آزمایش وسترن بلات (Western Blot) آزمایشی که دقت بیشتری از الیزا دارد و برای تأیید نتیجه مثبت آن بکار میرود. در کشور ما فقط در آزمایشگاههای سازمان انتقال خون با معرفی از کلینیکهای مشاوره بیماریهای رفتاری یا پزشکان انجام میگیرد.
ب) آزمایشهای سنجش خود ویروس
۱)HIV PCR پی.سی.آر وجود ژنهای ویروس را در نمونه خون بررسی میکند. برای تأیید وجود ویروس از آن استفاده میکنند اما گران است.
۲) Viral Load سنجش بار ویروس که در آن تعداد ذرات ویروس را در یک میلیمتر مکعب خون میسنجند. برای تعیین شدت عفونت اچ.آی.وی بکار میرود و بسیار گران است.
چرا آزمایشها در چند مرحله انجام میشود؟
به دلیل مسائل علمی پیرامون توان تشخیصی آزمایشها و نیز مسائل اخلاق حرفهای و قانونی، آزمایش پادتن اچ.آی.وی در کشور ما در دو مرحله انجام میشود در مرحله اول که الیزا است، نتیجه مثبت نشان میدهد که فرد به احتمال زیاد مبتلاء به ویروس شده است، سپس به فاصله چند روز آزمایش الیزای دوم و وسترن بلات انجام میشود تا نتیجه مثبت نخستین را تایید کند. اگر نتیجه آزمایش دوم پادتن اچ.آی.وی مثبت درآید فرد مبتلا به اچ.آی.وی در نظر گرفته میشود و اصطلاحاً به او اچ.آی.وی-مثبت میگویند. اما اگر نتیجه آزمایش دوم پادتن اچ.آی.وی منفی درآید (مانند گلاره)، لزوماً به معنی آن نیست که او اچ.آی.وی-منفی است چون گاهی مدتی طول میکشد تا بدن بتواند پادتن تولید کند. این دوره را دوره پنجره میگویند. بنابراین لازم است این فرد شش ماه بعد آزمایشهای پادتن اچ.آی.وی را تکرار کند تا به شرطی در این مدت رفتارهای پرخطری هم نکرده باشد، از اچ.آی.وی-منفی بودن خود مطمئن شود.
من نمیخواهم کسی بداند من آزمایش اچ.آی.وی میدهم، آیا ممکن است؟
آزمایش اچ.آی.وی باید تنها با کسب رضایت آگاهانه فرد و داوطلبانه انجام شود که این رضایت در طول مشاوره قبل از آزمایش بدست میآید، وقتی شخص کاملاً مفاهیم آزمایش و گرفتاریهای آن را و نیز تأثیرات ناشی از نتیجه را بر زندگی خود درک کرده باشد. همچنین نتیجه آزمایش محرمانه تلقی میگردد و فقط به خود شخص داده میشود (یا در صورت بستری بودن به پزشک او). همچنین اگر افراد از طریق مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری به آزمایشگاه ارجاع داده شوند، معرفی آنان بدون نام و به صورت شماره کد خواهد بود تا هویت آنان فاش نگردد.
چه زمانی بعد از رفتار خطرناک بایستی آزمایش اچ. آی. وی. داد؟
اولین آزمایش 8 هفته بعد از رفتار خطرناک
تکرار آزمایش 6 ماه بعد از رفتار خطرناک
(به شرط پرهیز از تکرار رفتارهای پرخطر)
چرا آزمایش اچ.آی.وی اجباری نمیشود (برای ازدواج، ورود به کشور و...)؟
همان گونه که گفته شد انجام آزمایش تنها پس از مشاوره منطقی است و از طرفی با در نظر گرفتن دوره پنجره که در آن علیرغم وجود ویروس در بدن، نتیجه آزمایش منفی خواهد بود، اجبار افراد در مکان یا زمانی خاص به انجام آزمایش معقول، به صرفه و کارآمد نیست.
اگر برای اطلاع از صحت مزاج از پزشک بخواهم آزمایش بنویسد، اچ.آی.وی هم بررسی میشود؟
آزمایش اچ. آی. وی. به جز در موارد خاصی، جزو آزمایشهای ازپیشمشخص پزشکی جهت وارسی کامل نمیباشد. بایستی که در برگه دقیقاً نام آزمایش اچ. آی. وی ذکر شود تا آزمایشگاه آن را انجام دهد. در صورتی که تمایل به انجام آزمایش اچ.آی.وی دارید، بایستی دقیق آن را با پزشک خود در میان بگذارید.
زندگی با اچ.آی.وی چگونه است؟
افرادی که مبتلا به اچ.آی.وی هستند تا سالها میتوانند به راحتی به زندگی عادی خود و اشتغال مثمر ادامه دهند و با مصرف داروهای موجود سالها با حفظ سلامت زنده بمانند، هر چند اچ.آی.وی در بدنشان ریشه کن نخواهد شد. البته فشار روانی، اجتماعی و ضعف جسمی و اقتصادی آنها را آسیبپذیر میکند. آنچه آنها نیاز دارند تأمین دارو، خدمات مشاورهای و درمانی، حمایت و پرهیز از سوءظن و انگ و تبعیض است. آنان را از خود طرد نکنیم و اجازه دهیم زندگی کنند. مسئولان سیاسی و شخصیتهای مذهبی و اجتماعی میتوانند نقش مهمی در رفع انگ و تبعیض و تدارک خدمات لازم داشته باشند.
چرا جنین خانم باردار اچ.آی.وی-مثبت را از بین نمیبرند؟
گرفتن حق حیات جنین از نظر اخلاق پزشکی ممنوع است مگر موجب به خطر افتادن سلامت مادر یا جنین باشد. در مورد اچ.آی.وی با توجه به اینکه با داروهای موجود و پرهیز از شیردهی مادر مبتلاء میتوان در بیش از ۷۰-۹۵ درصد از ابتلاء فرزند پیشگیری کرد لزومی به سقط جنین نیست. (به شرطی که مادر تحت درمان، حمایت و مراقب کافی در کلینیک بیماریهای رفتاری یا مراکز مشاوره مشابه باشد) پس از تولد در شش هفتگی و ۱۸ ماهگی آزمایشهای اچ.آی.وی برای مشخص شدن وضعیت ابتلاء کودک انجام خواهد شد.
آیا افراد اچ.آی.وی مثبت میتوانند ازدواج کنند؟
ازدواج حق طبیعی و فطری هر انسان است و منع قانونی و طبی در این زمینه وجود ندارد. اما باید قبل از اقدام به ازدواج طرفین به طور کامل از واقعیتهای بیماری آگاه شوند و آموزشها و مشاورههای متعدد روانی، حمایتی و پزشکی بگیرند. همچنین لازم است در تمام آمیزشهای جنسی از کاندوم لاتکس استفاده کنند تا ویروس از یکی به دیگری سرایت نکند. به همین دلیل توصیه میشود قصد بچه دار شدن نکنند. حتی اگر هر دو زوج اچ.آی.وی مثبت باشند لازم است این امر را رعایت کنند چون ویروس اچ.آی.وی زیرگونههای مختلفی دارد و سرایت یک زیرگونه جدید به فرد به او آسیب بیشتری میرساند. استفاده از سایر روشهای پیشگیری از بارداری به غیر از کاندوم به ایشان توصیه نمیشود و این ربطی به شدت ابتلاء آنان ندارد.
در چه مواردی لازم است برای مشاوره و آزمایش به کلینیکهای بیماریهای رفتاری مراجعه کنیم؟
در صورتی که شما سابقه انجام هر کدام از رفتارهای خطرناک زیر را داشته اید
(تماس جنسی حفاظت نشده= رابطه جنسی دهانی، مقعدی یا مهبلی بدون استفاده صحیح از کاندوم لاتکس)
استفاده از سوزن و سرنگ مشترک در اعتیاد تزریقی (حتی برای یک بار)
ابتلاء به بیماریهای آمیزشی (مثل سوزاک، سیفلیس، تبخال و زگیل تناسلی)
با فرد آلوده به ویروس اچ. آی. وی. تماس جنسی "حفاظت نشده" داشته اید.
با فرد تزریق کننده مواد مخدر (حتی همسر) تماس جنسی "حفاظت نشده" داشته اید.
با فرد دارای سابقه ابتلاء به بیماریهای آمیزشی تماس جنسی "حفاظت نشده" داشته اید.
بدون اطلاع از سابقه ابتلاء فردی به بیماریهای آمیزشی تماس جنسی "حفاظت نشده" داشته اید.
با فرد دارای سابقه روابط جنسی با مردان یا زنان دیگر تماس جنسی "حفاظت نشده" داشته اید.
با فرد دارای سابقه روابط جنسی با نوع همجنس تماس جنسی "حفاظت نشده" داشته اید. (بویژه اگر رابطه بین دو مرد بوده و در این رابطه وی مفعول بوده باشد.)
با فردی که در نواحی پر خطر زندگی میکند یا قبلا زندگی میکرده، تماس جنسی "حفاظت نشده" داشتهاید. (مناطقی که در آن آمار میزان افراد آلوده به ویروس اچ.آی.وی در عموم مردم یا گروههای خاص زیاد میباشد. مثلاً بعضی کشورهای جنوب صحرای افریقا، کشورهای آسیای مرکزی مانند اوکراین، بلاروس، و تایلند و نیز کشورهایی که تن فروشی کنترل نشده رواج دارد مانند جمهوری آذربایجان، افغانستان، امارات عربی متحده، عراق و ناحیه خلیج فارس)
استفاده از مشروبات الکلی یا مواد (تریاک، هروئین، اکستاسی، حشیش، گرس و ....) بویژه در مهمانیهای مختلط
سابقه مورد تجاوز و سوء استفاده جنسی قرار گرفتن
سابقه دریافت خون و فراوردههای آن (به ویژه قبل از ۱۹۸۵ در سراسر جهان)
سابقه ازدواج موقت بویژه اگر طرف مقابل سابقه ازدواجهای متعدد داشته است.
اگر همسر(یا شریک جنسی تان) تان سابقه اعتیاد، زندانی شدن، اقامت طولانی مدت یا متناوب دور از شما بویژه خارج کشور دارد.
اگر به صورت اتفاقی و ناشناس یا در ازای پول یا کالا اقدام به تماس جنسی محافظت نشده با کسی کرده اید.
چرا مشاوره ضروری است؟
تداوم و همیشگی بودن عفونت اچ.آی.وی، بروز مشکلات روانی قبل از آزمایش و در دوره انتظار آماده شدن جواب، بروز مشکلات روانی و عاطفی بدنبال ابتلاء، وجودمشکلات اجتماعی بدنبال ابتلاء، اطلاع رسانی درراستای کاهش رفتارهای پرخطر و توصیه به رفتارهای سالمتر
در اولین مشاوره چه میگذرد؟
- گفتگودرموردجریان مشاوره ومحرمانه بودن آزمایش ورازداری - گفتگو درمورد راههای انتقال وپیشگیری - گفتگودرموردمعنای آزمایش مثبت ومنفی- نتیجه بینابینی، - گفتگو درباره معنای دوره پنجره، نتیجه مثبت کاذب، منفی کاذب - پرسش وپاسخ مستقیم برای دلیل انجام آزمایش - گفتگو در مورد استرس ناشی از نتیجه آزمایش و واکنشهای احتمالی - گفتگو در مورد پیامدهای اجتماعی و خانوادگی - کمک به فرد درتصمیم گیری برای انجام آزمایش - گفتگو در مورد راههای کاهش آسیب - قرار برای ملاقات بعدی
در کلینیکهای بیماریهای رفتاری چه خدماتی ارائه میشود؟
مشاوره قبل و بعد از آزمایش، مشاوره روانشناختی و جلسات گروه درمانی، مشاوره و معاینات پزشکی، مشاوره و خدمات ترک اعتیاد و کاهش آسیب، خدمات مددکاری، پیگیری سلامت مبتلایان و تجویز دارو در موارد ضروری، انجام معاینات و مشاورههای تخصصی (روانپزشکی، چشم پزشکی، عفونی و ...) یا ارجاع به مراکز تخصصی معتبر، در بعضی مراکز برگزاری جلسات آموزشی، گفتگو، موسیقی درمانی و برخی خدمات دیگر
زنان، قربانيان خاموش ايدز
اگر روزي عابري در خيابان از كنار شما گذشت كه بر روي يقة لباسش روبان قرمزرنگي زده بود، بدانيد كه او براي آگاهي يافتن و آگاهي دادن به مردم دربارة بيماري ايدز فعاليت ميكند.
در بسياري از كشورها، نصب روبان رنگي بر روي يقة لباس يا سينة افراد نشان از يك آرمان دارد؛ مثلا ً، روبان صورتي نماد مبارزه با سرطان سينه، روبان سرخ و سفيد و آبي نماد جمهوريخواهان ايرلندي و روبان آبي نماد آزادي بيان در شبكة جهاني اينترنت است.
در 1991، 15 نفر از هنرمندان در شهر نيويورك امريكا به سرپرستي پاتريك اوكانل جمعيت ايدز تجمسي (Aids Visual) را تشكيل دادند. آنها بسياري از دوستان خود را در اثر ابتلا به بيماري ايدز از دست داده بودند و ميخواستند با تشكيل اين جمعيت، با به خدمت گرفتن هنر، به نبرد بيماري مرگبار ايدز بروند.
اوكانل كه خود به بيماري ايدز مبتلاست بر روي تكتك لباسهايش يك روبان كوچك قرمزرنگ نصب كرده است. او امروز با ايدز زندگي ميكند.
هرچند كه اين جمعيت پس از روبان قرمز، نماد بيماري ايدز، تاكنون اثر هنري ديگري نداشته، به اعتقاد اوكانل، روبان قرمز اثر هنري چشمگيري در دوران پستمدرن است. او آرزو دارد كه ايكاش ميتوانست تمام شهرتي را كه براي ارائة طرح روبان قرمز كسب كرده پس ميداد، ولي مرگ دوستان مبتلا به ايدزش را به چشم نميديد.
تاريخچة ظهور بيماري ايدز
در 1981، 8 مورد وخيم ابتلا به بيماري ساركوم كاپوسي (Kaposi’s Sarcoma) كه نوعي سرطان بدخيم عروقي است، در ميان مردان همجنسگراي نيويورك گزارش شد. اين نوع سرطان نادر است و معمولا ً سالمندان را گرفتار ميكند. همزمان با اين رويداد، شمار مبتلايان بهنوعي عفونت نادر ريوي نيز در نيويورك و كاليفرنيا افزايش يافت. مسئولان بهداشت و درمان امريكا در آن زمان علت شيوع ناگهاني اين دو بيماري را نميدانستند؛ اما امروزه اين دو واقعة پزشكي مصادف با تولد بيماري ايدز در زندگي بشري در نظر گرفته ميشود. طي يك سال، اين بيماري ناشناخته گسترش يافت و، در 1982، AIDS (Aquiried Immune Deficiency Syndrome) به معني سندروم نقص ايمني اكتسابي نام گرفت. رفتهرفته، اين بيماري نه فقط همجنسگرايان، بلكه گروههاي مختلفي از مردم را مبتلا كرد. بيماران هموفيلي و معتادان گروههاي بعدي بودند.
در اين سالها، بيماري جديدي در فقيرترين قارة جهان به معضلي جدي تبديل شد. اين بيماري را افريقاييها در زبان بومي اسليم (SLIM) به معني مرگ در نتيجة تحليل تدريجي بدن ميناميدند، به دنبال تحقيقات بيشتر مشخص شد كه اين بيماري همان ايدز است.
در 1984، تلاش دانشمندان و محققان براي كشف علت بيماري كشندة ايدز به نتيجه رسيد. گروهي تحقيقاتي به سرپرستي رابرت گالو ادعا كرد كه عامل اين بيماري را شناسايي كرده است. البته اين گفته بهشدت با اعتراض محققان فرانسوي كه ماهها قبل ويروس HIV را شناسايي كرده بودند روبهرو شد.
براساس آخرين تحقيقات بر روي ويژگيهاي ژنتيكي ويروس HIV، اين ويروس از تركيب دو ويروس مختلف در شامپانزه بهوجود آمده است. ويروس HIV از ديدگاه علم ويروسشناسي به گروهي از ويروسها تعلق دارد كه در ميمونها بيماريزا هستند. يافتة ژنتيكي مذكور اين نظريه را كه ايدز طي يك قرن گذشته در جنگلهاي غرب افريقا ظهور كرده است، تأييد ميكند. به اعتقاد دانشمندان، انسان براي اولين بار در نيمة اول قرن گذشته در نتيجة شكار و تغذية گوشت شامپانزه، سنتي كه هنوز در افريقا ادامه دارد، به اين ويروس آلوده شده است. بسياري از دانشمندان بر اين باورند كه انتقال ويروس بيش از يك بار اتفاق افتاده است، زيرا انواع متفاوتي از اين ويروس باعث بروز بيماري ايدز در انسان ميشود.
جالب آنكه هرچند نخستين مورد ابتلا به ايدز در 1981 در امريكا گزارش شده است، شواهد نشان ميدهد كه اولين قرباني ايدز در اين كشور يك جوان سياهپوست بوده كه در 1969 درگذشته است.
در توجيه كشف همزمان اين بيماري در دو نقطة جغرافيايي گفته ميشود كه افزايش تعداد سفرهاي بينالمللي پس از دهة 1960، به گسترش ويروس HIV در نقاط جهان كمك كرده است.
ادوارد هوپر، خبرنگار انگليسي، در كتاب خود با عنوان رودخانه نظرية جالبي را دربارة نحوة انتقال اين ويروس از شامپانزه به انسان مطرح كرده است. به ادعاي هوپر، در اواخر دهة 1950، براي توليد نخستين نمونهها از واكسن خوراكي فلج اطفال، 400 شامپانزه شكار شدهاند و استفاده از كلية شامپانزههاي آلوده به ويروس HIV براي توليد واكسن، ويروس را به دستكم يك ميليون نفر از اهالي كنگو، روندا و بوروندي منتقل كرده است. براساس شواهد موجود، محلهاي 28 پروژة توليد واكسن با مكانهايي كه اولين موارد آلودگي به ويروس HIV ثبتشده همپوشاني داشته است.
ايدز، سرماخوردگي ساده تا مرگ
اگر فرد بالغي دو علامت اصلي بيماري ايدز را همراه با يكي از نشانههاي فرعي داشته باشد، به شرطي كه براي نقص سيستم ايمني بدنش علت مشخصي مانند سوءتغذية شديد و ساير علل شناختهشده وجود نداشته باشد، مبتلا به ايدز است.
علائم اصلي اين بيماري شامل كاهش وزن بيشتر از ده درصد و اسهال مزمن بيش از يك ماه است. نشانههاي فرعي آن سرفة پايدار به مدت بيش از يك ماه و عفونت پوستي همراه با خارش و تبخالهاي زونايي است. مجموعة اين علائم در نتيجة نقص سيستم ايمني بدن انسان و رشد عفونتهاي فرصتطلب ايجاد ميشوند.
دكتر شيرين افهمي، متخصص بيماريهاي عفوني و گرمسيري و عضو هيئت علمي دانشگاه علوم پزشكي تهران، چگونگي استقرار بيماري ايدز در بدن انسان را شرح ميدهد. به گفتة وي، سه تا شش هفته پس از ورود ويروس به بدن علائم سرماخوردگي معمولي به صورت تب، گلودرد، بزرگي غدد لنفاوي، درد مفاصل و عضلات، سردرد، ضعف و بيحالي، بياشتهايي، كاهش وزن، تهوع و استفراغ، اسهال و گاه ضايعات جلدي بروز ميكند. اين دورة بدون درمان پس از گذشت يك تا سه هفته خودبهخود بهبود پيدا ميكند. خطرناكترين مرحلة بيماري دورة بدون علامت HIV است. ويروس هشت تا ده سال بدون ايجاد هيچ علامت باليني مشخصي در بدن شخص باقي ميماند. شخص بهظاهر سالم در اين دوره بيماري را به سايرين منتقل ميكند. بسياري از افراد آلوده به ويروس HIV، بدون اطلاع از آلودگي خود در دورة بدون علامت، تعداد زيادي از افراد در معرض خطر را آلوده ميكنند. در اين مرحله، تشخيص تنها از طريق بررسيهاي آزمايشگاهي انجام ميشود.
در مرحلة آخر، بيماري ايدز با عوارضي مانند اسهال بيش از يك ماه، تب طولاني، كاهش وزن بيشتر از ده درصد، تعريق شبانه، خستگي و بيحالي، بزرگي غدد لنفاوي و عوارض عصبي چهرة اصلي خود را نشان ميدهد. در مرحلة نهايي، اين ويروس مرگبار به تماشاي قرباني خود مينشيند و فردي كه دچار ضعف سيستم ايمني شده با يك عفونت ساده ميميرد.
عوامل متعددي باعث تسريع بروز مرحلة فعال بيماري ايدز ميشود؛ ازجمله، برخي عفونتهاي ميكروبي و ويروسي، تغذية بد، استفاده از مواد مخدر و الكل، و استرس زياد.
راههاي انتقال، در هالهاي از ابهام و شرم
راههاي انتقال ويروس HIV در چهار گروه اصلي جاي ميگيرند:
1. تماس جنسي مشكوك ـ همة افراد، مرد و زن، پير و جوان، ثروتمند و فقير، بر اثر تماس جنسي با فرد آلوده به ويروس HIV ممكن است آلوده شوند. اين روش انتقال ويروس 80 درصد از موارد آلودگي در سراسر دنيا را به خود اختصاص داده است. نكتة مهم آنكه ابتلا به ساير عفونتهاي دستگاه تناسلي، بهويژه زخمهايي در اين نواحي، خطر انتقال ويروس HIV در هر بار تماس جنسي را با ضريبي معادل ده تا صد برابر افزايش ميدهد.
دكتر مهرناز رسولينژاد، متخصص بيماريهاي عفوني و عضو هيئت علمي دانشگاه تهران، شيوههاي غيرطبيعي تماس جنسي را پرخطر ميداند و دربارة احتمال انتقال ويروس HIV در نتيجة تماس جنسي با اين قبيل روشها هشدار ميدهد: «حتي يك بار تماس جنسي ميتواند باعث انتقال اين ويروس شود، چه از طريق دهان باشد، چه مقعد و چه آلت تناسلي زنانه. در تماس جنسي دهاني، احتمال انتقال ويروس كمتر از روش طبيعي است ولي در تماس مقعدي، اين احتمال حتي از دستگاه تناسلي بيشتر است.»
كاندوم وسيلهاي ارزانقيمت و در دسترس است كه سازمان بهداشت جهاني (WHO) براي پيشگيري از انتقال ايدز به دنبال تماس جنسي، استفاده از آن را توصيه ميكند. اما آيا استفاده از كاندوم به معناي به صفر رساندن احتمال انتقال ويروس HIV طي يك تماس جنسي مشكوك است؟ بايد گفت كه خير، در شرايط مطلوب و صحيح استفاده از كاندوم، باز هم خطر ابتلا وجود دارد (در حدود 2 درصد).
دكتر بهرام يگانه، رئيس انجمن مبارزه با آسيبهاي رفتاري، توجه به تاريخ توليد و انقضاي كاندوم، آگاهي از روش صحيح استفاده از آن، و جنس كاندوم را در ميزان ضريب اطمينان اين وسيله در پيشگيري از انتقال ويروس HIV مؤثر ميداند و ميگويد: «تراوايي كاندومهاي عادي براي جلوگيري از حركت اسپرمها و تنظيم خانواده مناسب است، ولي اين كاندومها نميتوانند حركت ويروس HIV را مهار كنند. يعني كاندومي كه با هدف تنظيم خانواده استفاده ميشود با كاندومي كه براي جلوگيري از انتقال ويروس HIV بهكار ميرود متفاوت است. كاندومي كه براي اين منظور انتخاب ميشود بايد حداقل يك ميليمتر ضخامت داشته و از جنس پليونيل باشد. كاندومهاي "لاتكس" بهترين نوع كاندوماند.»
دكتر رسولينژاد در اين مورد ميگويد: «هميشه درصد پارگي در كاندوم وجود دارد. كاندوم بايد در تمام مدت تماس جنسي استفاده شود، جنس آن خوب باشد و فقط يك بار بهكار رود.»
درصورتيكه كاندوم لاتكس در تمام مدت رابطة جنسي بهدرستي استفاده شود، در برابر انتقال ويروس HIV بسيار كارآمد است. در مطالعهاي در اروپا بر روي تعدادي از زوجهايي كه يكي از شركاي جنسي آلوده و ديگري سالم بود، مشخص شد از بين 123 زوجي كه از كاندوم استفاده ميكردند، هيچكدام از شركاي جنسي سالم آلوده نشدند. اما در ميان 122 زوجي كه متناوب از كاندوم استفاده ميكردند، 12 شريك جنسي سالم آلوده شدند.
2. مادر آلوده ـ مادران آلوده به ويروس HIV در صورت باردار شدن ممكن است، طي بارداري، هنگام زايمان يا بعد از زايمان، بهويژه از طريق شير دادن، ويروس را به كودك خود منتقل كنند. مادراني كه بعد از زايمان به ويروس ايدز آلوده ميشوند نيز، با احتمال 30 درصد، از طريق شيردهي عفونت را به كودك خود انتقال ميدهند. در حدود 8 درصد از موارد انتقال ويروس HIV در سراسر جهان از طريق مادر آلوده به كودك است.
به زنان آلوده به HIV توصيه ميشود كه باردار نشوند و در صورت بارداري به آن خاتمه دهند. مصرف داروهاي ضد ويروس به ميزان زيادي از ابتلاي جنين پيشگيري ميكند و زن HIV مثبت باردار بايد به روش سزارين زايمان كند و از تغذية نوزاد با شير خود خودداري كند.
3. خون و فرآوردههاي خوني آلوده ـ در حدود چهار درصد از حاملان ويروس در جهان، به علت دريافت خون يا فرآوردههاي خوني آلوده به اين ويروس، به ايدز مبتلا شدهاند. البته هماكنون، با كنترل دقيق نمونههاي خون، انتقال از اين روش به ميزان قابل توجهي كاهش يافته است.
4. استفادة مشترك از لوازم تيز و برنده ـ وسايلي كه در سطح بدن خراش يا سوراخ ايجاد ميكنند، از قبيل ابزار حجامت و خالكوبي و ختنه و طب سوزني و تيغ سلماني، مسواك، وسايل سوراخ كردن گوش، تجهيزات دندانپزشكي، سرنگ و سرسوزن، ماشين اصلاح و اپيليدي، اگر بدون ضد عفوني كامل مشتركاً استفاده شوند، ممكن است ويروس HIV را منتقل كنند. طبق آمارهاي جهاني، 12 درصد از موارد انتقال ويروس HIV از اين طريق است. هر وسيلهاي كه به خون فرد آلوده آغشته شود، در صورت تماس با زخم و مايعات بدن فرد ديگر، ممكن است آلودهكننده باشد.
اما در اغلب روابط سالم اجتماعي احتمال انتقال ويروس HIV وجود ندارد يا نزديك به صفر است. دكتر يگانه توضيح ميدهد: «براي انتقال ويروس HIV از طريق مايعات بدن يك فرد به فردي ديگر، بايد در هر سانتيمتر مكعب آن حداقل ده عدد ويروس فعال وجود داشته باشد. مقدار ويروس در بزاق دهان و اشك بسيار كم است؛ بهعلاوه، آنزيمهاي موجود در اين مايعات ويروس را نابود ميكند. بنابراين، بزاق نميتواند در انتقال ايدز نقش داشته باشد، اما اگر تماس از راه دهان باعث خونريزي شود، امكان انتقال وجود دارد.»
خوردن غذاي آغشته به خون آلوده به ويروس HIV، نيش حشرات بخصوص نيش پشه، تماسهاي معمولي مانند دست دادن و در آغوش گرفتن و بوسيدن، سرفه و عطسه، استفاده از رختخواب مشترك، استفاده از ظروف غذاخوري مشترك، استفاده از تلفن عمومي، استخر و توالت عمومي، دست زدن به دستگيرة وسايل نقلية عمومي مانند اتوبوس يا تاكسي بيماري ايدز را منتقل نميكند.
بهترين راه ضد عفوني كردن وسايل پزشكي استفاده از اتوكلاو است. الكل 70 درجه نيز براي ضد عفوني كردن بهكار ميرود. اشيا بايد به مدت 15 دقيقه در الكل باقي بمانند. اما براي وسايل جراحي اين روش ضد عفوني كافي نيست و حتماً بايد اتوكلاو استفاده شود.
ويروس HIV نسبت به حرارت بسيار حساس است و در برابر نور خورشيد غيرفعال ميشود. گزارشهاي مختصري در مورد پايداري اين ويروس در لختة خون به مدت شش روز وجود دارد.
اپيدمي ايدز
براساس تازهترين آمار سازمان ملل متحد دربارة گسترش بيماري ايدز در جهان، هماكنون نزديك به 38 ميليون نفر به ويروس HIV آلودهاند. اين ويروس از زمان كشف تاكنون بيش از 20 ميليون قرباني داده است. همچنين اين تحقيق نشان ميدهد كه بيماري ايدز بهسرعت در تمامي مناطق جهان در حال گسترش است. فقط در سال گذشتة ميلادي، نزديك به پنج ميليون نفر به بيماري ايدز مبتلا شدهاند.
ميزان شيوع بيماري ايدز در مناطق جهان متفاوت است. ساكنان برخي از كشورها بيش از كشورهاي ديگر به ايدز مبتلا شدهاند و در سطح يك كشور، حتي بين استانها، تفاوت وجود دارد. اما سازمان ملل تعداد افراد آلوده به ويروس ايدز در قارة آسيا را در حدود 4/7 ميليون نفر اعلام كرده است. اعتقاد بر اين است كه در حدود نيم ميليون نفر از جمعيت قارة كهن در سال گذشته به علت ابتلا به ايدز جان خود را از دست دادهاند و 1/1 ميليون نفر به ويروس آن آلوده شدهاند. در ميان مبتلايان سال گذشته، 3/0 درصد از زنان و 4/0 درصد از مردان در گروه سني 15 تا 24 سال قرار دارند. جالب آنكه ميزان آلودگي مردم به ويروس HIV در دو كشور پرجمعيت جهان يعني چين و هند بسيار كم است.
در ايران، براساس آخرين آمار وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، تعداد افراد آلوده به HIV، تا ابتداي تير 1383، 7108 نفر بوده است. از اين تعداد، 6761 نفر (1/95 درصد) مرد و 347 نفر (9/4 درصد) زناند.
از تعداد 6761 نفر، 11 پسر و 13 دختر زير 4 سال (در مجموع، 5/0 درصد كل افراد آلوده) همچنين 15 مرد و 4 زن بالاي 65 سال (به ترتيب 3/0 درصد و 4/1 درصد) به اين ويروس آلودهاند.
براساس همين نمونهگيري، بيشترين موارد آلودگي به HIV در ردة سني 25 تا 34 سال است. به نحوي كه 1913 مرد آلوده و مبتلا (3/42 درصد) و 94 زن آلوده و مبتلا به ايدز (6/33 درصد) در اين ردة سني گزارش شدهاند.
بر طبق گزارش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، بيشترين راه انتقال اين بيماري در كشور اعتياد تزريقي است كه 4107 نفر (8/57 درصد) از اين طريق مبتلا شدهاند. پس از آن، 2292 نفر (2/32 درصد) به شيوههاي نامشخص، 476 نفر (7/6 درصد) از راه جنسي و 201 نفر (8/2 درصد) از طريق خون و فرآوردههاي خوني به اين بيماري مبتلا شدهاند. در 32 مورد (5/0 درصد) نيز انتقال از طريق مادر بوده است.
وزارت بهداشت تعداد موارد فوتشده بر اثر بيماري ايدز را تاكنون 771 نفر اعلام كرده است كه از اين جمعيت، 741 نفر مرد و 30 نفر زن بودهاند.
اما آمارهاي اعلامشده و رسمي موجود دربارة بيماري ايدز تعداد كمي از جمعيت واقعي افراد آلوده به ويروس HIV را شامل ميشود. دكتر محمدمهدي گويا، معاون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي و كارشناس مسائل ايدز، پس از انتشار گزارش اخير سازمان ملل متحد دربارة وضع ايدز در جهان، در گفتوگو با يكي از جرايد روز، تعداد افراد آلوده به ويروس اين بيماري را در ايران 30 تا 35 هزار نفر اعلام كرده است.
ايدز و رفتارهاي پرخطر
دكتر مسعود پزشكيان، وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، گروههاي پرخطر را شامل زنان روسپي، معتادان، جوانان با رفتارهاي كنترلنشده، ساكنان پادگانها، رانندگان ترانزيت و افراد بيكار ميداند و ميگويد: «شناسايي اين افراد يكي از محورهاي استراتژي وزارت بهداشت در كنترل بيماري ايدز است. براي رسيدن به اين هدف، سازمان جهاني بهداشت، طي پنج سال، 15 ميليون دلار براي پيشبرد مراحل اين برنامه به وزارت بهداشت پرداخت خواهد كرد.»
اولين مورد ابتلا به بيماري ايدز در 1364 گزارش شد. كودك 6 سالة هموفيلي با استفاده از فرآوردههاي خوني آلودة وارداتي سازمان انتقال خون به اين بيماري مبتلا شده بود. مدتي بعد، در زندانهاي كرمان و جيرفت، همزمان ايدز شايع و به زندانهاي شهرهاي ديگر هم كشيده شد. پس از آن، ايدز در ميان معتادان تزريقي، زنان خياباني و تعدادي از پرسنل مراكز درماني گسترش يافت.
استفاده از يك سرنگ براي چند معتاد و انجام اعمال جنسي ناسالم و خلاف عرف دو عامل اصلي شيوع ايدز در ميان زندانيان است. جرمهايي كه افراد زنداني مرتكب شدهاند اغلب همان رفتارهاي پرخطري است كه فرد را در معرض ابتلا به بيماريهايي نظير ايدز و هپاتيت قرار ميدهد. از سويي ديگر، محيط زندان براي بسياري از افراد نخستين فرصت زندگي براي آشنايي با اعمال خلافي نظير اعتياد و بيبندوباري جنسي است. بههرحال، با وجود تمام ممنوعيتها و مراقبتها، رفتارهاي پرخطري، چون استفاده از سرنگ مشترك در معتادان تزريقي، خالكوبي، روابط جنسي ناسالم و نامتعارف، در ميان زندانيان بسيار شايع است. زندانيان معتاد در اثر پيامدهاي رواني استفاده از مواد مخدر يا در ازاي دريافت پول يا دارو تن به روابط جنسي نامشروع ميدهند. از سويي ديگر، در دسترس نبودن وسيلة مناسب براي تزريق مواد مخدر معتادان را مجبور ميكند از هر وسيله و شيوهاي براي رساندن مواد به بدن خود استفاده كنند. در برخي از زندانها، استفادة 15 تا 20 معتاد از يك سرنگ آلودة مشترك گزارش شده است، حتي استفاده از وسايلي نظير مغز خودكار و سر سرم نيز براي تزريق شايع است.
اما ديوار بلند زندان نميتواند براي مدتي طولاني زندانيان را جدا از جامعه نگه دارد. بسياري از زندانيان دورههاي حبس كوتاهمدت دارند و برخي ديگر در دوران مرخصي يا پس از آزادي به جامعه برميگردند. براساس تحقيقي كه در كشور امريكا انجام شده است، 51 درصد از زندانيان در 12 ساعت اول پس از آزادي يك رابطة جنسي داشتهاند و 11 درصد از آنان در نخستين روز آزادي به تزريق مواد مخدر روي آوردهاند.
دكتر پرويز افشار، مديركل بهداشت و درمان زندانهاي كشور، در مصاحبهاي مطبوعاتي در اواخر سال گذشته اعلام كرده است: «پس از اثبات بيماري ايدز در فرد زنداني، وي همانند ساير زندانيان در بندهاي عمومي زندان نگهداري ميشود و هيچگونه جداسازي صورت نميگيرد. بهعلاوه، آماري در خصوص تعداد مبتلايان به ايدز در زندانها وجود ندارد.»
اما دكتر مينو محرز، متخصص بيماريهاي عفوني، آمارهاي موجود دربارة ميزان شيوع ايدز در ميان گروههاي پرخطر را مشكوك ميداند و ميگويد: «ما به افرادي كه از طريق تماس جنسي ايدز ميگيرند دسترسي نداريم و اين افراد در جامعه پخشاند. آنها وجود دارند و ما وجودشان را انكار نميكنيم. اكثر افرادي كه ما كشف كردهايم معتادان زنداني بودهاند، اما برخي شواهد نشان ميدهد كه ميزان ابتلا به بيماري ايدز ناشي از تماسهاي جنسي در كشور ما در حال افزايش است. امكان انتقال بيماري ايدز از طريق سرنگ مشترك در افراد معتاد نزديك به صددرصد است، درحاليكه در تماس جنسي امكان انتقال يكدهم يا يك درصد در هر بار است. اما وقتي اين عمل زياد تكرار شود، امكان ابتلا هم بيشتر ميشود. بنابراين آنچه براساس آمارهاي ثبتشده بهدست ميآيد، غالب بودن انتقال بيماري از طريق استفاده از سرنگ مشترك در ميان معتادان است.»
بهجا آوردن آداب سنتياي نظير خالكوبيهاي ويژه، برادرخواندگي از طريق انتقال خون، ختنة سنتي، بريدن بند ناف به طريق سنتي و حجامت سنتي بهطور غيربهداشتي، و نيز تعدد زوجات، بزهكاري، بارداري زودهنگام، روابط نامشروع خشونت با زنان و دختران از جمله رفتارهاي پرخطر در گسترش بيماري ايدز است.
متأسفانه رفتارهايي نظير خالكوبي و حجامت مورد علاقة برخي از معتادان تزريقي است و انجام غيربهداشتي اين قبيل اقدامات سرعت انتقال و گسترش ويروس HIV را افزايش ميدهد.
دكتر رضا ملكزاده، وزير سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، دربارة انجام غيربهداشتي اين اقدامات هشدار ميدهد و ميگويد: «نبايد ادعاي هر شخص يا مركزي را مبني بر انجام حجامت بهداشتي پذيرفت، مگر اينكه مورد تأييد وزارت بهداشت و معاونت سلامت باشد.»
آمار مبتلايان به بيماري ايدز به تفكيك استان در وزارت بهداشت محرمانه تلقي ميشود. زيرا اين ارقام ممكن است باعث ايجاد وحشت كاذب در استانهايي كه اين بيماري در آنها بسيار شايع است و نيز اطمينان كاذب در بقية مناطق شود. اما مردم هنوز هشداري را كه مسئولان استان سيستان و بلوچستان در مورد شيوع بالاي HIV در اين استان دادهاند از ياد نبردهاند. بسياري از مردان ساكن اين استانها براي پيدا كردن كار به كشورهاي اطراف مهاجرت كردهاند و، در بازگشت، ويروس HIV را براي همسران خود به سوغات آوردهاند. به علت طولاني بودن زمان دوري شخص مهاجر از خانواده، امكان اقدام به رفتارهاي پرخطر وجود دارد. بنابراين در تمام نقاط دنيا جمعيتهاي مهاجر جمعيتهاي پرخطري از نظر ابتلا به ايدز تلقي ميشوند.
در مرزهاي شمالي ايران نيز ورود هفتگي نزديك به يك هزار دختر و زن روسي، به منظور فروش و عرضة كالا در 35 كيلومتري آستارا، در انتقال ويروس بيتأثير نيست. در بقية بندرهاي تجاري استان گلستان هم اين خطر وجود دارد.
به گفتة دكتر بهرام يگانه، وزارت بهداشت براي جلوگيري از انتقال ايدز از مرزهاي شمالي، كيفهاي بهداشتي تهيه كرد. در داخل اين كيفها صابون، مسواك، خميردندان، نخ دندان، و كاندوم به همراه راهنماي استفاده قرار داد. كيفهاي بهداشتي در ميان افرادي كه در مرز ايران و جمهوريهاي تازه استقلاليافتة شمالي تردد ميكردند رايگان توزيع شد. اما هنوز برنامة مدون و سازمانيافتهاي براي جلوگيري از گسترش ويروس ايدز در ميان زنان روسپي و مشتريان آنها وجود ندارد. دكتر مسعود پزشكيان ميگويد: «ما بهدليل مسائل اعتقادي و فرهنگي نميتوانيم در اين مورد بهطور رسمي و علني فعاليت كنيم. درحالحاضر همكاران دانشگاههاي علوم پزشكي در حال شناسايي گروههاي با رفتار پرخطر هستند تا بتوانيم نسبت به آگاهي، آموزش، پيشگيري و درمان آنها اقدام كنيم. وزارت بهداشت با تأمين داروي رايگان، وسايل پيشگيري و توسعة بحث آموزش از گروههاي دانشگاهي حمايت ميكند.»
زنان، قربانيان خاموش
از 1985 تاكنون، آمار زنان بزرگسال مبتلا به ايدز از 35 درصد كل تعداد مبتلايان به 48 درصد افزايش داشته است. همچنين، 60 درصد از مبتلايان به ايدز 15 تا 24 سال را زنان تشكيل ميدهند.
كوفي عنان، دبيركل سازمان ملل متحد، در پيام خود بهمناسبت روز جهاني زن، در 8 مارس 2004 ميلادي برابر با 18 اسفند 1382، بر نقش حياتي زنان در مبارزه با اپيدمي جهاني ايدز تأكيد كرده است. در سالهاي نخستين كشف بيماري ايدز، گروه زيادي از محققان و جامعهشناسان گمان ميكردند كه ايدز بيمارياي است كه عمدتاً مردان را مبتلا ميكند. در يك دهة گذشته، آمارها نشان داد كه زنان كمتر تحت تأثير اين بيماري بودهاند. اما امروزه زنان بار مخرب اين اپيدمي را بهدوش ميكشند.
ميزان آلودگي زنان جوان افريقايي بهمراتب بيشتر از مردان جوان است. در سراسر جهان، حداقل نيمي از افرادي كه بهتازگي به اين بيماري مبتلا ميشوند زناند و، در ميان افراد كمتر از 24 سال، دختران و زنان جوان نزديك به دوسوم افراد حامل ويروس را تشكيل ميدهند.
اگر اين ميزان آلودگي ادامه پيدا كند، بهزودي اكثر افراد آلوده به بيماري ايدز را در جهان زنان تشكيل خواهند داد.
كوفي عنان در بخشي از پيام خود گفت: «زنان فقير بهدليل ابتلا به ايدز كمكم امنيت اقتصادي خود را بيش از پيش از دست ميدهند و غالباً از حقوق مربوط به مسكن، مايملك، ارث و حتي خدمات بهداشتي مناسب محروم ميشوند. در مناطق روستايي، ايدز موجب از بين رفتن نظامهايي شده است كه طي قرنها، در زمان قحطي و خشكسالي، به زنان براي حل مشكلاتي نظير تغذية خانوادههايشان كمك ميكرد. در نتيجه اين امر باعث ازهمپاشيدگي خانوادهها، مهاجرت و نهايتاً افزايش خطر آلودگي به ويروس HIV شده است. ايدز دختران را به علت مراقبت از اقوام بيمار، كمك براي حمايت از خانواده يا فرار از خانه مجبور به ترك تحصيل ميكند. در نتيجه آنان بيشتر به ژرفاي فقر سقوط ميكنند. فرزندان آنان كمتر شانس رفتن به مدرسه دارند و امكان اينكه بيشتر به اين بيماري آلوده شوند وجود دارد. بنابراين جامعه چندين برابر هزينة بيشتري براي تأثير مخرب ايدز بر زنان ميپردازد.»
در مقايسه با مردان، زنان كمتر داراي شريك جنسي خارج از ازدواج هستند و زنان كمتر از مردان مواد مخدر تزريق ميكنند، پس چرا آسيبپذيري زنان در برابر بيماري ايدز بيشتر است؟
كوفي عنان اين عوامل را برميشمارد: «فقر، تجاوز، خشونت، نبود اطلاعات، اجبار ازدواج با مردان مسن و مرداني كه چندين شريك جنسي دارند.»
دكتر ميترا معتمديهروي، رئيس ادارة ايدز وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، پيشبيني ميكند كه در آينده با افزايش تعداد مبتلايان زن در مقايسه با مبتلايان مرد در كشور روبهرو خواهيم شد. او ميگويد: «در كشور ايران، درحالحاضر نسبت مبتلايان زن و مرد، در مقايسه با گذشته، تغيير محسوسي نداشته است و همچنان مردان 95 درصد مبتلايان را تشكيل ميدهند. ولي در آينده به سمت تغيير اين نسبتها و افزايش شمار زنان مبتلا به ايدز حركت خواهيم كرد.»
متأسفانه در 70 درصد از زنان آلوده به ويروس HIV در ايران، انتقال از طريق تماس جنسي با همسر آلوده صورت گرفته است.
دكتر معتمديهروي ميگويد: «زنان، به علت وضعيت فيزيولوژيكي و اجتماعي، نسبت به ويروس ايدز آسيبپذيرتر از مرداناند. بنابراين، انتظار ميرود تعداد زنان مبتلا به بيماري ايدز در كشور افزايش يابد.»
اولين زن آلوده به ويروس HIV در ايران در 1368 شناسايي شد. اين زن يك سال بعد جان سپرد. در مردان ايراني، شايعترين شيوة آلودگي به ويروس ايدز استفاده از سوزن و سرنگ آلوده هنگام تزريق مواد مخدر است، درحاليكه بيشتر زنان مبتلا به ايدز از طريق رابطة جنسي ناسالم آلوده شدهاند. همانطور كه گفته شد، زنان 5 درصد از جمعيت آلوده به ويروس HIV كشورمان را تشكيل ميدهند كه 46 درصد از اين تعداد متأهلاند. نكتة قابل تأمل در آمارها اين است كه احتمال انتقال ويروس از مرد به زن 20 برابر بيشتر از احتمال انتقال آن از زن به مرد است.
ايدز و محروميت از حقوق اجتماعي
بدنامي بيماري ايدز باعث پايمال شدن حقوق اجتماعي افراد آلوده به ويروس ميشود. افراد جامعه فرد آلوده را طرد ميكنند و در نتيجه او از فعاليتهاي اجتماعي و اشتغال محروم ميماند. به او حتي در مراكز ارائة خدمات بهداشتي و درماني نيز بيتوجهي ميشود. بنابراين ايدز، به همان اندازه كه يك مشكل بهداشتي است، معضل اجتماعي نيز هست. ايدز ارتباط تنگاتنگي با مصرف مواد مخدر، همجنسگرايي و فحشا دارد كه، در تضاد با ارزشهاي مذهبي، اجتماعي و فرهنگي بسياري از جوامع، بيماران نه بهعنوان افرادي دردمند كه افرادي خاطي و گناهكار در اذهان عمومي محاكمه ميشوند. همسران و فرزندان چنين اشخاصي نيز در معرض اتهاماند و رفتار تبعيضآميزي با آنها ميشود. اينها همه پيامد ناآگاهي مردم از بيماري ايدز است. با وجود تلاش فراوان مراكز بهداشتي و درماني براي آگاهسازي مردم در مورد راههاي انتقال ايدز، متأسفانه سوءتفاهمها هنوز وجود دارد. ايدز قرنطينه ندارد و از طريق فعاليتهاي روزمره منتقل نميشود. بنابراين اينكه خانوادة بيمار مبتلا به ايدز، او را در اوج درد و احساس نياز، طرد ميكنند بسيار غمانگيز است.
برخوردهاي غلط افراد جامعه با مبتلايان به ايدز آنها را وادار به مخفيسازي بيماري ميكند. در نتيجه، اطلاعات لازم در زمينة راههاي انتقال و پيشرفت بيماري در اختيار وي قرار نخواهد گرفت. ايدز بيماري جوانان است. يك جوان موفق ناگهان تمام حقوق اجتماعي خود را از دست ميدهد و از كسب درآمد براي امرار معاش خود و خانواده محروم ميماند. نتيجة چنين روندي فقر و ناتواني است كه گريبانگير او و اعضاي خانوادهاش ميشود. از دست دادن شغل و محروميت از حق استخدام مبتلايان به ايدز را از زندگي طبيعي باز داشته است، از اين رو، سازمان بينالمللي كار حقوق زير را براي كاركنان در نظر گرفته است: 1. كارفرمايان پيش از استخدام افراد يا در حين اشتغال آنها نبايد از افراد آزمايش HIV بخواهند؛ 2. وضعيت افراد از نظر ابتلا داشتن يا ابتلا نداشتن به ايدز نبايد ملاك استخدام يا اشتغال آنان قرار گيرد و كاركنان مبتلا به ايدز موظف به افشاي جواب آزمايش HIV مثبت خود نيستند.
حتي كاركنان مراكز بهداشتي و درماني و متخصصان رشتههاي علوم پزشكي نيز با مبتلايان به ايدز رفتار تبعيضآميزي دارند. اجتناب از ارائة خدمات، ايزوله كردن بيمورد، بيحرمتي و بيتوجهي از جملة اين رفتارهاست.
رئيس ادارة ايدز وزارت بهداشت از وجود بخشنامهاي خبر ميدهد كه مراكز درماني و گروه پزشكي را ملزم به پذيرش افراد آلوده به ويروس ايدز و ارائة خدمات پزشكي به آنها ميكند. او ميگويد: «بخشنامهها بهتنهايي بيفايدهاند. شايد در اين زمينه به قوانيني احتياج داريم. هرچند بهنظر ميرسد تدوين قانون هم بهتنهايي نميتواند مشكلات را برطرف كند. متأسفانه بهكرات شاهد برخوردهاي ناشايست با مبتلايان به ايدز يا اجتناب از ارائة خدمات پزشكي و دندانپزشكي همكاران هستيم.»
اما مظلومترين قربانيان ايدز كودكاناند. كودكي كه از مادر آلوده متولد شده از حمايت والدين و اجتماع محروم ميماند. گاه اين كودكان مسئوليتهايي نظير مراقبت از والدين بيمار و كسب درآمد براي خانواده را بر عهده دارند. برخورداري از حق آموزش و تحصيل در مراكز عمومي از جمله نيازهاي اولية كودكان بيمار محسوب ميشود كه در بسياري از كشورها از آن محروماند. بر طبق اعلامية حقوق بشر، محروم كردن يك كودك از آموزش و تحصيل به علت ابتلاي وي به بيماري ايدز تجاوز به حقوق اولية بشر است.
دكتر صادق راشد، مدير منطقهاي يونيسف در جنوب آسيا، اعلام كرده است: «پنج ميليون كودك در هشت كشور جنوب آسيا مبتلا به ايدز هستند بدون آنكه بدانند چرا.» وي رهبران مذهبي سرشناس پنج دين بزرگ الهي را فراميخواند تا با كمك هم به جنگ همهجانبه با اين بحران خانمانسوز بروند.
آموزش، تنها راه پيشگيري
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي كلينيكهاي مثلثي راهاندازي كرده است. سه رأس مثلث نمادين فعاليتهاي اين كلينيكها شامل مشاوره و درمان اعتياد، مشاوره و درمان ايدز، مشاوره و درمان بيماريهاي آميزشي به غير از ايدز است. در بخش مشاوره و درمان ايدز، هدف طولاني كردن مرحلة كمون بيماري ايدز است. درمان ايدز بسيار پرهزينه است. افرادي كه در مرحلة فعال بيماري ايدز هستند سالانه به داروهايي با قيمت تخميني شش ميليون تومان نياز دارند كه تمام اين هزينه را وزارت بهداشت و درمان ميپردازد.
كلينيكهاي مثلثي با حفظ كلية اصول رازداري و تنها با ارائة يك كُد به بيمار مبتلا به ايدز و بدون دريافت اطلاعات شخصي به اين بيماران كمك ميكنند.
دكتر مينو محرز فعاليت اين كلينيكهاي مثلثي را تشريح ميكند: «اولين كلينيك مثلثي در كرمانشاه تأسيس شد كه بعدها بهترين مركز مشاوره شناخته شد. بيماران به مكانهايي احتياج دارند كه پاسخگوي آنها باشد. كلينيكها ابتدا در سه نقطة كشور تأسيس شدند، به همين علت، به آنها كلينيكهاي مثلثي گفته ميشود. درحالحاضر اين كلينيكها در اكثر نقاط كشور تأسيس شدهاند. پزشكاني كه در اين كلينيكها فعاليت ميكنند بيماران را معاينه ميكنند و كارهاي اوليه مانند واكسيناسيون و آزمايشهاي تشخيصي را براي آنان انجام ميدهند. همچنين به آنها مشاوره ميدهند.»
اما به گفتة دكتر محبوبه حاج عبدالباقي، رئيس بخش عفوني بيمارستان امامخميني، اطلاعات بيماران مبتلا به ايدز دربارة اين بيماري بسيار كم است. حال آنكه آموزش مهمترين و مؤثرترين راه جلوگيري از انتقال اين بيماري است. وي ميگويد: «بايد برخوردها در سطح جامعه بهگونهاي باشد كه صحبت از اين مسائل و بيان مشكلات امري عادي تلقي شود. همچنين، بايد به جوانان، كه گروه در معرض خطر ابتلا به بيماري ايدز هستند، راههاي محفوظ ماندن از خطر را آموزش دهيم.»
به گفتة دكتر حسين حاتمي، متخصص بيماريهاي عفوني و گرمسيري، اساسيترين راه براي كنترل ايدز مبارزه با نابسامانيهاي اجتماعي و فقر فرهنگي است. او پيشنهاد ميكند: «مسئولان بهداشت مدارس بايد به نوجوانان بياموزند كه اعتياد تزريقي، داشتن شركاي جنسي متعدد و رفتارهاي مخاطرهآميزي كه منجر به زنداني شدن ميشود خطر ابتلا به ايدز را افزايش ميدهد.»
برخي منابع خبري به نقل از وزارت بهداشت تعداد مبتلايان كمتر از 19 سال را در كشور 140 نفر اعلام كردهاند. اين آمار نگرانكننده لزوم توجه به آموزش دانشآموزان و نوجوانان را نشان ميدهد.
در اواخر سال گذشته، علي زرافشان، مديركل دفتر تأليف و برنامهريزي كتب درسي وزارت آموزش و پرورش، در گفتوگو با رسانههاي داخلي، از توزيع حدود دو ميليون جزوة آموزشي «پيشگيري از ايدز» در دبيرستانهاي سراسر كشور خبر داد. دبيران زيستشناسي مقطع اول دبيرستان ملزم به گذراندن دورههاي آموزشي ويژهاي براي آموزش دانشآموزان شدند و تدريس جزوة «پيشگيري از ايدز» بهعنوان فصلي از كتاب درس زيستشناسي اجباري شد. در اين جزوه، كه به زباني ساده نوشته شده، دانشآموزان با ويروس ايدز، راههاي انتقال بيماري و نحوة مقابله با آن آشنا ميشوند. با اجراي اين برنامة آزمايشي، در سال تحصيلي جاري طرح مشابهي به شكل گستردهتر در مدارس كشور اجرا خواهد شد.
اما هنوز فقدان آموزش به نحو چشمگيري در گروههاي مختلف اجتماعي به چشم ميخورد و فقط 23 مركز مشاورة بيماريهاي رفتاري براي آموزش و مشاورة بيماران ايدز در ايران وجود دارد.
در اين ميان، رسانههاي ديداري، شنيداري و نوشتاري نقش بسيار مهمي در آگاهسازي مردم و پيشگيري از بيماري ايدز دارند. در كشورهاي اروپايي، ساخت فيلمهاي مستند آموزشي ايدز بهويژه براي جوانان تجربهاي موفق در آگاهسازي عمومي بوده است. جوانان تمايل زيادي به شنيدن نصيحت ندارند. با ساخت فيلمهاي آموزشي ميتوان ابعاد اين بيماري را به تصوير كشيد و راههاي پيشگيري را آموزش داد. ساخت فيلم مستند داستاني 75 دقيقهاي به نام متولد ايدز، بهكارگرداني عليرضا رزازيفر، از جملة اين تلاشهاست. اين فيلم كه با ساختاري دراماتيك بيماري ايدز و زندگي بيماران مبتلا را به تصوير ميكشد زير نظر كارشناسان و متخصصان نامداري نظير دكتر مينو محرز، دكتر رسولينژاد و دكتر ستايش تهيه شده است.
تجربة جهاني مقابله با ايدز نشان داده است كه وزارت بهداشت نميتواند بهتنهايي اين وظيفة سنگين را بر عهده گيرد و دخالت نيروهاي مردمي بدون ترديد اجتنابناپذير است.
در ايران نيز مانند ساير كشورهاي جهان نقش سازمانهاي غيردولتي در فعاليتهاي ضد ايدز روزبهروز پررنگتر ميشود.
دكتر صديقه ضيائي، رئيس مؤسسة تحقيقات، بازتواني و بهبود زندگي زنان، در كارگاه آموزشي مشاوره در ايدز، كه اواخر تيرماه سال جاري بههمت مركز امور مشاركت زنان نهاد رياستجمهوري و مؤسسة تحقيقات، بازتواني و بهبود زندگي زنان برگزار شد، نقش سازمانهاي غيردولتي در كنترل بيماري ايدز را بسيار مفيد دانست و گفت: «عوامل ملي و مذهبي هر جامعه در ميزان گسترش بيماري ايدز و نوع برخورد آنان با اين بيماري مؤثرند. نهادهاي مدني كه از دل جامعه برخاستهاند، با آگاهي از وضعيت بومي و فرهنگي هر كشور، در مسير پيشبرد برنامههاي جهاني كنترل و مبارزه با ايدز فعاليت ميكنند. سازمانهاي غيردولتي خود جمعي را بهكار ميگيرند و همكاريهاي منطقهاي را جذب ميكنند. در اين ميان سازمانهاي زنان با توانمندسازي و آموزش زنان آنان را با راههاي پيشگيري از ايدز آشنا ميكنند و وسايل لازم براي اين كار را بهآساني در اختيار داوطلبان قرار ميدهند. همچنين، اين سازمانها، با تلاش براي رفع تبعيضهاي جنسيتي، عرصه را براي فعاليت زنان براي مبارزه با ايدز فراهم ميكنند، زيرا در جوامعي كه خشونت جنسي نسبت به زنان وجود دارد، زنان بيشتر از مردان قرباني ايدز ميشوند.»
عملي كردن شعار «هر نوع رابطة جنسي خارج از چارچوب ازدواج ممنوع» از ديگر راههاي كنترل بيماري ايدز است. بايد به افراد جامعه تعليم داد كه، در يك زندگي زناشويي طولاني، درصورتيكه زوج جنسي نسبت به هم وفادار باشند و خود را به رعايت اصول اخلاقي ملزم كنند، خطر انتقال ويروس ايدز از طريق تماسهاي جنسي آنها را تهديد نخواهد كرد. اما هرگونه رابطة جنسي خارج از اين چارچوب مشكوك و پرخطر است.
آزمايش ايدز قبل از ازدواج
براساس آمارهاي جهاني، از هر 10 نفر آلوده به ويروس ايدز در جهان، 9 نفر از ناقل بودن خود بياطلاعاند. بنابراين پيشنهاد معاونت اجتماعي سازمان بهزيستي مبني بر اجباري كردن آزمايش ايدز پيش از ازدواج بيجا نيست. اما از آنجا كه صحبت دربارة بيماري ايدز در ايران هنوز تابوست، مسئولان دربارة اجباري كردن اين آزمون اختلاف نظر دارند. وزارت بهداشت، كميتة مبارزه با ايدز و سازمان انتقال خون بهشدت با اين اقدام مخالفت كردهاند و اين كار را فاقد ارزش علمي و اجتماعي ميدانند.
دكتر گويا، رئيس مركز مديريت بيماريهاي وزارت بهداشت، ميگويد: «تست قبل از ازدواج ايدز در هيچ جاي دنيا انجام نميشود. ما بايد سطح آموزش همگاني را بهحدي برسانيم كه افراد با سابقة رفتارهاي پرخطر داوطلبانه براي آزمايش ايدز مراجعه كنند.»
گروهي از مخالفان هزينة سنگين اين قبيل آزمونها را علت مخالفت خود ذكر ميكنند و گروهي ديگر بار رواني تحميلشده بر زوجها را. اما شايد با رايگان كردن آزمايش ايدز قبل از ازدواج و محرمانه نگه داشتن نتايج بتوان از بار رواني اين اقدام كاست.
گاه براي تشخيص قطعي ايدز، انجام سه نوبت آزمايش جداگانه لازم است، زيرا اين آزمون موارد مثبت و منفي كاذب زيادي دارد. از زماني كه ويروس وارد بدن فرد ميشود تا هنگامي كه نتيجة آزمون مثبت شود فاصله وجود دارد. ممكن است اين فاصله شش هفته تا شش ماه باشد. در موارد نادر، اين زمان تا حدود شانزده ماه است. به اين مرحله، مرحلة پنجره ميگويند. در مرحلة پنجره، فرد آلوده و آلودهكننده است، ولي نتيجة آزمايش او بهطور كاذب منفي ميشود. بنابراين داشتن يك تست منفي به معناي آلوده نبودن به ويروس HIV نيست. اين روند ممكن است يك سال طول بكشد. در اين صورت خانوادهها بايد تا زمان مشخص شدن نتيجة قطعي در انتظار بمانند.
درحالحاضر انجام آزمونهاي تشخيصي براي تالاسمي و بيماريهاي آميزشي و نيز اعتياد به مواد مخدر براي ازدواج ضروري است و زوجهاي جوان بايد براي ازدواج قانوني نتيجة اين آزمايشها را به دفتر ثبت ازدواج ارائه دهند. اما انجام آزمايش تشخيص ايدز براي ازدواج اجباري نيست و زوجين ميتوانند داوطلبانه با تقبل هزينهها اين آزمون را انجام دهند
riftaina
09-29-2010, 11:09 AM
بیماری آلزایمر
آلزایمر با از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن آدرس ها و اسم ها آغاز می شود و کم کم تا آنجا پیش می رود که فرد حتى راه بازگشت به خانه را فراموش می کند.
در سال ۱۹۰۶ میلادى آلویس آلزایمر پزشک آلمانى پس از 20 سال تحقیق توانست تعریفى علمى از این بیمارى ارائه دهد. این بیمارى براى قدردانى از یک عمرتحقیق آلویس آلزایمر،«آلزایمر» نامیده شده است. آلزایمر که به بیمارى پیرى معروف است در واقع چیزى بیشتر از یک فراموشى ساده است.
بیمارى آلزایمر در واقع مشکلى مغزى است. مغز ما از میلیون ها سلول عصبى تشکیل شده است. هر دسته از این سلول هاى عصبى با هم تشکیل یک بخش را می دهند و هر بخش عهده دار یک مسؤلیت است. به عنوان مثال بخش بینایى که در ناحیه پشت سرى قرار گرفته، مسئول بررسى اطلاعاتى است که از چشم ها آمده است. بدین ترتیب ما تشخیص می دهیم که چه دیده ایم.
این سلول هاى عصبى براى بررسى و انتقال اطلاعات (http://zistbank1.blogfa.com/)با یکدیگر و با بخش هاى دیگر در ارتباطند. این ارتباط به صورت جریان الکتریکى کوچکى است که از یک سلول به سلول بعدى انتقال پیدا می کند. اما چون این سلول ها به یکدیگر نچسبیده اند، بین آنها یک فضاى خالى کوچک وجود دارد.
این فضاى خالى کوچک توسط یک ماده شیمیایى مخصوص پر می شود که انتقال جریان الکتریکى بین سلول ها را سریعتر و آسانتر می کند. این ماده شیمیایى مخصوص که “سروتونین” نام دارد، توسط خود مغز ترشح می شود.
با بالا رفتن سن و پیر شدن سلول ها، ترشح این ماده شیمیایى یا سروتونین کاهش می یابد، بدین ترتیب ارتباط بین سلولى و انتقال اطلاعات دچار مشکل می شود.
این مشکل بیشتر از همه در بخش حافظه و خاطرات خود را نشان می دهد. خاطره ها ترکیبى هستند از یادآورى دیده ها و شنیده ها و احساسات که براى یاداورى آن ها مغز نیاز به برقرارى یک ارتباط پیچیده سلولى بین همه بخش ها دارد. به همین علت با بالا رفتن سن و کم شدن ترشح سروتونین در مغز، خاطره ها کمرنگ یا فراموش می شوند.
در بیمارى آلزایمر ترشح سروتونین به شدت کاهش می یابد. اما این مسئله همیشه به علت پیر شدن سلول ها نیست. سکته مغزى که باعث از دست رفتن بخشى از سلول هاى مغز می شود یا شوک عاطفى پس از دست دادن عزیزى می توانند خطر ابتلا به آلزایمر افزایش دهند.
آلزایمر با از دست دادن حافظه کوتاه مدت، فراموش کردن آدرس ها و اسم ها آغاز می شود و کم کم تا آنجا پیش می رود که فرد حتى راه بازگشت به خانه را فراموش می کند. بیمارى آلزایمر متاسفانه درمانى ندارد اما می توان از پیشرفت آن جلوگیرى کرد.
داشتن زندگی هاى فعال، شرکت در برنامه هاى جمعى، گوش کردن به اخبار و از همه مهم تر یاد گرفتن یک چیز جدید مثل یک زبان جدید، مغز را فعال نگاه می دارد. براى تقویت حافظه نیاز به داروى خارجى و گران قیمت نیست.
مصرف خشکبار به خصوص فندق به تقویت حافظه کمک می کند. فندق داراى پیش ماده سروتونین است. مصرف فندق باعث افزایش ترشح این ماده شیمیایى مخصوص در مغز می شود.
تحقیقات اخیر محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نشان میدهد بیماری آلزایمر یک بیماری ژنتیکی است.به نقل از مجله علمی جنرال فیزیک، محققان دانشگاه کالیفرنیای جنوبی با انجام آزمایش بر روی 1200 مورد دو قلو اعلام کردند که 71 درصد از موارد ابتلا به بیماری آلزایمر به دلایل ژنتیکی صورت میگیرد.تحقیقات محققان نشان داد، بیماری آلزایمر به 2 روش بروز میکند، اول به دلایل ژنتیکی و بعد عوامل محیطی.
تحقیقات بعدی نشان داد که عوامل ژنتیکی از اهمیت بیشتری نسبت به عوامل محیطی برخوردار هستند.
به گفته محققان بروز بیماری آلزایمر تا 71درصد به دلایل ژنتیکی و 21درصد به دلایل محیطی انجام میشود.
تحقیقات قبلی نیز ثابت کردهاند که وقوع بیماری آلزایمر تا 95درصد بعد از 60سالگی رخ میدهد.
علائم این بیماری با از دست دادن قدرت حفظ اطلاعات بخصوص حافظه موقت در دوران پیری آغاز شده و به تدریج با از دست دادن قدرت تشخیص زمان، افسردگی، از دست دادن قدرت تکلم، گوشه گیری و سرانجام مرگ در اثر ناراحتیهای تنفسی به پایان میرسد. مرگ پس از ۵ تا ۱۰ سال از بروز علائم اتفاق میافتد، اما بیماری حدود ۲۰ سال قبل از ظهور علائم آغاز شده است. این بیماری با از دست رفتن سیناپس های نورون ها در برخی مناطق مغز، نکروزه شدن سلولهای مغز در مناطق مختلف سیستم عصبی، ایجاد ساختارهای پروتئینی کروی شکلی بنام پلاکهای پیری (SP) در خارج نورونهای برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشتهای بنام NFT در جسم سلولی نورونها، مشخص میشود.
پروتئنهای آمیلوئیدی
در بیماری آلزایمر ساختارهای پروتئینی کروی شکلی در خارج نورونهای برخی مناطق مغز و ساختارهای پروتئینی رشتهای در جسم سلولی نورونها، تشکیل میشود. این ساختارهای پروتئینی که به آنها اجسام آمیلوئیدی گفته میشود، در اثر برخی تغیرات درپروتئوم سلولهای عصبی وبهم خوردن تعادل و تغییر در میزان و یا ساختار پروتئینهای پرسینیلین، آپولیپوپروتئینE، سینوکلئین، و پپتید آمیلوئیدبتا، ایجاد میشود. یکی از مهمترین پروتئینهایی که در ایجاد آلزایمر نقش دارد، پروتئین پیش ساز آمیلوئید (APP ) نام دارد، این پروتئین در سلولهای دستگاه عصبی بیان میشود و در اتصال سلولها بهم، تماس سلولها و اتصال به ماتریکس خارج سلولی و اسکلت سلولی نقش دارد. پروتئین APP بوسیله سه نوع آنزیم پروتئولیتیک پردازش میشود. آنزیمهای آلفا، بتا و گاما- سکرتاز، به ترتیب پروتئین APP را در اسیدهای آمینه ۶۷۸، ۶۷۱ و ۷۱۱برش میدهند. با اثر آنزیمهای گاما و بتا سکرتاز بر پروتئین APP، به ترتیب، پپتیدهایی بنام آمیلوئیدبتا۴۰ (دارای ۴۰ اسید آمینه)وآمیلوئیدبتا۴۲ (دارای ۴۲ اسیدآمینه)ایجاد میشوند. در حالت عادی مقدار این قطعات در سلولها کم است و به سرعت تجزیه میشود اما اگر در پروتئوم سلولهای عصبی این تعادل برهم بخورد و مقدار این قطعات افزایش یابد، ساختارهای پروتئینی کروی و درنتیجه آلزایمر ایجاد میشود. در بیماران مبتلا بهسندروم داون ( تریزومی ۲۱) میزان بیان پروتئین APP افزایش مییابد و علائمی شبیه آلزایمر مشاهده میشود که میتواند به علت افزایش مقدار پپتید آمیلوئید بتا۴۲ باشد زیرا ژن پروتئین APP بر روی کروموزوم ۲۱ قرار دارد.
دانشمندان توانسته اند پروتئینی بدست آورند که به باور آنها شروع بیماری آلزایمر را سرکوب می کند
.این یافته توسط یک گروه تحقیق بین المللی با هدایت دانشگاه تورونتو اعلام شده است.
را کشف کرده اند که تولید یک ماده سمی در مغز به نام TMP21 محققان پروتئینی به نام
بتا – آمیلویید را سرکوب می کند.بتا آمیلویید ماده ی اسرارآمیز و مهمی است که باعث تخریب سلول های
مغزی در بیماران آلزایمری می گردد.تخریب سلولهای مغزی به تدریج با اختلال حافظه،نغییرات رفتاری و مجموعه ی علایمی آشکار می شود که نشانگان دمانس از آنها تشکیل شده است.
نکته جالب در این تحقیق آن است که پروتیین یاد شده فاقد تاثیر منفی بر سایر فعالیت های سلولی است و تنها بر روی عامل مخرب بیماری آلزایمر موثر است
دید کلی
بیماری آلزایمر 2 تا 5 درصد اشخاص مسن را دربر میگیرد و گاهی هم بر اشخاص جوانتر حمله میکند. به نظر میرسد که بیماری آلزایمر در اثر فاسد شدن سلولهای منطقه هیپو کامپ که معمولا مقدار زیادی استیل کولین تولید میکنند بوجود میآید. سلولهای مغزی یا نرونهایی که آسیب دیدهاند پلاکهایی جمع میکنند و به تعداد زیادی میمیرند. منطقه آسیب دیده مغز و استیل کولین در تشکیل خاطرات جدید وارد عمل میشوند به همین دلیل یکی از نشانههای اصلی بیماری آلزایمر عدم توانایی در تحکیم یک یادگیری تازه (مثل یادآوری آدرس تازه) و دشواری در جهتیابی است. اما خاطرات رویدادهای دور معمولا کمتر آسیب میبینند.
علت بیماری
تقریبا 10 درصد افراد بالای 60 سال ، زوال عقل دارند و حدود نیمی عقل دارند از آنها مبتلا به آلزایمر میباشند. آلزایمر نوعی بیماری ناهمگن از نظر ژنتیکی است که در تمام نژادها دیده میشود. 5 درصد بیماران دچار بیماری خانوادگی با تظاهر زود هنگام ، 15 - 25 درصد دچار بیماری خانوادگی با تظاهر دیررس ، 75 درصد مبتلا به بیماری تک گیر میباشند. 10 درصد موارد آلزایمر خانوادگی ، توارث اتوزومی غالب و بقیه چند عاملی را نشان میدهند.مهمترین یافتههای شناختی بیماری آلزایمر ، رسوب دو پروتئین رشتهای پپتید بتاآمیلویید تاو در مغز میباشند. پپتید بتاآمیلویید که از پروتئین رمز گردانی شده توسط یکی از ژنهای مستعد کننده به بیماری آلزایمر خانوادگی بوجود میآید، در پلاکهای آمیلویید یا پیری در فضای خارج سلولی مخ مبتلایان به آلزایمر یافت میشود. پلاکهای آمیلویید ، حاوی پروتئینهای دیگر علاوه بر بتاآمیلویید میباشند. از جمله آپولیپو پروتئین E که این هم توسط نوعی ژن مستعد کننده به آلزایمر (APOE) رمز گردانی میشود.اشکال هیپر فسفریله پروتئین تاو (Tau) ، کلافهای نورو فیبریلاری را تشکیل میدهند که برخلاف پلاکهای آمیلویید در داخل نورونهای آلزایمر یافت میشوند. تاو یک پروتئین مرتبط با میکرو توبولهاست که بطور وافری در نورونهای مغز بروز مییابد. این پروتئین ، تجمع و پایداری میکروتوبولها را که بر اثر فسفوریلاسیون کاهش مییابد، تقویت میکند. تشکیل کلافههای و نورو فیبریلازی تاو ظاهرا یکی از علل استحاله نورونی در بیماری آلزایمر است.
علائم بیماری
در اکثر موارد ، بیماری آلزایمر در اشخاص مسن و در فاصله زمانی 8 تا 20 سال به تدریج رشد میکند. قربانی این بیماری ، ابتدا افت حافظه پیدا میکند و اغلب گم شدن حتی در خانه خود بیمار نیز پیش میآید. به مرور زمان ، بیمار جهتیابی خود را به شدت از دست میدهد، اشخاص و حتی اعضای خانواده خود را نمیشناسد، هیجانهای کودکانه نشان میدهد و از عهده نظافت خود و لباس پوشیدن بر نمیآید.
پیشگیری مقدم بر درمان
سالمندانی که از بیماری آلزایمر یا از اختلالهای حافظهای سبک رنج میبرند، میتوانند عادات خود را انطباق دهند. همه ما ، پیر و جوان میتوانیم یک دفترچه یادداشت و یک مداد در جیب خود یا در کنار تلفن داشته باشیم و پیامهای خود را خیلی راحت در آن بنویسیم. ما حتی میتوانیم یک تقویم به همراه داشته باشیم و رویدادهای پیشبینی شده ، حتی کارهای روزمره را در آن بنویسیم.اشخاصی که از افت حافظه رنج میبرند، میتوانند روی روزهایی که سپری میشود خط بکشند. میتوانند از داروهایی استفاده کنند که مقدار آنها برای هر روز از هفته و ماه مشخص شده است. برقراری نظم روزانه و کمک گرفتن از وسایل کمک حافظه بسیاری از سالمندانی را که توانایی تشکیل خاطرات تازه را ندارند از دشواریهای حاد نجات دهد.
درمان
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">اگر یکی از اعضای خانواده دچار این بیماری است، حالت خصومت آنها را به خود نگیرید. محیط خانه را طوری تغییر دهید که فرد بیمار دچار آسیب بدنی نشود.
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">اگر مراقبت از یکی از اعضای خانواده که دچار این بیماری است را به عهده دارید، از دیگران درخواست کمک کنید تا بتوانید به خود استراحت دهید. از اینکه نیاز به استراحت و فراغت دارید احساس گناه نکنید حتی اگر بیمار از این مسأله احساس رضایت نداشته باشد.
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">اگر گروه حمایتی برای خانواده بیماران آلزایمر وجود دارد به آن بپیوندید و اگر وجود ندارد به ایجاد آن اهتمام ورزید.
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">افراد مراقبتکننده از بیمار میتوانند برخی از مشکلات بیمار را با اجرای بعضی کارها کاهش دهند. مانند تکرار ، برای بیمارانی که مشکلی در حافظه دارند شاید یادآوری مکرر کمککننده باشد. و اطمیناندهی که یک گفتگوی صمیمانه مختصر و در عین حال قوی میتواند بیمار مضطرب یا آشفته را آرام کند. و منحرف کردن ذهن بیمار ، که قدم زدن با بیمار میتواند در این زمینه کمککننده باشد.
فعالیت های فکری و بکاربردن قوه ی حافظه از بیماری الزایمر پیشگیری می کند
براساس یافته های دانشمندان دانشگاه Cleveland در Ohio افرادی که از نظر جسمی و فکری فعال هستند به مراتب کمتر از دیگران در معرض بیماری خطرناک الزایمر قرار می گیرند. در یک مطالعه بر روی 192 نفر بیمار و 358 نفر از افراد سالم این نتیجه بدست آمده که زندگی ساکت و بدون فعالیت جسمی و فکری باعث کم کاری و ناسالم ماندن مغز گردیده و در افرادی که آمادگی مبتلاشدن به بیماری الزایمر را دارند بروز بیماری را سرعت می بخشد. این محققین عقیده دارند که مغز هم مانند اعضای دیگر بدن به ورزش و فعالیت نیاز دارد و بکارنگرفتن آن باعث از بین رفتن قدرت تفکر می شود تقویت حافظه فقط با خواندن کتاب و فکرکردن امکان پذیر نیست بلکه معاشرت با دیگران ، مسافرت ، آموختن زبانی جدید، حفظ کردن شعر، آموختن موسیقی و غیره میتواند در این مورد مؤثر باشد
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">مصـرف گـوشـت ماهيهايي مثل قـزل آلا و مـاهــى سـارديـن بادارا بودن امگاسهاسيد چـرب خطر ابتلا به الزايمر را كاهش ميدهند.
نتيجه تحقيقات پژوهشگران دربـاره مـوشهـا موفقيت آميز بوده است.
فقط در آمريكا چهار ميليون و پانصد هـزار نفر از بيماري الزايمر رنج ميبرند.
رژيم غذايي مديترانهاي از ابتلا به آلزايمر پيشگيري ميكنديك مطالعه نشان ميدهد مصرف رژيم غذايي مديترانهاي خطر ابتلا به آلزايمر را بطور چشمگيري كاهش ميدهد. در اين تحقيق محققان رژيم غذايي و وضعيت سلامتي ۲۲۰۰نفر را در مدت بيش از چهار سال بررسي كردند. طبق اين مطالعه هر چه افراد بيشتر اين نوع تغذيه را رعايت كنند كمتر احتمال دارد به آلزايمر مبتلا شوند.
به گفته متخصصان آلزايمر، اين تحقيق شواهد ديگري در فوايد تغذيه سالم در پيشگيري از ابتلا به اين بيماري ارايه ميكند.
عموما از رژيم غذايي مديترانهاي به عنوان تغذيهاي سالم ياد ميشود.
اين رژيم غذايي سرشار از ميوه، سبزيجات و غلات، مقداري ماهي و مقدار بسيار كمي لبنيات و گوشت است.
“كليو بالارد” مدير تحقيقاتي انجمن آلزايمر انگليس گفت: اين مطالعه بزرگ شواهد ديگري در نقش تغذيه و شيوه زندگي در كاهش خطر آلزايمر ارايه ميكند.
بالارد افزود: اين مطالعه نشان ميدهد مصرف مداوم يك رژيم غذايي سالم ميتواند خطر ابتلا به آلزايمر را ۴۰درصد كاهش دهد، و بيانگر اهميت تغذيه سالم است.
وي گفت: رژيم غذايي سالم حاوي ميوه و سبزيجات تازه ، كنترل مرتب فشار خون و كلسترول خون، ورزش و جلوگيري از بالا رفتن وزن همگي در كاهش خطر زوال عقل در سنين بالاتر موثرند.
درمان آلزایمر با هورمون درمانیدرمان جایگزین با هورمون تستوسترون در مردان سالمند میتواند موجب بهبودی فرم خفیف آلزایمر شود. تیمی از پژوهشگران دانشگاه كالیفرنیا به تازگی دریافتهاند هورمون جنسی تستوسترون به طور مشخصی سبب بهبود كیفیت زندگی در افراد مبتلا به آلزایمر میشود.
در این مطالعه بیمارانی كه از هورمون درمانی استفاده كرده بودند همگی معتقد بودند میزان سلامت فیزیكی و روابط بین فردی آنها پس از مصرف تستوسترون تغییر چشمگیری كرده است.
از آنجا كه فرآیند سالخوردگی در مردان با كاهش هورمون تستوسترون همراه است، پژوهشگران حدس میزنند فقدان این ماده میتواند از مهمترین دلایل بروز مشكلات دوران سالمندی باشد كه از جمله آنها میتوان به آلزایمر اشاره كرد.
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">سیب، دشمن آلزایمرروشهای بسیاری پیشنهاد شده تا روند ابتلا به بیماری كاهش یابد و شاید مفید ترین و سودمند ترین این روشها، ژیم غذایی مناسب و كنترل شده برای سالمندان باشد.
عامل اصلی ایجاد آلزایمر، رادیكالهای آزاد اكسید كننده هستند كه با افزایش سن بیشتر تولید می شوند.
اگر میخواهید جلو تولید آنهار ا بگیرید یا تولید آنها را به حداقل برسانید روزی دو تا سه لیوان آب سیب و یا سه تا چهار عدد سیب میل كنید. مطمئن باشید كه ضرر نمی كنید.
<LI class=MsoNormal style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt 36pt; DIRECTION: ltr; LINE-HEIGHT: normal; unicode-bidi: embed; TEXT-ALIGN: right; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l0 level1 lfo1; tab-stops: list 36.0pt">زردچوبـه، ضد آلزایمرزردچوبه در درمان و پیشگیـری از بیماری آلزایمر موثر است.
محققان دریافتند زردچوبه یا رنگ دانه زرد موجود در ادویـه كاری پروتئین بتاامیلیوئیـد را در مغـز موشها تجزیه و از رسوب این پروتئین كه سبـب تخریب بافت مغز میشود جلوگیری میكند.
محققان معتقدند زردچوبه بیش از هر داروی دیگری در پیشگیری از تشكیل توده پروتئینی موثر است.
درطب سنتی هند، زردچوبه از هزاران سـال پیش به عنوان یك ماده ضدالتهاب در درمـان بیماریهای مزمن و ناتوان كننـده كـاربـرد داشته است.
این تحقیق نشان میدهد، میتوان از خـواص ضدالتهابی و آنتی اكسیـدان ایـن مـاده در بیماریهایی ماننـد سـرطان , آلـزایمـر و بیماریهای قلبی بهره برد.
براساس تحقیقات جدید، روشینوین برای مبارزه با پیشرفت بیماری آلزایمر، پیشنهاد شده است.
علت اصلی بیماری آلزایمر کاملا شناخته شده اما یکی از مواد مهمی که سبب بروز بسیاری از علایم این بیماری میشود، یک پروتئین به نام آمیلویید بتاپیتید AB است.
به گفته پزشکان این پروتئین به طور منظم در مغز انسان ساخته میشود با این حال در برخی شرایط تغییراتی در این پروتئین به وجود میآید و به یک ماده مضر تبدیل میشود.
محققان تلاش نمودند تا با تزریق یک آنتی بادی که در مغز به پروتئین AB متصل میشود، از اثرات مضر تجمع این ماده در مغز جلوگیری کنند و با این کار از ایجاد بیماری آلزایمر جلوگیری خواهد شد.
داروها
خیلی از داروهایی که برای مشکلات دیگر مورد استفاده قرار میگیرند میتوانند باعث گیجی یا خوابآلودگی شوند. این داروها را باید حتیالامکان قطع کرد. هماکنون داروهای زیاد دیگری تحت بررسی هستند. بعضی از آنها برای کنترل علایم آشفتگی مفید هستند. داروهای جدیدی که با نسخه پزشک تجویز میشوند ممکن است پیشرفت بیماری را در بعضی از بیماران به تأخیر اندازد.
*تاثیر بیوتكنولوژیك داروهای استاتین در كاهش خطرات آلزایمر
بر اساس آخرین نظرات متخصصان درمان بیماری آلزایمر در مركز تحقیقات بیماری آلزایمر در مركز تحقیقات این بیماری، مستقر در واحد بهداشت مركز درمانی دانشگاه ،PITTSBURGHاستاتین درمانی از روشهای مختلفی امكان كاهش خطر آلزایمر را برای افراد مبتلا فراهم میسازد.بر اساس گزارش شماره جدید بولتن بیوتكنولوژی، این بررسیها در مقاله جدیدی در AMERICAN JOURNAL OF MEDICINEبا عنوان استاتین درمانی، آزمون های بالینی، خطوط كلی و مسیرهای نوین به چاپ رسیده است.
بنابر مطالب این مقاله استاتینها علاوه بر خاصیت كاهش سطوح كلسترول احتمالا در سركوب تولید یك پروتئین آمیلوئید نیز تاثیرگذار هستند كه تصور می رود در فرآیند بروز بیماری آلزایمر نقش آفرین است.همچنین استاتینها عمل گردش خون را بهبود بخشیده و التهاب را در بدن كاهش میدهند.لازم به توضیح نیست كه همه خواص در كاهش خطر بیماری الزایمر مثبت و اثرگذار هستند.
این مجله رسمی انجمن استادان پزشكی آمریكاست كه در میان مجلات عمومی پزشكی در جهان دارای هشتمین ضریب مراجعه علمی است.شركت NYMOX PHARMACEUTICAL DORPحقوق پتنت استفاده از داروهای استاتین در پیشگیری و درمان بیماری آلزایمر در ایالات متحده و جهان را دار میباشد.این حقوق مالكیت موارد درمان بیماران در معرض الزایمر ناشی از خطرات مرتبط با عوامل عروقی را نیز در برمی گیرد.
استاتینها دستهای از داروهای كاهش دهند كلسترول هستند كه در تاریخ صنعت داروسازی جهان به مقام پرفروشترین قرصهای تجویز شده دست یافتند.فروش جهانی این محصولات در سال ۲۰۰۴میلادی تا ۲۶میلیارد دلار برآورد شده است.بیماری آلزایمر علت اصلی عدم تعادل رفتار و فراموشی در سنین كهولت بوده و تنها در ایالات متحده دامنگیر بیش از ۴/۵میلیون نفر است.امكان بالقوه بكارگیری استاتینها در درمان بیماری آلزایمر در مقالات و مراجع مختلفی ارزیابی و سنجیده شده است كه در این میان توجه محققان بر مكانیزهای احتمالی عمل استاتین در ممانعت یا كاهش پیشرفت این بیماری بوده است.لازم به ذكر است بولتن بیوتكنولوژی برای بالا بردن كیفیت و پویایی مطالب از تمام خوانندگان دعوت به همكاری كرده و برای شنیدن هر گونه اظهار نظر، پیشنهاد راهبردی، انتقاد سازنده و دریافت مطالب و مقاله سودمند در زمینههای تخصصی، عمومی و كاربردی بیوتكنولوژی اعلام آمادگی می كند.
فعالیت و رژیم غذایی
تا حدی که امکان دارد بیمار آلزایمری باید فعالیت خود را حفظ کند. با پیشرفت بیماری، نهایتا تمامی فعالیتها نیاز به نظارت خواهند داشت.
رژیم غذایی عادی. نهایتاً بیمار برای غذا خوردن به کمک نیاز خواهد داشت.
آیا این بیماری حالت ارثی هم دارد؟
سن بالا ، سابقه خانوادگی ، جنس مونث بودن و سندرم داون ، مهمترین عوامل خطر ساز برای آلزایمر هستند. در جمعیتهای غربی ، خطر تجربی آلزایمر در سرتاسر عمر ، 5 درصد است. اگر بیماران ، خویشاوند درجه اولی داشته باشند که آلزایمر در او پس از 65 سالگی بروز کرده باشد، خطر نسبی ابتلای آنها 3 - 6 برابر ، افزایش مییابد. اگر بیماران خواهر یا برادری مبتلا به آلزایمر پیش از 60 سالگی و نیز یک والد مبتلا باشند، خطر نسبی آنها 7 - 9 برابر میشود.آزمایش آپولیپوپروتئین A نوعی آزمایش تشخیصی کمکی است و نباید برای پیش بینی آلزایمر در بیماران بیعلامت استفاده شود. مبتلایان به سندرم داون ، افزایش خطر ابتلا به آلزایمر را نشان میدهند. پس از 40 سالگی ، مبتلایان به سندرم داون ، همواره یافتههای آسیب شناختی عصبی آلزایمر را دارند و تقریبا 50 درصد آنها ، دچار افت شناختی میشوند.
چگونگی مراقبت از بيماران مبتلا به آلزاایمر
اگر در خانواده شما افراد سالمندی زندگی می کنند که محبوب و مورد احترام شما هستند ممکن است گاه در مورد آنها نگران و دچار ترديد شويد که فراموشکاری يا اختلال حافظه آنها مربوط به بيماری است يا نه ؟
آلزايمر شايعترين نوع دمانس “زوال عقل در سنين پيری ” است. در اين بيماری تحليل رفتن و کاهش تدريجی بافت مغز باعث زوال عملکرد و توانايی عقلانی می شود.
آلزايمر با توانايی فکر کردن ،استدلال و ارتباط اجتماعی فرد رابطه دارد و می تواند منجر به ناتوانی او در مراقبت از خود شود. تصور اينکه شما با يکی از افراد خانواده تان دچار اين بيماری شويد می تواند نگران کننده باشد.
اما يکی از بهترين راههای رفع اين نگرانی داشتن اطلاعات در مورد بيماری است .انجمن آلزايمر يک مرکز جهانی دارد که با استفاده از اينترنت قابل دسترسی برای همه است . در اين سايت درباره بيماری و آخرين تحقيقات مربوط به آن اطلاعات کامل موجود است. علاوه بر اين مجموعه ای از تست های ساده قابل دستيابی است که می تواند علايم اوليه و هشداردهنده را مشخص کند. اين مطالب در سايت www.alz.org وجود دارد. با وجود اين تشخيص آلزايمر تنها با مشاهده علايم اختصاصی و بررسی دقيق بيمار توسط پزشک انجام می شود.
آلزايمر با بالا رفتن سن بيشتر بروز می کند.در حدود يک پنجم افراد بالای هشتاد سال و حدود هفت درصد افراد بالای شصت و پنج سال در معرض خطر آلزايمر هستند.
آيا آلزايمر قابل پيشگيری است ؟
گرچه تعريف دقيقی برای جلوگيری از آلزايمر وجود ندارد اما مدارکی وجود دارد که نشان می دهد داشتن فعاليت منظم ، جلوگيری از چاقی و افزايش وزن ، نگهداشتن کلسترول و فشارخون در حد طبيعی و داشتن يک رژيم غذايی سالم غنی از آنتی اکسيدان ها، ويتامين C و E و روغن ماهی می تواند تا حدودی از بيماری جلوگيری کند. علاوه بر اينها تحقيقات دانشمندان نشان داده است که بعضی داروها می توانند سير زوال عملکرد روانی را در موارد خفيف تا متوسط آلزايمر کاهش دهند.
معمولا بيمار مشکلات روانی و اجتماعی ديگر نظير افسردگی را نيز به دنبال آلزايمر تجربه می کند. درمان ها و مراقبت ها در اين بيماران معمولا در جهت کنترل و پيشگيری از اين گونه عوارض صورت می گيرد. شرکت بيمار در گروههای کاردرمانی و حمايت های اجتماعی برای اين بيماران و حتی خانواده ها و مراقبت کنندگان آنها با همين هدف انجام می شود.در اين گروهها ، با ايجاد مشاغل ساده ولی قابل استفاده و مورد علاقه فرد، روشهايی برای کمک به رشد و تقويت حافظه مثل نوشتن ليست ، يادداشت برداری و حتی گاهی نقاشی و کپی برداری بکار گرفته می شود.
عوامل ژنتيک
يکی از عوامل مهمی که معمولا در ايجاد بيماری آلزايمر دخيل و موثر شناخته شده اند،عامل ژنتيک می باشد.اگر فردی در خانواده مبتلا به اين بيماری باشد، احتمال ابتلای فردی ديگر در خانواده وجود دارد.
اما به طور کامل عامل ژنتيک در تعداد کمی از خانواده ها مسوول ايجاد بيماری آلزايمر می باشد.آلزايمر به صورت ارثی، بيماری سريعی است که معمولا در سنين 35 تا 60 سالگی رخ می دهد.
برخی از خصوصيات افراد مبتلا به آلزايمر
افراد بيمار ، معمولا توانايی يادگيری بسيار کمی دارند و معمولا به عنوان فرد کم هوش شناخته می شوند .تحقيقات در بين افراد مبتلا به آلزايمر نشان می دهد که انجام وظايف هوشمندانه يا قضاوت در موقعيت های حساس اجتماعی در آنها به خطر می افتد .از دست رفتن حافظه قديمی فرد باعث نقصان در توانايی استفاده از دانسته های سابق و تجربيات قبلی او می شود و بنابراين رفتارهای غير عادی و ناشی از خامی و بی تجربگی از فرد سر می زند.
ناتوانی در تشخيص شکل جديدی از اطلاعات قبلی نيز از نشانه های اين بيماران است .اگر مجلات يا روزنامه هايی که فرد قبلا آنها را می شناخته با شکل تازه يا پوششی جديد به دست فرد برسند فکر می کند که قبلا آنها را نديده و نخوانده .
فرد معمولا بطور اتوماتيک برای کاهش حافظه نزديک خود راههای جبرانی پيدا می کند.مثلا بيشتر از واژه های کلی به جای ذکر جزييات استفاده می کند يا بجای استفاده از نام فرد از عنوان شغلی يا اجتماعی او استفاده می کند.مثلا به جای ناميدن فرد او را پدر ،پزشک ، پرستار و… صدا می زند.علاوه بر اين فرد با مشکلات زبان روبه رو می شود. بطور کلی اختلالات حافظه منجر به محدود شدن دايره لغات فرد در گفتار و نوشتار می شود. فرد در پيدا کردن کلمات برای تکميل جملات خود مشکل دارد.
فرد معمولا نيازهای خود از قبيل تشنگی و گرسنگی را بسيار فوری می داند و برای رفع آن بدون توجه به ملاحظات اجتماعی و اثراتی که رفتارش بر ديگران دارد، اقدام می کند .با پيشرفت بيماری ، فرد بيشتر درونگرا خواهد شد و ارتباطات اجتماعی به مرور محدود تر و با مشکل مواجه می شود.
مکانيسم ها و روش های معمولی که برای تطابق با شرايط مختلف و افراد گوناگون در محيط زندگی از آنها استفاده می کنيم در بيمار مبتلا به آلزايمر کاهش پيدا می کند و رو به زوال می رود ، بنابراين فرد ، انعطاف پذيری و قابليت انطباق با محيط ، مسوولیت ها و شرايط تازه را از دست می دهد و به مرور منزوی و دور از جمع خواهد شد .
در موارد پيشرفته ، بيمار توانايی ارتباط با محيط يا کنترل عملکردهای جسمانی خود را از دست می دهد و با پيشرفت بيشتر بيماری ، مراحلی از کاهش هوشياری ،کما و به دنبال آن مرگ رخ می دهد.
مراقبت از بيمار مبتلا به آلزايمر
ميزان و نوع مراقبت از بيمار بسته به موقعيت بيمار و شدت بيماری او متفاوت خواهد بود .در بعضی مراحل برای جلوگيری از وابستگی بيمار تنها نظارت بر رفتارها و کنترل شرايط محيط او برای مراقبت کافی است .
اما در مراحل نهايی که بيمار حدود خود و کنترل وظايف و فعاليت های معمولش را از دست داده است ،مراقبت دقيق و اصولی مورد نياز است. فراموش کردن غالبا برای بيمار مشکلاتی فراوانی را ايجاد می کند . فراموشی در هنگام آشپزی می تواند منجر به آتش سوزی و سوختگی شود . فراموشی در پيدا کردن آدرس و زمان مراجعه به خانه يا محل ديگر می تواند باعث گم شدن فرد شود. بنابراين مراقبت از اين بيمار گاهی با مشکلات زيادی همراه است و شايد هرکسی از عهده مراقبت از چنين بيمارانی برنيايد. در اغلب مجامع پيشرفته حمايتهای مالی ، اجتماعی و منابع آگاهی برای مراقبت در دسترس هستند که می توانند نيازهای اقتصادی و اجتماعی خانواده ها را بخصوص اگر فرد بيمار ،نان آور خانه باشد برطرف کنند.ضمن اين که اطلاعات و آگاهی افراد خانواده را در زمينه مراقبت و حمايت از فرد بيمار فراهم نمايند .اما باقی ماندن فرد در خانه و مراقبت از او توسط افرادخانواده و فرزندان می تواند بعضی از مسائل و آشفتگی های روانی بيمار را کاهش دهد و او را با نزديکانش مرتبط سازد.
نشانه های احتمالی برای پيش بينی بيماری
آيا واقعا نشانه هايی هست که بتوان قبل از بروز علايم واقعی بيماری ، احتمال خطر را پيش بينی کرد؟ تحقيقات نشان می دهد که بعضی از نشانه ها می تواند قبل از بروز آلزايمر تظاهر کند مثل :
از دست رفتن حس بويايی : کاهش توانايی در تعيين و تشخيص بوها قبل از کاهش حافظه ايجاد می شود. مطالعه نشان می دهد آسيب عصب ناحيه بويايی مغز که مخصوص کنترل حس بويايی است قبل از آسيب حافظه ديده شده است .
اختلال فضای بينايی : به دليل نرسيدن خون کافی و آسيب عصبی در ناحيه بينايی مغز يک نشانه زودرس ديگر، اشکال در اطلاعات بينايی است . اين مساله با ناتوانی در دنبال کردن و يادآوری جهات بينايی يا کپی کردن و نقاشی کردن تصاويری که فرد آنها را ديده ،همراه می باشد.
کاهش شنوايی: مطالعه روی بيماران مبتلا به آلزايمر در دانشگاه فلوريدای جنوبی نشان می دهد که 49 تا 52 درصد بيماران کاهش شنوايی داشتند.
اثر انگشت غير طبيعی : وجود اثر انگشت غير طبيعی در بيش از 75 درصد بيماران مبتلا به آلزايمر نشان می دهد که نوعی استعداد ژنتيک در ابتلا به اين بيماری و ساير انواع دمانسها هست .
افسردگی : تقريبا 50 درصد بيماران مبتلا به آلزايمر قبل از بروز تغييرات شخصيتی در آنها ، افسردگی را تجربه کرده اند. وجود اين نشانه ها در تمام افراد صرفا به معنای ابتلای قطعی آنها به بيماری نيست بلکه می تواند راهنمايی باشد تا در صورت وجود علائم واقعی بيماری بخصوص در سنين بالا ، با درنظر گرفتن احتمال ابتلا به بيماری و زوال عقل ، فرد را تحت نظارت و مراقبت دقيق قرار داده و از ايجاد خطر و عوارض جدی بيماری برای او و مراقبت کنندگانش جلوگيری به عمل آورد.
آلزايمر: تصورات نادرست و حقايق
در طی چند سال اخیر تصورات غلط بی شماری در مورد این مطلب که آلزایمر چیست؟ چه کسانی به آن مبتلا می شوند؟ تاثیرات آن بر زندگی بیماران چگونه است و … به وجود آمده است. این تصورات غلط به علائم بیماری متصل شده و به ما اجازه نمیدهند تا شناخت دقیقی از بیماری پیدا کنیم. انجمن جهانی آلزایمر معتقد است که اگر از بیماری رفع ابهام شود، مردم خیلی راحت تر می توانند با واقعیت مواجه شوند.
در این قسمت چند تصور رایج نادرست و واقعیت های آنها را برای شما بازگو می کنیم.
تصور غلط 1 : اگر یکی از افراد فامیل دچار این بیماری شود، شما نیز به آن مبتلا خواهید شد.
حقیقت: هر چند عوامل وراثتی نقش مهمی را در این بیماری بازی می کنند، اما تنها 5 تا 10 درصد از کل افرادی که دارای بیماری هستند، از طریق موارد ژنتیکی به آن مبتلا شده اند. در اکثر موارد هیچ گونه علامت قابل شناسایی یافت نمی شود. تحقیق و بررسی بر روی ژن ها همچنان ادامه دارد.
تصور غلط 2 : آلزایمر تنها بیماری افراد سالمند است.
حقیقت: هر چند افزایش سن ریسک ابتلا به بیماری را افزایش می دهد، اما آلزایمر فقط در افراد سالخورده بروز نمی کند. افراد 40 تا 50 ساله ای نیز بودند که دچار آلزایمر شده اند. چیزی که در اینجا باید به خاطر داشته باشیم این است که با افزایش سن خطر ابتلا به آلزایمر نیز افزایش پیدا می کند.
تصور غلط 3 : آلزایمر قابل درمان است.
حقیقت: برای آلزایمر هیچ نوع درمان قطعی وجود ندارد. البته چند نوع دارو و معالجات گوناگون وجود دارد که می تواند تا حدی در برخی از بیماران ثمربخش باشد. گام بلندی در راه پیدا کردن درمان برداشته شده که نتایج خوش بینانه ای را به همراه داشته است.
تصور غلط 4 : از دست دادن حافظه یعنی آلزایمر.
حقیقت: ممکن است خیلی از افراد با حافظه خود مشکل داشته باشند، اما این بدان معنا نیست که دارای آلزایمر هستند. اگر از دست دادن حافظه بر روی چگونگی زندگی روزمره شما تاثیر می گذارد و توانایی قضاوت و استدلال و استنتاج و سایر مهارت های ارتباطی خود را از دست داده اید، می توانید برای تشخیص به پزشک مراجعه کنید.
تصور غلط 5 : مصرف آلومینیوم باعث ایجاد آلزایمر است.
حقیقت: هر چند تحقیقات گسترده ای برای کشف ارتباط میان آلومینیوم و آلزایمر انجام شده است، اما تا کنون هیچ نوع مدرک موثقی در این زمینه بدست نیامده. بروز بیماری از دلایل مختلفی نشات می گیرد؛ از قبیل: عوامل وراثتی، روش زندگی، عوامل در محیط اطراف و …
تصور غلط 6 : آلزایمر قابل پیشگیری است.
حقیقت: به این دلیل که هنوز علت ایجاد آلزایمر مشخص نشده نمی توان از آن پیشگیری کرد. اما بهتر است همواره ذهن و بدن خود را با انتخاب های آگاهانه، فعال نگاه دارید. این انتخاب ها شامل: ورزش، نگـه داشتـن رژیـم غـذایی سالم و مصرف میوه ها و سبزیجات تازه و ماهی می باشد همچنین سعی کنید که همیشه مغز خود را نیز فعال نگاه دارید.
تصور غلط 7 : ویتامین ها، مکمل ها و قرص های تقویت حافظه می توانند از آلزایمر جلوگیری کنند.
حقیقت: مطالعات بسیاری برای تشخیص تاثیر گذاری فرآورده هایی نظیر میتامین E و عصاره درخت ژینگو انجام شده که اکثرا بی فایده بوده، اما تحقیق در این زمينه همچنان ادامه دارد.
تصور غلط 8 : اگر من دچار آلزایمر شوم، زندگیم تمام است.
حقیقت: شمار کثیری از افراد که دچار آلزایمر هستند زندگی پر معنا و فعالی را دنبال می کنند. آنها هدفمند هستند و به هیچ وجه احساس نمی کنند که زندگی شان به پایان رسیده. تشخیص به موقع بیماری و انجام اقدامات لازم، نقش مهمی را در بهبودی فرد ایفا می کند. باید برای بیماران محیط مناسب و خدمات ویژه را فراهم آورید، از آنها حمایت کنید ، به فعالیت وادارشان کنید و شوق زندگی را در آنها بیدار سازید.
تصور غلط 9 : تمام بیماران آلزایمری پرخاشگر و خشن هستند.
حقيقت: این بیماری بر روی هر فرد به صورت متفاوتی تاثیر می گذارد. از دست دادن حافظه و به وجود آمدن پرتی حواس اغلب نا امید کننده و ترس آور است. با آگاهی از بیماری و تغییر رفتار در مقابل بیمار می توان از واکنش های خشن و پرخاشگرانه اجتناب کرد.
تصور غلط 10: بیماران آلزایمری متوجه وقایعی که در اطراف آنها رخ می دهد، نیستند.
حقيقت: بسیاری از افرادی که به آلزایمر مبتلا هستند، نسبت به کلیه وقایعی که در اطراف آنها روی میدهد آگاهی دارند، اما عده ای نیز با این مسئله مشکل دارند.آلزایمر توانایی برقراری ارتباط و تشخیص وقایع روی داده را از بیماران سلب می کند، هر چند بر روی هر کس تاثیر متفاوتی می گذارد. واقعیت این است که بیماران آلزایمری همان انسان های سابق هستند و شما باید ملاحظه آنها را کرده و در مقابلشان با احترام رفتار نمایید.
خاتمه دادن به تصورات نادرست
ـــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــ
آلزایمر یک نوع بیماری پیش رونده است و بسیار ویرانگر می باشد که به مرور زمان سلول های حیاتی مغز را نابود می کند. معمولا در افراد بالای 65 سال بروز می کند، اما همچنین می تواند بزرگسالان را در سنین کمتر نیز نشانه رود. یک نفر از هر 13 نفر کانادایی بالای 65 سال دارای آلزایمر و یا سایر بیماری های ذهنی است. انجمن آلزایمر یک سازمان خیریه سلامتی است که همواره به بیماراني که مبتلا به آلزایمر هستند کمک می کند.
اجازه ندهید که تصورات نادرست در مورد آلزایمر شما از انجام موارد زیر باز دارد:
<LI class=MsoNormal dir=rtl style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt; LINE-HEIGHT: normal; TEXT-ALIGN: left; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l1 level1 lfo2; tab-stops: list 36.0pt">پیدا کردن آگاهی نسبت به بیماری
<LI class=MsoNormal dir=rtl style="MARGIN: 0cm 0cm 10pt; LINE-HEIGHT: normal; TEXT-ALIGN: left; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; mso-list: l1 level1 lfo2; tab-stops: list 36.0pt">کمک خواستن
احترام گذاشتن به بیماران
riftaina
09-29-2010, 11:15 AM
راز توارث (http://zistbank1.blogfa.com/post-9.aspx)
● تاریخچه علم ژنتیک
سالها پیش از آن که دانشمندان سعی کنند تا با استفاده از قوانین فیزیکی و شیمیایی علت پدیده های زیست شناختی را نیز تبیین کنند، زیست شناسان با مشاهده گیاهان و جانوران قلمرو دانش خود را گسترش می دادند. در واقع، تحقیقات دو تن از پیشگامان این علم وجود نوعی دستور یا کد وراثتی بر همگان اثبات کرده بود.
چارلز داروین (Charles Darwin) در سال ۱۸۵۹ نظریه تکامل خود را مطرح کرده بود و گرگور مندل (Gregor Mendel) نیز در سال ۱۸۶۵ موفق شده بود قوانین اساسی وراثت را کشف کند؛ اما هیچ یک از آنها نتوانستند دریابند که چه عاملی باعث کنترل و هدایت سیستم های مورد مطالعه آنها می شود. تنها چیزی که آشکار بود این بود که عامل هدایت کننده جایی در درون گیاهان و حیوانات پنهان بود. تا اینکه کشف ارزشمند دانشمند سویسی فردریش میشر (Friedrich Mischer) راه را برای ادامه تحقیقات گشود. او در سال ۱۸۶۹ در بیمارستانی در آلمان، ماده ای را از محل عفونت که غنی از گلبول های سفید بود، استخراج کرد. میشر این ماده را " نوکلئین " (nuclein) نامید. وی با کمال تعجب متوجه شد که منشاء این ماده فقط می تواند از کروموزوم ها باشد. بنابراین به حمایت از " نظریه وراثت شیمیایی " پرداخت و اعلام نمود که اطلاعات بیولوژیکی به صورت ترکیبات شیمیایی در سلولها ذخیره می شود و از نسلی به نسل بعد منتقل می گردد. با اینکه میشر در دورانی زندگی می کرد که اصول علم پزشکی – پس از چند هزار سال رکود – در حال دگرگونی اساسی بود، اما عده بسیار کمی از دانشمندان توانایی و پذیرش این اکتشاف مهم او را داشتند.
در قرن بعد، توماس مورگان (Thomas H.Morgan) زیست شناس آمریکایی، شروع به تحقیق و مطالعه در این مورد نمود. او دریافت که ژن ها بر روی محل های خاصی از کروموزم ها واقع شده اند و نتیجه گیری کرد که همین ژن ها عامل انتقال وراثتی مندل و نیز کلید اصلی تکامل داروینی هستند.
نقشه ای که مورگان از ژن های موجود بر روی کروموزم ها رسم کرد، سؤالات جدید بسیاری را مطرح نمود. ساختار پایه و خواص شیمیایی ژن ها هم چنان نامشخص بود. نحوه عمل آنها نیز هنوز به طور واضح مشخص نشده بود. هیچ کس نمی دانست که تکثیر یا نسخه برداری از ژن ها در سلول چگونه صورت می گیرد. منشاء بیماری های وراثتی و نقش جهش در این میان چه بود؟ و ... . اما اساسی ترین پرسش در این میان این بود که: ژن ها چگونه اطلاعات وراثتی را شامل می شوند و چه طور آنها را منتقل می کنند؟ و چگونه می توانند رشد کلیه سیستمهای زنده را هدایت نمایند؟
این بار مردی از انگلستان معما را حل نمود. در سال ۱۹۲۸، آزمایشات فرد گریفیث (Fred Griffith) بر روی باکتری های مولد ذات الریه به کشفی حیرت انگیز منجر شد. او دو نوع باکتری مختلف را شناسایی کرد. نوع اول که گریفیث آنها را " نوع S " نامید، دارای یک کپسول پلی ساکاریدی در اطراف خود بودند. نوع دوم یا " نوع R " فاقد این کپسول بود. " نوع S " بیماری زا بود، در حالی که " نوع R " خطری در پی نداشت. در واقع کپسول موجود در اطراف باکتری نوع S باعث مقاومت آن در برابر دستگاه ایمنی بدن می شد.
گریفیث سپس مخلوطی از باکتری های S - که با حرارت کشته شده بودند - و باکتری های R تهیه کرد و اثر آن را بر روی موشها بررسی نمود. با اینکه انتظار می رفت که این مخلوط اثر زیان باری نداشته باشد، مشاهده شد که تمامی موش ها به بیماری مبتلا شده و مردند. جالب اینکه در اجساد موشها باکتری های S زنده یافته شد. گریفیث نتیجه گرفت که نوعی انتقال بین دو نوع باکتری صورت گرفته است که سبب شده باکتری های نوع R دچار تغییرات ژنتیکی شوند. امروزه ما این پدیده را " ترانسفورماسیون " می نامیم.
متأسفانه تحقیقات گریفیث نیز با استقبال معاصران او مواجه نشد و او نتوانست آنها را قانع کند، تا اینکه سرانجام در سال ۱۹۴۱ در یک بمباران هوایی در لندن درگذشت. پنجاه سال بعد، اسوالد اوری (Oswald Avery) در یک موسه تحقیقات طبی در نیویورک آزمایشهای گریفیث را تکرار کرد. اوری و همکارانش مکلئود ( Colin Macleod ) و مک کارتی ( Mc Carty ) به دنبال یافتن عامل ترانسفورماسیون بودند. آنها نشان دادند که اگر مخلوطی از باکتری های S – که با حرارت کشته شده بودند – و باکتری های R و پروتئازها ( آنزیم های تجریه کننده پروتئین ها ) تهیه کنیم، باز هم ترانسفورماسیون رخ می دهد؛ اما اگر به جای پروتئاز از دی . ان . آز ( آنزیم تجریه کننده DNA ) استفاده کنیم، دیگر شاهد ترانسفورماسیون نخواهیم بود. و این گونه اثبات شد که عامل اصلی ترانسفورماسیون مولکولهای DNA هستند.
با این حال هنوز هم قبول این حقیقت برای جامعه علمی آن زمان دشوار می نمود. بسیاری از دانشمندان می پنداشتند که مولکول DNA بسیار ساده تر از آن است که قادر به ذخیره و انتقال حجم عظیم اطلاعات بیولوژیک بدن جاندار باشد. سال ها بود که باور عمومی این بود که پروتئین ها عامل اصلی این فرآیند هستند، چرا که آنها از بیست نوع اسید آمینه تشکیل می شوند و این به معنای آن است که می توانند اطلاعات زیادی را به صورت کد در ساختار خود ذخیره سازند. به همین دلیل نتایج کار اوری مورد تردید قرار گرفت و عده ای می پنداشتند که DNA مورد آزمایش اوری احتمالا با نوعی ناخالصی پروتئینی که عامل اصلی انتقال اطلاعات بیولوژیک بوده ، آلوده شده است. در سال ۱۹۵۲ گروه دیگری از دانشمندان آزمایش اوری را با DNA کاملا عاری از مواد پروتئینی تکرار کردند. این آزمایش آخرین تردیدها را نیز برطرف کرد و اثبات شد که این DNA است که حامل اصلی ژن ها و اطلاعات بیولوژیک می باشد. پس از آن تلاش همگانی برای کشف ساختار DNA آغاز شد و این گونه بود که دانش زیست شناسی وارد دوران نوینی گردید.
● ساختمان مولکول DNA
در اواخر قرن نوزدهم یک بیوشیمیست آلمانی نشان داد که اسیدهای نوکلئیک ( مولکولهای زنجیری بلند که از واحد های ساختمانی کوچک تری به نام " نوکلئوتید" تشکیل شده اند . ) دارای قند، اسید فسفریک و چند باز نیتروژن دار می باشند. اندکی بعد مشخص شد که قند موجود در اسیدهای نوکلئیک می تواند ریبوز یا دئوکسی ریبوز باشد و لذا اسیدهای نوکلئیک به دو دسته DNA ( DeoxyriboNucleic Acid ) – که قند موجود در آنها دئوکسی ریبوز است – و ( RNA RiboNucleic Acid ) - که قند موجود در آنها ریبوز است – تقسیم می شوند. پس از کشف اسوالد اوری لازم شد تا ساختار دقیق مولکول DNA و شیوه عمل آن معین شود.
در سال ۱۹۴۸ لینوس پاولینگ (Linus Pauling) کشف کرد که بسیاری از مولکولهای پروتئینی به شکل یک مارپیچ (helix) هستند، و تقریباً شکلی شبیه فنر دارند. در سال ۱۹۵۰ نیز اروین شارگاف (Erwin Chargaff) نشان داد که اگرچه آرایش بازهای موجود در ساختار DNA بسیار متنوع است، اما همواره نسبت باز ادنین (A) و باز تیمین (T) موجود در آن با هم برابر است و همین طور نسبت باز سیتوزین (C) با باز گوآنین (G). این دو اکتشاف نقش مهمی را در آشکار شدن ساختمان مولکول DNA ایفا نمود.
در دهه ۱۹۵۰ همچنان رقابت برای کشف ساختار DNA ادامه داشت. در دانشگاه کمبریج کریک (Francis Crick) و واتسون (James Watson) تحت تأثیر کارهای پاولینگ سعی داشتند تا با ارائه مدلهای فیزیکی ساختارهای احتمالی ممکن برای DNA را محدود کنند تا سرانجام به ساختار صحیح دست یابند. گروه دیگری متشکل از ویلکینز (Maurice Wilkins) و فرانکلین (Rosalind Franklin) نیز در کالج کینگ لندن به طور همزمان مشغول مطالعه DNA بود. روش کار این گروه با گروه قبلی متفاوت بود. آنها سعی داشتند تا با روش آزمایشگاهی به ویژه با استفاده از تصاویر پراش اشعه X از مولکول DNA، ساختار آن را معین کنند.
در سال ۱۹۵۱، فرانکلین دریافت که DNA با توجه به میزان رطوبت هوای محیط، می تواند دو شکل متفاوت داشته باشد و بنابراین نتیجه گیری کرد که بخش فسفات مولکول در سمت خارجی آن قرار دارد. اندکی بعد او با استفاده از تصاویر اشعه X فهمید که DNA در حالت " مرطوب " (Wet) از تمامی ویژگی های یک مارپیچ (helix) برخوردار است؛ این احتمال که حالت دیگر مولکول DNA نیز به شکل مارپیچی باشد به ذهن او خطور کرد، اما نمی خواست تا زمانی که شواهد قطعی برای این حدس پیدا کند آن را اعلام نماید. در ژانویه ۱۹۵۳ ویلکینز که از به نتیجه رسیدن تحقیقات ناامید شده بود، نتایج تحقیقات فرانکلین را بدون اطلاع و رضایت او، با واتسون در میان گذاشت.
واتسون و کریک با استفاده از این نتایج مدلی بسیار شگفت انگیز را برای ساختار DNA پیشنهاد نمودند. آنها مولکول را به صورت دو زنجیر مارپیچی متشکل از نوکلئوتیدها تصور کردند که یکی از آنها بالا می رفت و دیگری پایین می آمد. کریک که به تازگی یافته های شارگاف را هم مطالعه کرده بود سعی کرد با استفاده از آنها نحوه قرار گرفتن بازها را در مولکول DNA مشخص کند.
او اظهار کرد که بازها در میانه این مارپیچ دوتایی دو به دو به هم متصل می شوند تا فاصله بین دو مارپیچ ثابت بماند. آنها ادعا کردند که هر یک از این دو مارپیچ مولکول DNA می تواند به عنوان قالبی برای ایجاد دیگری استفاده شود.
در تقسیم سلولی این دو رشته از هم جدا می شوند و بر روی هر یک از آنها یک نمونه جدید شبیه رشته مقابل قبلی ساخته می شود. با این روش بدون اینکه ساختار DNA عوض شود، یک DNA شبیه آن تولید می شود. در اندک مواردی که در این روند خطایی پیش بیاید، شاهد " جهش " خواهیم بود. مدل آنها چنان با اطلاعات حاصل از آزمایش ها مطابقت داشت که بلافاصله مورد قبول همه واقع شد. کشف ساختار DNA را می توان مهمترین اکتشاف زیستی در صد سال اخیر دانست. در سال ۱۹۶۲ واتسون، کریک و ویلکینز موفق به دریافت جایزه نوبل شدند، اما متأسفانه فرانکلین در گذشته بود.
riftaina
09-29-2010, 11:17 AM
● زیبایی های شگفت انگیز مدیریت و اقتصاد سلول در تنظیم بیان ژن
«مشاهده قطره آبی كه من در زیر میكروسكوپ می بینم و دورترین ستاره ای كه با تلسكوپ تماشا می كنم، مرا به حیرت و اعجاب وامی دارد، به قدری نظم و ترتیب در عالم طبیعت وجود دارد كه ممكن است برای آن قوانین محكم و ثابت وضع كرده و حكم هر پدیده را قبل از حدوثش بیان نمود. اینكه بشر عمر خود را برای كشف قوانین طبیعی صرف می كند فقط از این جهت است كه به وجود و صحت آن قوانین مطمئن است و بدون این اطمینان تفحصات علمی بی فایده می شدند. اگر فرض كنیم كه پیدایش پدیده تابع قوانین طبیعی نبوده و تابع تصادف باشند همه تجربه ها بی فایده خواهند شد. زیرا در تكرار تجربه ای معین، نتایج مختلف به دست خواهد آمد و به معلومات بشر چیزی افزوده نخواهد شد. پس در پشت این نظم باید قادر متعالی باشد چون بدون یك حكمت عالیه، وجود نظم و ترتیب امكان پذیر نیست. در همه جا قدرت خدایی مشهود است و هر قانون طبیعی كه كشف می شود با صدای بلند می گوید: «خدا واضع من است و بشر كاشف من.» » «دكتر سیسیل بویس هامان (زیست شناس)».
هر یك از سلول های بدن هر موجود پیشرفته و از جمله آدمی در درون هسته خود حاوی دستورالعمل خارق العاده ای است كه ژنوم (Genome) نامیده می شود و فعالیت آن را رقم می زند. ژنوم كه از الفبای چهار حرفی آدنین (A)، گوانین(G)، سیتوزین (C) و تیمین (T) تشكیل شده و در شكل یا تركیب نوكلئوتیدها نوشته شده است دربردارنده عموم نشان ویژگی های فیزیكی و بسیاری از خصوصیات رفتاری هر فرد است كه از نظر زیست شناختی جایگاه تك تك افراد را در میان آدمیان متمایز می سازد.
هر موجود زنده به طور معمول در اثر فرآیندهای تنظیم كننده تمایز، از یك سلول تخم نخستین بر اثر تقسیمات متوالی و بی شمار میتوزی ایجاد می شود. از لحظه شكل گیری این سلول، تا مراحل بلوغ و سرانجام مرگ زیستی موجود، سلول های جاندار از جنبه های متعدد و متنوع مانند شكل شناسی، فیزیولوژی، بیوشیمیایی و تقسیم كار متمایز می شوند و تفاوت های شكلی، عملی و رفتاری برجسته ای را نشان می دهند. ایجاد تمایز و تخصص در سلول ها در شرایطی است كه به طور معمول در هسته تمام سلول های یك جاندار، تمام ژن های فرد وجود دارد. مسیری را كه اطلاعات وراثتی و هریك از ژن ها در شرایط طبیعی طی می كنند تا- با همكاری عامل های فراوان- فنوتیپ یك جاندار را رقم زنند، مسیری بسیار پیچیده، فوق العاده دقیق و كاملاً حساب شده است.
كنترل و تنظیم بیان ژن یا میزان تولید یك فرآورده ژنی در سطوح مختلف مانند رونویسی و ترجمه، عملكردی پایه ای و ضروری برای تمام موجودات به شمار می آید. این فرآیند كلیدی، بسیار دقیق و پیچیده، به عنوان یك پیش نیاز (مقدمه واجب) برای تولید و ابقا یا نگاهداری (نسبی) انواع فراوان تیپ های متفاوت بافتی و سلولی، برای یك موجود ضروری است. تنظیم بیان ژن، در دو دسته موجودات (پروكایوت ها و یوكاریوت ها)، به رغم شباهت های اساسی، تفاوت های متعدد نیز دارد.
گرچه هر سلول سوماتیك دارای دستور كار یكسانی است، اما انواع مختلف سلول ها _ مانند پوست، كبد و ریه- با مكانیسم های تنظیمی بسیار دقیق و ظریف، برای تعیین و انجام عملكردهای فرد، بخش های متفاوتی از این دستورالعمل را به كار می برند. به بیان دیگر در هر زمانی تمام ژن های موجود در هسته سلول یك جاندار _ كه در انسان رقمی در حدود۳۰ هزار ژن ساختاری برآورد شده است فعال نیست. بلكه در هر بافت درصد ناچیزی از ژن های مشخصی فعالیت دارند. بنابراین صرف نظر از ژن های ویژه _ مانند ژن های مربوط به ایجاد rRNA ها و tRNAها- كه به دلایلی روشن باید در همه سلول ها فعال شوند درصد بسیار بالایی از ژن ها در بافت های مختلف به شیوه ای متفاوت- از جمله برای دوره كوتاهی از زمان و در مرحله ویژه ای از زندگی موجود- فعال می گردند. نكات مورد اشاره در بالا و تاكید دوباره بر این نكته مهم كه ژن های بی شمار موجود در هسته سلول های یك فرد، فعالیت ها، عملكردها و رفتارهای بسیار متنوع از خود بروز می دهند، به صراحت بر حضور یك سیستم بسیار منظم، دقیق، منسجم، هماهنگ و در عین حال پیچیده از تنظیم ژنتیكی در خلال دوره زندگی یك موجود دلالت می كنند.
اطلاعات موجود در دستور كار یا ژنوم كه به یك تخمك لقاح یافته این امكان را می دهد كه بتواند مراحل مختلف جنینی را سپری كرده و به یك نوزاد و سپس یك فرد بالغ تبدیل شود، در واقع یكی از برجسته ترین رویدادهای زیست شناسی سلولی و مولكولی به حساب می آید. در این باره بیشتر توضیح می دهیم:
یك ژن _ ساختاری _ ناحیه ویژه ای از DNA با طولی مشخص از نوكلئوتیدها است كه اطلاعات لازم را برای تولید یك پروتئین معین دارا است. سلول ها هزاران نوع پروتئین مختلف می سازند. بیان ژن فرآیندی است كه در خلال آن اطلاعات موجود در DNA در فرآیندی پیچیده، دقیق و زمان بندی شده به پروتئین تبدیل می شود. بر فرآیند بیان ژن شبكه های تنظیمی دقیق و كنترل بسیار شدید، هماهنگ و منسجمی حاكم است. یادآوری می نماید كه چنین كنترل انتخابی و حساب شده بیان ژن هاست كه موجودات پرسلولی (پیشرفته) را به تمایز و دارا بودن سلول ها و بافت های مختلف قادر می سازد، زیرا كه به طور كلی تمام سلول های بدنی (سوماتیك) یك فرد دارای اطلاعات ژنتیكی یكسانی هستند. این مكانیسم های كنترلی به موجودات ابتدایی نیز اجازه می دهند تا خود را با تغییرات محیط پیرامون خود به سرعت وفق دهند.
چگونگی بیان هریك از ژن های بی شمار ساختاری و در نتیجه تولید پروتئین های متنوع از جمله عناصر كلیدی است كه به طور مثال موجب تشخیص یك سلول مغزی از یك سلول ماهیچه ای _ با وظایف متفاوت- می شود.
برای بهتر نشان دادن پیچیدگی تنظیم عملكرد ژن ها، ارائه نمونه هایی _ به عنوان مشتی از خروار- خالی از فایده نیست: در برخی از موارد پروتئین های تنظیم كننده نقش بازدارندگی دارند. این پروتئین های ویژه با اتصال به مكان یا مكان های خاصی از یك ژن، بیان آن را سد می كنند و در مواردی دیگر به مثابه افزایش دهنده، بیان ژن را تشدید می نمایند. هر پروتئین تنظیمی نیز دارای ژن خاص خود است و چنین است كه یك ژن بر بیان ژنی دیگر تاثیر می گذارد.
از این منظر، شناسایی دقیق تمام عامل های كنترلی، نقش هر یك و چگونگی مدیریت سلول در تنظیم بیان ژن از جمله اصلی ترین صحنه های تلاش هیجان انگیز زیست شناسان مولكولی را تشكیل داده است. در واقع مكانیسم های تنظیم كنندگی بیان ژن، نیازمند انواع فراوانی از ردیف های خاص نوكلئوتیدی و نیز پروتئین های فراوانی برای تشخیص این ردیف ها است.
● مولكول DNA، مركز ثقل علوم زیستی
برای درك بهتر مفاهیم اساسی تنظیم عملكرد ژن ها، اشاره ای گذرا بر كالبدشكافی برخی از رخدادهای كلیدی كه به عنوان مقدمات واجب مطرح هستند خالی از فایده نیست: تمام نشان ویژگی های موجود زنده بر ماده وراثتی آن متكی است و به زبان زیست شناسی هیچ ماده ای به این اهمیت وجود ندارد. مولكول DNA مركز ثقل و قلب تپنده علوم زیستی است. این ماده است كه ویژگی های بیوشیمیایی، فیزیولوژیكی، تشریحی و رفتارهای زیستی خاصی را در جاندار پدید می آورد. تاثیر ژنتیك در سراسر قلمرو زندگی جانداران موجب شده است كه این رشته شیرین و جالب از اهمیت راهبردی برخوردار شود. مولكولDNA براساس برنامه ریزی همه جانبه، منسجم و منظم علاوه بر دارا بودن كلید معماری پروتئین ها یعنی تعیین دقیق ساختار و عملكرد آنها و از جمله آنزیم ها، دربردارنده تمام دستورالعمل های مربوط به اعمال حیاتی و فرآیندهای زیستی موجود زنده مانند رشد، تمایز، تقسیم و تولید مثل است. در پژوهش های راهبردی مهندسی ژنتیك نیز اسیدهای نوكلئیك و به ویژه مولكولDNA دارای نقش كلیدی و مركزی است.
اطلاعات ژنتیكی موجود در مولكول DNA، طی فرآیندی به نام رونویسی به مولكولRNA انتقال می یابد. در این فرآیند فوق العاده دقیق، دركنار دیگر شرایط و عوامل لازم، دسته ای از آنزیم ها به نام RNA پلیمرازها به طور حساب شده ایفای نقش می كنند. برخی از RNA های حاصله-rRNA ها و tRNAها- دارای نقش ساختاری و عملكردی مشخص به خود هستند. اما بسیاری از آنها به صورت mRNA بوده و تولید تمام پروتئین های سلولی را برعهده دارند. mRNAها در واقع بین مولكولDNA و پروتئین ها نقش واسط دارند. به بیانی دیگر وظیفه رهبریDNA و ژن ها در تولید پروتئین ها را برعهده دارند.
در موجودات پیشرفته، مولكول های اولیه RNA واقع در هسته سلول باید ردیفی از عملیات خاص، دقیق، متوالی و پیچیده را پشت سر نهند و مورد تغییرات متنوع شیمیایی قرار گیرند تا سرانجام مولكول mRNA در شكل بالغ و كامل خود با مهاجرت از هسته به سیتوپلاسم سنتز پروتئین را آغاز كند. چگونگی سنتز پروتئین نیز فرآیندی دقیق و پیچیده است و اجزا و عوامل ضروری متعددی در تحقق آن مشاركت دارند به نحوی كه فقدان یا كاستی در هریك از آنها، انجام فرآیند ترجمه را با دشواری مواجه ساخته یا ناممكن می نماید.
● از شگفتی های تنظیم بیان ژن
پروتئین ها كه كلید معماری آنها در دست ژن ها است دارای نقش های حیاتی متنوع و فراوانی هستند. به طور نمونه، این مولكول ها از یك سو به عنوان «مصالح ساختاری» در مجموعه های حیاتی برای گردهمایی سلول یا برپایی موجود زنده وارد هستند و از دیگر سو به مثابه معمار این مجموعه ها ایفای نقش می كنند. و از طرفی با ماموریت هایی مانند پیام رسانی و گیرندگی پیام «بین معمار و مصالح»، وظیفه خطیر تنظیم و كنترل فرآیندهای حیاتی سلول مانند بیان ژن ها و چگونگی این بیان را نیز برعهده دارند. به علاوه، آنزیم ها كه خود از جمله مهمترین پروتئین ها به حساب می آیند، تمام واكنش های شیمیایی را كاتالیز و امكان پذیر می سازند.
آنچه مسلم است روابط بین DNA، RNA و پروتئین بسیار حساب شده و پیچیده است و مستلزم همكاری تنگاتنگ، سازماندهی همه جانبه و دقتی شگرف است.
شایان تاكید است كه بین مقدار یك پروتئین ویژه در یك سلول معین و میزان mRNA موجود در آن سلول، رابطه مستقیمی وجود دارد. نیز در موارد نسبتاً زیادی، یك ژن منفرد ممكن است رموز ژنتیكی بیش از یك پروتئین را دارا باشد یعنی از اطلاعات ژنتیكی محدود و مشخصی، چندمنظوره استفاده شود. این امر به ویژه نیازمند سلسله عملیات متفاوتی است كه در مسیر پردازش و ویرایش - رونوشت اولیه RNA.
(hnRNA)_ اینگونه ژن ها رخ می دهد. اندكی تامل در این رخدادها به روشنی نشان می دهد كه چنین ماموریت هایی تا چه اندازه باید حساب شده باشد. به بیان دیگر، در این موارد، اینكه كدام پروتئین در كدام زمان، و در كدام سلول ایجاد شود، رویكردی است كه براساس مكانیسم های تنظیم سلولی و مبتنی بر مقتضیات و نیازهای (كوتاه مدت، میان مدت و درازمدت) سلول شكل می گیرد. این رخدادها، به نوبه خود، نیز ویژگی های متفاوت سلول های یك موجود منفرد را به روشنی تبیین می كند.
تاكید می نماید كه تنظیم ژنی در واقع موجب تخصصی شدن سلول ها می شود و حدود ۲۵۰ سلول مختلف كه از نظر ساختاری و عملكردی با هم تفاوت دارند، در بدن آدمی شكل می گیرد و چنین است كه یك سلول كبد هرگز سلول ماهیچه ای نمی شود (و برعكس). بنابراین برای تعیین هویت و سرنوشت هر سلول، در رخداد تمایز نیز نمایشی شگرف از همكاری حساب شده، پیچیده و تنگاتنگ ژن ها به صورت آبشاری از رخدادهای مرحله ای و پلكانی حضور و نمودی ممتاز دارد. در این مسیر اگرچه هنوز بی خبری های قابل توجهی داریم، اما شمار فراوانی از ژن های تنظیم كننده و پروتئین های دخیل در آن شناسایی شده است.
پژوهش های بسیار گسترده نشان داده است كه اكثریت بسیار بالایی از تصمیمات، ویژه بافتی است كه مقرر می دارد در هر بافتی، پروتئین های معینی تولید می شود. این سطح از تنظیم در محدوده رونویسی است و تنظیم در این سطح است كه ظاهراً بیشترین اثر را بر روی فنوتیپ فرد می گذارد. این سخن نافی رویكردهای تنظیمی در سطوح متعدد پس از رونویسی نیست. درك دقایق و جزئیات چگونگی این انتخاب و تصمیم سازی ها در گرو به بار نشستن پژوهش های وسیع در دست انجام است.
اینكه برخی از فرآورده های ژنی در تمام طول حیات سلول ضروری است و چنین ژن هایی باید همواره بیان شوند و به اصطلاح تعطیل بردار نیستند، اینكه عملكرد شماری از ژن ها در عموم سلول ها مشاهده می شود، اینكه بسیاری از ژن ها نقش تخصصی تری دارند و در واقع، حسب ضرورت، در زمان های معینی در سلول- برای یك بار و یا به طور متناوب _ بیان می شوند و... همه و همه بر نظمی شگرف و هدفدار در عملكرد ژن ها و سلول ها تاكید دارد.
بنابراین سطوح یا مكانیسم های كنترل بیان ژن، در یكی از اصلی ترین كاركردهای خود، كنترل كننده مقدار فرآورده مورد نیاز سلول است كه میزان آن دست كم به دو عامل كلیدی وابسته است: میزان ساخته شدن (یعنی چند مولكول از فرآورده ژن در واحد زمان مورد نیاز است) و تجزیه و تخریب (یعنی چند مولكول در واحد زمان شكسته می شود، این میزان ظاهراً نسبتاً ثابت باقی می ماند). برآیند و نتیجه این كاركرد شگرف، یك تراكم یا غلظت پایدار اما متفاوت برای هر فرآورده ژنی در سلول ایجاد می كند. رخداد تنظیم ژنی به طور مشخص در موجودات یوكاریوت، این امكان را نیز فراهم می آورد كه در بسیاری از موارد یك ژن به منظور بهینه كاری از انعطاف پذیری فوق العاده ای برخوردار باشد. به طور مثال، برحسب نیازها و مقتضیات زمانی و مكانی سلول، با حذف متفاوت اینترون ها از یك ژن واحد، شكل های متفاوتی از mRNA ایجاد شود كه طبیعتاً فرآورده های متفاوتی در پی خواهد داشت. به طور مثال، رونوشت اولیه ژن كالسی تونین دارای ۶ اگزون است كه به دو صورت پیرایش می شود: اگزون های ۴-۱ در تیروئید، كالسی تونین را تولید می كند و تمام اگزون ها (به استثنای اگزون ۴) در هیپوتالاموس، پروتئین شبه كالسی تونین را ایجاد می كند. همچنین با رخداد فوق العاده دقیق ویرایش RNA، راهكاری ارزشمند برای تولید دو یا بیشتر پروتئین متفاوت از یك ژن در اختیار مدیریت اقتصاد سلول قرار می گیرد.
ژن های موجودات پیشرفته به طور كلی از ردیف های بازی با عملكردهای متفاوت ساخته شده اند كه به طور یك در میان در طول ژن قرار دارند. بخش هایی كه به نام اگزون ( Exon) خوانده می شوند، در واقع اطلاعات لازم برای سنتز پروتئین را در خود دارند و بخش هایی كه اینترون (Intron) نامیده می شوند (و قسمت اعظم ردیف های بازی یك ژن را شامل هستند)، به ندرت رمزی برای سنتز پروتئین ندارند و ظاهراً به طور معمول در مولكولmRNA رونویسی نمی شوند. جزئیات این مطلب، نیازمند فرصت مستقلی است. كشف اینترون ها در بهار ۱۹۷۷ به كمك روش ها و فنون مهندسی ژنتیك، زیست شناسان مولكولی را كاملاً شگفت زده كرد. این كشف، درك آدمی از ساختار و عملكرد ژن در موجود پیشرفته را به طور بنیادی متحول ساخت و بر آنچه كه تا پیش از آن زمان پذیرفته شده بود در پهنه وسیعی خط بطلان كشید.
طبیعتاً چنین سیما و ماهیت مولكولی از ژن، نیازمند عملیات پیچیده، ماهرانه و بسیار دقیق از تنظیم، ویرایش و پردازش است. زیرا هرگونه اشتباه هرچند ناچیز حتی در یك نوكلئوتید ممكن است موجب شود پروتئینی كه سرانجام حاصل می شود فاقد هرگونه كارایی طبیعی باشد و در صورتی كه این پروتئین از اهمیت راهبردی و حیاتی برخوردار باشد، حتی می تواند مرگ موجود را در پی داشته باشد. اگرچه كه تنظیم در این سطح مهم ترین و ابتدایی ترین سطح تنظیم به شمار می آید، اما سطوح متعدد تنظیم دیگر نیز وجود دارد.
● تنظیم ژن در سرطان و ویژگی های سلول سرطانی
چنانچه تاكید شد در یك موجود زنده طبیعی، فرآیندهای زیستی مانند رشد، نمو، توسعه، تكوین و تكثیر سلولی رخدادهای كاملاً تنظیم شده اند. این تنظیم در پاسخ به نیازهای طبیعی بدن به طور بسیار دقیق، هماهنگ و حیرت انگیز صورت می گیرد و از مهمترین وقایع ژنتیكی و فیزیولوژیكی موجود زنده به حساب می آید. هریك از انواع فراوان سلول های تخصص یافته در یك فرد، در یك تعادل تنظیم یافته بسیار دقیق قرار دارد. فرآیند تكثیر سلولی با فرآیند مرگ سلولی در حال تعادل است. به طور مثال در یك فرد جوان، زایش سلول های جدید از مرگ سلول های پیر بیشتر است، این رخداد منجر به افزایش اندازه بدن موجود می شود. در یك فرد بالغ تعادل بین تولید و مرگ سلولی، شرایط پایداری را ایجاد می كند. در سلول های تمایزیافته، به تدریج سرعت تقسیم و ادامه چرخه سلولی كم شده، به حداقل یا صفر می رسد. تكثیر سلولی یا توقف رشد هردو در گرو تصمیم سلول است. سلول براساس قانونمندی های طبیعی حاكم بر خود، تصمیم مناسب را حسب مقتضیات خود اتخاذ می كند. كنترل و تنظیم رشد سلول نیز با این تصمیم گیری هماهنگ است یعنی سلول طبیعی رشدی را می طلبد كه كنترل شده باشد. این تعادل شگفت آمیز توسط سیستم فوق العاده دقیق علائم درون سلولی تدارك می شود. در وضعیت های ویژه ای، تعادل مورد اشاره به هم می خورد و سلول بدون كنترل و بی اعتنا به فرامین عامل های تنظیم كننده رشد، بی رویه تكثیر می یابد و وضعیتی را ایجاد می كند كه تومور یا سرطان نامیده می شود.
در تومورها، سلول حتی بی آنكه علائم مربوط به رشد را دریافت كند، تكثیر می یابد. نیز به علائم طبیعی برای توقف رشد توجهی ندارد. تمام سلول های یك تومور قادر هستند به طور نامحدود رشد كنند و وضعیت توموری از سوی تمام سلول های دختر به زاده های آنها منتقل می شود. بنابراین سرطان یك بیماری ژنتیكی است كه در موارد اندكی (حدود ۱۵ درصد) موروثی نیز هست، اما همیشه دربردارنده آسیب ژنتیكی است. نقص ژنتیكی معمولاً به سلول های سوماتیكی _ و نه سلول های ژرمینالی یا جنسی- مربوط است. نواقص مربوط به سلول های ژرمینالی نیز گزارش شده است كه با افزایش احتمال نواقص ژنتیكی سوماتیكی، در پیدایش دست كم شماری از سرطان ها، نقش ایفا می كند.
در سرطان، به دلیل انجام مجموعه ای از تغییرات پایه در سلول، رفتار سلولی از جنبه های فراوان دستخوش تغییر و انحراف می شود. سلول سرطانی، در واقع از منظر محتویات سلولی، بیشتر یك سلول نابالغ است. انواع متفاوتی از سلول های بدن می توانند سرطانی شوند.
سلول سرطانی با همتای طبیعی خود از جهات فراوان تفاوت های آشكار نشان می دهد. این تغییرات بر كنترل رشد سلول، شكل شناسی، ارتباطات متقابل سلول ها، تركیبات غشای سلولی، ساختار اسكلت سلولی، ترشح پروتئین، بیان ژنی و... و مرگ سلولی اعمال می شود.
●● جمع بندی
براساس آنچه به اشاره بیان شد، كاركرد ژن ها حتی در ساده ترین موجودات_ مانند ویروس ها و باكتری ها- با تنظیمی اعجاب انگیز، برابر برنامه ای منظم، منسجم، هماهنگ، اختصاصی، با اعتدالی حیرت انگیز و بدون ذره ای افراط و تفریط در خلال فرآیندهای رشد، توسعه، تمایز و در واقع از لحظه تشكیل سلول تخم تا هنگام مرگ زیستی فرد صورت می گیرد. تا در مسیر سازماندهی خارق العاده ساختاری، تشكیلاتی، عملكردی و تنظیمی طبیعی مجموعه منسجم سیستم زیستی، در هر سلول، هر ژن بسته به نقشی كه برعهده اش نهاده شده است، حساب شده و مقصودمند در زمان یا زمان های مناسب به ایفای وظیفه پرداخته، روشن و خاموش شود. در واقع، در هریك از انواع بی شمار سلول های یك فرد، هر ژن كار خود را برابر برنامه ای به شدت دقیق انجام می دهد تا مواد مورد نیاز هر مقطع از حیات زیستی سلول و بافت تامین شود. آنچه به روشنی مورد تاكید است اینكه در هر موجود زنده، هر یك از ژن ها حضوری مجرد و انتزاعی ندارد كه چون «جزیره ای مستقل» رفتار كند. در وضعیت طبیعی، حتی تصور كوچكترین خودكامگی در جزء جزء سلول و طبیعتاً در كل موجود زنده، محلی از اعراب ندارد. قوانین دقیق زیستی با نوعی اقتصاد اصولی فطری حیرت انگیز و مافوق تصور ملازم است كه براساس آن روند «اقتصادگونه» در شرایط طبیعی، یك ژن معین در سلولی خاص از موجودی مشخص، در زمانی ویژه و در رابطه ای تنگاتنگ با كل موجود، امكان فعالیت و بیان می یابد.
به راستی اگر در وظایف ژن ها و موجود زنده، قوانین حساب شده و مقصودمندی حاكم نبود (مانند وضعیت سرطانی) و به طور مثال با لجام گسیختگی، در هر زمانی در همه سلول ها، تمام ژن ها به شكل فعال درمی آمدند، بر سر موجود زنده چه می آمد؟ نیز اگر فعالیت و تجلی ژن ها در زمان های نامناسب رخ می داد، چه می شد؟ یا اگر عملكرد ژن ها در سطح نازلی می بود، به نحوی كه پاسخگوی نیازها و مقتضیات سلولی نبود(مانند وضعیت سرطانی) چه؟ و...؟؟ سرانجام كار جاندار به كجا می كشید؟ پاسخ این پرسش های فرضی آن قدر روشن هست كه نیازی به كمترین توضیح یا استدلال ندارد. قدر مسلم در شرایط طبیعی، سلول ها و كل موجود زنده براساس قانونمندی های هدفدار، به نحوی فوق تصور از هرگونه افراط و تفریط، بدكاری، كم كاری و تنبلی، فرصت طلبی، خودكامگی، استفاده های سوء و تجاوز و از این نوع مشابهات به دور است.هر سلول از بخش هایی تشكیل یافته است كه از لحاظ ساختاری و عملكردی با سایر بخش های همان سلول ارتباط تنگاتنگ و پویایی دارد. این واقعیت كلید درك چگونگی عمل ده ها هزار پروتئین را كه ساختار آدمی بر پایه آن بنا شده است، به شدت تسهیل كرده است. به همین دلیل هم هست كه از منظر زیست شناختی در عین كثرت، یكنواختی شگفت انگیزی بین تمام موجودات زنده وجود دارد.
riftaina
09-29-2010, 11:21 AM
قلب چیست و چگونه کار می کند؟
قلب اساسا یک پمپ عضلانی توخالی است که بدون توقف خون را به سراسر بدن پمپ می کند اگرچه قلب بزرگتر از مشت دست نیست ؛ ولی در طول دوران عمر در حدود 300 میلیون لیتر خون را پمپ می کند. رگ های بزرگ خون که به قلب متصل اند خون را به ریه ها و سراسر بدن می برند و باز می گردانند.
قلب در موجودات مختلف است.
برای مثال قلب ماهی دو حفره ای است ولی قلب انسان چهار حفره دارد که در ادامه به آن بحث خواهیم کرد.
قلب انسان
[/URL]
[URL="http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www.dkimages.com/discover/previews/854/20117009.JPG&imgrefurl=http://www.dkimages.com/discover/Home/Health-and-Beauty/Human-Body/Circulatory-System/Heart/Unassigned/Unassigned-29.html&h=536&w=512&sz=78&hl=fa&start=5&tbnid=HJXnuQpiYd-RgM:&tbnh=132&tbnw=126&prev=/images%3Fq%3Danatomy%2Bheart%26gbv%3D2%26hl%3Dfa%2 6sa%3DG"] (http://images.google.com/imgres?imgurl=http://www.bg.ic.ac.uk/Staff/khparker/homepage/BSc_lectures/2002/Heart_anatomy.jpg&imgrefurl=http://www.bg.ic.ac.uk/Staff/khparker/homepage/BSc_lectures/2002/_Cardiovascular_Mechanics_2003.html&h=800&w=730&sz=148&hl=fa&start=1&tbnid=vLe2lFNueq0i4M:&tbnh=143&tbnw=130&prev=/images%3Fq%3Danatomy%2Bheart%26gbv%3D2%26hl%3Dfa%2 6sa%3DG)
http://www.dkimages.com/discover/previews/854/20117009.JPG
قلب انسان همان طوری که قبلا اشاره شد چهار حفره دارد و دارای 2 دهلیز و 2 بطن است.خون در قلب انسان به دو مسیر پمپاژ می شود مسیر اول که مسیر گردش خون کوتاه است، در سمت راست قلب خون از سیاهرگ های زیرین و زبرین وارد دهلیز راست می شود و سپس از طریق دریچه سه لختی که دربین دهلیز و بطن راست قرار دارد وارد بطن شده و بر اثر انقباض بطن از طریق سرخرگ ششی (تنه ریوی) به شش ها برده می شود و خون در شش ها به تبادل اکسیژن و دی اکسید کربن با هوای داخل شش ها می پردازد و سپس خون تصفیه شده دوباره توسط سیاهرگی وارد قلب می شود ولی این بار به قسمت چپ قلب وارد می شود یعنی ابتدا وارد دهلیز چپ و سپس توسط دریچه میترال وارد بطن چپ می شود و با نقباض بطن خون وارد آئورت (بزرگترین سرخرگ بدن) می شود و در تمام قسمت های بدن خون در رگ ها و مویرگ ها حرکت می کند و در مویرگ ها در میان سلول های بدن جریان می یابد و مواد و اکسیژن و دی اکسید کربن و سایر مواد را با سلول ها مبادله می کند.(به وسیله فشار تراوشی و اسمزی)
قلب از سه نوع ماهیچه به نامهای ماهیچه آندوکارد میوکارد و پریکارد تشکیل شده است که میوکارد ماهیچه قابل انقباض قلب را تشکیل می دهد.آندوکارد لایه پوششی حفره های دهلیز و بطن است و پریکارد پوشش آبشامه قلب را می سازد. علاوه بر ماهیچه های فوق نوع دیگری از بافت به نام بافت گرهی در قلب وجود دارد.
بافت گرهی محل اصلی زایش تحرکات و انقباض های قلب است.
دو نوع بافت گرهی در قلب وجود دارد: بافت گرهی پیشاهنگ و بافت گرهی دهلیزی بطنی. گره پیشاهنگ در دهلیز راست و زیر بزرگ سیاهرگ زبرین قرار دارد و محل اصلی زایش انقباض های قلب می باشد و با تولید پیام هایی، این پیام ها به سمت گره دهلیزی بطنی که در بین بطن و دهلیز قرار دارد می روند و به ایت ترتیب در تمام قسمت های قلب پخش شده و باعث انقباض آن می شود و به این ترتیب می شود که قلب انقباض یافته و خون را به داخل سرخرگ ها انتقال می دهد.
انقباض دهلیز و انقباض بطن و استراحت قلب به ترتیب 1/0 3/0 و 4/0 ثانیه طول می کشد.جالب است بدانید قلب ما با هر انقباض 140 میلی لیتر خون را وارد سرخرگها می کند.
نکته قابل توجه این است که با وجود اینکه سلولهای قلب دائما با خون موجود در قلب ارتباط دارند اما با این حال از آن برای تامین نیازهای خود استفاده نمی کنند و به جای آن از خون رگهای خاصی که در بین سلولهای قلب منشعب می شوند استفاده می کنند.
تمام حقوق این مقاله متعلق به بانک مقالات علمی است و تنها با درج کامل نام سایت امکان برداشت و استفاده وجود دارد.
riftaina
09-29-2010, 11:22 AM
" سل چیست؟ "
سل عفونت مزمنی است که به وسیله باکتری " میکوباکتریوم توبرکلوزیس" و گاهی به وسیله سایر مایکوباکتریوم ها ایجاد می شود. این بیماری اغلب ریه را درگیر می کند ، اما تقریبا هیچ کدام از دستگاههای بدن از شر بیماری " سل " در امان نیستند و سایر اعضای بدن هم ممکن است با این بیماری درگیر شوند.
بیماری سل به وسیله قطره های ریز موجود در هوا از فردی به فرد دیگر منتقل می شود و اغلب افرادی را که در ارتباط نزدیک با فرد بیمار باشند ، درگیر می کند . بنابراین همه اعضای خانواده فرد بیمار ، در معرض ابتلا به این بیماری هستند. مگر اینکه او به بیمارستان منتقل شود و با آنها زندگی نکند و یا تحت درمان صحیح قرار بگیرد.
فردی که دچار عفونت فعال سلی است ، اگر سرفه یا عطسه کند و جلوی دهان و بینی خود را نگیرد ، قطره هایی که حاوی مایکو باکتریوم یا میکرب سل هستند ، در هوا پخش می شوند و اگر فرد دیگری که نزدیک فرد مبتلا است ، این قطره ها را استنشاق کند ، باعث ابتلای او خواهد شد. بنابراین افراد مبتلا هنگام عطسه و سرفه باید همیشه برای پوشاندن دهان و بینی خود از دستمال استفاده نمایند و پس از آن ، دستهای خود را با دقت بشویند.
البته این به آن معنا نیست که فرد مبتلا به سل باید قرنطینه شود . در تماس کوتاه و گذرا امکان انتقال بسیار کم است ، اگر چه غیر ممکن نیست.
بسیاری از مردم میکروب سل در بدنشان وجود دارد . اما مبتلا به بیماری سل فعال نیستند.
علایم بیماری سل
علایم اولیه سل ، ممکن است بسیار عادی باشد و توجه را جلب نکند ، مثل شخصی که دچار سرما خوردگی است یا کسی که مدتی لاغر و ضعیف است یا گاهی فرد تب می کند و دچار سرفه های مکرر می شود. افراد ، در این مرحله به پزشک مراجعه نمی کنند تا علایم شدیدتری در آنها بروز کند ، علایمی مثل درد تیزی که در ناحیه قفسه سینه است و با نفس کشیدن و سرفه ایجاد و تشدید می شود و یا وجود خلط خونی .
باید توجه داشت هیچ کدام از این دو علامت ، مخصوص بیماری سل نیستند ، اما نباید این علایم را دست کم گرفت.علایم سل می تواند شبیه علایم سایر بیماریهای ریوی ( مثل ذات الریه ، آبهای ریوی ، تومورها و عفونتهای قارچی)، خیلی از بیماریهایی غیر ریوی و یا حتی همراه سایر بیماری ها باشد.
درمان بیماری سل
برای درمان سل ، راههای بسیاری وجود دارد ، اما همواره باید 3 نکته را در نظر داشت :
1- رژیم دارویی سل، اغلب شامل چند دارواست که میکروب سل نسبت به آنها حساس است . این داروها باید همراه هم مصرف شوند تا اثر لازم را داشته باشند . استفاده نامنظم داروها باعث می شود میکروب سل نسبت به این داروها مقاوم شود.
2- بیمار باید داروهایش را به طور منظم و دقیق ، طبق دستور پزشک مصرف کند . این نکته درباره همه بیماری ها صادق است. اما بخصوص درباره سل از اهمیت فوق العاده ای برخورداراست ، چون درصورت مقاومت میکروب سل نسبت به داروهای موجود تقریبا می توان گفت دیگر هیچ داروی کاملا مؤثری برای درمان سل وجود نخواهد داشت. 3- درمان سل کمی طولانی است. بنابراین بیمار باید حوصله داشته باشد و تمام مدت درمان را سپری کند. این دوره درمان گاهی تا 2 سال طول می کشد.
riftaina
09-29-2010, 11:23 AM
سكسكه واقعا چيست؟!
توضيح كلي
سكسكه عبارت است از انقباضات ناخودآگاه و مكرر عضله ديافراگم. سكسكه يك علامت است و نه يك بيماري. در ايجاد سكسكه ديافراگم (عضله بزرگ و نازكي كه قفسه سينه را از شكم جدا ميسازد) و عصب فرنيك (عصبي كه ديافراگم را به مغز وصل ميكند) نقش دارند. تقريباً همه ممكن است دچار سكسكه شوند، حتي جنيني كه در رحم مادر است.
علايم شايع
يك صداي تند و سريع كه در اثر گرفتگي ديافراگم از دهان خارج ميشود. اين گرفتگي، عضلات ته گلو را به هنگام دم ميبندد.
علل
تحريك اعصابي كه عضلات تنفسي، خصوصاً ديافراگم، را تحريك ميكنند. علت سكسكه كوتاهمدت معمولاً ناشناخته است. در صورتي كه سكسكه طولانيمدت باشد يا بهطور مكرر رخ دهد، امكان دارد به علل زير ايجاد شده باشد:
خوردن يا آشاميدن غذا يا نوشيدني داغ يا مواد تحريككننده
بيماريهاي پرده جنب (پرده نازكي كه روي ريهها را ميپوشاند).
ذاتالريه
اورمي (جمع شدن مواد زايد سمي در اثر نارسايي كليه)
الكلي بودن
مصرف بعضي از داروها
اختلالات معده، مري، روده يا لوزالعمده
حاملگي
تحريك مثانه
هپاتيت
گسترش سرطان از يك قسمت از بدن به كبد يا قسمتي از پرده جنب
سابقه عمل جراحي اخير، خصوصاً جراحي روي شكم
علل عاطفي
عوامل افزايش دهنده خطر
وجود يك بيماري كه سطح سلامت فرد را پايين آورده باشد.
سابقه عمل جراحي اخير
مصرف داروها، خصوصاً آنهايي كه معده را آزرده ميسازند.
پربودن معده
خنده شديد يا احساسات قوي
تغيير در دماي محيط
مصرف الكل
پيشگيري
در حال حاضر نميتوان از آن پيشگيري كرد.
عواقب مورد انتظار
سكسكه كوتاهمدت معمولاً نشاندهنده بيماري نيست. اين نوع سكسكه بهطور خود به خودي يا غالباً با درماني كه شرح آن داده خواهد شد برطرف ميشود. سكسكه مداوم فرد را مستأصل ميكند و نياز به انجام اقداماتي براي فهميدن دليل آن وجود دارد.
عوارض احتمالي
عارضهاي وجود ندارد، مگر اين كه سكسكه طولانيمدت باشد و وجود يك بيماري جدي را مطرح كند.
درمان
اصول كلي
روشهايي كه در اين جا ذكر ميشوند براي دورههاي كوتاهمدت سكسكه هستند. سكسكه طولانيمدت بايد تحت بررسي پزشكي قرار گيرد. يك يا تعداد بيشتري از روشهاي زير را به كار بنديد تا بهترين آنها براي شما معلوم شود.
نفس خود را نگاه داريد و تا 10 بشماريد.
داخل يك كيسه كاغذي تنفس كنيد. از كيسه پلاستيكي استفاده نكنيد زيرا ممكن است به سوراخ بيني بچسبد.
انگشت شست خود را بين دندانها و لب بالا قرار دهيد. سپس لب بالا را با انگشت سبابه خود، درست در زير سوراخ بيني سمت راست، فشار دهيد.
انگشتان سبابه خود را حدود 20 ثانيه داخل هر دو گوش فشاردهيد.
يك ليوان آب را به سرعت بنوشيد.
نان خشك يا يخ خرد شده قورت دهيد.
زبان خود را به ملايمت بكشيد.
چشمان خود را ببنديد و فشار ملايمي را به كرههاي چشم وارد كنيد.
يك قاشق چايخوري شكر خشك بخوريد.
داروها
معمولاً دارويي براي اختلال مورد نياز نيست.
فعاليت
محدوديتي براي آن وجود ندارد.
رژيم غذايي
رژيم خاصي توصيه نميشود.
در اين شرايط به پزشك خود مراجعه نماييد
اگر سكسكه بيش از 8 ساعت طول بكشد.
اگر احتمال ميدهيد كه دارويي باعث سكسكه شما شده است.
riftaina
09-29-2010, 11:28 AM
قرص های روانگردان و جوانان
عوارض قرص هاي اکستازی (http://www.irshafa.ir/post-294.aspx)
مصرف بيش از اندازه قرص هاي اکستازي مي تواند باعث عوارض برگشت ناپذير مغزي به خصوص از بين رفتن حافظه و مختل شدن قوه ادراک شود
اكستاسي شادي جواني يا مرگ سلامتي (http://www.irshafa.ir/post-292.aspx)
تا به حال نام اكستاسي را شنيده ايد؟ شايد هم در بين دوستان شما كساني باشند كه اسم اين ماده را شنيده اند يا آن را مصرف كرده باشند؟! اين ماده در قالب قرص هاي شادي بخش به طاعون خفته عصر ما تبديل مي شود...
اكستاسي ؛ عامل نشاط يا سبب مرگ (http://www.irshafa.ir/post-291.aspx)
قرص هاي نشاط آور ( اكستاسي) چيست؟
واژه اكستاسي را در لغت "نشاط و سرخوشي مفرط" معنا مي كنند. عليرغم معناي لغوي فريبنده اكستاسي ، مصرف ماده غير قانوني مذكور، عوارض ناگوار و غير قابل جبراني را به دنبال دارد.
بي خبري از مصرف قرص هاي اكستازي (http://www.irshafa.ir/post-293.aspx) : در حالي كه مصرف فراوان قرص هاي شادي، روانگردان يا اكستازي كه با نام علمي دي اكسي آمفتامين (MDAM) باب جديدي را در آسيب هاي اجتماعي گشوده
است اما مسئولان امر، آماري از ميزان واردات و مصرف اين داروها ندارند
پرواز مرگ با قرص شادي- قسمت اول (http://www.irshafa.ir/post-296.aspx) :دو تا گيلاس دور گوشهاش انداخت و روي تاب نشست. پاهاش رو خم و راست كرد و تكاني به تاب داد. از توي ساختمان صداي موزيك مي اومد
پرواز مرگ با قرص شادي- قسمت دوم (http://www.irshafa.ir/post-298.aspx) : حميد 18 سال دارد. وي دانشآموز دوره پيش دانشگاهي است. حميد را در بخش اعصاب و روان يكي از بيمارستان هاي تهران بستري كردهاند. وي كه در حدود يك ماه پيش به قصد خودكشي رگ دست خود را از ناحيه مچ بريده است، در پاسخ به اين سؤال كه چرا
اكستازي مصرف مي كند، ميگويد: «شادي اش را نمي شود وصف كرد.»
مرگ حتي با يک بار مصرف اکستازی (http://www.irshafa.ir/post-295.aspx) : کارشناسان و آسيب شناسان اجتماعي در جلسه بررسي عوارض و خطرات مصرف قرص هاي اکستازي، ضمن برشمردن خطرات بي شمار قرص هاي توهم زا و روانگردان، تأکيد کردند حتي يک بار مصرف آنها براي امتحان يا تجربه بسيار خطرناک است و ممکن است عوارض جبران ناپذير طولاني مدت و حتي مرگ را به همراه داشته باشد
riftaina
09-29-2010, 11:32 AM
تعيين ضخامت حقيقى طبقات حفارى شده (http://zaminbank.blogfa.com/post-17.aspx)
تعيين ضخامت حقيقى طبقات حفارى شده
يک از متداولترين روشهاى تعيين ذخيره مخازن نفتى سطح آزمائى از نقشه هاى ميزان منحنى تحت الارضى مى باشد که در دو نوبت صورت مى گيرد. يکبار براساس سطح فوقانى يک سازند و بار ديگر بر اساس سطح تحتانى همان سازند. از آنجايى که سطوح تحتانى سازندهايى مانند آسمارى و بنگستان با وجود سطوح منعکس کننده هاى REFLECTOR موثر همراه نيست معمولاٌ با داشتن نقشه ميزان منحنى بر يک سر سازند و ضخامت حقيقى همان سازند که از حفارى يکى دو چاه بدست مى آيد با روش EXTRAPOLETION مى توان نقشه ميزان منحنى تحت الارضى بر سطح تحتانى آن سازند رابدست آورد. اما مطالعات چند ساله اخير نشان داده اند که ضخامت حقيقى يا چينه اى سازندهايى مانند آسمارى بين ۴۳۰ تا ۳۵۰ متر تغيير مى نمايد که البته نحوه پيدايش اين تغييرات موضوع بحث ما نيست ولى بطور کلى مى توان اين پديده را معلول DISCONFORMITIES ساختارهاى رويشى و تغييرات رخساره اى دانست.
اکنون مبرهن است که اکتفا به ضخامت حقيقى يک يا دو چاه حفارى شده کافى نبوده و براى محاسبه ذخيره استفاده از نقشه خطوط هم ضخامت ISOPACH الزامى است هر چند دقت چند مترى ممکن است ناچيز به نظر برسد ولى ابعاد مثلاٌ چهل در ۵۰ کيلومتر مى تواند صاحب مفهوم باشد و چون اين نقشه ها چيزى بجز به تصوير درآوردن ضخامت هاى حقيقى يک لايه مشخص در يک محدوده جغرافيايى نيست ناچاراٌ دقت در محاسبه اين ضخامتها مى بايستى در حداکثر ممکن باشد.
روشهاى گذشته براى محاسبه ضخامت حقيقى بر چند فرض استوار بوده است که به قرار ذيل اند:
الف) انحراف چاه در ضخامت سازند تغيير نمى کند.
ب) ازيموت انحراف ثابت يا برابر معدل تغييرات است.
ج) شيب سازندى در کل ضخامت لايه ثابت و برابر شيب اندازه گيرى در سر سازند مربوطه است.
د) امتداد شيب سازندى و بالنتيجه امتداد طبقات در کل ضخامت لايه ثابت فرض مى شوند.
ه) اين محاسبات به روش مماسى صورت مى گيرد که هر کمان معادل مماسى که از نقطه اندازه گيرى عبور مى کند فرض شده است.
روشهاى گذشته براى لايه هاى کم ضخامت حدود ۵۰ تا ۷۰ متر از دقت کافى برخوردار هستند ولى در حقيقت تمامى آن فاکتور براى مناطق نفت خيز به شرح ذيل داراى تغييرات مى باشند:
الف: انحراف طبيعى چاهها در سازندهاى ضخيم مانند سورمه حدود ۱۵۰۰ متر و گروه بنگستان حدود ۱۲۰۰ متر و تا حدود سازند آسمارى متغير است و چاه مى تواند بطور طبيعى به ازاء هر صد متر تا ۳ درجه منحرف شود و نسبت به قرار گرفتن چاه در موقعيتهاى مختلف ساختارى مانند CRUST و FLANK متفاوت خواهد بود.
ب: ازيموت انحراف معمولاٌ متغير است.
ج: شيب سازندى در ضخامت لايه چنانچه مقدمتاٌ اشاره شد ثابت نيست و به خصوص وقتى که ضخامت لايه زياد باشد براساس قوانين چين هاى متحد المرکز شيب با عمق افزايش مى يابد. حال اگر تغيير رخساره هم در کار باشد مى توان حدس زد که تغييرات شيب به چه وضعى خواهد افتاد. و يا در صورتيکه با ساختارهاى رويشى سرو کار داشته باشيم بدون شک شيب در سطوح فوقانى و تحتانى متفاوت خواهد بود.
د: امتداد طبقه در يالهاى يک چين و يا در CRUST آن مى تواند تقريباٌ ثابت باشد ولى در نواحى بلانچ و يا چين هاى گنبدى به نسبت تغييرات ازيموت انحراف مى توان امتدادهاى خاص براى طبقه منظور نمود.
تلاش اين مقاله فرموله کردن کليه متغيرهاى فوق مى باشد که با تحليل و مرورى به روش گذشته آغاز گرديده و در انتها با پيشنهاد يک بسط تحليلى و کاربرد کامپيوترى آن ارائه مى گردد.
http://www.glossary.oilfield.slb.com/files/OGL98108.gif
riftaina
09-29-2010, 11:34 AM
رانش زمین چیست؟ (http://zaminbank.blogfa.com/post-16.aspx)
هنگامی که خاک و سنگ و سایر اجزای زمین نمیتوانند کنار هم باقی بمانند و تحت تاثیر جاذبه به حرکت درمیآیند، رانش زمین رخ میدهد.ژ
حرکت نزولی در راhttp://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/posa/8606/lanslide-am1.jpg (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=32053)نش زمین ممکن است بسیار کند رخ دهد (تنها چند میلیمتر در سال) یا با سرعت بسیار بروز کند و تاثیرات مصیبتباری به جای بگذارد.
رانش زمین حتی میتواند در بستر دریا و زیر آب رخ دهد و امواج جزر و مدی به وجود آورد که باعث تخریب در مناطق ساحلی شود. این رانشها را رانش زمین زیردریایی میگویند.
رانش زمین ممکن است به علت زلزله، فعالیت آتشفشانی، تغییرات آبهای زیرزمینی، به هم خوردن یا تغییر شیب زمین رخ دهد.
ریزش باران شدید در مدتی کوتاه باعث ایجاد لجنی سطحی و با حرکت سریع میشود که جریان پیدا میکند.
بارش مداوم باران در یک مدت طولانی ممکن است باعث رانش عمیقتر و با حرکت آهسته زمین شود.
ترکیبهای مختلف خاک در مناطق مختلف نیز باعث بروز رفتارهای مختلف زمین میشود.
رانش زمین هرسال باعث خسارات و تلفات زیادی در سراسر جهان میشود.
riftaina
09-29-2010, 11:36 AM
سونامی (http://zaminbank.blogfa.com/post-15.aspx)
سونامی، آبلرزه یا غریاله [۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C#cite_note-0) یکی از پدیدههای جغرافیایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%BA%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C%D8%A7) است. غریاله به لرزش شدید آب دریا گفته میشود که در پی زمینلرزههای زیر دریا پدید میآید. آبی که به لرزه در آمده به شکل موجهای عظیم به کرانهها رسیده و ویرانی به بار میآورد. غریاله واژهٔ فارسی بومی برای این پدیده در استان بوشهر (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D9%88%D8%B4%D9%87%D8%B1) است و پدیدهٔ غریاله در کرانههای خلیج فارس (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%84%DB%8C%D8%AC_%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3) نیز دارای پیشینه است. غریالهها معمولاً پس از یک زمینلرزه (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%E2%80%8C%D9%84%D8%B1%D8%B 2%D9%87) بزرگ (با حرکت رو به بالا)، فعالیت آتشفشانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%AA%D8%B4%D9%81%D8%B4%D8%A7%D9%86) زمینلغزه (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86%E2%80%8C% D9%84%D8%BA%D8%B2%D9%87&action=edit&redlink=1) و یا برخورد شهابسنگها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D9%86%DA%AF) پدید میآیند. بسیاری از غریالهها در کرانههای ژاپن رخ میدهند و از اینرو واژه ژاپنی مربوط به این پدیده یعنی (津波 تسونامی) به زبان انگلیسی و از آن راه به بسیاری زبانهای دیگر نیز راه یافته است.
چگونگی پخش امواج آبلرزه.پس از غریالهها معمولاً گسلهای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B3%D9%84) بزرگی در بستر دریاها پدید میآیند. سرعت موجهای آبلرزهای گاه به بیش از ۸۰۰ کیلومتر در ساعت میرسد. غریالهٔ سال ۱۷۸۸ لیسبون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%A8%D9%88%D9%86) (پرتغال) با موجهایی به بلندی حدود ۱۸ متر به شهر هجوم برد و ساکنان آن شهر را در کام خویش به هلاکت رساند. یکی از بزرگترین غریالهها که در سال ۲۰۰۴ میلادی در نزدیکی سوماترای (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%88%D9%85%D8%A7%D8%AA%D8%B1%D8%A7) اندونزی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%B2%DB%8C) روی داد باعث ویرانی عظیم و کشته شدن پیرامون ۱۰۰ هزار تن در جنوب آسیا شد.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/2/2b/2004_Indian_Ocean_earthquake_Maldives_tsunami_wave .jpg
تصویر:آبلرزه(سونامی) اندونزی در سال ۲۰۰۴.gif (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87:Upload&wpDestFile=%D8%A2%D8%A8%D9%84%D8%B1%D8%B2%D9%87%28 %D8%B3%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%85%DB%8C%29_%D8%A7%D9% 86%D8%AF%D9%88%D9%86%D8%B2%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8% B3%D8%A7%D9%84_%DB%B2%DB%B0%DB%B0%DB%B4.gif) آبلرزه(سونامی) اندونزی در سال ۲۰۰۴.
در کتابهای تاریخ آمده که بندر بزرگ و پهناور سیراف (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%81) در جنوب ایران تا سده چهارم هجری و عصر دیلمیان بندری آباد و پر رونق بوده و ناگهان بر اثر زلزلهای قسمت بزرگی از شهر به زیر آب رفته که آثار آن هنوز هم مورد توجه باستان شناسان ایرانی وخارجی است. آیا غریاله سیراف را ویران کرد و به زیر آب برد پاسخ این سؤال را باید در علم زمینشناسی تاریخی یافت.
riftaina
09-29-2010, 11:38 AM
زمین لغزش (http://zaminbank.blogfa.com/post-13.aspx)
زمین لغزش
حرکت و جابجایی بخشی از مواد دامنه در امتداد یک سطح گسیختگی مشخص را «لغزش» مینامیم. در لغزشهای دامنهای تغییر شکل از نوع «برش ساده» است. لغزش انواع مختلف داشته و در هر نوع مصالحی میتواند ایجاد شود. ویژگیهای توده متحرک و شکل سطح گسیختگی معمولا به عنوان عوامل طبقه بندی لغزشها بکار گرفته میشوند.
انواع لغزشهای دامنهای
لغزش انتقالی یا ساده
در لغزش انتقالی ، تودهای از مواد به روی یک سطح کم و بیش مسطوی به سمت پایین دامنه میلغزند. شرایط زمین شناسی و در راس آن وجود ناپیوستگیهای ساختی دارای جهتیابی مناسب ، از جمله عوامل ایجاد یک لغزش انتقالی است.
http://alirezaapa.googlepages.com/solifluction_siberia.jpg
لغزش دایرهای یا چرخشی
لغزش دایرهای یا چرخشی عمدتا در دامنههای خاکی و خرده سنگی طبیعی و مصنوعی و به مقدار کمتر در دامنههایی که از سنگ خرد شده یا ضعیف و هوازده ساخته شدهاند، دیده می شود. در این حالت گسیختگی در راستای سطوحی منحنی و قاشقی شکل ، که حداکثر تنش برشی را تحمل می کنند، صورت میگیرد. برای ایجاد یک لغزش دایرهای معمولا نیاز به شرایط زمین شناسی ویژه و گسستگیهای ساختی نیست.
لغزش مسطوی در سنگ
این نوع لغزش انواع مختلفی دارد. از آن جمله است لغزش یک یا چند واحد سنگی در امتداد یک یا چند سطح مسطوی ، سر خوردن یک قطعه کوچک یا ورقهای از سنگ به روی دامنه ، لغزش توده عظیمی از سنگ و سرانجام لغزش گوهای در امتداد فصل مشترک دو صفحه متقاطع.
شرایط مناسب برای لغزش مسطوی
سنگهای لایهلایه رسوبی که شیبشان به سمت خارج دامنه و مقدار آن مساوی یا کمتر از شیب دامنه است.
گسلها ، درزها و فولیاسیونهایی که سطوح ضعیف ممتدی را ساخته و سطح دامنه را قطع میکنند.
درزهای متقاطع که گسیختگیهای گوهای را میسازند.
سنگ سخت و درزدار که سر خوردن قطعات سنگ را به همراه دارد.
پوسته پوسته شدن در تودههای گرانیتی که سرخوردن ورقههایی از سنگ را باعث میشود.
http://alirezaapa.googlepages.com/p2.jpg
لغزش چرخشی در سنگ
در این نوع لغزش تودهای قاشقی شکل از سنگ ، بر اثر لغزش در امتداد سطحی استوانهای ، گسیخته میشود. ایجاد ترکهایی در راس بخش ناپایدار و برآمدگیهایی در پاشنه آن نشانههای حرکات آغازیناند. پس از گسیختگی نیز معمولا پرتگاهی در بالای دامنه و به هم ریختگیهایی در پایین آن متساعد میشود. افزایش شیب دامنه ، هوازدگی و نیروهای آب نشستی از دلایل اصلی این نوع لغزشند.
لغزش چرخشی در سنگهای سخت یکپارچه دیده نمیشود. در مقابل درستیهای دریایی و دیگر سنگهای نرم ، همچنین در سنگهای رسوبی لایهلایه به شدت درزدار و دارای لایههای ضعیف ، فراوان ایجاد می شود. شیب طبیعی شیلهای دریایی متورم شونده و به شدت ترکدار ، کم و پایدارسازی آنها معمولا مشکل است. این نوع گسیختگیها معمولا پیشرونده و وسیع اند.
لغزش چرخشی در خاک : رایجترین نوع لغزش در خاک ، حرکت چرخشی یک یا چند قطعه از آن در امتداد سطوح استوانهای است.
علل اصلی لغزش چرخشی در خاک
نیروهای آب نشستی
افزایش شیب دامنه
ساختهای قبلی باقیمانده در خاک برجا
لغزشهای چرخشی از ویژگیهای رسوبات نسبتا صخیم خاک چسبنده و بدون سطوح ضعیف است. عمق سطح گسیختگی وابسته به شرایط زمین شناسی است. لغزشهای عمیق در زمینهای رسی و لغزشهای کم عمق در واریزهها انجام میشود. نشانههای اولیه این نوع لغزش ، ترکهای کششی در راس و برجستگیهای در قاعده دامنه است.
گسترش جانبی و گسیختگی متوالی
نوعی گسیختگی صفحهای است که سنگ و خاک دیده میشود. در اینجا مواد در امتداد یک سطح ضعیف بطور جانبی تحت تنش قرار گرفته و متوالیا بصورت قطعاتی میشکنند. علل اصلی این نوع لغزش عبارت است از نیروهای آب نشستی و افزایش شیب و ارتفاع دامنه. این نوع گسیختگی را معمولا نمیتوان با روشهای ریاضی پیش بینی کرد. زیرا از قبل نمیتوان محل تشکیل اولین ترک و در نتیجه اولین قطعه را مشخص کرد. با این حال ، چون در انواع خاصی از سنگ و خاک ایجاد میشود، تشخیص حالات ناپایدار بالقوه امکان پذیر است. گسترش جانبی معمولا به تدریج توسعه یافته و میتواند حجم زیادی داشته باشد.
این نوع گسیختگی در دره رودها رایج است و بطور مشخصی در رسهای سخت شکافدار ، شیلهای رسی و لایههای افقی یا کم شیب ، که حاوی مناطق ضعیف ممتدی هستند، دیده میشود. واریزههایی که به روی خاک برجا یا سنگ دارای شیب ملائم قرار گرفتهاند، متوالیا بصورت گسترش جانبی گسیخته میشوند. نشانه این نوع گسیختگی در مراحل آغازین ترکهای کششی است، البته در برخی شرایط مثل بارگذاری ناشی از زمین لرزه ، ممکن است ناگهانی باشد. در خلال گسترش پیشرونده ، ترکهای کششی بار شده و پرتگاههایی ایجاد میشود. گسیختگی نهایی ممکن است تا سالها اتفاق نیافتد.
لغزش واریزه
این نوع لغزش به حرکت تودهای از خاک ، یا خاک و قطعات سنگ که بطور یکجا یا در واحدهای جداگانه در روی یک سطح مسطوی پرشیب میلغزند، اطلاق میشود. این لغزش اغلب حالت پیشرونده داشته و ممکن است به بهمن یا جریان منتهی شود. علل اصلی لغزش واریزهای عبارتست از افزایش نیروی آب نشستی و شیب دامنه. این نوع لغزش در جاهایی که واریزهها یا خاک برجا به روی سطح شیبدار و نسبتا کم عمق سنگی قرار گرفته باشد، ایجاد میشود. آغاز حرکت در این نوع لغزش هم با ترکهای کششی مشخص میشود.
riftaina
09-29-2010, 11:42 AM
زمین متغیر و تئوری صفحه زمین ساخت
http://alirezaapa.googlepages.com/d0f90a0c436c65255a00126b8e2fb012.jpg
زمین متغیر:
زمین یک کره متحرک است! اگر ما بتوانیم صد میلیون سال به عقب برگردیم، چهره زمین را با آنچه که امروز میبینیم کاملا متفاوت خواهیم یافت. هیچ اثری از کوههای آلپ یا خلیج مکزیک نخواهد بود، در عوض قارههایی در ابعاد، اشکال و موقعیتهای متفاوتی خواهیم یافت. بر خلاف زمین در چند میلیارد سال گذشته هیچ تغیر اساسی در سطح کره ماه بوجود نیامده است (فقط چند گودال اضافه شده است).
تئوری صفحه زمین ساخت
در طول چند دهه اخر درباره کره متغیرمان مطالب بسیار زیادی آموختهایم. در این مدت تحولی عظیم در فهم ما از زمین بوجود آمده است. این تحول ابتدای قرن بیستم با ارائه پیشنهاد مربوط به جابجائی قارهای[2] - تئوری که بیان میکند قارهها بر روی کره زمین حرکت میکنند – آغاز گردید. این مطلب با فرض ثابت بودن قارهها و کف اقیانوسها که تا آن زمان مورد قبول بود در تضاد اساسی قرار داشت و به همین دلیل نیز 50 سال طول کشید تا داده کافی برای اثبات این نظریه جمع آوری شود.
بر اساس تئوری صفحه زمینساخت، پوسته خارجی صلب زمین (لیتوسفر) به تکههای متعددی شکسته شده است که هرکدام از آنها صفحه نام دارند که در حال حرکت بوده و بصورت بیوقفه تغییر شکل و اندازه میدهند. همانگونه که در شکل 1 و شکل 2 مشاهده میشود، هفت صفحه اصلی در لیتوسفر شناخته شده است. این صفحات عبارتند از: آمریکای شمالی، آمریکای جنوبی، اقیانوسیه، آفریقا، اوروآسیا، استرالیا و قطب جنوب.
صفحات با ابعاد متوسط مانند کارائیب، نازکا، فیلیپین، عربی، کوکوس و صفحه اسکاتیا هستند و علاوه بر آنها صفحات متعددی با ابعاد کوچکتر شناخته شده است. توجه نمایید که یک صفحه بزرگ ممکن است شامل یک قاره کامل و سطح بزرگی از کف دریا باشد ( مانند صفحه آمریکای جنوبی). در حالی که هیچ صفحهای دقیقا بر اساس مرز یک قاره شناخته نشده است.
صفحات سنگ کره با سرعت بسیار پایین ولی بطور مداوم نسبت به هم درحال حرکت هستند که بطور متوسط 5 سانتیمتر در سال است. این حرکت به بدلیل توزیع نامساوی حرارت در داخل کره زمین است. مواد داغ که در عمق گوشته قرار دارند، به آرامی به سوی بالا حرکت میکنند و به عنوان یکی از سیستمهای همرفت درونی سیاره عمل مینمایند. همزمان، قطعت سردتر و چگالتر سنگکره در داخل گوشته فرو میروند. درنهایت حرکت عظیم و کند صفحات سنگ کره منجر به ایجاد زمین لرزهها، آتشفشانها و تغییر شکل تودههای بزرگ سنگی به صورت کوهها میگردد.
پدیده همرفت در داخل کره زمین همانند جریان همرفتی است که وقتی کتری پر از آب بر روی آتش قرار داده میشود در آن اتفاق میافتد. آب قسمت تحتانی آب قبل از قسمتهای دیگر گرم شده و در اثر انبساط چگالی آن کاهش مییابد و این باعث جریان یافتن آب به سمت بالا شده و همزمان آب نسبتا سردتر از سطح آب به سمت کف کتری حرکت کرده و آب سرد و گرم جایگزین یکدیگر میگردد.
http://alirezaapa.googlepages.com/image006.jpg
مرز صفحات:
صفحات تشکیل دهنده سنگ کره بصورت یک توده بهم چسبیده، نسبت به یکدیگر در حال حرکت هستند. با وجود اینکه قسمتهای داخلی صفحات ممکن است متحمل مقداری تغییر شکل گردند، ولی تمام اندرکنشهای اصلی بین صفحات جداگانه، در طول مرز بین آنها اتفاق میافتد. در حقیقت تلاشهای اولیه برای مشخص کردن مرز بین صفحات بر اساس محل وقوع زمین لرزهها بود. صفحات در مرزها سه رفتار کلی نسبت به هم دارند:
1. مزرهای دورشونده
جائی که صفحات در نتیجه بالا آمدن مواد از گوشته از هم دور میشوند و بستر جدیدی در اقیانوسها ساخته میشود. جداشدگی صفحات، غالبا در رشتهکوههای میان اقیانوسی رخ میدهد. شکافهای ایجاد شده در اثر دور شدن صفحات، بلافاصله با سنگهای مذاب که از استنوسفر بالا میآید، پرمیشوند. این مواد گرم، به آرامی سرد شده و بستر جدید اقیانوسی را تشکیل میدهند. این پدیده میلیونها سال بطور مداوم تکرار میشود و بدین ترتیب هزاران کیلومتر مکعب بستر جدید ایجاد میگردد.
این مکانیزم کف اقیانوس آتلانتیک را در 160 میلیون سال گذشته پدید آورده است که به این پدیده "گسترش بستر دریا" اطلاق میشود. سرعت بستر سازی در قسمتهای مختلف متفاوت است. این سرعت از 5/2 سانتیمتر در سال در آتلانتیک شمالی تا 20 سانتیمتر در سال در قسمت شرقی اقیانوس آرام متغیر است. با اینکه بیشترین نرخ بستر سازی در مقیاس تاریخ بشر بسیار کند است، ولی کمترین نرخ تولید سنگکره به اندازه کافی سریع است که در طول 200 میلیون سال گذشته بستر تمام اقیانوسهای زمین را ایجاد کرده باشد. در حقیقت بستر تمام اقیانوسها که تعیین عمر شدهاند از 180 میلیون سال تجاوز نمیکند.
2. مرزهای همگرا
در این نواحی، صفحات به سوی هم حرکت میکنند و در نتیجه پدیده فرونشست پوسته اقیانوسی در گوشته اتفاق میافتد. همگرائی ممکن است در مرز تصادم دو پوسته قارهای نیز اتفاق بیفتد و باعث ایجاد سامانههای کوهستانی گردد.
درحالی که پوسته جدید در رشتهکوههای اقیانوسی اضافه میشوند، سیاره زمین بزرگتر نمیشود و مساحت سطحی آن همواره مقدار ثابتی باقی میماند. برای جادادن به پوسته تازه ایجاد شده، پوسته قدیمی اقیانوسی در طول مرزهای همگرا دوباره به گوشته بازمیگردد. وقتی دو صفحه به هم میرسند، یکی از صفحات به زیر صفحه دیگر خم شده و به زیر آن میلغزد.
حاشیههایی از صفحات که پوسته اقیانوسی در حال اضمهلال است به نام "مناطق فرورانش" شناخته میشوند. در این مناطق صفحه فرورفته درحال حرکت به سمت پایین، وارد محیط با دما و فشار بالا میشود. مقداری از مواد فرو رفته و نیز مقدار بیشتری از استنوسفر که در بالای صفحه فرورفته قرار میگیرد، ذوب شده و به سوی بالا حرکت میکند. بندرت این سنگ مذاب ممکن است که به سطح زمین برسد و انفجارات آتشفشانی را ایجاد نماید. بهرحال بیشتر این مواد مذاب به سطح زمین نمیرسد و در همان عمق جامد شده و به ضخیمتر شدن پوسته میانجامند (شکل 6).
3. مرزهای گسل امتدادلغز
مرزهایی که در آنها صفحات بصورت سایشی از کنار هم عبور میکنند و هیچگونه اضمهلالی در مرزها ایجاد نشده و پوسته جدیدی تولید و پوسته قدیمی نابود نمیشود. این گسلها در جهت حرکت صفحات ایجاد شده برای اولین بار در امتداد رشتهکوههای اقیانوسی یافت شند. باوجود اینکه بیشتر گسلهای امتدادلغز در طول رشته کوههای اقیانوسی قرار گرفته است، تعدادی نیز در داخل قارهها وجود دارند. دو مثال از این گسلها، گسل سنآندریاس در کالیفرنیا و گسل آلپین در زلاندنو میباشد. در طول گسل سن آندریاس، صفحه "آرام" درحال حرکت به سمت شمال غربی نسبت به صفحه مجاور (صفحه آمریکای شمالی) است. حرکت درطول این مرز ناشناخته نمانده است، چرا که این حرکت باعث ایجاد کرنش در سنگهای دو سمت گسل میگردد و گاها سنگها انرژی ذخیره شده را بصورت زلزلههای بزرگی رها میکنند، مانند زلزله سال 1906 که سان فرانسیسکو را ویران کرد
riftaina
09-29-2010, 11:44 AM
درباره آبهای معدنی ( Inorganic Water )
آبهای معدنی ( Inorganic Water ) ، آبهایی هستند که در یک کیلوگرم آنها لااقل هزار میلی گرم نمک و یا 250 میلی گرم انیدرید کربنیک آزاد موجود است.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/0/04/pp6b.jpg
نگاه اجمالی
آبهای معدنی ، از چشمههای طبیعی یا چشمههایی که مصنوعا ایجاد کردهاند، جریان دارند و آنها را در همان سرچشمه در ظرف مخصوصی پر میکنند و برای مصرف حمل مینمایند. آب چشمهها بطور کلی دارای نمکهایی هستند که در موقع عبور آب از سطح زمین در آن حل شده ولی آب مقطر فاقد این نمکهاست. مقدار این نمکها در آبهای معدنی بمراتب زیادتر و لااقل به یک در هزار میرسد.
ترکیبات آب معدنی
در آب معدنی ترکیباتی مانند نمکهای ید و ترکیبات آرسنیک و ترکیبات گوگرددار و مواد رادیواکتیو و نظیر آنها وجود دارد که در آب معمولی نیست. از آنجائیکه ترکیبات قشر زمین در نقاط مختلف ، متفاوت میباشد، مسلم است که ترکیبات آبهای معدنی هم فرق میکند. مثلا در یک آب معدنی مقدار کلرور سدیم زیادتر و در آب معدنی دیگر مقدار آهک زیادتر است.
طبقه بندی آبهای معدنی
آبهای معدنی را از روی اینکه چه ترکیبی بیشتر در آن وجود دارد طبقه بندی کردهاند.
آبهای معدنی اسیدی
این آبها باید لااقل در یک لیتر ، یک گرم انیدرید کربنیک طبیعی آزاد محلول داشته باشد.
* سرچشمهها: مهمترین چشمههای انیدرید کربنیکدار در آلمان ، چشمههای مارینباد و چشمه زائربرون در هارتی و غیره میباشد. در ایران هم آب ترش راه رشت و آب علی از چشمههای مهم میباشد. چشمههای قلیایی که دارای قسمت اعظم از کربنات سدیم میباشند، معروفترینشان ، چشمههای سالسبرون در آلمان و ویشی__ در فرانسه میباشد.
* فواید آن برای بدن : انیدرید کربنیک محلول در آب موجب تسریع حرکت دودیشکل روده میگردد و مقدار عصارههایی که در روده ریخته میشود را زیادتر میکند. در نتیجه ، هضم غذا تسریع میشود. همچنین موجب زیاد شدن اسید کلریدریکی که در معده تولید میشود، میگردد و اثر اشتها آور دارد. آبهای قلیایی نیز فعالیت معده را زیاد میکنند و اسید معده را از بین میبرند و در معالجه درد مفاصل مؤثرند.
آبهای معدنی سولفات سدیمدار
آب این چشمهها دارای سولفات سدیم میباشند، ولی علاوه بر آن ، اغلب کلرور سدیم و بیکربنات سدیم هم دارد.
* سرچشمهها: مهمترین چشمههای سولفات سدیمدار چشمه مارینباد و چشمه الستر در ساکسن و غیره در آلمان میباشد.
آب چشمههای تلخ
مهمترین ماده شیمیایی که در آب این چشمهها موجود است و موجب تلخی مزه آنها میگردد، سولفات منیزیم میباشد، اما علاوه بر سولفات منیزیم ، اکثرا سولفات سدیم و کلرور سدیم هم در آنها وجود دارد.
* سرچشمهها : مهمترین چشمههای تلخ در آلمان میباشند. چشمه فریدریک هال در ماینینگن و چشمه مدکنت هایم در ورتنبرگ است.
* فواید آن برای بدن : آبهای تلخ اثرات خوبی در برطرف کردن یبوست و چاقی دارند. آشامیدن آب این چشمهها برای اشخاص ضعیف و کم خون و مسلول و نظیر اینها خوب نیست.
چشمههای کلرور سدیم
در آب این چشمهها بیش از یک گرم املاح در لیتر موجود است و بیشتر این املاح نیز کلرور سدیم میباشد.
* سرچشمهها : چشمههای کیسینگن و نویهاس واقع در آلمان از مهمترین چشمهها میباشند.
* فواید آن برای بدن : اشخاصی که مبتلا به سو هاضمه و یا چاقی زیاد میباشند و یا دستگاه تنفسی آنها خوب کار نکند، بر اثر آشامیدن این آبها بهتر میشوند.
آبهای آهندار
آبهایی که در یک لیتر آب آنها بیش از ده میلی گرم آهن به حالت محلول موجود باشد، از آنجائی که آبهای آهنی زود تجزیه و آهن آنها ته نشین میشود. معمولا در همان سرچشمه آنرا میآشامند.
* سرچشمهها : نمونهای از چشمههای آهندار در ایران آب گرم محلات است. مهمترین چشمههای آهنی در آلمان چشمههای پیرمونت و چشمه شوالباخ و چشمه الکسی باد و غیره میباشد.
* فواید آن برای بدن : آبهای آهندار برای درمان کم خونی بسیار مفید میباشد.
آبهای گوگردی
این آبها دارای هیدروژن سولفوره آزاد و یا هیدروسولفور و یا هر دوی اینها میباشند ( بوی هیدروژن سولفوره ، شبیه بوی تخم مرغ گندیده است )
* سرچشمهها : آبهای گوگردی در اسک لاشاپل ( آخن ـ آلمان ) همچنین در بادن نزدیک وینه و در اکس لبن هم موجود است. در ایران نیز آب اسک ، نمونهای از آبهای گوگردی است.
* فواید آن برای بدن : آبهای گوگردی در درمان روماتیسم و امراض جلدی و مسمومیتهای فلزی تجویز میشود.
آبهای آهکدار
این آبها دارای نمکهایی هستند که قسمت اعظم آنها کربنات اسید کلسیم و کربنات اسید منیزیم و گچ و انیدرید کربنیک میباشد.
* سرچشمهها : در آلمان چشمههای آن در ویلدونگن و وایسن بورگ و محلهای دیگر واقع میباشد. در ایران آب گرم راه همدان نمونهای از آبهای آهکدار میباشد.
* فواید آن برای بدن : آبهای آهکدار در درمان نارسایی کلیه و درمان نارحتی اعصاب و درمان اگزمای پوست و غیره توصیه شدهاند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/7/72/pure-w4.jpg
چشمههای آرسنیکدار
این چشمهها دارای مقدار جزئی آرسنیک هستند که بعلت کمی مقدار اثر کشندگی ندارد بکله بطور کلی برای تقویت بکار میرود.
* سرچشمهها : محل این چشمههای دورک هایمر ماکس کول واقع در آلمان و چشمه لویکو واقع در شمال ایتالیا میباشد.
* فواید آن برای بدن : آشامیدن آب این چشمهها برای رفع کم خونی و ضعف ناشی از کمی غذا و غیره مفید است.
آبهای یددار
آب این چشمهها را بیشتر برای آشامیدن و نه حمام گرفتن مصرف میکنند و ید موجود در آنها ، هم دستگاه گوارش و هم غدد گلو را تحریک به کار و ترشح میکند.
riftaina
09-29-2010, 11:47 AM
آشنايي با لايه هاي جو
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/show_image.php?id=22436
اتمسفر زمين را بر حسب چگونگي روند دما، اختلاف چگالي، تغييرات فشار، تداخل گازها و سرانجام ويژگيهاي الكتريكي به لايههاي زير تقسيم كردهاند:
1- تروپوسفر (Troposphere)
2- استراتوسفر (Stratosphere)
3- مزوسفر (Mesosphere)
4- يونسفر (Ionosphere)
5- اگزوسفر (Exosphere)
1- تروپوسفر
تروپوسفر پايين ترين لايه اتمسفر است كه خود از لايه هاي كوچكتري تشكيل شده است.
وجه تمايز اين لايه با ديگر لايه هاي اتمسفر، تجمع تمامي بخار آب جو زمين در آن است؛ به همين دليل بسياري از پديده هاي جوي كه با رطوبت ارتباط دارند و عاملي تعيين كننده در وضعيت هوا به شمار مي آيند (از قبيل ابر، باران، برف، مه و رعد و برق) تنها در اين لايه رخ مي دهند.
منبع حرارتي لايه تروپوسفر انرژي تابشي سطح زمين است. از اين رو با افزايش ارتفاع با كاهش دما مواجه خواهيم بود.
ضخامت تروپوسفر، از شرايط حرارتي متفاوتي كه در عرضهاي جغرافيايي مختلف حاكم است تبعيت مي كند. اين ضخامت معمولاً از 17 تا 18 كيلومتر در استوا به 10 تا 11 كيلومتر در مناطق معتدل و 7 تا 8 كيلومتر در قطبها تغيير مي كند.
2- استراتوسفر
لايه استراتوسفر بر روي لايه تروپوسفر قرار دارد و ضخامت متوسط آن حدود 23 كيلومتر است. در 3 كيلومتر اول استراتوسفر، دماي هوا ثابت است اما در قسمتهاي بالاتر دماي هوا با ارتفاع افزايش مي يابد.
در استراتوسفر به ندرت ابر تشكيل مي شود و تنها در شرايط ويژه اي ممكن است ابرهاي كوهستاني به نام ابرهاي مرواريدي در ارتفاع 21 تا 29 كيلومتري از سطح زمين ظاهر شوند كه علت وجود آنها حركات موجي شكل هوا از سوي موانع مي باشد.
از ديگر ويژگيهاي مهم استراتوسفر وجود ازن در اين لايه است كه بخصوص در ارتفاع 20 تا 30 كيلومتري سطح زمين بر اثر واكنشهاي مختلف فتوشيميايي بدست مي آيد. مقدار ازن در اين لايه معمولاً روند فصلي دارد حداكثر آن در بهار و حداقل آن در پاييز مشاهده مي شود.
3- مزوسفر
در بالاي لايه گرم ازن لايه مزوسفر قرار دارد كه دما در آن متناسب با افزايش ارتفاع با آهنگ 3/0 سانتيگراد به ازاي هر 100 متر كاهش مي يابد به طوريكه دما در مرز فوقاني آن در ارتفاع 80 تا 90 كيلومتري به 80- درجه سانتيگراد مي رسد. و نتيجه اين دماي پايين انجماد بخار آب ناچيز موجود در اين لايه است كه باعث بوجود آمدن ابرهاي شب تاب مي شوند. اين ابرها درتابستان و در عرضهاي بالا ديده مي شوند. مزوسفر سردترين لايه اتمسفر تلقي مي شود.
4 - يونوسفر
از بخش فوقاني مزوسفر تا ارتفاع تقريبي 1000 كيلومتري اتمسفر زمين، بار الكتريكي شديدي حاكم است كه زاييده وجود يونها و الكترونهاي آزاد است. در حقيقت پرتوهاي پر انرژي خورشيد كه از فضاي خارج به طبقات بالايي اتمسفر وارد مي شوند باعث گسستگي پيوند يا يونيزاسيون مولكولها و اتمها مي شوند. بر اثر يونيزاسيون، الكترون آزاد مي شود و باقي مانده اتم به صورت يون در مي آيد؛ به همين علت اين لايه از جو را يونوسفر ناميده اند.
شدت يونيزاسيون در تمام ارتفاعات يونسفر يكسان نيست؛ بنابراين لايه هاي متفاوت با تراكم الكترون و يون متفاوت با ارتفاعات مجاور خود در يونسفر وجود دارد؛
اين لايه ها در ارتباطات راديويي اهميت بسياري دارند. اين لايه ها عبارتند از لايه هاي D,E,F .
5 - اگزوسفر
شرايط موجود در يونوسفر در اين لايه نيز حاكم است؛ بدين معني كه گازها در اين لايه همچنان قابليت هدايت الكتريكي خود را حفظ مي كنند. سرعت ذرات در اين لايه بسيار زياد است و در مواردي به 2/11 كيلومتر در ثانيه مي رسد.
اگزوسفر لايه گذار جو به فضاي كيهاني به شمار مي آيد كه بخش فوقاني آن را در ارتفاع بيش از سه هزار كيلومتري از سطح زمين برآورد كرده اند.
riftaina
09-29-2010, 11:48 AM
تعيين استرين با استفاده از پوسته هاي اينوسراميد به عنوان نشانگر استرين
مقدمه:
تكنيك گوژ واتنش كلسيتي توسط گروشونگ(گروشونگ1972و1974،گروش نگ1984) مطرح شد و به طور موفقيت آميزي براي تعيين واتنش نهايي در آهكهايي كه در سطوح تكتونيكي كم عمق دگر شكل شده اند به كار مي رود(گروشونگ1984،ويلچكو1985،كر دوك و وان در پلويجم1988،كيلسدونك و ويلچكو1988،موسار1989،ايوانز و دون1991،فريل1991،فريل و گروشونگ1993،هيندل1997،هريس و وان در پلويجم1998،گونزالس – كاسادو و گارسيا – كويواس1999و2002،كرادوك2000).اين روش بر مبناي استفاده از دانه هاي كلسيت دوقلو با جهت يابي كريستالوگرافي متفاوت است كه در تمام سنگ كربناته به صورت گوژهاي واتنش كوچكي پراكنده شده اند.اكثر دانه هاي دوقلوي به كار رفته به شكل سيمان اسپاري درشت يا جانشيني اسپارايتي هستند.بنابراين با اندازه گيري ويژگيهاي دانه هاي دوقلو مثل جهت يابي دوقلوها،ضخامت متوسط دوقلوها و تراكم دوقلويي،در تعداد كمي از دانه هاي اسپارايتي مي توان براي هر نمونه تنسور واتنش كاملي را محاسبه كرد.(ايوانز و گروشونگ(1994) پيشنهاد كردند كه حدود 50 نمونه مطالعه شود).اگرچه اين روش به واتنشهاي خيلي كوچك محدود است (0تا 15-11% ،گروشونگ1984) اما با شرايط هم محوري منطبق است(بوخارد1993).
سوال اين است كه آيا تعيين واتنش دوقلويي مي تواند به طور دقيق و صحيح واتنش كل آگرگاتها را تعيين كند؟مقايسه بين واتنشهاي تعيين شده به روش گوژ واتنش و روشهاي ديگر تحليل واتنش(مثل مركز به مركز،RF/Ф و نمونه هاي كشيده شده و غيره) نسبتا كم است(بوخارد1993) كه اصولا به علت مشكل بودن استفاده از روشهاي تحليل واتنش كلاسيك در آهكهاي ريز دانه است.براي استفاده از اين روشها،نشانگرهاي واتنش مخصوص(مثل اوييدهاي كروي يا بيضوي اوليه،فسيلهاي كشيده يا دگرشكل شده داراي تقارن دو طرفي اوليه) و تعدادكافي از دانه هاي اسپاري دوقلو بايد در نمونه موجود باشد.متاسفانه اين شرايط موجود نيست.بنابراين مقايسه،هميشه مناسب و درست نبوده است.به علاوه احتمالا واتنش نشانگرهاي تكتونيكي(فسيلها،اوييدها و غيره)بيشتر از زمينه ميكرو كريستالي است. به علت استحكام مكانيكي(خيز تنش از رمزي و هوبر1983)و توزيع واتنش متفاوت در آنها.
عدم قطعيت مربوط به توزيع واتنش را مي توان با تعيين ميانگين واتنش سنگ حداقل كرد(واتنش توده).اين كار با استفاده از روش مركز به مركز فراي (1979)انجام مي شود كه امكان تعيين واتنش نهايي تحت شرايط معيني را به وجود مي آورد(رمزي و هوبر1983).همچنين امكان ارزيابي شكل فابريك نشانگرهاي واتنش فراهم مي شود.اما براي استفاده از اين روش بايد قبل از اينكه دگر شكلي رخ دهد،آگرگاتي از ذرات(دانه هاي كلسيت)كه از نظر آماري هم اندازه هستند وجود داشته باشد كه در بسياري از آهكها شرايط فوق العاده كميابي است.ويژگيهايي از نمونه كه در مطالعه فعلي به كار رفته است امكان استفاده از هر دو روش(مركز به مركز و گوژ واتنش)را فراهم آورده است و بنابراين مثايسه بين آنها را امكان پذير مي سازد.ماكروفسيل دريايي دوكفه اي گسترده،پوسته اينوسراميد كه تقريبا همه آنها داراي شبكه اي از منشورهاي كلسيتي اسپاري سودوهگزاگونال با ريز ساختار لانه زنبوري هستند،به عنوان نشانگر واتنش به كار رفت.در بيشتر مواقع،هنگامي كه توده سنگ دگر شكل مي گرديد،ريز ساختار پوسته اينوسراميد دوقلو مي شد و اين امكان را فراهم مي كرد كه واتنش توده به سرعت با استفاده از روش فراي تعيين شود و به همان خوبي امكان محاسبه صحيح و دقيق واتنش مربوط به دوقلويي كلسيت را هم فراهم مي كرد.بنابراين هدف اين مطالعه بررسي دقت و صحت تكنيك واتنش گوژكلسيت با استفاده از پوسته هاي اينوسراميد به عنوان نشانگر واتنش است كه نتايج آن را با نتايج حاصل از روش فراي مقايسه مي كند.هدف ديگر ارزيابي توزيع واتنش بين دوقلويي و مكانيزمهاي ديگر مثل لغزش مرز دانه،چرخش دانه و انحلال فشاري بود.
متن اصلي:
وضعيت زمين شناسي:
پوسته هاي اينوسراميد مطالعه شده از بخش بالايي سازند پلنتزيا جمع آوري شده اند(ماتي1982)كه اين سازند در يال شمال شرقي ناوديس بيسكاي رخنمون دارد كه ساختاري با روند شمال غربي – جنوب شرقي در حوضه باسكويي – كانتابريان است.سازند پلنتزيا،مجموعه اي كربناته است(فليش آهكي)كه به صورت رسوبگذاري انعكاسي در بخش مياني – خارجي يك فن زير دريايي تفسير شده و از سه بخش اصلي تشكيل شده است كه پوسته هاي اينوسراميد در بخش بالايي قرار گرفته اند.(منطقه پرتگاه باريكا) (الورزا و گارسيا – گارميلا1996).سن اين بخش اخيرا سانتونين زيرين تا بالايي تعيين شده است(جيمنز – بروكاسو2001).سازند پلنتزيا در لوتسين پاياني(اواسط ائوسن)در فاز فشارشي دگرشكلي پيرنه در شرايط حرارتي پايين دگرشكل شده است.در پرتگاه باريكا،تعداد زيادي چين جناغي با تمايل به سمت شمال شرق گسلها و پهنه هاي برشي كوچكي وجود دارد(كويواس1982).
اينوسراميدهاي گروهي از دو كفه ايهاي پتروييد منقرض شده هستند كه به طور گسترده در درياهاي مزوزوييك مي زيسته اند.آنها در كرتاسه به حداكثر گسترش جهاني رسيده و در نهايت در 6/2ميليون سال قبل در مرز كرتاسه – ترشياري(حداقل در محدوده حوضه باسكويي – كانتابريا) منقرض و ناپديد شدند(مك لئود1994،مك لئود2000). زمين شناسان معتقدند كه گونه هاي اينوسراميد در بسياري از محيط هاي زيست قديمي به ويژه از ناحيه زير جزر و مد(كمتر از 100متري) تا مناطق عميق كف اقيانوسها(بيشتر از 3000متري) سكني گزيده و زندگي كرده اند(سالتزمن و بارون1982).در ناحيه مورد مطالعه(پرتگاه باريكا)گونه اينوسراميد پلاتي سراموس رومبوييدوس تنها گونه اي بود كه شناسايي شد.اين گونه در سنگهاي سانتونين زيرين شمال اسپانيا بسيار فراوان است (لوپز1992).
اينوسراميدها ممكن است داراي كفه هاي مساوي يا نامساوي باشند.اندازه آنها بسيار متنوع است و از چند سانتيمتر ات حدود دو متر تغيير مي كند(بعضي نمونه هاي منطقه مورد مطالعه بيشتر از 80سانتيمتر طول داشتند).ريز ساختارهاي پوسته هاي مورد آزمايش از دو لايه تشكيل شده بودند: (1) لايه خارجي درشت منشوري با منشورهاي داراي منيزيم كلسيت پايين (LMC) و (2) لايه داخلي نازك با ريز ساختار صدفي آراگونيتي.در پوسته هاي پرتگاه باريكا تنها لايه خارجي منشوري حفظ شده است.ريز ساختارهاي اين لايه داراي بخشهاي منشوري موازي و ساده اي بودند كه در طول مرزهايشان حالت بين انگشتي ديده نمي شود و طويلترين محور آن بر سطوح پشتي و جلويي پوسته تقريبا عمود است.اندازه منشورها بين لايه هاي خارجي و دروني تغيير قابل ملاحظه اي دارد.اندازه كوجكتر منشورها در لايه خارجي سبب مي شود كه تراكم منشورها در لايه خارجي بيشتر از لايه داخلي باشد. در مقطع نازك،ريز ساختار لانه زنبوري پلي گونال در جهت عمود بر طويلترين محور منشور به خوبي حفظ شده است.
روشها:
ده نمونه از پوسته هاي اينوسراميد(در دو بعد) بررسي شدند تا بيضوي واتنش محاسبه شده از دوقلوهاي كلسيت و واتنش محاسبه شده با روش مركز به مركز باهم مقايسه شود.مقاطع نازك موازي با سطوح اينوسراميد تهيه شدند يعني عمود بر منشورهاي كلسيت.بريا تحليل دوقلوهاي كلسيت بيش از سي دانه در هر مقطع نازك بررسي شد.براي هر دانه جهت يابي دوقلويي،جهت يابي محور C ،تعدا دوقلويي،ميانگين ضخامت دوقلويي ها و عرض دانه تعيين شد و همان طور كه توسط ايوانز و گروشونگ (1994) توصيف شده است ميكروسكوپ پتروگرافي را كه داراي استيج U بود به كار بردند.جهت يابي بيضي واتنش و بيضويت با استفاده از تكنيك گوژ واتنش محاسبه شد كه توسط گروشونگ توسعه داده شد(گروشونگ(1972و1974)را براي توصيف جزئيات ببينيد).
واتنش هر مقطع نازك با استفاده از روش مركز به مركز براي بيش از 300دانه در هر مقطع نازك محاسبه شد. در مرحله دوم،جهت يابي محور اصلي واتنش و بيضويت ( R) بيضويهاي واتنش با هر دو روش نعيين شده و به منظور تعيين صحت تكنيك گوژ واتنش به مقدار توزيع واتنش مقايسه شدند.
نتايج و بحث:
شكل دانه هاي كلسيت در پوسته هاي اينوسراميد مطالعه شده از سودوهگزاگونال تا رومبوهدرال متفاوت و به طور كلي منشوري بود و از نظر اندازه از 50 تا 250ميكرومتر تغيير مي كرد.به طور كلي،محورC كلسيت به صورت مورب نسبت به منشور قرار گرفته بود و توزيع آنها معمولا فابريك قوي را با دو راستاي ماكزيمم تقريبا افقي ايجاد مي كرد كه هميشه به صورت اورتوگونال نسبت به منشور كلسيت قرار گرفته بودند.تقريبا همه دانه هاي كلسيت به شدت دوقلو شده بودند.بخش كوچكي دو سري دوقلويي نشان مي داد.به علاوه دانه هاي دوقلويي شده به طور تصادفي در تمام پوسته ها پراكنده شده بودند.تيغه هاي دوقلويي نازك و مستقيم بوده و معمولا در تمام عرض دانه توسعه پيدا مي كرد.بنابراين مي توان آنها را به عنوان نوع I دوقلويي طبقه بندي كرد(ويس1954،فريل1991،بوخارد1993) .پيشنهاد مي شود كه اين دوقلويي ها در حرارتهاي پايين و واتنش خيلي پايين دگرشكل شده اند. بعضي نمونه ها مراحل اوليه لغزش مرز دانه را نشان دادند و دانه هاي كمي در جهت واتنش طولي ماكزيمم قرار گرفته بودند.در اين نمونه ها،سيمانهاي اسپاري كلسيتي خيلي كوچكي در شكافها و تركهاي كششي متبلور شده بودند.تعداد كمي دوقلوهاي منحني شده هم مشاهده شد كه از طريق دگرشكلي دانه ايجاد شده بودند.
نتايج گوژ واتنش با استفاده از دوقلوهاي كلسيت ارائه شده است.تكنيك گوژ واتنش امكان محاسبه طولهاي ماكزيمم و مينيمم محورهاي بيضوي واتنش نهايي و جهت يابي و بيضويت انها را فراهم مي كند.مقادير بيضويت به دست آمده در محدوده 03/1-01/1است .اين محدوده كوچكتر از مقادير حاصله از روش فراي با نمونه هاي مشابه است(25/1-09/1).اين مساله نشان مي دهد كه دوقلويي فقط در بخشي از واتنش كلي محاسبه شده است و بنابراين مكانيزمهاي دگرشكلي ديگري هم بايد وجود داشته باشد.همان طور مه در مقطع نازك مشاهده شد حداقل مكانيزمهاي انحلال و تبلور مجدد هم در دگرشكلي ريزساختار لانه زنبوري منشوري دخيل هستند.جهت يابي صفحات انحلال يافته و رگه هاي ريز و كوچك (سطوح انحلالي پر شده با كلسيت)با جهت يابي واتنش اصلي كه با هر دو روش تحليل واتنش به دست آمده منطبق است.بنابراين حتي تحت شرايط خيلي پايين دگرشكلي(15/1= R) مكانيزم دگرشكلي دوقلويي تنها مكانيزم واتنشهاي ثبت شده نيست.به علاوه اگر مقادير واتنش نهايي و واتنش دوقلويي براي هر نمونه مقايسه شود افزايش واتنش كلي با افزايش واتنش دوقلويي منطبق نيست.ممكن است منشا آن در انحراف كوچكي باشد كه در تحليل دوقلويي معرفي شد و فقط در مقاطع نازك نرمال نسبت به منشور كلسيت ايجاد شده است(يعني در دو بعد).
بر عكس،تحليل واتنش دوقلويي جهات محور اصلي واتنش را مشخص و آشكار كرد كه بسيار مشابه جهاتي است كه با روش فراي به دست آمده اند.اختلاف بين جهت يابي محور اصلي كه با استفاده از دو روش محاسبه شده اند از 3 تا31درجه (به طور متوسط8/5 درجه)براي محور e max+1و از 3 تا 30درجه (به طور متوسط2/6درجه)براي محور e min +1متفاوت است.بنابراين محورهاي واتنش دوقلويي كه در منشورهاي پوسته اينوسراميد اندازه گيري شده اندجهات واتنش كلي را به طور كاملا صحيح ثبت كرده اند.همچنين اين نتايج پيشنهاد مي كند كه در اين نمونه ها دوقلويي با مكانيزمهاي دگرشكلي ديگر(لغزش مرز دانهوانحلال فشاري)همراه است و همه اين مكانيزمهاي دگرشكلي مربوط به رويداد دگرشكلي يكساني هستند.
در نتيجه در نمونه هاي آناليز شده،تكنيك گوژ واتنش مقادير واتنشي را مي دهد كه تغييرات واتنش توده را به طور كاملا صحيحي نمي دهد.بنابراين نتايج واتنش دوقلويي قبل از اين كه براي مقايسه بزرگيهاي واتنش نسبي در موقعيتهاي مختلف زمين شناسي به كار روند بايد به دقت تحليل شوند.
ارتباط اندكي بين واتنش دوقلويي و واتنش نهايي گزارش شده است(مثل فيفنر و بوخارد1987،بوخارد1993،گونزالس – كاسادو و گارسيا – كويواس1999) و تنسورهاي واتنشي كه با تكنيك گوژ واتنش و روشهاي مستقل ديگر تحليل تنش/واتنش ارائه شده اند را مقايسه كرده و نتايج مشابهي را ارائه مي كند.بنابراين انطباق بين جهت يابي اصلي تنش/ واتنش كه با تحليل دوقلويي و روشهاي ديگر به دست آمده اند نسبتا خوب است.هر چند مقادير واتنش حاصله از تكنيك گوژ واتنش ،به علت توزيع واتنش توده در قسمتهاي مختلف،به سختي با واتنش توده انطباق مي يابد (در اينجا در لغزش مرز دانه منشورهاي پوسته اينوسراميد).
نتيجه گيري:
نتايج:
نتايج نشان داده شده در اينجا از نشانگر تكتونيكي جديد،يعني پوسته هاي اينوسراميد به دست آمده است كه به طور منظم آگرگات فوق العاده اي را از منشورهاي سودوهگزاگونال كلسيت مي سازد كه داراي ريز ساختار لانه زنبوري هستند.پوسته هاي اينوسراميد مطالعه شده در اين تحقيق در حرارت پايين دگرشكل شده اند كه منجر به دگرشكلي يك سري از دوقلوها(تعداد كمي از منشورها دو سري
دوقلويي دارند) و ريز ساختارهاي ديگر مي شود.تحليل توزيع واتنش در حرارت پايين پيشنهاد مي كند كه حدود 8-7 بخش از واتنش دوقلويي به وسيله لغزش مرز دانه رخ مي دهد.عليرغم توزيع غير تصادفي محور C كلسيت و تحليل دو بعدي،تكنيك گوژ واتنش بزرگيهاي واتنش دو بعدي را ارائه مي دهد كه با واتنشهاي تعيين شده با روش فراي منطبق نيست.تحت اين شرايط نتايج ارائه شده با تكنيك گوژ واتنش بايد با دقت تفسير شوند.هر چند جهت يابي محور واتنش اصلي محاسبه شده در منشورها با روش تحليل دوقلويي كلسيت و با روش مركز به مركز با هم منطبق است.به نظر مي رسد عليرغم عدم قطعيتهايي كه با تعيين واتنش دوقلويي همراه است،تكنيك گوژ واتنش نتايجي را ارائه مي دهد كه مي تواند براي تعيين جهت يابي واتنش اصلي به كار رود حتي اگر منشورهاي كلسيت به صورت كريستالوگرافي جهت يافته شده باشند.در نتيجه،پوسته هاي اينوسراميد مي توانند به طور موفقيت آميزي مورد استفاده قرار گيرند همان گونه كه گوژ واتنش براي تعيين دگرشكلي در سنگهاي كربناته دريايي به كار مي رود.
riftaina
09-29-2010, 11:51 AM
فسيل چيست؟
بنابراين فسيلها انواع باقيمانده جانورى و گياهى نظير جسم حيوانات و استخوانهاى مربوط به آنها ، تنه گياهان قديمى و ساختمان شان ، کرمهاى نرم ، ستاره هاى دريايى و غيره ( از نقطه نظر تشريحى ) و آثار و مواد به جامانده از آنها نظير فضولات ، مدفوعات ، تخم ها ( آثار طبيعى ) و اثر لانه ها ، آشيانه ها ، رد پاها ( آثار مصنوعى ) را شامل مى شود و تمامى اينها بطور مستقيم توسط موجودات که در گذشته مى زيسته اند ، بوجود آمده اند . بدين ترتيب براى آنکه يک شى فسيل به حساب آيد ، بايستى بقايا و يا آثار فعاليت زيستى موجودات گذشته باشد . بطور کلى فسيلها به دو گروه تقسيم مى نمايند :
1- فسيلهاى اندامى
2- فسيلهاى اثري
منظور از فسيلهاى اندامى بقاياى حقيقى موجودات زنده مى باشند که در حالات بسيار مساعد شکل آنها با شکل موجود زنده اصلى اوليه کاملا تطبيق مى کند و تغيير زيادى در آن صورت نگرفته است . اما فسيلهاى اثرى علائم غير مستقيم حيات هستند که توسط موجودات بر جاى گذاشته شده اند . جاى پاهاى دايناسور ، اثر نقب زدن کرمها ، اثرات ناشى از خزيدن تريلوبيت ها (http://www.gsi-info.com/edu.asp?sid=4&sid2=18&sid3=39&sid4=126&action=view2) و ساير شواهد فرايندهاى حيات همچون فضولات و مدفوعات که بصورت فسيل در آمده اند همگى جزء فسيلهاى اثرى محسوب مى گردند .
حال اين سوال مطرح مى شود چه فسيل هايى را با ارزش مى خوانيم ؟ در جواب بايد گفت فسيل هاى راهنما (Index Fossils). آن دسته از فسيل ها به اين نام خوانده مى شوند که :
1- شناسايي آنها آسان است.
2- بسيار فراوانند.
3- داراى عمر کوتاه بوده اند.
4- از گسترش جغرافيايى قابل توجهى برخوردارند .
کاربرد علم فسيل شناسى
در ادامه به طور خلاصه به کاربرد علم فسيل شناسى در گرايشهاى مختلف زمين شناسى مى پردازيم.http://www.gsi.ir/Images/Training/geotime_usgs.gif
1- فسيل شناسى و ژئوشيمى
2- فسيل ها و ستون استاندارد زمين شناسى
3- فسيل ها و زمين شناسى ساختمانى
4-فسيل شناسى و تکتونيک صفحه اى
5- فسيل شناسى پالئواکولوژى
6- فسيل شناسى پالئوبيوژئوگرافى
نام گذارى فسيلها
توصيف موجودات زنده و يا فسيل از زمان Linne (لينه سوئدى) با يک سيستم نام گذارى دو گانه معمول شد. بدين معنى که هر موجود زنده يا فسيل داراى دو نام است : اسم جنس و اسم گونه
Pachyteeichisma Caylicianensis Linne , 1798 (1 اسم جنس که حرف اول آن با حروف بزرگ نوشته مى شود.
2) اسم گونه که با حروف کوچک نوشته مى شود.
3) اسم کاشف و توصيف کننده آن.
4) سال کشف و انتشار نمونه.
1)گونه : عبارت است از توالى و تسلسل گروه هايى از جمعيت هاى طبيعى که افراد آن گروه ها بالفعل يا بالقوه قادر به توليد مثل با هم بودهع و از نظر زاد و ولد در شرايط امروزى از تمام گروههاى مشابه جدا هستند، يعنى قابليت توليد مثل آنها را ندارد.
واحد هاى رده بندى بزرگتر از گونه :
2)جنس : در حقيقت واقعيت طبيعى ندارد و اين واحد رده بندى کاملا قراردادى و مصنوعى است. تنها کار آن اين نيست که گونه هايى را که با هم قرابت و خويشاوندى آشکار دارند در يک دسته قرار دهد که اين امر مساله نام گذارى را آسان مى سازد.
riftaina
09-29-2010, 11:54 AM
سنگ شناسی (http://zaminbank.blogfa.com/post-4.aspx)
سنگ شناسی
سنگ شناسی آذرین
ریشه لغوی
سنگهای آذرین ، Igneous rocks نام خود را از واژه Ignis گرفتهاند که در لاتین به معنای "آتش" است.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/c/cb/texture.JPG
دید کلی
این سنگهای پرورده آتش ، زمانی تودهای داغ و مذاب را به نام ماگما تشکیل میدادهاند، که سرد شدن تدریجی ماگما ، آنها را به سنگ سخت و جامد تبدیل کرده است. بنابراین گدازهای که از دهانه آتشفشان فوران کرده و بر سطح زمین جاری میشود، به سرعت سرد و سخت شده و سنگی آذرین را بوجود میآورد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/f/f2/dike.JPGر
تاریخچه و سیر تحولی
* اغلب مولفین یونانی و رومی ، آتشفشانها ، فعالیتهای آتشفشانی و زمین لرزه ها را توصیف میکردند. استاربو جغرافیدان و مورخ یونانی (63 قبل از میلاد ـ 20 بعد از میلاد ) فعالیتهای آتشفشانی اتنا ، سوما ـ وزوو و جزایر لیپاری را توصیف کرد. او آتشفشانها را به منزله دریچههای اطمینان تلقی مینمود که از آنها مواد سیال خارج میشود.
* در قرن هیجدهم اولین مناظرات و مباحثات تند و شدید درباره ماهیت و منشا سنگها در گرفت. در مباحثات منشا سنگها مناظراتی بین دسته و گروههای زیر وجود داشت: در یک طرف نپتونیستها و در طرف دیگر ولکانیستها و پلوتونیستها قرار داشتند. نپتونیستها معتقد بودند که سنگهای پوسته متوالیا در یک اقیانوس اولیه تهنشین شدهاند و به نظر آنها بازالت و گرانیت هر دو سنگهایی هستند که در این اقیانوس بزرگ را سبب شدهاند. پلوتونیستها اعتقاد داشتند که زمین از انجماد مواد مذاب و داغ بوجود آمده است و گرانیت را یک سنگ نفوذی داغ به شمار میآوردند.
* در سال 1825 واژه ماگما و مفهوم منحصر به فرد ماگمای اولیه توسط اسکراپ عنوان شد.
* سرجـیـمزهال ( 1761 ـ 1832 ) به همراه ریمور ( 1726 ) و اسپالانزانی ( 1794 ) و جورج وات ( 1804 ) پیترولوژی تجربی را پایهگذاری کرد.
* در سال 1844 چاربز داروین ( 1882ـ 1809 ) اظهار داشت که انواع مختلف سنگهای ماگمایی ممکن است از یک ماگمای اولیه اشتقاق یافته باشند به شرط آنکه ترکیب ماگما با تبلور و جدایش یک یا چند کانی مشکل سنگها تغییر یابد.
* در سال 1850 هنری کلیفتون سوربی ( 1826ـ 1908 ) جهت مطالعه میکروسکوپی ، اولین مقطع نازک سنگها را تهیه کرد.
* اوایل سال 1861 روش طبقه بندی شیمیایی سنگها را ابداع کرد و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم برخی از روشهای نمایش شیمیایی و نهایتا طبقهبندی شیمیایی سنگها پا به عرصه ظهور نهاد ( موینسون ـ لسینگ 1899 ، کراس ، ایدینگز ، پیرسون و واشنگتن 1903 ، اوسان 1919 ، نیگلی 1920 ، فون ولف 1922 ).
* آلفرد لوتاروگز ( 1915 ) از کتابش تحت عنوان « منشا قارهها و اقیانوسها » ، اصل و ریشه سوالات پزولوژیستها را به مفهوم تغییر ناپذیری قاره مربوط دانست.
* در سال 1969 موریس و ریچادر ویلژوئن اولین توصیف دقیق شیمیایی و سنگ شناسی یک سری جدید و مهم سنگهای آتشفشانی را که واجد انواع اولترامافیکها بود ، منتشر ساختند.
* از آن زمان تا به امروز سنگ شناسی آذرین همانند دیگر رشتههای علوم فراز و نشیبهای بسیاری را پشتسر گذاشته و با کوشش پیشگامان علم پترولوژی تجربی ، بررسی شرایط تشکیل کانیها و سنگها ، بویژه سنگهای آذرین و دگرگونی رو به رونق نهاد.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/0/0c/Slide1.JPG
انواع سنگهای آذرین
انجماد ماگما به سنگهای آذرین ، یا در سطح زمین صورت میگیرد و یا در داخل پوسته زمین ، بنابراین بر حسب اینکه ماگما در کجا منجمد شود دو گروه سنگ آذرین خواهیم داشت.
* سنگهای آذرین خروجی:
سنگهای آذرینی را که از انجماد ماگما در سطح زمین بوجود میآید سنگهای آذرین خروجی مینامند.
* سنگهای آذرین نفوذی:
به آن دسته از سنگهای آذرین که از انجماد ماگما در داخل پوسته زمین تشکیل میگردد سنگهای آذرین نفوذی گفته میشود. سنگهای آذرین نفوذی خود در پوسته زمین به اشکال مختلفی منجمد میشوند که شامل موارد زیر میباشند.
o لاکولیتها
o سیلها
o دایکها
o لوپولیتها
o پاتولیتها
o فاکولیتها
o استوکها
انواع سنگهای آذرین از نظر رنگ
* سنگهای آذرین فلسیک یا روشن
* سنگهای آذرین مافیک یا تیره
* سنگهای آذرین بینابینی
سنگ شناسی دگرگونی (Metamorphic Rocks)
ریشه لغوی
واژه دگرگونی ، که از کلمه لاتین Metamorphic به معنای تغییر شکل گرفته شده است، به این اشاره دارد که سنگ اولیه ، شکل اصلی خود را تغییر داده و به شکل جدید در آمده است.
دید کلی
سنگهای دگرگونی ، سنگهایی هستند که از تغییر شکل سنگهای قبلی به علت تغییر شرایط فیزیکی ( فشار ـ دما ) یا شیمیایی و در حالت جامد بهوجود میآیند. پدیده دگرگونی به محو و ناپدید شدن یک یا مجموعهای از کانیهای متبلور سنگ تعبیر میشود. این تغییرات ممکن است بر روی سنگهای رسوبی که در شرایط سطحی به وجود آمدهاند یا در سنگهای آذرین که از ماگما متبلور گردیده و یا حتی در سنگهای دگرگونی حادث شود.
در حالت اخیر ، شرایط دگرگون شدگی سنگ قبلی تغییر مینماید و این پدیده با ظهور و پیدایش یک یا مجموعهای از کانیهای جدید همراه میباشد. بنابراین دگرگونی عبارت از پاسخی است که هر سنگ در مقابل تغییرات محیط شیمیایی یا فیزیکی از خود بروز میدهد و این پاسخ به صورت تجدید تبلور کانیهای قدیمی به دانههای جدید و یا پدیدار شدن کانیهای نو ظهور و تخریب بعضی دیگر تجلی میکند.
تاریخچه
واژه متامورنیسم برای اولین بار در سال 1820 توسط A.Boue عنوان گردید و جیمز هاتن اولین کسی بود که در کتاب خود به نام فرضیه کره زمین به مفاهیم کلی دگرگونی اشاره نمود.
سیر تحولی و رشد
* Elie de Beament و A. Daubre که در اواسط قرن نوزدهم میزیستهاند، اولین کسانی بودند که دگرگونی ناحیهای و دگرگونی مجاورتی را از هم متمایز کردند و اصطلاح دگرگونی ناحیهای توسط A.Daubre وارد این علم گردید.
* با عنوان شدن واژه ژئوسنکلینالها توسط J.D.Dana ، James Hall و E.Haug در فاصله سالهای بین 1859 و 1910 ، سنگهای دگرگونی ناحیهای معنی و مفهوم دیگری پیدا کرد. این دانشمندان دما و فشار بالا و همچنین حرکات زمین ساختی حاکم بر اعماق این ژئوسنکلینالها را عامل اصلی دگرگونی ناحیهای دانستند.
* اصطلاح دینامومتامورفیسم در سال 1886 توسط H.Rosenbusch پیشنهاد شد و بعدها دانشمندان دیگری واژه Dynamic را برای دگرگونی کاتاکلاستیک بکار بردند.
* در فاصله سالهای بین 1870 و 1900 ، سنگ نگاری میکروسکوپی به وجود آمد.
* Grubenmann ( 1924 ـ 1850 ) و Niggli سنگهای دگرگونی ، ناحیهای را بر حسب ترکیب شیمیایی تقسیمبندی نمودند که بعضی از زمین شناسان اروپایی هم از آن نامها استفاده میکنند.
* جورج بارو با بررسی زمین شناسی سنگهای دگرگونی در اسکاتلند ، نشان داد که سنگهای دگرگونی این مناطق یک تغییر تدریجی در بافت و ترکیب کانی شناسی دارند و نتیجه این مطالعات باعث کشف زون دگرگونی تدریجی گردید.
* بررسی زونهای مختلف کانیهای دگرگونی به کرات و در نواحی مختلف توسط تیلی ( 1925 ) و هارکز ( 1932 ) و Barth ( 1936 ) صورت گرفت ولی در هیچکدام از این مطالعات مساله پیوند بین فرایندهای زمین شناسی و فرایندهای دگرگونی تدریجی به دقت مورد نظر قرار نگرفت.
اقسام دگرگونی
* دگرگونی اصابتی یا دگرگونی ضربهای
* دگرگونی مجاورتی یا دگرگونی حرارتی
* دگرگونی دینامیکی یا دگرگونی کاتاکلاستیک
* دگرگونی ناحیهای یا دیناموترمال متامورفیسم
* دگرگونی انباشتی یا دگرگونی ترفینی یا دگرگونی استاتیک
* دگرگونی زیر کف اقیانوسها
* دگرگونی هیدروترمال یا دگرسانی هیدروترمال
اقسام فابریکهای دگرگونی
* سنگهایی که فاقد جهت یافتگی برتر میباشند.
* سنگهایی که دارای جهت یافتگی برتر و شخصی هستند.
اقسام رخسارههای دگرگونی
* رخسارههای دگرگونی مجاورتی
* رخسارههای دگرگونی بر اثر وزن یا رخسارههای ترفینی
* رخسارههای دگرگونی ناحیهای
سنگ شناسی رسوبی
ریشه لغوی
سنگ شناسی رسوبی از دو کلمه Sedimentary به معنی رسوبی و Petrology به معنی سنگ شناسی گرفته شده است.
دید کلی
سنگهای رسوبی به دلیل داشتن منابع مهم نظیر نفت ، گاز ، ذغال ، آهن ، اوارنیم و نیز مواد مورد نیاز در مصالح ساختمانی مانند آهک ، گچ و غیره از اهمیت خاصی برخوردارند لذا سنگ شناسی رسوبی یکی از مهمترین شاخههای علوم زمین محسوب میگردد. در حدود 70٪ از سنگهای سطح زمین ، دارای منشا رسوبی هستند، و این سنگها عمدتا از ماسه سنگها ، سنگهای آهکی ، شیل ها و به مقدار کمتری اما با همان معروفیت از رسوبات نمک ، سنگهای آهندار ، ذغال و چوب تشکیل شده است.
تاریخچه و سیر تحولی
* مطالعه سنگهای رسوبی از نظر مشخصات ساختی ، بافتی و ترکیب شیمیایی آنها ، اولین بار در سال 1879 توسط سوربی انگلیسی انجام گرفت. وی مطالعه سنگهای رسوبی در مقاطع نازک را برای اولین بار ابداع نمود. بعدها در 1899 ، کایوی فرانسوی پارهای از مشخصات میکروسکوپی و مشخصات ماکروسکوپی بعضی از سنگهای رسوبی در کشور فرانسه را ، به صورت مصور تشریح و تفسیر کرد.
از آن تاریخ به بعد ، به پیروی از کایو ، بررسیهای سنگهای رسوبی و کوشش اکثر سنگ شناسان ، عمدتا بر کانی شناسی و تشخیص کانیهای تشکیل دهنده این سنگها متمرکز گردید. که در این میان ماسه سنگها و رسوبات ماسهای و از میان کانیها هم ، کانیهای سنگین (دارای وزن مخصوص بیش از 2.85) ، بیشتر مورد توجه قرار گرفتند.
* در سال 1919 ، ونت ورث آمریکایی برای سنجش اندازه ذرات و دانه های تشکیل دهنده رسوبات تخریبی مقیاسی ارائه داد و به کمک مقیاس ونت ورث مطالعه دانه سنجی و تجزیههای کمی و مکانیکی رسوبات بر مبنای اندازه دانه ها و فراوانی آنها ، میسر گردید.
* سرانجام در 1933 ، آدن و کرمباین ، مقیاسهای جدیدتری برای اندازه گیری دانههای رسوبی ارائه دادند و در مکانیسم تجزیههای مکانیکی رسوبات تخریبی ، تسهیلات زیادتری ایجاد کردند. امروز هم ، مقیاسهای اندازه گیری متداول برای مطالعات رسوب شناسی و سنگهای رسوبی ، به نام همین افراد معروف بوده و مورد استفاده سنگ شناسان و رسوب شناسان قرار دارد.
گروههای اصلی سنگهای رسوبی
رسوبات سیلیسی آواری :
رسوبات سیلیسی آواری (همچنین تحت عنوان رسوبات تریجنوس یا اپی کلاستیک خوانده میشوند) آنهایی هستند که از خرده سنگهای قبلی که توسط فرآیند فیزیکی حمل و رسوب کردهاند، تشکیل شدهاند. این گروه شامل سنگها زیر میباشد:
* کنگلومراها :
در این سنگها ، مواد دانه درشت گرد شده در زمینهای از مواد دانه ریز قرار دارند.
* برشها :
مواد دانه درشت گرد نشده در زمینهای از مواد دانه ریز قرار دارند.
* ماسه سنگها :
اندازه دانهها در ماسه سنگها ، کمتر از 2 میلیمتر است.
* گلسنگها :
اندازه دانهها کمتر از 2 میکرون میباشد.
رسوبات بیوژنیک ، بیوشیمیای و آلی :
رسوباتی هستند که بیشتر منشا بیو ژنیکی ، بیو شیمیایی و آلی دارند و شامل:
* سنگهای آهکی :
سنگهای آهکی میتوانند هم از طریق ته نشست مستقیم CaCo3 از آب دریا و هم از طریق رسوب کردن اسکلتهای کربناتی موجودات به وجود آید.
* چرتها :
چرت ، یک واژه خیلی کلی برای رسوبات سیلیسی دانه ریز ، با منشا شیمیایی ، بیو شیمیایی یا بیوژنیکی است.
* فسفاتها :
یکی از مهمترین کانیهای رسوبی فسفاتها ، آپاتیت میباشد.
* ذغال و شیل نفتی :
ذغال و شیلهای نفتی که از بقایای موجودات زنده قدیمی میباشند، انعکاسی از فرآیندهای دیانژ و دگرگونی دارند.
رسوبات شیمیایی :
این رسوبات منشا شیمیایی دارند و شامل موارد زیر میباشند:
* تبخیریها: تبخیریها عمدتا رسوبات شیمیایی هستند که پس از تغلیط نمکهای محلول در آب (بر اثر تبخیر) رسوب کردهاند.
* سنگهای آهندار :
آهن ، عملا بر اندازه چند در صد در تمام سنگهای رسوبی وجود دارد، ولیکن بطور غیر معمول ، در جایی که مقدار آهن بیش از 15٪ باشد، سنگهای آهندار را تشکیل میدهد.
رسوبات آذر آواری :
رسوبات آذر آواری رسوباتی هستند که عمدتا از دانههای با منشا ولکانیکی ، که از فعالیتهای آتشفشانی همزمان سرچشمه گرفتهاند، تشکیل شدهاند. و شامل موارد زیر میباشند:
* رسوبات اتوکلاستیک :
سنگهای ولکانوژیکی هستند که توسط برشی شدن در جای لاوا تشکیل شدهاند.
* رسوبات پیروکلاستیک – ریزشی :
این رسوبات به راحتی از طریق خردههای آتشفشانی خارج شده از یک مجرا یا یک شکاف ، بر اثر انفجار ماگماتیکی ، تشکیل میشوند.
* رسوبات ولکانی کلاستیک – جریانی :
این رسوبات توسط انفجارات فورانی در محیطهای خشکی ایجاد میشوند.
* هیدروکلاستیکها :
هنگامی که لاوای خارج شده ، با آب تماس پیدا کند، سرد شدن و خاموشی سریع ، باعث قطعه قطعه شدن لاوا میشود. این قطعات پس از حرکت در آب و دانه دانه شدن رسوبات هیدروکلاستیک را تشکیل میدهند.
* رسوبات اپی کلاستیک :
رسوباتی هستند که از حرکت و ته نشست مجدد رسوبات ولکانی کلاستیک ایجاد شدهاند.
اهمیت مطالعه سنگهای رسوبی
* سنگهای رسوبی در ادوار گذشته زمین شناسی در محیطهای طبیعی متفاوتی که امروزه وجود دارد، رسوب کردهاند. مطالعه این محیطهای عهد حاظر و رسوبات و فرآیندهای آنها به درک بیشتر معادل قدیمی آنها کمک میکند.
* دلایل زیادی برای مطالعه سنگهای رسوبی وجود دارد زیرا ارزش اقتصادی کانیها و مواد موجود در آنها کم نمیباشد. سوختهای نفت و گاز از پختگی مواد آلی در رسوبات مشتق شده و سپس این مواد به یک سنگ مخزن مناسب ، که عمدتا یک سنگ رسوبی متخلخل است، مهاجرت میکند. ذغال ، سوخت فسیلی دیگری است که البته در توالیهای رسوبی نیز وجود دارد. روشهای رسوب شناسی و سنگ شناسی به طور گسترده در پی جویی ذخایر جدید این منابع سوختی و سایر منابع طبیعی مورد استفاده قرار میگیرد. سنگهای رسوبی بیشتر آهن ، پتاس ، نمک و مصالح ساختمانی و بسیاری دیگر از مواد خام ضروری را تامین میکنند.
* محیطها و فرآیندهای رسوبی و جغرافیای قدیمی و آب و هوای قدیمی ، همگی را میتوان از مطالعه سنگهای رسوبی استنباط کرد. اینگونه مطالعات به شناسایی و درک تاریخ زمین شناسی زمین کمک فراوانی میکند. سنگهای رسوبی حاوی زندگی گذشته زمین ، به فرم فسیلها هستند که اینها مفاهیم اصلی انطباق چینه شناسی در فازوزوئیک میباشند.
riftaina
09-29-2010, 11:56 AM
برسي روشهاي شناسائي خاكهاي واگرا
پيش گفتار:
پديده واگرائي يك پديده فيزيكو شيميائي است كه در خاكهاي ريز دانه رسي اتفاق مي افتد«1».در اين فرايند كاتيونهاي يك ظرفيتي سديم در روي سطح ذرات رس باعث افزايش ضخامت لايه دو گانه و همچنين افزايش نيروي دافعه بين ذرات مي شوند.زمانيكه نيروي دافعه بين ذرات از نيروي جاذبه بيشتر باشد،وجود آب به راحتي و سهولت ذرات خاك را از يكديگر جدا كرده و جابجا مي كند.خاكهاي رسي حاوييون سديم كه در مقابل آب به راحتي فرسايش مي يابند به خاكها واگرا مشهورند«3». در ايين نوع خاكها براي فرسايش به جريان آب با سرعت بالا نيازي نيست و ذرات رس ممكن است به علت نيروهاي دافعه حتي در آب ساكن هم به صورت كلوئيدي شناور شوند،در حاليكه براي فرسايش ساير رسها سرعت جريان آب بايد از يك حد مشخص بيشتر باشد و در كمتر از آن هيچگونه فرسايشي در خاك رخ نمي دهد و لذا پديده فرسايش يك پديده كاملاً فيزيكي است.
خاكهاي واگرا اغلب در آبرفتهاي رسي دشتهاي سيلابي و رسوبات درياچه اي و لسي ديده شده اند. اگر چه در گذشته تصور مشد كه مناطق خشك و نيمه خشك محل تشكيل اين نوع خاكهاست اما تحقيقات اخير نشان مي دهد كه در بسياري از مناطق مربوط مانند امريكا،استراليل،تايلند و …… نيز مي توان خاكهاي واگرا را مشاهده نمود«4». از آنجا كه وجود اين خاكها باعث ايجاد مشكلات ژئوتكنيكي زيادي مي گردد،شناسائي آنهادر مراحل اوليه شناسائييهاي ژئوتكنيكي حائز اهميت مي باشد،لذا جهت شناسائي اين خاكها و تعيين ميزان واگرائي آنها روشهاي مختلفي ابداع گرديده كه در اين تحقيق اين روشها با نمونه برداري از خاكها مناطقمختلف استان خوزستان و انجام آزمايشات مورد بررسي قرار گرفته است.
متن اصلي:
روشهاي شناسائي خاكهاي واگرا
روشهاي شناسائي خاكهاي واگرا به دو صورت صحرايي و آزمايشگاهي است.در روش شناسائي صحرائي توپوگرافي منطقه نقش به سزايي در شناخت خاكهاي واگرا ايفاء مي كندكه در مناطق با شيب زياد فرسايش حاصل از پديده واگرائي بخوبي قابل تشخيص مي باشدوبطور خلاصه وجود بريدگيهاي(g u lly)فرسايشي عميق ،پديده ركاب،وجود آب گل آلود در پشت آب بندهاي كشاورزي بعد از بارندگي و….. از شواهد صحرائي شناسائي خاكهاي واگرا مي باشد«2» روشهاي آزمايشگاهي شناسائي خاكهاي واگرا عبارتند از :كرامب،هيدرومتري دو گانه،پين هول و آزمايشگات شيميائي.
نمونه برداري و آزمايشات
پس از بررسي و جمع آوري اطلاعات از گزارشات ژئوتكنيكي مربوط به استان خوزستان و انجام مطالعات صحرائي 23 نمونه از نقاط مختلف استان تهيه و به آزمايشگاه منتقل گرديده و بر روي آنها آزمايشات تعيين رطوبت،تراكم،دانه بندي،حدود آتربرگ،هيدرومتري دو گانه،پين هول،كرامب،و شيميائي(جمعاً 447 آزمايش) انجام گرديد و بر اساس آنها روشهاي مختلف شناسائي خاكهاي واگرا مورد بررسي قرار گرفت.
نتيجه گيري:
اختلاف در نتايج بدست آمده از روشهاي مختلف نشان دهنده آن است كه هيچگاه يك روش خاص به تنهائي قادر به ارزيابي كامل و دقيق پتانسيل واگرائي خاك نبوده و لازم است اين پتانسيل با انجام چند روش آزمايش موردارزيابي قرار گيرد.معهذا در ميان روشهاي مختلف آزمايشگاهي روش پين هول كه پتانسيل فرسايش پذيري را بطور مستقيممورد ارزيابي قرار مي ذهد،داراي قابليت اعتماد بيشتري بوده و پس از آن ساير روشها از جمله هيدرومتري دو گانه،روشهاي شيميائي و آزمايش كرامب قرار دارند.
riftaina
09-30-2010, 10:10 AM
آلفرد نوبل (http://shimibank.blogfa.com/post-18.aspx)
http://www.kanoon.ir/cs/blogs/chemi/attachment/17452.ashx
آلفرد در ۲۱ اکتبر سال ۱۸۳۳ در کشور سوئد به دنیا آمد. او توانست در سن پطرزبورگ تحصیل کند. وی بسیار با استعداد بود.پدرش امانوئل نوبل از جمله مخترعانی بود که توانست یک مین زیردریایی بسازد. به همین دلیل به درخواست دولت روسیه که مین ها را خریداری کرده بود، به سن پطرزبورگ نقل مکان کرد. آلفرد نوبل در سال ۱۸۵۰ به آمریکا رفت و در آنجا نزد اریکسن مشغول به تحصیل شد.
وی در مدت اقامتش در آمریکا دائم به این مسئله فکر می کرد که آیا می شود با اختراع یک ماده منفجر کننده می توان از زحمت و رنج هزاران کارگر کاست یا نه. این موضوع همیشه فکر او را به خود مشغول می کرد. این شیمیدان بزرگ و ارزشمند سوئدی که در نهایت در سال ۱۸۶۶ توانست دینامیت را کشف کند، نتواست به مردم بگوید که نباید از این ماده برای کشتن و مقاصد جنگی استفاده کرد. با این اختراع آقای نوبل در زمان بسیار کمی و اندکی، میله های دینامیت جای ترکیبات بسیار خطرناک نیتروگلسیرین را گرفت. او اختراع خود را به ثبت رسانید و البته با فروش آنها نوانست ثروت بزرگ و هنگفتی بدست بیاورد.دینامیت سیما و چهره غرب را دگرگون کرد. از این ماده منفجره هم در موارد صلح جویانه و هم در ضمینه ویران و تخریب تمدن بشری می شد استفاده نمود. به خاطر کاربرد ناصحیح و غلط این ماده توسط بعضی کشورها او در بین مردم به عنوان یک مخترع بدشگون و بدخیم شناخته می شد. آنها می گفتند که او معلومات و دانش خود را درجهت کشف وسایل ویرانگر و نابودکننده مورد استفاده قرار داده است. شناخته شدن این وسیله (دینامیت) و کاربرد نادرست آن در جنگ ها و ویرانگریها و کشتن انسانها توسط بعضی کشورها نوبل بشیمان شد و برای آنکه بتواند آن را جبران کند، به هنگام مرگ وصیت نمود که تمامی ثروت و دارایی خود را که شامل ۳۱ میلیون کرون سوئدی می شد، به عنوان جایزه سالیانه به بهترین و برگزیده ترین شاعر ، نویسنده و به تمامی کسانی که در یکی از رشته های شیمی، فیزیک، زیست شناسی، پزشکی و یا در ضمینه صلح جهانی خدمتی کرده باشند و یا کشفی ارائه داده باشند، به ط.ور مساوی تقسیم گردد. این جایزه شامل دیپلم اقتخار و مدال طلا و چکی است که مبلغ آن ،بستگی به سود بنیاد نوبل در آن سال دارد. در سال ۱۹۶۸ بانک دولتی سوئد جایزه نوبل در رشته اقتصاد را نیز به آن اضافه نمود. از آن سال به بعد همه ساله این کار انجام می شود و در سال های اخیر اعتبار بیشتری پیدا کرده است و برگزیدگان بیشتر به جنبه علمی و تخصصی آن افتخار می کنند. آلفرد نوبل در سال ۱۸۹۶ در سان یو ایتالیا چشم از جهان فروبست
riftaina
09-30-2010, 10:13 AM
آیا هیدروژن سوخت ایدهآل ماشینهاست؟ (http://shimibank.blogfa.com/post-17.aspx)
http://www.hamshahrionline.ir/images/upload/news/posa/8604/hydrogen-fuel-am1.jpg (http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=27986)
افراد بسیاری از ساخت ماشینهای دارای سلولهای سوختی هیدروژنی که محیط زیست را آلوده نمیکنند، حمایت میکنند.همه آنها توان بالقوه این سلولهای سوخت هیدروژنی را که تنها حاصل احتراق در آنها اندکی آب است، میستایند.
اما در این میان مشکلی وجود دارد. گرچه هیدروژن در واقع فراوانترین عنصر در جهان است، نمیتوان به سادگی از آن به عنوان سوخت استفاده کرد، زیرا هیدروژن محکم به سایر عناصر به صورت مولکولهای ترکیبی چسبیده است.
هیدروژن خالص اغلب با کاربرد حرارت بالا (که مقدار زیادی انرژی باید صرف آن کرد) بر گاز طبیعی (یعنی یک سوخت فسیلی) و گاهی با حرارت دان بنزین یا زغالسنگ ( که باز هم سوختهای فسیلی هستند) به دست میآید.
از این بدتر اینکه در این فرآیند دیاکسیدکربن آزاد میشود که خود یک گاز گلخانهای است.
riftaina
09-30-2010, 10:14 AM
کبالت (http://shimibank.blogfa.com/shimibank.blogfa.com)
اطلاعات اولیه
کبالت ، عنصر شیمیایی است که با نشان Co و عدد اتمی ۲۷ در جدول تناوبی قرار دارد.
تاریخچه
کبالت و ترکیبات آن در دوران باستان شناخته شد که برای آبی کردن رنگ شیشه از آنها استفاده میکردند. “George Brand” به خاطر کشف کبالت شهرت یافت. تاریخ کشف این عنصر در منابع مختلف ، متفاوت است، اما این کشف بین سالهای ۱۷۳۰ و ۱۷۳۷ اتفاق افتاده است. او موفق به اثبات این نکته شد که منبع رنگ آبی شیشهها کبالت است. قبلا” بیسموت همراه کبالت را عامل رنگ آبی شیشهها میدانستند.
در خلال قرن نوزدهم ، کبالت آبی (۸۰ -۷۰% کبالت جهان ) در Blaafarvaerket در نروژ ، به رهبری صنعتگر پروسی “Benjamin Wegner” تولید شد. “John Livingood” و “Glenn Seaborg” در سال ۱۹۳۸ کبالت ۶۰ را کشف کردند. کلمه کبالت از واژه آلمانی kobalt یا kobold ، به معنی روح شیطان گرفته شده است. این نام را کارگران معدن بهعلت سمی و دردسرساز بودن این عنصر برای آن انتخاب کردند. ( کبالت سایر عناصر معدن را آلوده و کم عیار میکرد. )
پیدایش
کبالت ، بصورت فلز آزاد وجود ندارد و عموما” بهصورت سنگ معدن یافت میشود. (http://www.shimibank.blogfa.com/) کبالت معمولا” بهتنهایی استخراج نمیشود و بهعنوان محصول جانبی فعالیتهای استخراج مس و نیکل بدست میآید.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/24/180pxCobalt_OreUSGOV.jpg
سنگ معدنهای اصلی کبالت عبارتند از: کبالتیت ، اریتریت ، گلائوکودوت و اسکوترودیت. عمدهترین تولید کنندگان کبالت در جهان ، چین ، زامبیا ، روسیه و استرالیا هستند.
ترکیبات
بهعلت وجود حالتهای اکسیداسیون مختلف ، تعداد زیادی از ترکیبات کبالت وجود دارد. هر دو اکسید در دمای پایین ، ضدفرومغناطیس میباشند؛ CaO ، Co۳O۴ .
خصوصیات قابل توجه
کبالت ، عنصر فرومغناطیس سختی است که دارای رنگ خاکستری براقی میباشد.دمای کوری آن ، K۱۳۸۸ با ممنتم بور ۶/۱ – ۷/۱ در هر اتم است. این عنصر اغلب با نیکل همراه است و هر دوی آنها از اجزای مشخص فلز شهاب سنگی میباشند. پستانداران ، نیازمند مقدار بسیار کمی از نمکهای کبالت هستند. کبالت ۶۰ که ایزوتوپ رادیواکتیو و مصنوعی کبالت است، یک ردیاب رادیواکتیو مهم و عامل معالج سرطان بهشمار میآید. نفوذ پذیری نسبی کبالت ، دو سوم آهن است. کبالت ، فلزی عموما” دارای مخلوطی از دو ساختار شکل بلورین fcc و hcp با دمای انتقال fcc –> hcp K۷۲۲ میباشد. حالات اکسیداسیون عادی کبالت ، شامل ۲+ و۳+ است، گرچه ۱+ نیز دیده شده است.
کاربردها
* آلیاژهایی از قبیل :
o آلیاژهای دیرگداز ، برای قطعات توربین گاز موتورهای هواپیما.
o آلیاژهای مقاوم در مقابل فرسایش و آسیب بر اثر کارکرد بالا.
o فولاد ، در سرعتهای بسیار زیاد.
o کاربیدهای روکشدار ( فلزات سخت هم نامیده میشوند ) و ابزارهای الماسه.
* آهن ربا و واسطه ضبط مغناطیسی ( ازقبیل نوار کاست و ویدئو ).
* کاتالیزور برای مصرف در صنایع شیمیایی و نفتی.
* در آبکاری الکتریکی برای ظاهر ، استحکام و مقاوت در برابر اکسیداسیون.
* عامل خشک کننده در رنگها ، جوهر و براقکنندهها.
* لایه زیرین در لعابهای چینی.
* رنگدانه ( کبالت آبی و سبز ).
* الکترودهای باطری.
* تایرهای رادیال تسمه فولادی.
* کبالت –۶۰ بعنوان منبع اشعه گاما دارای چندین کاربرد است :
o در پرتو درمانی ( رادیوتراپی ) بکار میرود.
o در استرلیزه کردن غذاها با روش تابشی ( پاستوریزه کردن سرد ) بکار میرود.
o در رادیوگرافی صنعتی بهمنظور تشخیص (http://www.shimibank.blogfa.com/)عیوب ساختاری قطعات فلزات بکار میرود.
کاربردهای پزشکی
کبالت ۶۰ ( Co-۶۰) ، فلزی رادیواکتیو است که در پرتودرمانی کاربرد دارد. کبالت ۶۰ دو اشعه X و گاما با انرژیهای ۱.۱۷MeV و ۱.۳۳MeV تولید میکند. منبع کبالت ۶۰ تقریبا” به قطر ۲ سانتیمتر است که نتیجه آن ، تشکیل یک نیم سایه هندسی است که لبه میدان تشعشع را نامشخص میکند. از ویژگیهای بد این فلز ، تولید مقدار کمی غبار رقیق است که باعث بروز مشکلاتی در حفاظت مقابل اشعه میگردد.
منبع کبالت ۶۰ تقریبا” برای ۵ سال مفید است، اما بعد از این مدت هم بسیار رادیواکتیو میباشد و بنابراین دستگاههای کبالت در جوامع غربی که لیناکس متداول است، کمتر مورد استفاده قرار میگیرند. اولین دستگاه کبالت ۶۰ درمانی ( بمب کبالت ) برای اولین در کانادا ساخته شد و نیز برای اولین بار در همانجا مورد استفاده قرار گرفت. در واقع اولین دستگاه در مرکز سرطانی Saskatoon به نمایش در آمده است.
نقش بیولوژیک
مقادیر کم کبالت برای بسیاری از موجودات زنده از جمله انسان ، حیاتی است. وجـــــــــــــــــود ۰.۳ تا ۰.۱۳ قسمت در میلیون کبالت در خاک برای سلامتی حیوانات علفخوار مفید است. این عنصر ، جزء اصلی ویتامین کبالامین یا ویتامین B-۱۲ میباشد.
ایزوتوپ ها
کبالت ، بصورت طبیعی دارای ۱ ایزوتوپ پایدار ( ۵۹- Co) میباشد.۲۲ رادیوایزوتوپ نیز شناخته شده که پایدارترین آنها Co-۶۰ با نیمه عمر ۵,۲۷۱۴ سال ، CO-۵۷ با نیمه عمر ۲۷۱,۷۹ روز ، Co-۵۶ با نیمه عمر ۷۷,۲۷ روز و Co-۵۸ با نیمه عمر ۷۰,۸۶ روز هستند. مابقی ایزوتوپهای رادیواکتیو ، دارای نیمه عمری کمتر از ۱۸ ساعت هستند که اکثریت آنها نیمه عمری کمتر از ۱ ثانیه دارند. این عنصر همچنین دارای ۴ حالت برانگیختگی است که تمامی آنها نیمه عمری کمتر از ۱۵ دقیقه دارند.
ایزوتوپهای کبالت از نظر وزن اتمی ، بین ۵۰amu و amu ۷۳ قرار دارند. حالت فروپاشی اصلی قبل از (http://www.bankmagale.blogfa.com/) فراوانترین ایزوتوپ پایدار ۵۹-Co ، الکترون گیری و حالت اصلی بعد از آن کاهش بتا میباشد.محصول فروپاشی اصلی پیش از ۵۹-Co ایزوتوپهای عنصر ۲۶ (آهن) و محصولات اصلی بعد از آن ایزوتوپهای عنصر ۲۸ (نیکل) میباشند.
هشدارهــــــــــا
فلز کبالت پودر شده ، خطر آتش سوزی به همراه دارد. بهتر است همه ترکیبات کبالت را سمی در نظر گرفت، مگر اینکه خلاف آن ثابـت شده باشد. احتمالا”بیشتر ترکیبات کبالت خیلی زهرآگین نیستند. کبالت ۶۰ ، ارسال کننده اشعه گامای قوی است، لذا تماس با این نوع کبالت خطر ابتلا به سرطان را ایجاد میکند. بلع کبالت ۶۰ منجر به ورود مقداری کبالت درون بافتهای بدن میشود که بهکندی از بدن خارج میشود.
کبالت ۶۰ در مقابلههای اتمی ، عاملی خطرساز است، چون (http://www.shimibank.blogfa.com/)ارسالهای نوترونی مقداری از آهن را به این ایزوتوپ رادیواکتیو تبدیل میکند. بعضی طراحیهای تسلیحات اتمی ، عمدا” به گونه ای میباشد که میزان کبالت ۶۰ را که بعنوان ذرات رادیواکتیو پراکنده میشوند، افزایش دهند. گاهی اوقات آنها را بمب کثیف یا بمب کبالت مینامند. خطر در مواقع غیر از جنگ اتمی ، استفاده نادرست ( یا سرقت ) از واحدهای رادیوتراپاتیک پزشکی است.
riftaina
09-30-2010, 10:19 AM
تَخمیر (http://www.shimibank.blogfa.com/)
تَخمیر پدیدهای است ناشی از مجموعه فعالیتهای زیستی که در آن ترکیبات آلی دارای مولکولهای بزرگ به ترکیبات دارای مولکولهای کوچکتر و سادهتر شکسته و تجزیه (کاتابولیسم) شده از فرآیند آن علاوه بر ایجاد ترکیبات آلی سادهتر، دیاکسیدکربن و انرژی نیز آزاد میگردد. با بیان دیگر تخمیر تجزیه ناقص بعضی از متابولیتها (ترکیبات آلی) به ترکیبات سادهتر همراه با انرژی توسط عامل تخمیری است.
نگاه کلی
در گیاهان تخمیر بیولوژیکی تنها تخمیر الکلی نبوده، ممکن است با کمی تخمیر لاکتیک نیز همراه باشد، برخی از سازوارههای حیاتی (میکروارگانیسمها) مانند قارچهای میکروسکوپی نیز قادر به تخمیرهایی مانند تخمیرهای سیتریک و اکسالیک روی قندهای شش کربنی (هگزوزها) و تخمیر استیک روی الکل اتیلیک و غیره هستند. باکتریها عامل انواع دیگری از تخمیر در طبیعت هستند. تخمیر بوتیریک سلولز لاشه برگها و تجزیه آنها که سبب افزایش ترکیبات آلی خاک میشود و همچنین تخمیرهای تعفنی مواد آلی توسط باکتریها صورت میگیرد.
تخمیر الکلی
پاستور اولین کسی است که نقش مخمرهای الکلی را نشان داد. بهترین مثال مخمرها، مخمرهای خمیرترش یا مخمر نانوایی است. اگر این مخمرها در محیط کشت گلوکز و در حضور اکسیژن کافی قرار گیرند، به شدت تقسیم شده، اکسیژن جذب کرده، دیاکسیدکربن آزاد میسازند. بیشترین سرعت واکنشهای ناشی از تنفس و شدت اکسیداسیون گلوکز این مخمرها که از گروه آسکومیست هستند هنگامی است که تنفس هوازی دارند اگر این مخمرها در داخل یک ظرف در بسته کشت داده شوند پس از مصرف اکسیژن محدود و معین داخل ظرف و آزاد ساختن گازکربنیک دیگر قادر به تنفس عادی نبوده، شروع به تخمیر باقی مانده مواد میکنند. آغاز تخمیر ایجاد اکسیدکربن همراه با اتانول است و بوی اتانول در این هنگام وقوع عمل تخمیر را در محیط کشت معلوم میکند.
C۶H۱۲O۶————>۲C۲H۵OH + ۲CO۲: ∆G = -۳۳ Kcal تخمیر
C۶H۱۲O۶ + ۶O۲————>۶CO۲ + ۶H۲O: ∆G = ۶۸۶ Kcal_تنفس
تخمیر همیشه با تشکیل الکل همراه نیست، در تخمیر ترکیبات دیگری مانند گلیسیرول نیز بوجود میآیند. پیدایش ترکیبات فرعی غیر از الکل در پدیده تخمیر و حضور این ترکیبات در محیط عمل از نظر ادامه تغییر اهمیت فراوان دارد. رشد مخمرها در شرایط تخمیری (تنفس بیهوازی) بسیار کند است، در شرایط تخمیر انرژی آزاد شده از مقدار معینی مواد قندی مانند یک گرم گلوکز محلول، درحدود ۲۱ بار کمتر از حالت تنفس عادی (هوازی است) انرژی حاصل از پدیده تخمیر بیشتر به صورت حرارت تلف میشود.
محیط در حال تخمیر نسبت به محیطی که در آن تنفس عادی صورت میگیرد بسیار گرمتر است. تخمیر الکلی تحت اثر مجموعه در همی از آنزیمهای درون سلولی به نام (زیماز) صورت میگیرد. مجموعه آنزیمی هنگامی که مخمرهای آن زنده باشند بیشترین اثر تخمیری را دارند. بازده تخمیری آنزیمها در خارج از سلول بسیار ضعیفتر از آنزیمهای داخل سلول زنده است. بین اثر طبیعی آنزیمها، نیروی زیستی و ساختار سلولی مخمرها بستگیهایی وجود دارد و به اصطلاح تخمیر پدیدهای درون سلولی است و آنزیمهای استخراج شده از مخمرها در خارج از سلول بخش مهمی از قدرت تخمیری خود را از دست میدهند.
تخمیر واقعی یا حقیقی
هنگامی در ذخایر قندی یک بافت پیش میآید که در شرایط عادی از هوا قرار داشته، در آن تنفس بی هوازی پیش آید. اگر بخشی از یک بافت ذخیرهای دارای مواد قندی، مانند قطعاتی از غده چغندر بخش از میان بر میوههای آبدار و شیرین مثل انگور را داخل یک ظرف در بسته با مانومتر قرار دهیم، در بافتهای قطعات مزبور ابتدا تنفس عادی با جذب اکسیژن و دفع دیاکسیدکربن صورت میگیرد. از آنجا که اکسیدکربن حاصل از تنفس عادی بعدا در داخل شیره واکوئلی سلولهای بافت حل میشود، فشار داخلی ظرف با جذب اکسیژن موجود به تدریج کم میشود وقتی اکسیژن درون ظرف تمام شده به ناچار شرایط بیهوازی (تخمیر) پیش آمده، با ازدیاد تدریجی اکسیدکربن و الکل در ظرف، بالا رفتن فشار داخلی آن شروع میشود.
تخمیر بهوسیله خود بافتها و بدون حضور میکروارگانیسمها و مخمرها صورت گرفت. این تخمیر که در کلیه بافتهای گیاهی، میوههای سبز مانده در تاریکی و حتی در جلبکها و قارچها نیز کم و بیش دیده میشود تخمیر درون بافتی و عاری از مخمر میگویند. تخمیر درون بافتی در بسیاری از دانههای جوان مانند نخود که پوسته آن نسبت به اکسیژن تا اندازهای قابل نفوذ است و همچنین در بیشتر میوههای آبدار که اکسیژن در بافتهای داخلی آنها معمولاً کم است امری عمومی است.
بویژه اگر مقدار زیادی میوه در یک جا انبار شود، موجبات و شرایط تخمیر در آنها کاملاً فراهم میشود. با توجه به مطالب فوق و تخمیر درون بافتی، باید آن را پدیدهای عمومی در گیاهان دانست و توجه به این امر که آنزیمهای تشکیل دهنده زیماز منشا گیاهی دارند، تخمیر را باید امری طبیعی در گیاهان به شمار آورد. پدیده تخمر درونبافتی با مرگ یاختههای بافت مورد تخمیر معمولاً ارتباط ندارد، اگر بافتهای در حال تخمیر در هوای آزاد قرار داده شوند، تخمیر درونی آنها متوقف شده تنفس عادی مجدداً آغاز میشود. تخمیر در گیاهان فقط از نوع الکلی نیست همراه با ایجاد الکل ترکیبات دیگری مانند جوهر لیمو (اسید سیتریک)، اسید مالیک، اسید اکسالیک و اسید تارتاریک نیز کم و بیش بوجود میآیند.
شدت تخمیر و اندازه گیری آن
شدت تخمیر را با قرار دادن اندام دارای ذخیره قندی مانند دانهها، غدهها و یا میوهها در یک محیط فاقد اکسیژن و دارای ازت میتوان به دقت اندازه گرفت و برای این سنجش از روش اندازه گیری دیاکسیدکربن آزاد شده نیز میتوان استفاده کرد. ولی چون واکنشهای دیگر همزمان با تخمیر میتوانند CO۲ متصاعد کنند این روش ممکن است دقیق نباشد. بنابراین اندازه گیری مقدار الکل تولید شده از تخمیر معمولاً بهتر میتواند معرف و تعیین کننده شدت تخمیر باشد. مقدار الکل حاصل از تخمیر در واحد زمان در یک ترکیب قندی تقریباً معادل همان نسبتی است که از اندازه گیری شدت تنفس به دست میآید.
سازوکار تخمیر
سازوکار تخمیر الکلی تقریباً مشابه سازوکار (مکانیسم) تنفس عادی است و در بیشتر پیامدهای واکنشی، همانند هم هستند. برای مطالعه مکانیسم تخمیر، به واکنشهای تخمیر الکلی میپردازیم. تخمیر الکلی فقط روی گلوسیدها صورت گرفته، خود شامل دو مرحله است:
مرحله اول انتهای پیامدهای واکنشی که حالت زنجیرهای دارند، همان مسیر EMP یا گلیکولیز است که به تشکیل اسید پیروویک ختم میشود.
مرحله دوم با تجزیه اسید پیروویک که خود سرآغاز پیامدهای واکنشی جداگانهای است که به هیچ وجه ادامه یا بخشی از مسیر گلیکولیز نیست شروع میشود. اسید پیروویک با آنکه در آخر مسیر گلیکولیز و پایان تمام پیامدهای زنجیرهای آن مانند هگزوزها، تری اوزها و همه اوزهای شکسته و تخریب یافته قرار دارد خود از گلوسیدها به شمار نمیآید. شروع تخمیر الکلی از راه گلیکولیز با استالوئید است. استالوئید را میتوان بهوسیله سولفیت سدیم از عصارههای تخمیری به صورت بیسولفیت جدا و استخراج نمود. در تخمیر الکلی به ازای مصرف هر مول گلوکز دو مول NADPH۲ دو مول ATP و دو مول اسید پیروویک حاصل میشود.
در دومین مرحله تخمیر که تبدیل اسیدپیروویک به الکل اتیلیک است N ADH۲ حاصل از مسیر گلیکولیز مصرف و تبدیل شده، از تمام واکنشها فقط دومول ATP که حاصل از فسفریلاسیونهای وابسته به متابولیتهای این مرحله است باقی خواهد ماند واکنش کلی تبدیل گلوکز به الکل اتیلیک بطور خلاصه عبارت است از:
C۶H۱۲O۶۲CH۳CH۲OH+۲CO۲ + ۲ATP
بازده نظری تخمیر در حدود ۴۴% و کمی بیش از بازده تنفس است. تجزیه گلوکز در واکنشهای تخمیری ناقص بوده از آن فقط ۲ مول ATP حاصل میشود. در فرآیندهای تنفس تجزیه گلوکز بطور کامل صورت گرفته، ۳۶ مول ATP از آن نتیجه میشود.
riftaina
09-30-2010, 10:21 AM
مواد تشکیل دهنده شامپو (http://shimibank.blogfa.com/post-14.aspx)
مواد تشکیل دهنده شامپو شامپو از دو قسمت عمده تشكيل شده است:
1- مواد فعال سطحي: جزء اصلي يك شامپو مواد فعال كننده سطحي آن است.
موادفعال كننده سطح به طوركلي به چهار دسته آنيوني، كاتيوني، آمفوتري و غير يوني تقسيم بندي مي شوند. در شامپو معمولا تركيبي از موادفعال آنيوني (مانند سديم لارت سولفات)، مواد آمفوتري (مانند بتائين ها) و مواد غيريوني (مانند كوكونات فتي اسيد دي اتانول آميد) به عنوان مواد فعال كننده سطحي يا جزء اصلي استفاده مي شود.
2- افزودني ها: بفيه اجزاء به عنوان افزودني به شامپو اضافه مي شوند.
افزودني هاي شامپو خود به دو دسته تقسيم بندي مي شوند.
الف- افزودني هاي عمومي
موادي مانند نگهدارنده ها براي جلوگيري از آلودگي ميكروبي، نمك براي افزايش قوام شامپو و اسانس براي خوشبو نمودن شامپو و ا.د.ت.آ (EDTA) براي كاهش سختي آب و سيتريك اسيد جهت تنظيم پ هاش جزء افزودني هاي شامپو به حساب مي آيند. اگر به تركيبات تشكيل دهنده شامپوهادقت كنيم خواهیم دید اجزائي مثل اسيدسيتريك، نمك، ا.د.ت.ا، نگهدارنده، اسانس، رنگ و آب در همه شامپوها مشترك هستند بنابراين در انتخاب شامپو دقت به اين موارد اهميتي ندارد.
ب- افزودني هاي اختصاصي
در فرمولاسيون شامپوهاي نوين مواد ويژه اي براي خلق اثربخشي خاص به شامپو اضافه مي گردند تا شامپو علاوه بر شويندگي بتواند ويژگي هاي زیبایی مورد انتظار را نیز برآورده نمايد. در انتخاب شامپوي مناسب دقت به مواد فعال كننده سطح و همچنين افزودني هاي اختصاصي بسيار مهم است.
در برخي از شامپوهاي جديد اجزاء ويژه اي به نام ضخيم كننده(Thickner) اضافه شده است. اين شامپوها در واقع سطح تارهاي مو را با لايه اي از پروتئين مي پوشانند بنابراين باعث مي شوند هربار كه شما اين شامپو را استفاده مي كنيد موي شما پر پشت تر به نظر برسد.
پروتئين كراتين و آمينو اسيدها به ساقه مو مي پيوندند و شكافهاي ايجاد شده در اثر استفاده از مواد نامرغوب را پر مي كند. اين امر باعث افزايش مقاومت مو و محافظت از آن مي گردد. پروتئين تخم مرغ با مو پيوند ايجاد نمي كند بنابراين استفاده از آن در شامپو فقط يك مانور تبليغاتي (Gimmick) است.
مواد مرطوب كننده، موي شما را هيدراته مي كند درست همان اثري كه بر روي پوست هم دارد.
پنتنول و ويتامين ب5 برخلاف بقيه ويتامين ها به داخل محور مو نفوذ مي كنند و براي افزايش استحكام و سلامت مو مفيد مي باشد. (دقت کنید که از ویتامین برای افزودن خواص نرم کنندگی استفاده شده نه تغذیه و تقویت مو)
هرچند پروتوئين موجود در شامپو ها به داخل محور مو نفوذ نمي كنند اما با پوشانيدن سطح مو باعث پرپشت به نظر آمدن و افزايش خاصيت نرم كنندگي مي شوند.
پروتوئين ابريشم به افزایش درخشندگی مو كمك مي كند.
riftaina
09-30-2010, 10:23 AM
پلاستیک ها و لاستیک ها
● لاستیکها
از ویژگی برجسته لاستیکها مدول الاستیسیته پایین آنها است همچنین مقاومت شیمیایی و سایشی و خاصیت عایق بودن آنها باعث کاربردهای بسیار در زمینه خوردگی میگردد . مثلا لاستیکها با اسید کلریدریک سازگارند و به همین دلیل لوله ها و تانکهای فولادی با روکش لاستیکی سالهاست مورد استفاده قرار میگیرند .
نرمی لاستیکها نیز یکی دیگر از دلایل کاربرد فراوان این مواد میباشد مانند شیلنگها، نوارها و تسمه ها ، تایر ماشین و …
لاستیکها به دو دسته تقسیم میشوند :
۱) لاستیکهای طبیعی
۲) لاستیکها ی مصنوعی
بطور کلی لاستیکهای طبیعی دارای خواص مکانیکی بهتری هستند مانند مدول الاستیسیته پایینتر ، مقاومت در برابر بریدگی ها و توسعه آنها اما در مو رد مقاومت خوردگی لاستیکهای مصنوعی دارای شرایط بهتری هستند .
▪ لاستیکها ی طبیعی
لاستیک دارای مولکولهای از ایزوپرن ( پلی ایزوپرن ) می باشد و به صورت یک شیره مایع از درخت گرفته می شود ، ساختمان کویل شکل آن باعث الاستیسیته بالای این ماده می شود (۱۰۰ تا ۱۰۰۰ درصد انعطاف پذیری ).
محدودیت حرارتی لاستیک نرم حدود ۱۶۰ درجه فارنهایت است ، این محدودیت با آلیاژ سازی تا حدود ۱۸۰ درجه فارنهایت افزایش می یابد. با افزایش گوگرد و حرارت دادن لاستیک سخت تر و ترد تر می شود. اولین با ر در ۱۸۳۹ چارلز گودیر این روش را کشف کرد و آن را ولکا نیزه کردن نامید ، حود ۵۰% گوگرد باعث جسم سختی بنام ابونیت میگردد که برای ساخت توپ بولینگ مورد استفاده قرار می گیرد . مقاومت خوردگی معمولا با سختی نسبت مستقیم دارد .
مدول الاستیسیته برای لاستیکها ی نرم و سخت بین ۵۰۰ تا ۵۰۰۰۰۰ پوند بر اینچ متغیر است .
▪ لاستیکها ی مصنوعی
در جنگ جهانی دوم وقتی منابع اصلی لاستیکها بدست دشمن افتاد نیاز شدیدی برای جایگزینی آن توسط یک ماده مصنوعی احساس می شد. در اوایل دهه ۱۹۳۰ نیوپرن توسط دوپنت بدست آمد ،این ماده پنجمین ماده استراتژیک در جنگ جهانی بود. امروزه لاستیکها ی مصنوعی زیادی شامل ترکیباتی با پلاستیکها وجود دارند .
فیلرهای نرم کننده و سخت کننده مختلفی برای بدست آوردن خواصی چون الاستیسیته ، مقاومت در برابر خوردگی و مقاومت در برابر حرارت با هم ترکیب می شوند که در ادامه به معرفی چند تا از این مواد میپردازیم :
۱) نیوپرن و لاستیک نیتریل در مقابل نفت و گاز مقاومند. یکی از اولین کاربردهای آن در شیلنگهای پمپ بنزین است .
۲) لاستیک بوتیل : خاصیت برجسته این لاستیک عدم نفوذ پذیری در مقابل گازهاست این خاصیت باعث استفاده آن در لوله های داخلی و تجهیزات کارخانجات مواد شیمیایی مثلا آبندی تانکرهای حمل گاز می باشد. همچنین این لاستیک مقاومت خوبی در برابر محیطهای اکسید کننده مانند هوا و اسید نیتریک رقیق دارد .
۳) لاستیک سیلیکون : مقاومت حرارتی این لاستیک در حدود ۵۸۰ درجه فارنهایت می باشد .
۴) پلی اتیلن کلرو سولفاته شده : دارای مقاومت عالی در محیطهای اکسید کننده مثل ۹۰% اسید نیتریک در درجه حرارت محیط میباشد .
لاستیکهای نرم در مقابل سایش بهتر عمل می کنند . روکشها می توانند از لایه های سخت و نرم تشکیل شوند .
● پلاستیک ها
در ۱۵ سال اخیر کاربرد پلاستیک ها بشدت افزایش یافته است . یکی از انگیزه های اولیه برای بدست آوردن این مواد جایگزینی توپهای عاجی بیلیارد بوسیله یک ماده ارزانتر بود .
پلاستیک ها توسط ریختن در قالب ، فرم دادن ، اکستروژن و نورد تولید می شود و به صورت قطعات توپر، روکش، پوشش، اسفنج، الیاف و لایه های نازک وجود دارند . پلاستیک ها مواد آلی با وزن مولکولی بالا هستند که می توانند به شکلهای مختلف در آیند . بعضی از آنها به صورت طبیعی یافت می شوند ولی اکثر آنها به صورت مصنوعی به دست می آیند .
بطور کلی پلاستیک ها در مقایسه با فلزات و آلیاژها خیلی ضعیفتر ، نرمتر ، مقاومتر در برابر یونهای کلر و اسید کلریدریک ، مقاومت کمتر در برابر یونهای اکسید کننده مثل اسید نیتریک ، مقاومت کمتر در برابر حلالها و دارای محدودیت حرارتی پایینتر می باشد . خزش در درجه حرارتهای محیط یا سیلان سرد از نقطه ضعفهای پلاستیک ها بویژه ترموپلاستها می باشد .
▪ پلاستیک ها : ترموستها و ترموپلاست ها
ترموپلاست ها با افزایش درجه حرارت نرم می شوند و موقعی که سرد می شوند به سختی اولیه باز می گردند . اکثر آنها را می توان ذوب نمود .
ترموست ها با افزایش درجه حرارت سخت می شوند و با سرد شدن سختی خود را حفظ می کنند و با حرارت دادن تحت فشار شکل می گیرند و تغییر شکل مجدد آنها ممکن نیست ( قراضه آن قابل استفاده نیست ) .
خواص پلاستیکها را می توان با افزودن مواد نرم کننده ، سخت کننده و فیلر بطور قابل ملاحظه ای تغییر داد . پلاستیکها مانند فلزات خورده نمی شوند .
الف) ترمو پلاستها
۱) فلورو کربنها :
تفلون و کل اف و فلورو کربنها فلزات نجیب پلاستیکها هستند به این معنی که تقریبا در تمام محیطهای خورنده تا دمای ۵۵۰ درجه فارنهایت مقاوم هستند . اینها از کربن و فلور ساخته شده اند اولین تترا فلوراتیلن توسط دوپنت تولید شد و تفلون نام گرفت .تفلون علاوه بر مقاومت خوردگی ، دارای ضریب اصطکاک کمی است که می تواند مانند یک روغن کار سطح فلزاتی که بر روی هم سایش دارند از خورده شدن در اثر اصطکاک (خوردگی فیزیکی) محافظت کند .
۲) پلی ونیل کلراید(پی .وی .سی ) :
این ماده اساسا سخت است ولی با اضافه کردن مواد نرم کننده و وینیل استات میتوان آنرا نرم نمود . کاربرد این ماده در لوله ها و اتصالات ، دودکشها ، هواکشها، مخازن و روکشها می باشد .
۳) پلی پروپیلن :
پلی پروپیلن ، پرو فاکس و اسکان برای اولین بار در ایتالیا بوجود آمدند و دارای مقاومت حرارتی و خوردگی بهتری نسبت به پلی اتیل بوده و همچنین از آن سخت تر هستند . برای ساخت والو ها ، بطریهایی که توسط حرارت استریل می شوند و لوله و اتصالات به کار می رود .
ب) ترموستها
۱) سیلیکونها :
سیلیکونها دارای مقاومت حرارتی بسیار خوبی هستند . خواص مکانیکی با تغییر درجه حرارت تغییر کمی میکند .یکی از مواد تشکیل دهنده این ماده سیلیسیم است که دیگر پلاستیکها چنین نیستند. سیلیکونها بعنوان ترکیبات قالبگیری ، رزینهای ورقه ای و بعنوان عایق در موتورهای برقی استفاده می شود اما مقاومت آنها در مقابل مواد شیمیایی کم است .
۲) پلی استرها :
پلاستیکهای پلی استر ، داکرون ، دیپلون و ویبرین دارای مقاومت خوردگی شیمیایی ضعیفی هستند .مورد استفاده اصلی پلی استر ها در کامپوزیتها بصورت الیاف می باشد . مثلا کامپوزیت پلی استر تقویت شده و شیشه دارای چنا ن مقاومتی میشود که در بدنه اتومبیل و قایق مورد استفاده می گردد .
۳) فنولیکها :
مواد فنولیکی(باکلیت) ،دارز ، رزینوکس از قدیمی ترین و معروفترین پلاستیکها هستند .این مواد عمدتا بر اساس فنول فرم آلدییدها هستند. کاربردهای آن عبارتند از : بدنه رادیو ، تلفن ، پریز ، پمپ ، سر دلکو و غلطکها .
riftaina
09-30-2010, 10:26 AM
اورانیوم
اورانیوم یکی از عنصرهای شمیایی است که عدد اتمی آن ۹۲ و نشانه آن U است و در جدول تناوبی جزو آکتنیدها قرار میگیرد. ایزوتوپ ۲۳۵U آن در نیروگاههای هستهای به عنوان سوخت و در سلاحهای هستهای به عنوان ماده منفجره استفاده میشود.
اورانیوم به طور طبیعی فلزی است سخت، سنگین، نقرهای رنگ و پرتوزا. این فلز کمی نرم تر از فولاد بوده و تقریبآ قابل انعطاف است. اورانیوم یکی از چگالترین فلزات پرتوزا است که در طبیعت یافت میشود. چگالی آن ۶۵٪ بیشتر از سرب و کمی کمتر از طلا است.
سالها از اورانیوم به عنوان رنگ دهنده لعاب سفال یا برای تهیه رنگهای اولیه در عکاسی استفاده میشد و خاصیت پرتوزایی (رادیواکتیو) آن تا سال ۱۸۶۶ ناشناخته ماند و قابلیت آن برای استفاده به عنوان منبع انرژی تا اواسط قرن بیستم مخفی بود.
● فراوانی
این عنصر از نظر فراوانی در میان عناصر طبیعی پوسته زمین در رده ۴۸ قراردارد.
اورانیوم در طبیعت بصورت اکسید و یا نمکهای مخلوط در مواد معدنی (مانند اورانیت یا کارونیت) یافت میشود. این نوع مواد اغلب از فوران آتشفشانها بوجود میآیند و نسبت وجود آنها در زمین معادل دو در میلیون نسبت به سایر سنگها و مواد کانی است. اورانیوم طبیعی شامل ۹۹/۳% از ایزوتوپ ۲۳۸U و ۰/۷% ۲۳۵U است.
این فلز در بسیاری از قسمتهای دنیا در صخرهها، خاک و حتی اعماق دریا و اقیانوسها وجود دارد. میزان وجود و پراکندگی آن از طلا، نقره یا جیوه بسیار بیشتر است.
● تاریخچه
اورانیوم در سال ۱۷۸۹ توسط مارتین کلاپروت (Martin Klaproth) شیمی دان آلمانی از نوعی اورانیت بنام پیچبلند (Pitchblende) کشف شد. این نام اشاره به سیاره اورانوس دارد که هشت سال قبل از آن، ستاره شناسان آن را کشف کرده بودند.
اورانیوم یکی از اصلیترین منابع گرمایشی در مرکز زمین است و بیش از ۴۰ سال است که بشر برای تولید انرژی از آن استفاده میکند.
دانشمندان معتقد هستند که اورانیوم بیش از ۶/۶ بیلیون سال پیش در اثر انفجار یک ستاره بزرگ بوجود آمده و در منظومه شمسی پراکنده شده است.
● ویژگیهای اورانیوم
اورانیوم سنگینترین (به بیان دقیقتر چگالترین) عنصری است که در طبیعت یافت میشود (هیدروژن سبکترین عنصر طبیعت است.)
اورانیوم خالص حدود ۱۸/۷ بار از آب چگالتر است و همانند بسیاری از دیگر مواد پرتوزا در طبیعت بصورت ایزوتوپ یافت میشود.
اورانیوم شانزده ایزوتوپ دارد. حدود ۹۹/۳ درصد از اورانیومی که در طبیعت یافت میشود ایزوتوپ ۲۳۸ (U-۲۳۸) است و حدود ۰/۷ درصد ایزوتوپ ۲۳۵ (U-۲۳۵). دیگر ایزوتوپهای اورانیم بسیار نادر هستند.
در این میان ایزوتوپ ۲۳۵ برای بدست آوردن انرژی از نوع ۲۳۸ آن بسیار مهمتر است چرا که U-۲۳۵ (با فراوانی تنها ۰/۷ درصد) آمادگی آن را دارد که در شرایط خاص شکافته شود و مقادیر زیادی انرژی آزاد کند. به این ایزوتوپ Fissil Uranium، به معنای «اورانیوم شکافتنی» هم گفته میشود و برای شکافت هستهای استفاده میشود.
اورانیوم نیز همانند دیگر مواد پرتوزا دچار تباهی میشود. مواد رادیو اکتیو دارای این خاصیت هستند که از خود بطور دایم ذرات آلفا و بتا و یا اشعه گاما منتشر میکنند.
U-۲۳۸ باسرعت بسیار کمی تباه میشود و نیمه عمر آن در حدود ۴،۵۰۰ میلون سال (تقریبآ معادل عمر زمین) است.
این موضوع به این معنی است که با تباه شدن اورانیوم با همین سرعت کم انرژی معادل ۰/۱ وات برای هر یک تن اورانیوم تولید میشود و این برای گرم نگاه داشتن هسته زمین کافی است.
● شکاف هستهای اورانیوم
U-۲۳۵ قابلیت شکاف هستهای دارد. این نوع از اتم اورانیوم دارای ۹۲ پروتون و ۱۴۳ نوترون است (بنابراین جمعآ ۲۳۵ ذره در هسته خود دارد و به همین دلیل U-۲۳۵ نامیده میشود)، کافی است یک نوترون دریافت کند تا بتواند به دو اتم دیگر تبدیل شود.
این عمل با بمباران نوترونی هسته انجام میگیرد، در این حالت یک اتم U-۲۳۵ به دو اتم دیگر تقسیم میشود و دو، سه و یا بیشتر نوترون آزاد میشود. نوترونهای آزاد شده خود با اتمهای دیگر U-۲۳۵ ترکیب میشوند و آنها را تقسیم کرده و به همین منوال یک واکنش زنجیرهای از تقسیم اتمهای U-۲۳۵ تشکیل میشود.
اتم U-۲۳۵ با دریافت یک نوترون به اورانیوم ۲۳۶ تبدیل میشود که ثبات و پایداری نداشته و تمایل دارد به دو اتم با ثبات تقسیم شود. انجام عمل تقسیم باعث آزاد شدن انرژی میشود بگونهای که جمع انرژی حاصل از تقسیم زنجیره اتمهای U-۲۳۵ بسیار قابل توجه میشود.
● نمونهای از این واکنشها به اینصورت است:
U-۲۳۵ + n –> Ba-۱۴۱ + Kr-۹۲ + ۳n + ۱۷۰ Million electron Volts
U-۲۳۵ + n –> Te-۱۳۹ + Zr-۹۴ + ۳n + ۱۹۷ Million electron Volts
که در آن: electron Volt = ۱.۶۰۲ x ۱۰-۱۹ joules
(یک ژول انرژی معادل توان یک وات برای مصرف در یک ثانیه است)
مجموع این عملیات ممکن است در محلی بنام رآکتور هستهای انجام گیرد. رآکتور هستهای میتواند از انرژی آزاد شده برای گرم کردن آب استفاده کند تا در نهایت از آن برای راه اندازی توربینهای بخار و تولید برق استفاده شود.
riftaina
09-30-2010, 10:27 AM
مشتقات سنتز شده كربوفسفاتها
با آن كه بیش از۲۰۰ سال از سنتز نخستین تركیب آلی فسفر دار می گذرد، اما در طول سه دهه اخیرتنوع و كاربرد این تركیبات بیش از هر زمان دیگری رشد و پیشرفت داشته است. تنوع و كاربردهای مهم این تركیبات در ساخت كودهای شیمیایی، مواد شوینده، مواد ساختمانی، مواد مورد كاربرد در صنعت دندانسازی و داروسازی، غذاهای حیوانی،
آفت كش ها، استرهای فسفات صنعتی و سمی و محصولات طبیعی انجام تحقیقات گسترده تر در این زمینه را ضروری ساخت است.
در حال حاضر بررسی و پژوهش در خصوص سنتز و كاربرد این تركیبات مورد توجه بسیاری از شیمیدانهای جهان قرار گرفته است.
شیمی فسفر شامل بررسی تركیب های اكسی فسفر است كه تمامی آنها پیوند فسفر- اكسیژن دارند، بسیاری از این تركیب ها، از نوع فسفات هستند. تقریباً در همه تركیب های فسفر طبیعی، پیوند فسفر- اكسیژن وجود دارد. در این میان استرهای فسفات آلی كه شامل پیوند فسفر- اكسیژن- كربن هستند، اهمیت بیوشیمیایی دارند. تركیبات آلی فسفر(تركیبات كربوفسفر) كه پیوند فسفر- كربن دارند، دومین گروه مهم تركیبات فسفر را تشكیل می دهند. تركیباتی كه دارای پیوند فسفر- نیتروژن هستند( تركیب های آزافسفر)، سومین گروه این طبقه است. تركیبات متالوفسفر كه پیوند بین فلز و فسفر را شامل می شوند، گروه بسیار مهم و بزرگی از این تركیبات را تشكیل می دهند كه با شناخت و سنتز سایر تركیبات هم گروه خود، از نظر تعداد به سرعت در حال رشد هستند. تركیبات هر یك از این گروه ها بسیار زیاد و متنوع است.
آپاتیت معدنی، بزرگترین و گسترده ترین تركیب فسفر در جهان است و اسید فسفریك، مهمترین تركیب صنعتی فسفر است. هم اكنون استرهای آلی فسفات كه به عنوان داكسی ریبونوكلئیك اسید(dna) شناخته شده اند، قلب بیوشیمی و ژنتیك در دنیا محسوب می شوند و بیشترین مطالعات بر روی آنها انجام شده است.
امروزه حفاظت از گیاهان به عنوان یكی ا ز اصلی ترین منابع غذایی از توجه روز افزونی برخوردار است. تركیب های آلی فسفر به علت داشتن آثار كوتاه مدت (از نظر پایداری، تخریب و ...)، تنوع و چگونگی عملكرد خاصشان توجه زیادی را به خود جلب كرده اند.
از این رو مطالعات ساختاری و مكانیسمی تركیبات آلی فسفر گسترش روز افزونی داشته و شیمی فسفر همچون شیمی كربن به سرعت توسعه یافته است. واكنش های چنین تركیباتی معمولاً در زیر مجموعه شیمی آلی طبقه بندی می شوند. چرا كه از روش های آزمایشگاهی مشابهی استفاده می شود و واكنش های مشتركی برای این دو عنصر( كربن و فسفر) وجود دارد.
از این تركیبات می توان به صورت مؤثر در ساخت داروها از جمله داروهای ضد سرطان استفاده كرد.
همچنین در صنعت از این تركیبات به عنوان نرم كننده، ضد اكسیداسیون و پایدار كننده و افزودنی های مواد نفتی هم استفاده می شود.
تركیبات جدیدی از خانواده ارگانوفسفر كه دارای co- nh- po هستند می توانند به عنوان لیگاند مناسبی برای فلزات سنگین (به خصوص گروه لانتانیدها) باشند كه علاوه بر خصوصیات جالب ساختاری كه مورد توجه شیمیدان هاست، می توانند به صورت سوپر مولكول هایی باشند كه همانند زئولیتها عمل كنند.
علاوه بر این، این تركیبات می توانند به عنوان جاذب مؤثری برای فلزات سنگین خاص از پساب كارخانه ها عمل كنند. ارگانوفسفر طبقه بندی شده می توان به عنوان باز دارنده های مؤثر آنزیم استیل كولین استراز عمل كنند. بنابراین می توانند به عنوان سموم و آفت كش هایی، مورد استفاده قرار گیرند كه در محیط زیست به دلیل تخریب، تركیبات بی خطری تولید می كند. بنابراین انجام این تحقیق و سنتز این تركیبات می تواند گام مؤثری در پیشبرد اهداف علمی و كاربردهای صنعتی، كشاورزی و داروسازی در كشورباشد.
متداولترین موارد استفاده از تركیبات فسفر عبارتند از:
۱) مورد استفاده در ساخت كودهای شیمیایی،
۲) مورد استفاده در ساخت مواد شوینده، انجام عملیات سطحی روی سطح فلز،
۳) مورد استفاده در ساخت عینك ها،
۴) مورد استفاده در ساخت سیمان،
۵) مواد نسوز و ساختمانی،
۶) مورد استفاده در ساخت مواد دندان سازی و دارویی،
۷) مورد استفاده در تكنولوژی غذایی،
۸) مورد استفاده در ساخت غذاهای حیوانی و ساخت استرهای فسفات صنعتی و آفت كش ها،
۹) مورد استفاده در ساخت استرهای سمی و تركیبات دارویی،
۱۰) مورد استفاده در ساخت بسپارهای سنتزی و كند كننده آتش و محصولات طبیعی.
استرهای فسفات كه از جمله تركیب های آلی فسفر هستند، از اجزای مهم موجودات زنده بدست می آیند كه در بسیاری از فرآیندهای حیاتی مانند سنتز پروتئین ها، كد گذاری ژنتیكی، فتوسنتز، تثبیت نیتروژن و دیگر اعمال متابولیكی نقش اساسی ایفا می كنند.
riftaina
09-30-2010, 10:29 AM
هیدروژن
هیدروژن یا آبزا یک عنصر شیمیایی در است که جدول تناوبی با حرف H و عدد اتمی ۱ نشان داده شده است. هیدروژن عنصری بی رنگ، بی بو، غیر فلز، یک ظرفیتی و گازی دو اتمی، با خاصیت شعله وری فوق العاده بالا میباشد. هیدروژن سبک ترین و فراوانترین عنصر در جهان بوده و در آب و نیز در تمامی ترکیبات آلی و موجودات زنده یافت میشود.
هیدرژن قابلیت واکنش شیمیایی با بیشتر عناصر را دارد. [[ستارگان در توالی اصلی خود به وفور از هیدروژن در حالت پلاسمایی تشکیل شده اند. این عنصر در تولید آمونیاک، بعنوان یک گاز بالا برنده، یک سوخت جایگزین و اخیرا بعنوان منبع انرژی مورد استفاده پیلهای سوختی قرار میگیرد.
در آزمایشگاه، از واکنش اسیدها بر فلزهایی مثل روی، بدست میآید. اما برای تولید در حجم زیاد از الکترولیز آب که معمول ترین روش است، استفاده میشود. اکنون دانشمندان سعی دارند تا روش های جدیدی را بوجود آوردند که از جلبکهای سبز برای تولید هیدروژن استفاده نمایند.
● ویژگی های درخور نگرش
هیدروژن سبک ترین عنصر شیمیایی بوده با معمول ترین ایزوتوپ آن که شامل تنها یک پروتون و الکترون است. در شرایط فشار و دمای استاندارد هیدروژن یک گاز،H۲، دو اتمی با نقطه جوش ۲۰.۲۷° K و نقطه ذوب ۱۴.۰۲° K را میسازد. در صورتیکه این گاز تحت فشار فوق العاده بالایی، مانند شرایطی که در مرکز غولهای گازی وجود دارد، قرار گیرد مولکولها ماهیت خود را از دست داده و هیدروژن بصورت فلزی مایع در میآید. (رجوع شود به هیدروژن فلزی).
اما در فشار های بسیار پایین مانند شرایطی که در فضا یافت میشود، به این علت که هیچ راهی برای ترکیب اتمهایش وجود ندارد، هیدروژن تمایل دارد تا بصورت اتم های مجزا در آمده؛ابرهای H۲ (هیدروژنی) تشکیل میشود که به شکل گیری ستارگان نیز مرتبط میباشد.
این عنصر نقش بسیار حیاتی در تامین انرژی جهان از طریق واکنش پروتون-پروتون و چرخه کربن-نیتروژن به عهده دارد(اینها فرآیندهای هم جوشی هستهای هستند که با ترکیب دو اتم هیدروژن به یک اتم هلیم، مقدار بسیار عظیمی از انرژی آزاد میکنند.)
● کاربردها
به مقدار بسیار زیادی هیدروژن در فرآیند هابر (Haber Process) صنعت نیاز میباشد، مقدار قابل توجهی در برای تولید آمونیاک، هیدروژنه کردن چربیها و روغنها، و تولید متانول. سایر مواردی که نیازمند هیدروژن است عبارتند از:
▪ آلکیل زدایی آبی (هیدرودیلکیلاسیون hydrodealkylation)، گوگردزدایی آبی (هیدرودیسولفوریزاسیون، hydrodesulfurization) و هیدروکرکینک (hydrocracking)
▪ تولید اسید هیدروکلریک،جوشکاری،سوخت ای موشک و احیاء سنگ معدن فلزی
▪ هیدروژن مایع در تحقیقات سرما شناسی مانند مطالعات ابررسانایی بکار میرود.
▪ تریتیوم که در رآکتورهای اتمی تولید میشود در ساخت بمبهای هیدروژنی مورد استفاده قرار میگیرد.
▪ هیدروژن چهارده و نیم بار از هوا سبکتر است و سابقا بعنوان عامل بالا برنده در بالونها و کشتیهای هوایی مورد استفاده قرار میگرفت تا وقتیکه فاجعه هیندنبرگ ثابت کرد که استفاده از این گاز برای این منظور بسیار خطرناک است.
▪ دوتریوم بعنوان یک کند کننده جهت کاهش حرکت نوترونها در فعالیت های هسته ای مورد استفاده قرار میگیرد، و ترکیبات دوتریوم در شیمی و زیست شناسی در مطالعات تاثیرات ایزوتوپ، مورد استفاده وافع میشوند.
▪ تریتیوم که یک ایزوتوپ طبقه بندی شده در علوم زیست شناسی است که بعنوان یک منبع تشعشع در رنگهای نورانی کاربرد دارد.
هیدروژن میتواند در موتورهای درون سوز سوخته شود و در برهه کوتاهی خودروهایی با سوخت هیدروژنی توسط شرکت Chrysler-BMW تولید شدند. پیل های سوختی هیدروژنی، بعنوان راه کاری برای تولید توان بالقوه ارزان و بدون آلودگی، مورد توجه قرار گرفته است.
● تاریخچه
هیدروژن (فرانسه به معنی سازنده آب و واژه یونانی hudôr یعنی "آب" و gennen یعنی "تولید کننده") برای اولین بار در سال ۱۷۷۶ بوسیله هنری کاوندیش بعنوان یک ماده مستقل شناخته شده، آنتونی لاوازیه نام هیدروژن را برای این عنصر انتخاب کرد.
● پیدایش
هیدروژن فراوانترین عنصر در جهان است بطوریکه ۷۵٪ جرم مواد طبیعی از این عنصر ساخته شده و بیش از ۹۰٪ اتمهای تشکیل دهنده آنها اتم های هیدروژن است.
این عنصر به مقدار زیاد و به وفور در ستارگان و سیارات غولهای گازی یافت میشود. به نسبت فراوانی زیاد آن در جاهای دیگر، هیدروژن در اتمسفر زمین بسیار رقیق است(۱ ppm برحسب حجم). متعارف ترین منبع برای این عنصر در زمین آب است که از دو قسمت هیدروژن و یک قسمت اکسیژن (H۲O) ساخته شده است.
منابع دیگر عبارتند از بیشترین اشکال مواد آلی که در اندام تمام موجودات زنده شناخته شده وجود دارند، زغال،سوخت فسیلی و گاز طبیعی. متان ( CH۴)، که یکی از محصولات فرعی فساد ترکیبات آلی است که اهمیت منابع آن رو به افزایش است.
هیدروژن از چندین راه مختلف بدست میآید، عبور بخار از روی کربن داغ، تجزیه هیدروکربن بوسیله حرارت، واکنش هیدروکسید سدیم یا پتاسیم بر آلومینیوم، الکترولیز آب یا از جابجایی آن در اسیدها توسط فلزات خاص.
هیدروژن تجاری در حجمهای زیاد معمولا بوسیله تجزیه گاز طبیعی تولید میشود.
● ترکیبات
هیدروژن سبک ترین گازها با اکثر عناصر ترکیب شده و ترکیبات مختلف را بوجود میآورد. هیدروژن دارای عدد اکترونگاتیویته ۲.۲ است پس هیدروژن هنگامی ترکیبات را میسازد که عناصر غیر فلزی تر و عناصر فلزی تری وجود داشته باشند. در این حالت(غیر فلزی) تشکیل دهنده ها هیدریدها نامیده میشوند، که هیدروژن یا بصورت یونهای H- یا بصورت حل شده در عنصر دیگر وجود خواهد داشت (مانند هیدرید پالادیوم).
در حالت دوم (ترکیب با فلز) هیدروژن تمایل برای تشکیل پیوند کووالانسی دارد، چون یونهای H+ بصورت یک اتم عریان فاقد الکترون در میآیند بنابراین تمایل شدیدی به جذب الکترونها به سمت خود داردند. هر دوی اینها تولید اسید میکنند. لذا حتی در یک محلول اسیدی میتوان یونهایی مثل H۳O+ را دید که گویی پروتونها به جایی محکم به چیزی چسبیده اند.
هیدروژن با اکسیژن ترکیب شده و تولید آب میکند، H۲O، که در این واکنش مقدار زیادی انرژی را بصورتی آزاد میکند که، باعث انفجار در هوا میگردد. به اکسید دوتریوم یا D۲O، که معمولا آب سنگین گفته میشود. همچنین هیدروژن با کربن یک سری ترکیبات گستردهای را بوجود میآورد. بخاطر ارتباط این ترکیبات با چیزهای زنده، این ترکیبات را ترکیبات آلی مینامند، و به مطالعه خصوصیات این ترکیبات شیمی آلی گفته میشود.
● حالتها
در شرایط عادی گاز هیدروژن ترکیبی از دو نوع متمایز مولکول است که با هم از نظر جهت چرخش الکترونها و هسته تفاوت دارند. این دو شکل به نام ارتو- و پارا- هیدروژن معروفند. (این مورد با ایزوتوپها فرق میکند به پاراگراف بعد توجه کنید.) در شرایط استاندارد هیدروژن معمولی ترکیبی از ۲۵٪ شکل پاراو ۷۵٪ شکل ارتو است. شکل ارتو را نمیتوان بصورت حالت خالص آن تهیه کرد. این دو مدل هیدروژن از نظر انرژی با هم متفاوتند که این مسیله موجب میگردد، تا خصوصیات فیزیکی آنها کمی متفاوت باشد. مثلا نقطه ذوب و جوش پاراهیدروژن تقریبا ۰.۱ K ° پایین تر از ارتوهیدروژن است. (به اصطلاح شکل عادی.)
● ایزوتوپها
پروتیوم، معمولی ترین ایزوتوپ هیدروژن فاقد نوترون است گرچه دو ایزوتوپ دیگر به نام دوتریوم دارای یک نوترون و تریتیوم رادیو اکتیویته دارای دو نوترون، وجود دارند. دو ایزوتوپ پایدار هیدروژن پروتیوم(H-۱) و دیتریوم(D ، H-۲) میباشند. دیتریوم شامل ۰.۰۱۸۴-۰.۰۰۸۲٪ درصد کل هیدروژن است (IUPAC)؛ نسبتهای دیتریوم به پروتیوم با توجه به استاندارد مرجع آب VSMOW اعلام میگردد. تریتیوم(T یا H-۳)، یک ایزوتوپ پرتوزا (رادیواکتیو) دارای یک پرتون و دو نوترون میباشد. هیدروژن تنها عنصری است که ایزوتوپ های آن اسمی مختلفی دارند.
● هشدارها
هیدروژن گازی است با قدرت افروزش بسیار زیاد. این گاز همچنین به شدت با کلر و فلوئور واکنش نشان میهد. D۲O، یا آب سنگین برای بسیاری از گونه های سمی است. اما مقدار قابل توجهی از آن برای کشتن انسان لازم است.
riftaina
09-30-2010, 10:31 AM
● مس:
مس اولین عنصر شناخته شده است و فلزی نسبتا قرمز رنگ است و قابلیت هدایت الکتریکی و حرارتی بالایی دارد. مس از پرکاربردترین فلزات در صنعت است. مس در صنایعی از قبیلِ الکترونیک (در سیم ها، لامپهای پرتو کاتدی، در IC ، لامپهای خلاء، کلیدها و تقویت کننده های الکترونیکی)، صنایع نظامی (تهیه اسلحه)، صنایع فلزی (تهیه آلیاژها و تهیه سکه ها)، وسایل آشپزخانه، در تصفیه آب، به عنوان واکنشگر در شیمی، در تهیه سموم کشاورزی و .... کاربرد دارد.
مس یکی از عناصر رایج در طبیعت است که بر اثر پدیده های طبیعی در محیط زیست به مقدار فراوان یافت می شود. بسیاری از ترکیبات مس در رسوبات یا ذرات خاک ته نشین شده یا به این ذرات می چسبند. ترکیبات قابل حل مس ممکن است برای سلامت انسان مضر باشند. معمولاً پس از فعالیتهای کشاورزی ترکیبات محلول در آبِ مس، در محیط آزاد می شوند.
به علت انتشار آبهای آلوده به مس درکناره رودخانه ها، گل و لای آلوده به مس تجمع می یابد. مس، در اثر احتراق سوختهای فسیلی وارد هوا می شود. این مس، قبل از این که به واسطه بارش باران ته نشست کند ، مدتی طولانی در هوا باقی می ماند. بنابراین میزان آن در خاک کاهش می یابد. در نتیجه بعد از ته نشست مس موجود در هوا، خاک حاوی مقدار زیادی مس خواهد بود.
مس هم از طریق منابع طبیعی و هم در اثر فعالیتهای بشری، در محیط پراکنده می شود. از جمله منابع طبیعی آن، گرد و غبار حاصل از باد، گیاهان فاسد شده، آتش سوزی جنگلها و آب دریا می باشد. تنها تعداد اندکی از فعالیتهای بشری که باعث انتشار مس می شوند، مشخص شده اند. عوامل دیگر انتشار مس، فعالیتهای معدنی، تولید فلز، تولید چوب و تولید کودهای فسفاته است.
مس عموما در نزدیکی معدنها، مکانهای صنعتی و محل دفع زباله ها یافت می شود. مس در محیط زیست تجزیه نمی شود و به همین علت وقتی در خاک باشد، در گیاهان و جانوران تجمع می یابد. در خاکهای غنی از مس تعداد محدودی از گیاهان شانس بقا دارند. به همین علت است که در نزدیکی کارخانجات مس، پوشش گیاهی زیادی وجود ندارد. به خاطر اثرات مس بر گیاهان، بسته به اسیدیته خاک و میزان مواد آلی، این عنصر تهدیدی جدی برای مزارع محسوب می شود. هنگامی که مزارع با مس آلوده شوند، جانوران غلظت بالاتری از مس را جذب می کنند که به سلامت آنها آسیب می رساند.
مقدار مس موجود در هوا بسیار کم است، بنابراین تنفس مس خیلی ناچیز است. اما افرادی که در نزدیکی مناطقی که به ذوب و فرآوری مس می پردازند، زندگی می کنند، ممکن است مقدار بیشتری مس در مقایسه با افراد عادی دریافت و استنشاق نمایند. در لوله کشی برخی از منازل از لوله های مسی استفاده می شود. افرادی که در چنین خانه هایی زندگی می کنند، نیز مقدار مس بیشتری در مقایسه با افراد عادی مصرف می کنند. زیرا ممکن لوله ها با گذشت زمان پوسیده شوند و مقداری از مس وارد آب آشامیدنی شود.
● تاثیرات مس بر انسان:
معمولا ما انسانها در معرض آلودگی با مس قرار داریم. مس در انواع مختلف غذاها، آب آشامیدنی و هوا وجود دارد. به همین دلیل روزانه ما مقدار قابل توجهی مس از طریق خوردن، آشامیدن وتنفس دریافت می کنیم. جذب مس برای بدن انسان حیاتی است. زیرا مس جزء عناصر کمیابی است که بدن انسان به آن نیاز دارد. مس به عنوان مركز فعال کوپرُ آنزیم هایی نظیر سیتوکروم اکسیداز c كه جزیی از زنجیره تنفسی میتوکندری ها است عمل می کند. کمبود جزئی مس در تعدادی از جوامع انسانی دیده شده است. در یک بررسی در تعدادی از بچه هایی که دچار کمبود مس بودند علائمی نظیر هیپوترمی، اختلالات ذهنی، مشکلاتی در مو، ناخن، پوست و بعضی بافتها مشاهده گردید. در مقابل مسمومیت با مس نیز موجب اختلالات ژنتیکی می شود. میزان مجاز مس موجود در رژیم غذایی در آمریکا و کانادا برای بزرگسالان ۹ میلی گرم در روز و حداکثر مقدار آن ۱۰ میلی گرم در روز تعیین شده است.
اگرچه بدن انسان می تواند مقدار زیاد مس را تحمل کند، اما مقدار زیاد آن برای سلامت انسان ضرر دارد. گزارشهای زیادی در مورد مسمومیت با مس در نتیجه بلع مشروبات (حاوی آب) که با مس آلوده شده بودند و همچنین بخاطر مصرف نمکهای حاوی مقادیر بالای مس وجود دارد. در محیط کار، انتشارمس منجر به ایجاد عوارض آنفولانزا مانندی می شود که به نام تب فلز شناخته می شود. این عوارض بعد از دو روز از بین می رود و در اثر حساسیت بیش از اندازه ایجاد می شود. قرار گرفتن طولانی مدت در معرض مس، باعث آبریزش بینی، دهان و چشم، سردرد، دل درد، سرگیجه و اسهال و استفراغ، اسهال، تپش قلب و مشکلات تنفسی می شود.
جذب مقدار زیادی مس باعث آسیب کبد و کلیه و حتی مرگ می شود. اما سرطان زایی مس هنوز اثبات نشده است. مس هم به شکل فلزی و هم به صورت فلز پرکننده یافت می شود. استنشاق فیوم های مس می توانند سبب تب دود فلزی شده و عوارضی در ریه ایجاد کند که کوپروزیس نامیده می شود. در بیماری ویلسون، سمیت مس باعث سیروز هپاتیتی، آسیب مغز، بیماریهای کلیوی و رسوبگذاری مس در قرنیه می شود.
در بسیاری از مقالات علمی، رابطه میان قرار گرفتن در معرض غلظت بالای مس برای مدت طولانی و کاهش هوش در نوجوانان مشخص شده است. ارتباط آن با ایجاد سرطان در انسان مورد بررسی است.
riftaina
09-30-2010, 10:32 AM
درباره ی جدول تناوبی
مندلیف و لوتار میردر موردخواص عنصرهاو ارتباط انها بررسی های دقیق تری انجام دادندودر سال ۱۸۶۹م به این نتیجه رسیدند که خواص عنصرها تابعی تناوبی از جرم انهاست.به این معنا که اگر عنصرها را به ترتیب افزایش جرم اتمی مرتب شوند نوعی تناوب در انها اشکار میگرددوپس ازتعداد معینی از عنصرها عنصرهایی با خواص مشابه خواص پیشین تکرار می شوند .
مندلیف در سال ۱۸۶۹ بر پایه ی قانون تناوب جدولی از ۶۳عنصر شناخته شده ی زمان خود منتشر کرد .در فاصله ی بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۸۷۱م مندلیف هم مانند لوتار میر با بررسی خواص عنصرها و ترکیب های انها متوجه شد که تغییرهای خواص شیمیایی عنصرها مانند خواص فیزیکی انها نسبت به جرم اتمی روند تناوبی دارد.از این رو جدول جدیدی در ۸ ستون و۱۲سطر تنظیم کرد.او با توجه به نارسایی های جدول نیو لندز ولوتار میر و حتی جدول قبلی خود جدولی تقریبابدون نقص ارایه دادکه فراگیر وماندنی شد.
● شاهکارهای مندلیف در ساخت شهرک عناصر :
▪ روابط همسایگی:
دانشمندان پیش از مندلیف در طبقه بندی عناصر هر یک را جداگانه و بدون وابستگی به سایر عناصر در نظر می گرفتند.اما مندلیف خاصیتی را کشف کرد که روابط بین عنصرها را به درستی نشان میدادو ان را پایه تنظیم عناصر قرار داد.
▪ وسواس وی:
او برخی از عناصر را دوباره بررسی کرد تا هر نوع ایرادی را که به نادرست بودن جرم اتمی از بین ببرد.در برخی موارد به حکم ضرورت اصل تشابه خواص در گروهها را بر قاعده افزایش جرم اتمی مقدم شمرد.
▪ واحدهای خالی:
در برخی موارد در جدول جای خالی منظور کردیعنی هر جا که بر حسب افزایش جرم اتمی عناصر باید در زیر عنصر دیگری جای می گرفت که در خواص به ان شباهتی نداشت ان مکان را خالی می گذاشتو ان عنصر را در جایی که تشابه خواص رعایت میشد جای داد.این خود به پیش بینی تعدادی ا زعنصرهای ناشناخته منتهی شد.
▪ استقبال از ساکنان بعدی:
مندلیف با توجه به موقعیت عنصرهای کشف نشده و با بهره گیری از طبقه بندی دوبرایزتوانستخواص انها را پیش بینی کند.برای نمونه مندلیف در جدولی که در سال ۱۸۶۹ تنظیم کرده بودمس و نقره وطلا را مانند فلزی قلیایی در ستون نخست جا داده بود اما کمی بعد عناصر این ستون را به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم کرد.سپس دوره های نخست و دوم و سوم هر یک شامل یک سطر و هر یک از دوره های چهارم به بعد شامل دو سطر شده وبه ترتیب از دوره های چهارم به بعد دو خانه اول وشش خانه اخر از سطر دوم مربوط به عناصر اصلی ان دوره و هشت خانه باقی مانده ی سطر اول و دو خانه اول سطر دوم مربوط به عناصر فرعی بود
▪ ساخت واحد مسکونی هشتم:
مندلیف با توجه به این که عناصراهن وکبالت ونیکل وروتینیم ورودیم وپالادیم واسمیم وایریدیم وپلاتینخواص نسبتا با یکدیگر دارند این عناصر را در سه ردیف سه تایی و در ستون جداگانه ای جای دادو به جدول پیشین خود گروه هشتم ا هم افزود. در ان زمان گازهای نجیب شناخته نشده بوداز این رودر متن جدول اصلی مندلیف جایی برای این عناصر پیش بینی نشد. پس از ان رامسی و رایله در سال ۱۸۹۴ گاز ارگون را کشف کردند و تا سا ل ۱۹۰۸ م گازهای نجیب دیگرکشف شد و ظرفیت شیمیایی انها ۰ در نظر گرفته شدو به گازهای بی اثر شهرت یافتند.
▪ اسانسور مندلیفبه سوی اسمان شیمی :
جدول مندلیف در تنظیم و پایدار کردن جرم اتمی بسیاری از موارد مندلیفنادرست بودن جرم اتمی برخی از عناصر را ثابت و برخی دیگر را درست کرد .جدول تناوبی نه تنها به کشف عنصرهای ناشناخته کمک کرد بلکه در گسترش و کامل کردن نظریه ی اتمی نقش بزرگی بر عهده داشت و سبب اسان شدن بررسی عناصر و ترکیب های انها شد.
● مجتمع نیمه تمام:
جدول تناوبی با نارسایی هایی همراه بود که عبارتند از :
۱) جای هیدروژن در جدول بطور دقیق مشخص نبود .گاهی ان را بالا ی گروه فلزهای قلیایی و گاهی بالای گروه های گروه هالوژن ها جا میداد.
۲) در نیکل و کبالت که جرم اتمی نزدیک به هم دارند خواص شیمیایی متفاوت است و با پایه قانون تناوبی ناسازگاری دارد.
۳) کبالت را پیش از نیکل و همچنین تلور را پیش از ید جای داد که با ترتیب صعودی جرم اتمی هم خوانی نداشت .با پیش رفت پژوهش ها و با کشف پرتوایکس و عنصرهاو بررسی دقیق طیف انها عدد اتمی کشف و اشکار شد و عناصر بر حسب افزایش عدد اتمی مرتب و نار سایی های جزیی موجود در جدول مندلیف از بین رفت .زیرا تغییرات خواص عناصر نسبت به عدد اتمی از نظم بیشتری برخوردارست تا جرم اتمی انها .
۴) سال پس از نشر جدول مندلیف بوابو در ات به روش طیف نگاری اکا الومینیوم را کشف کرد و گالیم نامید و ۴ سال بعد نیلسون اکا بور را کشف کرد و اسکاندیم نامید و هفت سال بعد ونیکلر هم اکا سیلسیم را از راه تجربه طیفی کشف کرد و ان را ژرمانیم نامید.
● تغییرات خواص عناصر در دوره ها و گروههای جدول:
۱) تغییرات شعاع اتمی :
در هر گروه با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی افزایش می یابد ودر هر دوره با افزایش عدد اتمی شعاع اتمی به تدریج کوچکتر می گردد.
۲) تغییرات شعاع یونی :
شعاع یون کاتیون هر فلز از شعاع اتمی ان کوچکتر و شعاع هر نا فلز از شعاع اتمی ان بزرگتر است.به طور کلی تغییرهای شعاع یونی همان روند تغییرات شعاع اتمی است.
۳) تغییرات انرژی یونش:
در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی یونش افزایش
می یابد و در هر گروه با افزایش لایه های الکترونی انرژی یونش کاهش می یابد.
۴) تغییرات الکترون خواهی :
در هر دوره با افزایش عدد اتمی انرژی الکترونخواهی افزایش می یابدودر هر گروه با افزایش عدد اتمی اصولا انرژی الکترون خواهی از بالا به پایین کم می شود .
۵) تغییرات الکترونگاتیوی:
در هر دوره به علت افزایش نسبتا زیا د شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر کم میشود و در هر دوره به علت کاهش شعاع اتمی الکترونگاتیوی عناصر افزایش می یابد .
۶) تغییرتعدادالکترونهای لایه ظرفیتوعدد اکسایش:در هر دوره از عنصری به عنصر دیگریک واحد به تعداد الکترون ها ی ظرفیت افزوده میشود و تعداد این الکترونها و عدد اکسایش در عنصرهای هر گروه با هم برابرند.
۷) تغییرات پتانسیل الکترودی :
در ازای هردوره با افزایش عدد اتمی توانایی کاهندگی عنصرها کاهش می یابد و توانایی اکسیدکنندگی انها افزایش می یابد .از این روفلزهایی که در سمت چپ دوره ها جای دارندخاصیت کاهندگی ونا فلزهایی که در سمت راست دوره ها جای دارندتوانایی اکسید کنندگی دارند.در موردعناصر یک گروه توانایی اکسید ?کنندگی با افزایش عدد اتمی وپتانسیل کاهش می یابد.
۸) تغییرات توانایی بازی هیدروکسید:
توانایی بازی هیدروکسیدعناصر در گروهها ازبالا به پایین افزایش می یابد اما در دوره از سمت چپ به راست رو به کاهش است.
۹) تغییرات دما وذوب یا جو ش:
در هر دوره دمای ذوب و جوش تا اندازه ای به طورتناوبی تغییر می کند ولی این روندمنظم نیست و در موردعناصرگروهها نیز روندواحدی وجود ندارد .
riftaina
09-30-2010, 10:33 AM
ديميتري اوانوويچ مندليف (http://shimibank.blogfa.com/post-4.aspx)
زندگينامه دانشمندان - دانشمند : مندليف
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/e/e4/Mandaliev.jpg
ديميتري اوانوويچ مندليف زير و رو كننده علم شيمي و فرزند يكي از مديران مدرسه محلي در 7 فوريه 1834 در شهر توبولسك واقع در روسيه متولد شد وي در سال 1869 دكتر علوم و استاد شيمي دانشگاه شد و در همين سال ازدواج كرد در اين هنگام فقط 63 عنصر از نظر شيمي دانها شناخته شده بود مندليف در اين فكر بود كه خواص فيزيكي و شيميايي عناصر تابعي از جرم اتمي آنهاست. بدون قانون تناوبي نه پيش بيني خواص عناصر ناشناخته ميسر بود و نه به فقدان يا غيبت برخي از عناصر مي شد پي برد.
كشف عناصر منوط به مشاهده و بررسي بود بنابراين تنها ياري بخت، مداومت و يا پيش داوري منجر به كشف عناصر جديد مي شد قانون تناوبي راه جديدي در اين زمينه گشود منظور مندليف از اين جمله ها آن بود كه در سير تاريخي شيميايي، زمان حدس زدن وجود عناصر و پيشگويي خواص مهمشان فرا رسيده است. جدول تناوبي پايه اي براي اين كار شد حتي ساخت اين جدول نشان مي داد كه در چه جاهايي مكان خالي باقي مي ماند كه بايد بعداٌ اشغال شود. با آگاهي از خواص عناصر موجود در جوار اين مكانهاي خالي مي شد خواص مهم عناصر ناشناس را تخمين زد و چند مشخصه مقداري آنها را(جرمهاي اتمي، چگالي، )نقطه ذوب ، و نقطه جوش و مانند آنها را) به كمك نتيجه گيري هاي منطقي و چند محاسبه رياضي ساده، تعيين كرد.
اين مطالب نياز به تبحر كافي در شيمي داشت مندليف از اين تبحر برخوردار بود كه با تركيب آن با تلاش علمي و اعتقاد به قانون تناوبي توانست پيشگوهاي درخشاني در باره وجود و خواص چندين عنصر جديد را ارائه دهد بنابراين مطابق با اين فكر جدولي درست كرد و 63 عنصر شناخته شده را به ترتيب جرم اتميشان در جدول قرار داد تعداد عناصر در سطرهاي جدول يكي نبود مثلاٌ سطر پنجم 32 عنصر داشت در حالي كه سطر ششم فقط شامل 6 عنصر بود ولي عناصري كه خواص آنها شبيه هم بود در اين جدول نزديك هم قرار داشتند و بدين علت مقداري از خانه هاي خالي متعلق به عناصري است كه تاكنون شاخته نشده وي اين نتيجه را در سال 1869 به جامعه شيمي روسيه تقديم كرد جدول مندليف كه پيش بيني وجود 92 عنصر را مي نمود جز لوتر مايز كه يك سال بعد از مندليف جدولي مشابه با جدول مندليف انتشار داده بود طرفداري نداشت پيش بيني هاي عجيب مندليف زمان درازي به صورت مثلهاي موجود در همه كتابهاي شيمي در آمده بود و كمتر كتاب شيمي وجود دارد كه در آن از اكاآلومينيوم و اكابود و اكاسيليسيم ياد نشده باشد كه بعدها پس از كشف به نامهاي گاليوم، سكانديوم و ژرمانيوم ناميده شدند در يمان سه عنصري كه مندليف پيش بيني كرده بود اكاسيليسيوم بعد از سايرين كشف شد(1887) و كشف آن بيش از كشف دو عنصر ديگر مرهون ياري بخت و تصادف مساعد بود.
در واقع كشف گاليوم توسط بوابودران (1875) مستقيماٌ توسط روشهاي طيف سنجي اش بود و جداكردن سكانديوم توسط نيلسون و كلو(1879) مربوط به بررسي دقيق خاكهاي نادر بود كه در آن زمان اوج گرفته بود اندك اندك همه پيشگوييهاي مندليف تحقق يافتند آخرين تائيد در مورد وزن محصوص سكانديوم فلزي بود در سال 1937 فيشر شيميدان آلماني موق به تهيه سكانديوم با درجه خلوص 98% شد وزن مخصوص آن 3 گرم بر سانتي متر مكعب بود اين دقيقاٌ مان رقمي است كه مندليف پيش بيني كرده بود در پاييز سال 1879 انگلس كتاب جامعي به دست آورد كه نويسندگانش روسكو و شورلمر بودند در آن كتاب براي نخستين بار به پيشگويي آلومينيوم توسط مندليف وكشفش تحت تاثير نام گاليوم اشاره شده بود در مقاله اي كه بعدها انگلس در كتابي هم نقل كرده است، اشاره به مطلب آن كتاب شيمي شده است و نتيجه گرفته است كه: ندليف يا به كار بردن ناخودآگاه قانون تبديل كميت به كيفيت هگل، واقيعت علمي را تحقق بخشيد كه از نظر تهور فقط قابل قياس با كار لوريه در محاسبه مدار سياره ناشناخته نپتون بوده است.
علاوه بر اين با اكتشاف آرگون در سال 1894 و هليوم و اينكه رامزي نظريه جدول مندليف وجود نئون و كريپتون و گزنون را پيش بيني نمود جدول مندليف شهرت عجيب و فوق العاده اي كسب نمود. در يان سالها بود كه تمامي آكادمي هاي كشورهاي جهان(غير از مملكت خويش) او را به عضويت دعوت نمودند زيرا مندليف دو دوم فوريه 1907 در 73 سالگي در گذشت به طوري كه مي دانيم از هنگامي كه جدول مندليف بوجود آمد خانه هاي خالي آن يكي پس از ديگري با كشف عناصر پر مي شد و آخرين خانه خالي جدول در سال 1938 با كشف(آكتينوم)در پاريس پر شد
riftaina
09-30-2010, 10:35 AM
پیوند یونی
http://www.ngdir.ir/sitelinks/kids/Image/energy_image_fa/Ionic%20Bonds2_FF.gif
پیوند یونی نوعی از پیوند شیمیایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%AF_%D8%B4%DB%8C%D9%85% DB%8C%D8%A7%DB%8C%DB%8C) است که برپایه نیروی الکترواستاتیک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%DB%8C_%D8 %A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%A7%D8%B3%D8%A A%D8%A7%D8%AA%DB%8C%DA%A9&action=edit) بین دو یون (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%8C%D9%88%D9%86) با بار مخالف شکل میگیرد.
ترکیبات یونی متشکل از تعداد زیادی آنیون و کاتیون هستند که با طرح معین هندسی در کنار هم قرار گرفتهاند و یک بلور بوجود میآورند. هر بلور ، به سبب جاذبههای منفی ـ مثبت یونها به هم ، نگهداشته شده است. فرمول شیمیایی یک ترکیب یونی نشانه سادهترین نسبت یونهای مختلف برای به وجود آوردن بلوری است که از نظر الکتریکی خنثی باشد.
ماهیت یون
وقتی اتمها به یون تبدیل میشوند، خواص آنها شدیدا تغییرمیکند. مثلاً مجموعهای از مولکولهای برم قرمز است. اما یونهای در رنگ بلورماده مرکب هیچ دخالتی ندارند. یک قطعه سدیم شامل اتمهای سدیم نرم است. خواص فلزی دارد و بر آب به شدت اثر میکند. اما یونهای در آب پایدارند.
مجموعه بزرگی از مولکولهای کلر ، گازی سمّی بهرنگ زرد مایل به سبز است، ولی یونهای کلرید مواد مرکب رنگ ایجاد نمیکنند و سمّی نیستند. به همین لحاظ است که یونهای سدیم و کلر را به صورت نمک طعام میتوان بدون ترس از واکنش شدید روی گوجه فرنگی ریخت. وقتی اتمها به صورت یون در میآیند، ماهیت آنها آشکارا تغییر میکند.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/2/28/b2h6.jpg
خواص مواد مرکب یونی
رسانایی الکتریکی : رسانایی الکتریکی مواد مرکب یونی مذاب به این علت است که وقتی قطبهایی با بار مخالف در این مواد مذاب قرار گیرد و میدان الکتریکی برقرارشود، یونها آزادانه به حرکت در میآیند. این حرکت یونها بار یا جریان را از یکجا به جای دیگر منتقل میکنند. در جسم جامد که یونها بیحرکتاند و نمیتوانند آزادانه حرکت کنند، جسم خاصیت رسانای الکتریکی ندارد.
سختی : سختی مواد مرکب یونی به علت پیوند محکم میان یونهای با بار مخالف است. برای پیوندهای قوی انرژی بسیاری لازم است تا یونها از هم جدا شوند و امکان حرکت آزاد حالت مذاب را پیداکنند. انرژی زیاد به معنی نقطه جوش بالا است که خود از ویژگیهای مواد مرکب یونی است.
شکنندگی : مواد مرکب یونی شکنندهاند. زیرا که ساختار جامد آنها آرایه منظمی از یونهاست. مثلاً ساختار سدیم کلرید (NaCl) را در نظر بگیرید. هرگاه یک سطح از یونها فقط به فاصله یک یون در هر جهت جابجا شود، یونهایی که بار مشابه دارند درکنار یکدیگر قرار میگیرند و یکدیگر را دفع میکنند و چون جاذبهای در کار نیست بلور میشکند. سدیم کلرید را نمیتوان با چکش کاری ، به ورقههای نازک تبدیل کرد. با چنین عملی بلور نمک خرد و از هم پاشیده میشود.
http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/9/98/Halite(Salt)USGOV.jpg/200px-Halite(Salt)USGOV.jpg
گروههای حاوی پیوند یونی
عناصرگروه IA (فلزات قلیایی) یعنی Li ، Na ، K ، Rb ، Cs ، هر یک به ترتیب یک الکترون بیشتر از گازهای نجیب ، (He ، Kr ، Ne ، Ar ، Xe) دارند. اگر هر یک از این فلزات از هر اتم یک الکترون از دست بدهند، جزء باقیمانده آرایش الکترونی گاز نجیب متناظر خود را پیدا میکند. مثلاً ، Li یک الکترون والانس در آرایش حالت پایه دارد. از دست دادن یک الکترون موجب میشود که Li ساختار الکترونی He را پیداکند. یک اتم Li که فقط دو الکترون و سه پروتون داشته باشد، بار +۱ خواهد داشت.
یک اتم باردار مانند یا یک گروه از اتمهای باردار ، مانند گروه سولفات را یون میگویند.
عناصر گروه IIA (فلزات قلیایی خاکی) هریک دو الکترون والانس دارند. پس برای اینکه mg ، ca ، sr ، ba ساختار گاز نجیب را به دست آورند اتمهای هرعنصر باید دو الکترون از دست بدهند. از دست رفتن دو الکترون موجب میشود که دو پروتون در هسته خنثی نشده بماند. پس هر یون بار +۲ خواهد داشت. برای جدا شدن سومین الکترون لازم است جفت الکترونهای تراز اصلی با انرژی پایینتر شکسته شود. این امر انرژی زیادتری میخواهد. جداشدن الکترونها از فلزات و تشکیل یونهای مثبت حاصل از آنها را میتوان به راههای مختلف ترسیم کرد.
پس جدا شدن یک الکترون از یک اتم معین جداشدن الکترونهای بعدی به ترتیب مشکلتر میشود. زیرا با از دست رفتن هر الکترون بار مؤثر زیادتری میشود و الکترونهای باقیمانده را محکمتر نگاه میدارد. بطور خلاصه یونهای مثبت وقتی تشکیل میشوند که اتمهای فلزی یک الکترون (گروهIA) دو الکترون (گروهIIA) و یا سه الکترون (گروهIIIA) به اتمهای غیر فلزی میدهند. یونهای حاصل آرایش الکترونی یکسان با یک گاز نجیب دارند.
عناصر گروه VIIA (هالوژنها) یونهای مثبت در حضور یونهای منفی پایدار میشوند. خنثی شدن بار ، هر دو نوع یون را پایدار میکند. یونهای منفی پایدار ، از اتمهایی که شش یا هفت الکترون والانس دارند، تولید میشوند. اینگونه اتمها آنقدر الکترون بدست میآورند تا ساختار گاز نجیب را پیدا کنند. مثلاً اتمهای عناصر گروه VIIA (هالوژنها) هفت الکترون والانس دارند و هر یک ، یک الکترون میخواهند تا آرایش الکترونی یک گاز نجیب را پیدا کنند.
اگر اتمهای F ، Cl ، Br ، I هر یک ، یک الکترون بدست آورند، یونهای حاصل یعنی ، ، ، به ترتیب آرایش الکترونی را خواهند داشت.
عناص گروه VIA (گروه اکسیژن) اتم عناصر (VIA) برای رسیدن به ساختار الکترونی یک گاز نجیب هریک دو الکترون نیاز دارند. اضافه شدن دو الکترون به هر اتم ، سبب تولید میشود. روند به دست آوردن الکترون توسط غیرفلزات ، مانند از دست دادن الکترون توسط فلزات را میتوان به راههای متفاوت ترسیم کرد. بطور خلاصه غیرفلزات یک ، دو ، یا سه الکترون از فلزات میگیرند و یون منفی ایجاد میکنند.
این یونهای منفی همگی الکترونهای والانس جفت شده و آرایش هشت الکترونی پایدار گازهای نجیب را دارند.
http://www.istockphoto.com/file_thumbview_approve/36475/2/istockphoto_36475_molecule.jpg
فرمول شیمیایی مواد مرکب یونی فرمول شیمیایی یک ماده مرکب از لحاظ الکتریکی خنثی است. خنثی بودن الکتریکی مستلزم آن است که شمار بارهای مثبت و منفی در بلور ماده مرکب برابر باشند. دو برای هر ، سه یون برای دو یون Al^۳+ و الی آخر. در بلور نمک طعام یونهای با جاذبه الکتریکی میان بارهای مخالف ، در جای خود نگاه داشته شدهاند.
علاوه بر این ، برای خنثی بودن این ماده مرکب باید نسبت یونهای سدیم به یونهای کلرید ۱ به ۱ باشد. در این صورت سادهترین فرمول آن خواهد بود. در ساختار بلورین هر یون سدیم با هر شش یون کلرید اطراف آن جذب میشود. به همین طریق هر یون کلرید با هر شش یون سدیم اطراف آن جذب میشود.
در ساختارهای یونی هیچ مولکول تک اتمی وجود ندارد، یعنی هیچ یون خاصی وجود ندارد که منحصرا به یک یون دیگر بپیوندد
riftaina
09-30-2010, 10:36 AM
حقيقت امر لايه ازن چيست؟
http://www-personal.umich.edu/~burchman/ozon2.gif
لايه ازون در قسمت شمالي زمين در سال 1980 بين 15تا20 درصد كاهش پيدا كرده است. براي رفع اين مشكل جمعي ازبهترين متخصصان زمين شناسي هر سال براي تحقيق وجستجو دور يكديگر جمع مي شوند .در سال 1992 پروكتيل مونترئال درباره' لايه اوزون مطالعه و تحقيقي داشت كه فهميد بزرگ شدن سوراخ لايه اوزون بستگي به آلودگي هوا و توليد مواد سمّي دارد.در همان سال سازمان ملل متحد و حفاظت از محيط زيست برنامه اي را طرّاحي كرد كه اين برنامه جهت محافظت و حمايت از محيط زيست و مخصوصا لايه اوزون به نام برنامهUNEPطراحي كرد كه اين برنامه جهت جلوگيري از توليد مواد سمّي و مواد شيميايي آلوده كننده،است.مولكولهاي اكسيژن(O2) به اكسيژن اتميك (O) تبديل مي -شوند .اكسيژن اتميك به سرعت با مو لكولهاي بيشتري تركيب شده و به شكل اوزون مي شود .ان پوشش حرارتي كه در سطح بالا رشد كرده و سلامتي لايه اوزون را به خطر انداخته است و اين مورد باعث شده است كه اگر استراتوسفر نباشد ما نتوانيم بدون آن زنده بمانيم . بالاي استراتوسفر مقداري از آلودگي مضّر اشعه مادون بنفش را و همچنين تشعشعاتي از خورشيد (امواج بين 320 تا 240) را كه باعث مي شود لايه اوزون آسيب ببيند و همچنين جان گياهان به خطر بيفتد را جذب ميكند.اشعه مادون بنفش با تابيدن نور مولكولهاي اوزون را ميشكافد ولي اوزون مي تواند تغيير شكل بدهد و عكس العمل زير ازآن حاصل ميشود:
O + O2 è مادون قرمز +O3
O2 + O è O3
همچنين اوزون در اثر عكس العمل زير نابود ميشود :
O3 + O è O2 + O2
عكس العمل دوم با افزايش پيدا كردن ارتفاع آهسته انجام مي شود امّا عكس العمل سوم سريعتر انجام مي شود. دربين همكاري عكس العمل ها تمركز اوزون درحال تعا دل است. دربالاي اتمسفر اكسيژن اتميك هنگا مي كه اشعه مادون بنفش در سطح بالايي است، پيدا مي شود. در اثر حركت استراتوسفر هواي متراكم تري بدست مي آيد وجذب اشعه ي مادون بنفش افزايش مي يابد و سطح اوزون به حد اكثر و تخمينا" km20مي رسد.همراه با تئوري كمپمن يك مشكل نيز وجود داشت كه اين مشكل در سال 1960 تشخيص داده شد وحقيقت اين بود كه اوزون به وسيله عكس العمل 4 آهسته حركت مي كرد و ديده نمي شود. گرم شدن زمين ترميم حفره اوزون را به تعويق مي اندازد دانشمندان هشدار داده اند :پديده گرم شدن زمين مي تواند تلاشها براي ترميم حفره اوزون را كه قرار بود تا سال 2050 انجام گيرد،حدود30سال به تعويق اندازد .اين مو ضوع به رقم پيشرفتهايي است كه باي از رده خارج كردن مواد شيميايي مخرّب اوزون انجام شده است.
طبق گزارشي كاهش فراواني در مصرف گازهاي ساخته دست انسان بنام (كلروفلورو كربن) پديد آمده است .اينها گازهايي هستندكه لايه محافظ زمين را مي خورند .دانشمندان گفتند:اگر كشورها مصمم به دنبال نمودن اين روند باشند ،(حفره داخل لايه اوزون به آغاز به جمع شدن و كوچك شدن خواهد نمودتا اينكه ظرف 50 سال ترميم خواهد شد . ) اين جمع بندي و نتيجه گيري توسط (مجمع بررسي فرايند هاي استراتوسفر و نقش آن در آب و هوا SPARC به عمل آمد .اين مجمع از صد ها كارشناس اقليمي كه دسامبر سال 1999در آرژانتين گرد هم آمدندو در سايه توجهات سازمان هواشناسي جهاني تشكيل جلسه دادند،شكل گرفته است. اين دانشمندان هشدار دادند: حتّي اگر كاهش مصرف گازهايCFC برآورده شود،پديده گرم شدن زمين_كه نتيجه تولييد گازهاي گلخانه اي با وجود كربن به عنوان عنصر اصلي آن است و از سوختهاي سنگواره اي بدست مي آيد _ميتواند محلت ترميم حفره اوزون را چند دهه به تعويق اندازد.به عنوان يك تناقض ، گرم شدن زمين ،جو را در نزديكي سطح زمين حرارت ميدهد اما لايه پاييني (استراتوسفر) يعني جايي را كه اوزون قرار دارد همچنان سرد نگه ميدارد . اين دماهاي پايين به ويژه درزمستان مسبب جمع شدن ابرهاي استراتوسفر در نواحي قطبي ميشود . اين پديده آغازگر واكنشهاي نابود كننده اوزون توسط مولكولهاي كلري استكه توسط كلروفلورو كربن ها آزاد ميشوند. پيش بيني هاي داير بر اين كه حفره اوزون كه بالاي قطب جنوب قرار دارد، به زودي كوچك خواهد شد با آخرين اطلا عات مغايرت دارد كه نشان ميدهد كه اين حفره درحال گسترش است وبه طور بي سابقه اي در چند سال اخير بزرگ شده است
http://www.export.gov.il/Eng/_Uploads/4076ozon.jpg.
تاريخچه سوراخ شدن لايه اوزون :
ابتدا: جريان تاسف بار سوراخ شدن لايه اوزون در لايه زير استرا توسفر در بالاي منطقه انتاركتيكا اولين بار در دهه هفتاد (1970 تا 1979)توسط يك گروه تحقيقاتي به نام BAS كشف شد .اين گروه در مورد اتمسفر بالاي منطقه انتاركتيكا از يك ايستگاه تحقيقاتي كه بسيار شبيه اين عكس ميباشد مشاهده مي گردند. *اطلاعات ايستگاه تحقيقاتي هالي * ايستگاه تحقيقاتي BAS فالكر اولين بار در حالي تحقيقات را انجام داد كه اندازه گيري اوليه در سال1985براي اولين بار سوراخ شدن لايه اوزون آنچنان نگران كننده بود كه دانشمندان تصور ميكردند كه دستگاهاي اندازه گيري خراب است .آنها دستگاه هاي ديگري جانشين آن دستگاه ها كردند تا آنكه نتايج بدست آمده اندازه گيري هاي اوليه را تاييد كرد .چندماه بعد كه سوراخ شدن لايه اوزون قابل مشاهده بود،(پس از مشاهده سوراخ شدن لايه اوزون تحقيقات قبلي تاييد شد)از طرف ديگر اطلاعات ماهواره TOMS سوراخ شدن لايه اوزون را نشان نمي داد ،بدين دليل كه نرم افزارهايي كه اطلاعاتي در مورد لايه اوزون ميداد به صورتي برنامه ريزي شده بود كه لا يه اوزون در منطقه كوچكي موردبررسي قرار مي گرفت .بررسي هاي بعدي ، اطلاعات بدست آمد هنگامي كه نتايج گروه BASمنتشر نشد،مورد تاييد قرار گرفت و بيانگر اين مطلب بود كه سوراخ شدن لايه اوزون به طور سريع ودر مقياس بزرگي بر بالاي منطقه انتاركتيكا انجام مي شود
http://www-user.tu-chemnitz.de/~bfri/ozon-1.jpg.
اوزون لايه اي را در استراتوسفر تشكيل ميدهد كه منطقه استوا باريكتر و در دو قطب پهن تر است .ميزان اوزون در بالاي سطح كره زمين به وسيله مقياسي به نام DU Dobson units اندازه گيري ميشود كه اين ميزان در منطقه استوايي در حدود 260DUاست و به ميزان بيشتري در جاهاي ديگر است . اين در حالي است تغييرات فصلي بسيار وسيعي اتفاق ميافتد واين در حالي شكل مي گيرد و اشعه ماوراي بنفش در لايه استراتوسفر نفوذ ميكند يا آن را مي شكافد.
sbn94
10-04-2010, 09:44 PM
آشناییباشبکههایبیسیم ( Wireless-& Wi-Fi )
نیاز روز افزون به پویایی کارها ، استفاده از تجهیزاتی مانند تلفن همراه ، پیجرها و ... بواسطه وجود شبکه های بی سیم امکان پذیر شده است.
http://www.arteshesorkh.com/forum/mhtml:file://E:\library\وایرلس\آموزش كامل كامپيوتر - آشنایی با شبکه های بی سیم ( Wireless-& Wi-Fi ).mht!http://yariamirhossein.googlepages.com/31.PNG
مقدمه
نیاز روز افزون به پویایی کارها ، استفاده از تجهیزاتی مانند تلفن همراه ، پیجرها و ... بواسطه وجود شبکه های بی سیم امکان پذیر شده است.
اگر کاربر یا شرکت یا برنامه کاربردی خواهان آن باشد که داده و اطلاعات مورد نیاز خود را به صورت متحرک در هر لحظه در اختیار داشته باشند شبکه های بی سیم جواب مناسبی برای آنها ست.
این مقاله دربخشهای مختلفی ارائه میشود، در بخش حاضر فقط به بیان کلیاتی در رابطه با شبکههای بیسیم و کابلی پرداخته شده، در بخشهای بعدی به جزئیات بیشتری در رابطه با شبکههای بیسیم خواهیم پرداخت.
● تشریح مقدماتی شبکه های بی سیم و کابلی
شبکه های محلی (LAN ) برای خانه و محیط کار می توانند به دو صورت کابلی (Wired ) یا بی سیم (Wireless ) طراحی گردند . درابتدا این شبکه ها به روش کابلی با استفاده از تکنولوژی Ethernet طراحی می شدند اما اکنون با روند رو به افزایش استفاده از شبکه های بی سیم با تکنولوژی Wi-Fi مواجه هستیم .
در شبکه های کابلی (که در حال حاضر بیشتر با توپولوژی ستاره ای بکار می روند ) بایستی از محل هر ایستگاه کاری تا دستگاه توزیع کننده (هاب یا سوئیچ ) به صورت مستقل کابل کشی صورت پذیرد(طول کابل ازنوع CAT۵ نبایستی ۱۰۰ متر بیشتر باشد در غیر اینصورت از فیبر نوری استفاده میگردد) که تجهیزات بکار رفته از دونوع غیر فعال (Passive ) مانند کابل ، پریز، داکت ، پچ پنل و.......... . و فعال (Active )مانند هاب ،سوئیچ ،روتر ، کارت شبکه و........... هستند .
موسسه مهندسی IEEE استانداردهای ۸۰۲.۳u را برای Fast Ethernet و ۸۰۲.۳ab و۸۰۲.۳z را برای Gigabit Ethernet ( مربوط به کابلهای الکتریکی و نوری ) در نظر گرفته است.
شبکه های بی سیم نیز شامل دستگاه مرکزی (Access Point ) می باشد که هر ایستگاه کاری می تواند حداکثر تا فاصله ۳۰ متر ی آن (بدون مانع ) قرار گیرد.
شبکه های بی سیم (Wlan ) یکی از سه استاندارد ارتباطی Wi-Fi زیر را بکار می برند:
▪ ۸۰۲.۱۱b که اولین استانداردی است که به صورت گسترده بکار رفته است .
▪ ۸۰۲.۱۱a سریعتر اما گرانتر از ۸۰۲.۱۱b می باشد.
▪ ۸۰۲.۱۱g جدیدترین استاندارد که شامل هر دو استاندارد قبلی بوده و از همه گرانتر میباشد.
هر دونوع شبکه های کابلی و بی سیم ادعای برتری بر دیگری را دارند اما انتخاب صحیح با در نظر گرفتن قابلیتهای آنها میسر می باشد.
● عوامل مقایسه
در مقایسه شبکه های بی سیم و کابلی می تواند قابلیتهای زیر مورد بررسی قرار گیرد:
▪ نصب و راه اندازی
▪ هزینه
▪ قابلیت اطمینان
▪ کارائی
▪ امنیت
▪ نصب و راه اندازی
در شبکه های کابلی بدلیل آنکه به هر یک از ایستگاههای کاری بایستی از محل سویئچ مربوطه کابل کشیده شود با مسائلی همچون سوارخکاری ، داکت کشی ، نصب پریز و......... مواجه هستیم در ضمن اگر محل فیزیکی ایستگاه مورد نظر تغییر یابد بایستی که کابل کشی مجدد و .......صورت پذیرد
شبکه های بی سیم از امواج استفاده نموده و قابلیت تحرک بالائی را دارا هستند بنابراین تغییرات در محل فیزیکی ایستگاههای کاری به راحتی امکان پذیر می باشد برای راه اندازی آن کافیست که از روشهای زیر بهره برد:
Ad hoc که ارتباط مستقیم یا همتا به همتا (peer to peer ) تجهیزات را با یکدیگر میسر می سازد.
Infrastructure که باعث ارتباط تمامی تجهیزات با دستگاه مرکزی می شود.
بنابراین میتوان دریافت که نصب و را ه اندازی شبکه های کابلی یا تغییرات در آن بسیار مشکلتر نسبت به مورد مشابه یعنی شبکه های بی سیم است .
● هزینه
تجهیزاتی همچون هاب ، سوئیچ یا کابل شبکه نسبت به مورد های مشابه در شبکه های بی سیم ارزانتر می باشد اما درنظر گرفتن هزینه های نصب و تغییرات احتمالی محیطی نیز قابل توجه است .
قابل به ذکر است که با رشد روز افزون شبکه های بی سیم ، قیمت آن نیز در حال کاهش است .
● قابلیت اطمینان
تجهیزات کابلی بسیار قابل اعتماد میباشند که دلیل سرمایه گذاری سازندگان از حدود بیست سال گذشته نیز همین می باشد فقط بایستی در موقع نصب و یا جابجائی ، اتصالات با دقت کنترل شوند.
تجهیزات بی سیم همچون Broadband Router ها مشکلاتی مانند قطع شدنهای پیاپی، تداخل امواج الکترومغناظیس، تداخل با شبکههای بیسیم مجاور و ... را داشته اند که روند رو به تکامل آن نسبت به گذشته(مانند ۸۰۲.۱۱g ) باعث بهبود در قابلیت اطمینان نیز داشته است .
● کارائی
شبکه های کابلی دارای بالاترین کارائی هستند در ابتدا پهنای باند ۱۰ Mbps سپس به پهنای باندهای بالاتر( ۱۰۰ Mbps و ۱۰۰۰Mbps ) افزایش یافتند حتی در حال حاضر سوئیچهائی با پهنای باند ۱Gbps نیز ارائه شده است .
شبکه های بی سیم با استاندارد ۸۰۲.۱۱b حداکثر پهنای باند ۱۱Mbps و با ۸۰۲.۱۱a و ۸۰۲.۱۱g پهنای باند ۵۴ Mbps را پشتیبانی می کنند حتی در تکنولوژیهای جدید این روند با قیمتی نسبتا بالاتر به ۱۰۸Mbps نیز افزایش داده شده است علاوه بر این کارائی Wi-Fi نسبت به فاصله حساس می باشد یعنی حداکثر کارائی با افزایش فاصله نسبت به َAccess Point پایین خواهد آمد. این پهنای باند برای به اشتراک گذاشتن اینترنت یا فایلها کافی بوده اما برای برنامه هائی که نیاز به رد و بدل اطلاعات زیاد بین سرور و ایستگاهای کاری (Client to Server ) دارند کافی نیست .
● امنیت
بدلیل اینکه در شبکه های کابلی که به اینترنت هم متصل هستند، وجود دیواره آتش از الزامات است و تجهیزاتی مانند هاب یا سوئیچ به تنهایی قادر به انجام وظایف دیواره آتش نمیباشند، بایستی در چنین شبکه هایی دیواره آتش مجزایی نصب شود.
تجهیزات شبکه های بی سیم مانند Broadband Router ها دیواره آتش بصورت نرم افزاری وجود داشته و تنها بایستی تنظیمات لازم صورت پذیرد. از سوی دیگر به دلیل اینکه در شبکههای بیسیم از هوا بعنوان رسانه انتقال استفاده میشود، بدون پیاده سازی تکنیکهای خاصی مانند رمزنگاری، امنیت اطلاعات بطور کامل تامین نمی گردد استفاده از رمزنگاری WEP (Wired Equivalent Privacy ) باعث بالا رفتن امنیت در این تجهیزات گردیده است .
▪ انتخاب صحیح کدام است؟
با توجه به بررسی و آنالیز مطالبی که مطالعه کردید بایستی تصمیم گرفت که در محیطی که اشتراک اطلاعات وجود دارد و نیاز به ارتباط احساس می شو د کدام یک از شبکه های بی سیم و کابلی مناسبتر به نظر می رسند .
جدول زیر خلاصه ای از معیارهای در نظر گرفته شده در این مقاله می باشد . بعنوان مثال اگر هزینه برای شما مهم بوده و نیاز به استفاده از حداکثر کارائی را دارید ولی پویائی برای شما مهم نمی باشد بهتر است از شبکه کابلی استفاده کنید.
بنابراین اگر هنوز در صدد تصمیم بین ایجاد یک شبکه کامپیوتری هستید جدول زیر انتخاب را برای شما ساده تر خواهد نمود.
● انواع شبکه های بی سیم WLANS(Wireless Local Area Networks )
این نوع شبکه برای کاربران محلی از جمله محیطهای(Campus) دانشگاهی یا آزمایشگاهها که نیاز به استفاده از اینترنت دارند مفید می باشد. در این حالت اگر تعداد کاربران محدود باشند می توان بدون استفاده از Access Point این ارتباط را برقرار نمود .در غیر اینصورت استفاده از Access Point ضروری است.می توان با استفاده از آنتن های مناسب مسافت ارتباطی کاربران را به شرط عدم وجود مانع تاحدی طولانی تر نمود.
WPANS(Wireless Personal Area Networks )
دو تکنولوژی مورد استفاده برای این شبکه ها عبارت از :IR (Infra Red ) و Bluetooth (IEEE ۸۰۲.۱۵ ) می باشد که مجوز ارتباط در محیطی حدود ۹۰ متر را می دهد البته در IR نیاز به ارتباط مستقیم بوده و محدودیت مسافت وجود دارد .
WMANS(Wireless Metropolitan Area Networks )
توسط این تکنولوژی ارتباط بین چندین شبکه یا ساختمان در یک شهر برقرار می شود برای Backup آن می توان از خطوط اجاره ای ،فیبر نوری یا کابلهای مسی استفاده نمود .
WWANS(Wireless Wide Area Networks )
برای شبکه هائی با فواصل زیاد همچون بین شهرها یا کشورها بکار می رود این ارتباط از طریق آنتن ها ی بی سیم یا ماهواره صورت می پذیرد .
● امنیت در شبکه های بی سیم
سه روش امنیتی در شبکه های بی سیم عبارتند از :
۱) WEP(Wired Equivalent Privacy )
در این روش از شنود کاربرهایی که در شبکه مجوز ندارند جلوگیری به عمل می آید که مناسب برای شبکه های کوچک بوده زیرا نیاز به تنظیمات دستی( KEY ) مربوطه در هر Client می باشد.
اساس رمز نگاری WEP بر مبنای الگوریتم RC۴ بوسیله RSA می باشد.
۲) SSID (Service Set Identifier )
شبکه های WLAN دارای چندین شبکه محلی می باشند که هر کدام آنها دارای یک شناسه (Identifier ) یکتا می باشند این شناسه ها در چندین Access Point قرار داده می شوند . هر کاربر برای دسترسی به شبکه مورد نظر بایستی تنظیمات شناسه SSID مربوطه را انجام دهد .
۳) MAC (Media Access Control )
لیستی از MAC آدرس های مورد استفاده در یک شبکه به AP (Access Point ) مربوطه وارد شده بنابراین تنها کامپیوترهای دارای این MAC آدرسها اجازه دسترسی دارند به عبارتی وقتی یک کامپیوتر درخواستی را ارسال می کند MAC آدرس آن با لیست MAC آدرس مربوطه در AP مقایسه شده و اجازه دسترسی یا عدم دسترسی آن مورد بررسی قرار می گیرد .این روش امنیتی مناسب برای شبکه های کوچک بوده زیرا در شبکه های بزرگ امکان ورود این آدرسها به AP بسیار مشکل می باشد.
● انواع استاندارد ۸۰۲.۱۱
اولین بار در سال ۱۹۹۰ بوسیله انستیتیو IEEE معرفی گردید که اکنون تکنولوژیهای متفاوتی از این استاندارد برای شبکه های بی سیم ارائه گردیده است .
▪ ۸۰۲.۱۱
برای روشهای انتقال FHSS(frequency hopping spared spectrum ) یا DSSS (direct sequence spread spectrum ) با سرعت ۱ Mbpsتا ۲Mbps در کانال ۲.۴ GHz قابل استفاده می باشد.
▪ ۸۰۲.۱۱a
برای روشهای انتقال OFDM (orthogonal frequency division multiplexing ) با سرعت ۵۴Mbps در کانال ۵GHz قابل استفاده است.
▪ ۸۰۲.۱۱b
این استاندارد با نام WI-Fi یا High Rate ۸۰۲.۱۱ قابل استفاده در روش DSSS بوده و در شبکه های محلی بی سیم نیز کاربرد فراوانی دارد همچنین دارای نرخ انتقال ۱۱Mbps می باشد.
▪ ۸۰۲.۱۱g
این استاندارد برای دستیابی به نرخ انتقال بالای ۲۰Mbps در شبکه های محلی بی سیم و در کانال ۲.۴GHz کاربرد دارد.
● Bluetooth
نوع ساده ای از ارتباط شبکه های بی سیم است که حداکثر ارتباط ۸ دستگاه را با تکنولوژی Bluetooth پشتیبانی می کند دستگاههایی از قبیل PDA ، نوت بوک ، تلفن های همراه و کامپیوترهای شخصی از جمله این موارد هستند می دهد اگرچه این تکنولوژی ممکن است در صفحه کلیدها ،موس ها و Headset و Hands-free تلفن های همراه نیز دیده شود این تکنولوژی در سال ۱۹۹۴ توسط شرکت اریکسون ایجاد شد در سال ۱۹۹۸ تعداد کوچکی از کمپانیهای مشهور مانند اریکسون ،نوکیا ، اینتل و توشیبا استفاده شد . بلوتوس در فواصل کوتاهی بین ۹ تا ۹۰ متر کار می کنند این فاصله پشتیبانی به امنیت این تکنولوژی می افزاید .چرا که اگر کسی بخواهد ارتباط شما را شنود کند گر چه به ابزار خاصی نیاز ندارد اما بایستی در فاصله نزدیکی از شما قرار بگیرد مهمتری ویژگی بلوتوس این است که بر خلاف Infrared موانعی مانند دیوار تاثیری بر روی سیگنال آن ندارند از تکنولوژی رادیوئی استفاده کرده که خیلی گران نبوده و مصرف برق خیلی کمی دارد .
sbn94
10-04-2010, 10:14 PM
موتورهاي سوخت مايع (http://www.arteshesorkh.com/article/124-all/1180-oil-engines.html)
خلاصه مقاله: آغاز عصر فضا را ميتوان به نوعي محصول پيشرفت بشر در طراحي و توليد موتورهاي سوخت مايع دانست. اولين پرتابگرهاي شوروي و آمريكا همه از موتورهاي سوخت مايع استفاده ميكردند. اين نوع موتورها از فناوري طراحي و ساخت بسيار بالايي برخوردار بودند. آنها معمولاً از دو جزء تفكيكشده اكسيدكننده و احياشونده مايع، به عنوان پيشران استفاده ميكنند. امروزه موتورهاي سوخت جامد تا حد زيادي جاي موتورهاي سوخت مايع را گرفتهاند.
مقدمه
موتور پيشران مايع، موتوري است كه عمل احتراق شيميايي در آن با استفاده از يك يا چند ماده اكسيدكننده و احياشونده مايع، انجام ميپذيرد. مجموعه اين احياشونده (سوخت) و اكسيدكننده، در اصطلاح پيشران ناميده ميشوند. اين پيشران به صورت تفكيكشده، در مخازني در موشك پرتابگر ذخيره و نگهداري ميشود و هنگام روشن شدن راكت، به محفظه احتراق تزريق شده و باعث ايجاد احتراق و توليد نيروي رانش ميشود [1]. كنستانتين تسيلكوفسكي روسي، پدر علوم راكتي، اولين كسي بود كه اصول راكتهاي پيشران مايع را در كتاب خود تحت عنوان تحقيق و بررسي پيرامون فضاي بينسيارهاي با استفاده از وسايل عكسالعملي، در سال 1896، مطرح كرد.
سالها بعد و بر پايه همين تئوريها براي اولين بار رابرت گودارد آمريكايي در 16 مارس 1926، يك راكت سوخت مايع را آزمايش كرد كه توانست طي 5/2 ثانيه پرواز، حدود 40 پا از زمين بلند شود [2،3]. موشك وي2 ارتش آلمان (تصوير2) در جنگ جهاني دوم اولين نمونه عملياتي و كاربردي يك راكت پيشران مايع به عنوان موتور يك موشك بود. سوخت اين راكت ساده، الكل و ماده اكسيدكننده آن، اكسيژن مايع بود [4].
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2001.jpg صوير 1- اولين موتور راكتي پيشران مايع جهان كه در سال 1926 توسط رابرت گودارد ساخته شد.
آغاز عصر فضا را ميتوان ثمره پيشرفت بشر در طراحي و ساخت راكتهاي سوخت مايع دانست. اولين پرتابگرهاي قدرتمند تاريخ مانند ساترن-5 آمريكايي و انرگياي روسي با سامانه راكتي پيشران مايع كار ميكردند. در اين سامانهها معمولاً از كروسين يا هيدروژن به عنوان سوخت و از اكسيژن مايع به عنوان اكسيدكننده استفاده ميشد. موتورهاي سوخت مايع در دهههاي 60، 70 و 80 پيشرفت بسيار زيادي كردند و نوع پيشران آنها دچار تغيير و تحولات عمدهاي شد. اما امروزه با پيشرفت فناوري، موتورهاي پيشران جامد توانستهاند به دليل مزاياي نسبتاً زيادي كه دارند، تا حد زيادي جاي موتورهاي پيشران مايع را در صنايع فضايي بگيرند.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2002.jpg صوير 2- برشي از بدنه موشك وي2 كه موتور راكتي پيشران مايع آن را نشان ميدهد.
اجزا و نحوه عملكرد
موتورهاي پيشران مايع از 5 بخش اصلي تشكيل شدهاند كه عبارتند از:
مخازن سوخت و اكسيدكننده
مخازني هستند تعبيه شده در خارج از موتور كه پيشرانهاي مايع در داخل آنها نگهداري ميشوند. در واقع اين مخازن را بيشتر ميتوان جزئي از موشك پرتابگر به حساب آورد تا خود موتور پيشران مايع. از آنجايي كه معمولاً پيشرانها فشار بسيار بالا و دماي خيلي پاييني دارند، و از طرفي وزن اين مخازن لازم است تا حتيالامكان كمتر باشد، طراحي آنها بسيار مشكل و با ملاحظات فراواني همراه است. معمولاً يك نوع گاز كه با مايع سوخت يا اكسيدكننده به هيچوجه واكنش نميدهد، با فشار بالا به داخل اين مخازن تزريق ميشود تا نوعي فشار پشتدستي را براي هدايت هرچه بيشتر پيشرانها پديد آورد.
توربوپمپ
اين زيرسامانه پيشرانهاي مايع را از مخازن مكيده و با فشار و دبي مناسب به سمت محفظه احتراق هدايت ميكند. به تعبيري ميتوان توربوپمپ را قلب يك موتور پيشران مايع دانست. براي هر يك از اكسيدكننده و سوخت، توربوپمپهاي جداگانهاي به كار ميرود. انرژي توربوپمپها معمولاً از يك مولد گاز و توربين تامين ميشود. بخشي از سوخت و اكسيدكننده درمسير محفظه احتراق وارد اين مولد گاز ميشوند و با پس از واكنش گازهايي را حاصل ميكنند كه باعث كار توربين و به تبع آن توربوپمپها ميشود. البته لازم به ذكر است در برخي از موتورهاي پيشران مايع كوچكتر (كه البته در صنعت فضايي كاربرد ندارند)، پيشرانها با همان فشار پشتدستي مخازن به داخل محفظه احتراق تزريق ميشوند و نيازي به توربوپمپ نيست [1]. در موتورهاي پيشران مايع كه در مراحل بالايي پرتابگرها استفاده ميشوند و همچنين در موتورهاي پيشران مايع فضايي، كه در ماهوارهها و فضاپيماها براي كنترل و تغيير مسير استفاده ميشوند، نيز به دليل فشار كمتر محفظه احتراق، در بسياري موارد توربوپمپ وجود نداشته و سامانه با فشار پشتدستي محفظههاي پيشران كار ميكند. به لحاظ مهندسي اگر فشار محفظه احتراق كمتر از 30 بار باشد، استفاده از توربوپمپ توجيهي ندارد.
تزريقگر (تصاوير 3 و 4)
تزريقگرها در ورودي محفظه احتراق قرار ميگيرند و وظيفه دارند تا پيشرانهاي مايع (سوخت و اكسيدكننده) را به صورت ذراتي بسيار كوچك با زاويه، سرعت و قطر كاملاً معين به داخل محفظه احتراق بپاشند. تزريقگرها انواع مختلفي دارند و يكي از پيچيدهترين و حساسترين قسمتهاي يك موتور پيشران مايع هستند.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2003.JPG صوير 3- صفحه تزريقگر راكت آجنا
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2004.jpg صوير 4- نقاط سبز و قرمز نمايي از تزريقگرها را نمايش ميدهند.
محفظه احتراق (تصوير 5)
محفظه احتراق محلي است كه در آن سوخت و اكسيدكننده پس از عبور از تزريقگر با يكديگر مخلوط شده و طي يك واكنش شيميايي مشتعل ميشوند. محفظههاي احتراق موتورهاي پيشران مايع دما و فشارهاي بسيار بالايي را تحمل ميكنند. محفظههاي احتراق پيشرفته امروزي تا فشار 400 بار را هم تحمل ميكنند [1]. در حالي كه در دهه 50 و 60 حداكثر اين مقدار حدود 110 بار بود [4]. فشار محفظه احتراق، پايهايترين عامل در طراحي و تعيين ويژگيهاي ساير قسمتهاي يك موتور پيشران مايع است.
نازل (تصوير5)
بخش انتهايي موتور پيشران مايع است كه گازهاي بسيار داغ و پر سرعتي كه از محفظه احتراق خارج ميشوند را به فضاي بيرون هدايت ميكند. انتقال مومنتوم اين گازهاي داغ خروجي بخشي از نيروي رانش راكت را ايجاد ميكند. نازل نيز به لحاظ طراحي و فناوري ساخت يكي از قسمتهاي بسيار پيچيده موتور پيشران مايع محسوب ميشود.
تصوير شماره 6، نمايي از نحوه ارتباط اين پنج بخش را نشان ميدهد. بايد توجه داشت كه دهها زيرسامانه ديگر در كنار اين پنج بخش وجود دارند كه ارتباط بين بخشها و همچنين كنترل كل سامانه را بر عهده دارند. برخي از اين زيرسامانهها عبارتند از: لولهكشيها، تامينكننده فشار پشتدستي مخازن، تخليهكننده پسماند پيشران، آتشزنه، روغنكاريكننده (براي توربو پمپ)، تامينكننده توان براي توربوپمپ، خنككنندهها، پايداركنندهها، تثبيتگرها، كنترلكننده سرعت و جهت بردار رانش، كنترل سامانه و غيره [5].
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2005.jpg صوير 5- محفظه احتراق (بخش كروي) و نازل (بخش كشيده) يك راكت پيشران مايع
عملكرد هر يك از اجزاي يك موتور پيشران مايع، تاثيرات بسيار زياد و پيشبينينشدهاي بر ساير قسمتها دارد و همچنين عملكرد كلي سامانه، تاثيرات ويژهاي را بر هر يك زيرسامانهها دارد. لذا طراحي و ساخت يك راكت سوخت مايع جديد نيازمند تعداد بسيار زيادي آزمايش و دادهبرداري است كه موتور پيشران مايع را به يكي از پيچيدهترين مصنوعات ساخت بشر تبديل كرده است.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2006.jpg صوير 6- نحوه ارتباط بخشهاي يك موتور راكتي پيشران مايع
انواع موتورهاي پيشران مايع
موتورهاي پيشران مايع را مانند هر سامانه مهندسي ديگر، ميتوان بر اساس معيارهاي مختلفي دستهبندي كرد. معيارهاي از قبيل: نوع پيشران، نسل، مرحله مورد استفاده در پرتابگر، مقدار نيروي رانش و غيره. اما پايهايترين و دقيقترين دستهبندي به لحاظ طراحي- مهندسي، تقسيم اين موتورها به دو دسته سيكل باز و سيكل بسته است. همانگونه كه پيشتر ذكر شد، توربوپمپها انرژي خود را از يك مجموعه مولد گاز و توربين دريافت ميكنند. اساس اين نوع تقسيمبندي، نحوه استقرار اين مولد گاز و توربين در سامانه است:
موتورهاي پيشران مايع سيكل باز
در اين نوع موتورها مولد گاز بخش كوچكي از سوخت و اكسيدكننده را دريافت كرده، توربين را به گردش واداشته و در نهايت محصولات احتراق آن از يك نازل كوچك فرعي خارج ميشوند.
موتورهاي پيشران مايع سيكل بسته
در اين نوع موتور، بخش بزرگي از سوخت يا اكسيدكننده وارد مولد گاز شده و توربين را به حركت در ميآورند. سپس گازهاي خروجي از توربين كه هنوز داراي مقدار زيادي سوخت يا اكسيدكننده هستند، از يك مسير خاص وارد محفظه احتراق اصلي راكت ميشوند.
اصولاً سامانههاي سيكل بسته بازده بيشتري دارند و موتورهاي پيشران مايع پيشرفتهتر از اين نوع استفاده ميكنند.
مزايا و معايب موتورهاي پيشران مايع در مقايسه با موتورهاي پيشران جامد
پايهايترين تفاوت به لحاظ طراحي- مهندسي بين موتورهاي پيشران مايع و جامد در اين است كه در موتورهاي پيشران مايع، نيروي رانش كمتر اما در مدت زمان بيشتر توليد ميشود. اما در موتورهاي پيشران جامد، نيروي پيشران بيشتري در مدت زمان كمتري توليد ميشود. به همين دليل است كه در بسياري از پرتابگرهاي معروف (بهويژه در غرب)، معمولاً موتورهاي پيشران جامد به صورت بوسترهايي هستند كه در مرحله اول پرتاب به كمك پرواز پرتابگر ميآيند. در اين پرتابگرها موتور اصلي در واقع موتور پيشران مايعي است كه بعد از بوسترها به صورت كامل و با تمام توان روشن ميشود و پرتابگر را در طول مسير خود ميراند. سامانه پرتاب شاتل فضايي نمونهاي از اين مورد است.
يكي از مزاياي اصلي موتورهاي پيشران مايع نسبت به پيشران جامد، قابليت كنترل به نسبت راحت نيروي رانش در آنهاست. به بيان ديگر، در موتورهاي پيشران مايع، نيروي رانش را ميتوان با تغيير نسبت اختلاط اجزاي پيشران، تقريباً مشابه تغيير سرعت با استفاده از پدال گاز در اتومبيل، كنترل كرد؛ امري كه در موتورهاي اوليه پيشران جامد امكانپذير نبود. البته در سالهاي اخير با پيشرفت فناوري كنترل نيروي رانش در موتورهاي پيشران جامد، اين ويژگي موتورهاي پيشران مايع قدري كمرنگ شده است.
يكي ديگر از مزاياي موتورهاي پيشران مايع، فناوري به نسبت قابل اعتماد آنهاست. اين بدين معنا نيست كه سامانه آنها از پيچيدگي و حساسيت كمتري نسبت به موتورهاي پيشران جامد برخوردار است. اين مزيت را فقط به دليل قديميتر بودن و آزمايش پسدادهتر بودن انواع شناختهشده آنها ميتوان به موتورهاي پيشران مايع نسبت داد. همانگونه كه اشاره شد، موتورهاي پيشران مايع با آغاز عصر فضا به كار گرفته شدند و تا سالهاي متمادي، بيشتر پرتابگرها از اين نوع پيشران استفاده ميكردند. امروزه، اين ويژگي موتورهاي پيشران مايع نيز ديگر منحصر بهفرد محسوب نميشود.
عيب بزرگ موتورهاي پيشران مايع، بازرسي، نگهداري و عمليات آمادهسازي بسيار مشكل آنهاست كه هزينههاي آنها را بالا ميبرد. همچنين پيچيدهتر بودن زيرسامانههاي اين نوع موتور باعث افزايش هزينه و قيمت آنها ميشود. از اين رو، دنياي صنعت فضايي در طي چند دهه اخير بيشتر به سمت موتورهاي پيشران جامد روي آورده است كه عموماً كمهزينهتر و داراي عملياتي بسيار سادهتر هستند.
مثالي از نحوه عملكرد يك موتور پيشران مايع
موتور سوخت مايع آردي- 107، يكي از اولين موتورهاي موشكي اتحاد جماهير شوروي است كه كار طراحي آن از سالهاي اوليه دهه 50 ميلادي شروع شد و در سال 1957، به صورت كاملاً عملياتي درآمد [2]. اين شاهكار مهندسان صنعت هوافضاي شوروي از نوع سيكل باز و داراي قابليت اطمينان و كارآيي بسيار بالايي بود، به طوري كه انواعي از آن تا اوايل دهه 90 نيز در پرتابگرهاي مختلف مورد استفاده قرار ميگرفت. اين موتور پيشران مايع، داراي چهار مجموعه مستقل محفظه احتراق و نازل اصلي و همچنين دو مجموعه محفظه و نازل فرعي (جهت كنترل وضعيت موشك) بود كه هر شش مورد از يك توربوپمپ تغذيه ميشدند.
نوع بهينهسازي شده اين موتور، آردي- 108 نام داشت. اين موتور دو مجموعه نازل و محفظه احتراق فرعي از نوع اوليه خود بيشتر داشت كه البته آنها هم از يك توربوپمپ واحد تغذيه ميشدند. اين نوع بهينهسازي شده معمولاً در مرحله دوم پرتابگرها استفاده ميشد، لذا نازلهاي آن به لحاظ ابعاد و اندازه قدري از آردي- 107 بزرگتر بود. به واقع ميتوان گفت عصر فضا با ساخت اين خانواده موتور آغاز شد. نقشه ساده شده اين موتور در تصوير شماره 7 آمده است.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2007.JPG صوير 7- نماي موتور پيشران مايع و سيكل باز آردي- 107
با توجه به تصوير 7، مراحل و نحوه كار موتور، در ادامه ارائه ميشود:
1- با صدور سيگنال روشن شدن، شير شماره 1 باز ميشود و گاز هليوم تحت فشار پس از عبور از رگلاتورهايR2 و R3 به مخازن سوخت و اكسيدكننده وارد ميشود و با ايجاد فشار پشتدستي بالا، مايعات پيشران را به سمت توربوپمپها روانه ميكند.
2- شيرهاي ديافراگمي 3 و 4 باز شده و سوخت و اكسيدكننده به پمپها وارد ميشوند.
3- مولد گاز پيشران جامد، توربين را راه مياندازد و بدينوسيله پمپها شروع به كار ميكنند.
4- شيرهاي 5، 6، 7 و 8 باز ميشوند.
5- قسمتي از سوخت و اكسيدكننده به طرف محفظه احتراق رفته و آتشزنه محفظه احتراق عمل ميكند. همزمان قسمتي از آن پس از عبور از شيرهاي 7 و 8 و تثبيتكنندهRf و پايداركننده Sgg وارد مولد گاز ميشود.
6- پس از مدت بسيار اندكي و با تمام شدن خرج جامد مولد گاز سوخت جامد، محصولات احتراق مولد گاز كه حالا فعاليت خود را آغاز كرده است، توربين را به حركت در ميآورند. در اين مرحله مولد گاز سوخت جامد از دور خارج شده است.
7- به طور همزمان، شيرهاي 13 و 14 باز شده و مولد گاز كوچكي (غير از مولد گاز اصلي كه توربين را پشتيباني ميكند)، محصولات احتراق غني از سوخت پرفشار خود را جهت تامين فشار پشتدستي و همچنين حرارت دادن به سوخت، به مخزن سوخت ميفرستد. در محصولات احتراقي كه به پشتدست مخزن اكسيدكننده وارد ميشوند، بايد مقادير بسيار بسيار اندك و بياثري از اكسيدكننده وجود داشته باشد. از اين رو، در اصطلاح طراحي به آن غني از سوخت گفته ميشود.
8- به منظور بالا بردن دماي اكسيدكننده، قبل از رسيدن به محفظه احتراق، اكسيدكننده از طريق شير 11 وارد يك مبدل حرارتي كه در مسير گازهاي خروجي توربين قرار دارد ميشود، حرارت گرفته و مجدداً به مخزن باز ميگردد. گازهاي خروجي توربين از طريق اگزوز خارج ميشوند.
9- پايداركنندههايScc وSgg براي پايدارسازي جريانهاي سوخت و اكسيدكننده قبل از ورود به محفظه احتراق و مولد گاز به كار ميروند. پايداركنندهها معمولاً فقط در مسيرهايي تعبيه ميشوند كه دبي جرمي كمتري از آنها عبور ميكند.
10- تثبيتكننده جريان Rf كه قبل از مولد گاز توربين قرار دارد، با تنظيم مقدار سوخت وارد شده به مولد و به تبع آن، تنظيم توان توربوپمپ، عملاً نقش تنظيمكننده نيروي پيشرانش (يا در اصطلاح عاميانه، دسته گاز) را در كل موتور ايفا ميكند.
11- سوخت قبل از ورود به تزريقگر، با عبور از جداره نازل، حرارت گرفته و به خنككاري نازل نيز كمك ميكند.
12- پس از اتمام كار موتور و افت مشخص فشار محفظه احتراق، شير شماره 2 باز ميشود و نيتروژن مايع به داخل لولههاي سوخت و اكسيدكننده جاري ميشود و باقيمانده آنها را از طريق شير شماره 12 خالي ميكند. خاموش شدن موتور، عملياتي كاملاً كنترل شده است و تصور اينكه موتور با تمام شدن سوخت و اكسيدكننده به طور خودبهخود خاموش شود، كاملاً اشتباه است. هر قدر خاموش شدن موتور (بهويژه در موتورهاي چندمرحلهاي) كنترلشدهتر باشد، كنترل و دقت مراحل بعدي موشك پرتابگر بهتر صورت خواهد گرفت.
13- برخي مشخصات اين موتور عبارتند از:
فشار كاري محفظه احتراق: 5/58 اتمسفر، زمان كاركرد: 140 ثانيه، ايمپالس ويژه در سطح دريا/خلاء: 255 ثانيه/310 ثانيه، ايمپالس ويژه نازل خروجي مولد گاز: 45 ثانيه، دبي جرمي مولد گاز: 8/8 كيلوگرم بر ثانيه، نيروي پيشرانش در سطح دريا/خلاء: 1/82 تن/100 تن، سوخت: كروسين، اكسيدكننده: اكسيژن مايع
نوشته : www.isa.ir/
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/20_Liquid%20Propellant%20Rocket%20Motors%2008.JPG صوير 8- مدلي از موتور پيشران مايع و سيكل باز آردي- 107
sbn94
10-04-2010, 10:19 PM
پسماندهاي فضايي (http://www.arteshesorkh.com/article/124-all/1170-space-trash.html)
خلاصه مقاله:از سال 1957 زماني که اتحاد جماهير شوروي موفق شد ماهواره اسپوتنيک1 را در مدار قرار دهد، آلودگي فضا به دست بشر آغاز شد. اين آلودگي، عمدتاً مربوط به قطعات رها شده در فضا، انفجارات خواسته يا ناخواسته و محمولههاي غيرقابل استفاده است. سطح فناوري پرتاب ماهوارهها در آغاز عصر فضا و عدم شناخت دقيق مهندسان و متخصصان نسبت به مخاطرات پسماندهاي فضايي، باعث شد كه در سالهاي اوج اين فعاليتها حجم قابل توجهاي پسماند در مدارهاي گوناگون زمين رها شود. چند سالي كه از عصر فضا گذشت
كمكم خطرات ناشي از پسماندهاي فضايي، خود را به اشكال مخاطرهآميزي نشان دادند. در بررسي محمولههايي كه به زمين باز ميگشتند، نشانههايي از برخوردهاي كوچك و بزرگي ديده ميشد كه پارهاي از آنها بسيار خطرناك به نظر ميرسيدند. پس از آغاز راهپيماييهاي فضايي، خطرات ناشي از برخورد پسماندهاي بسيار كوچكي كه ميتوانست به راحتي پوشش نازك و حساس لباس فضانوردان را پاره كند، معضل ديگري بود كه آژانسهاي فضايي را به تحقيق و تفكر بيشتري واداشت. اين موضوع در سال 1991، زماني كه دستكش يكي از فضانوردان شاتل فضايي آتلانتيس هنگام پيادهنوردي فضايي و در اثر برخورد پسماند بسيار كوچكي پاره شد، اهميت ويژهاي يافت.
فضاي اطراف زمين را اجرام سماوي و غيرسماوي، پلاسما، امواج الکترومغناطيسي و يونها در برگرفته است. ملموسترين و فيزيكيترين پديدهاي كه در اطراف زمين مشاهده ميشود، مدارگردها هستند. در تعريف، مدارگردها اجسامي هستند با وزن، ابعاد و شكل ظاهري متفاوت كه با تبعيت از قوانين سهگانه كپلري به دور اجرام عظيم سماوي ميچرخند.
مدارگردهاي اطراف زمين را ميتوان به دو گروه مدارگردهاي سماوي مانند ماه، سنگهاي آسماني و غبارهاي بينسيارهاي و مدارگردهاي دست ساز مانند ماهوارهها، ايستگاهها و پسماندهاي فضايي تقسيم كرد. مدارگردهاي غير سماوي را ميتوان در دو گروه اجرام قابل استفاده نظير ماهوارهها و اجرام غيرقابل استفاده نظير مراحل پاياني راکتهاي حامل و يا ماهوارههاي از کار افتاده تقسيمبندي نمود. پسماندهای فضايی به اين گروه از مدارگردهای ساخته دست بشر که غير قابل استفاده بوده و يا عمر مفيدشان به پايان رسيده باشد، گفته ميشوند. تخمين زده ميشود که در حال حاضر حدود 330 ميليون قطعه پسماند با ابعاد مختلف از قطر يک ميليمتر تا ماهوارههاي از کار افتاده چند صد کيلوگرمي در مدارهاي مختلف زمين سرگردان باشند.
اکثر پسماندهاي فضايي در دو منطقه عمده اطراف زمين انباشته شدهاند. منطقه لئو يا محدوده کمارتفاع مداری، اولين منطقه آلوده فضا شمرده ميشود. اين منطقه كه از ارتفاع 200 کيلومتري سطح زمين آغاز شده و تا حدود 2000 کيلومتري ادامه پيدا ميکند ميزبان بيشترين تعداد ماهوارههاي هواشناسي و نظامي است. منطقه دوم، ناحيه کم ضخامت مدار زمينآهنگ يا ژئو در ارتفاع حدود 36000 کيلومتري زمين است که تقريبا تمامي ماهوارههاي مخابراتي و تلويزيوني (http://www.isa.ir/enc/components6.php?articleId=7) در اين ناحيه واقع شدهاند.
شناخت اين دو منطقه احتياج به روشهاي متفاوتي دارد. براي مثال، مطالعه اثر بازدارندگي جو (http://www.isa.ir/enc/components6.php?articleId=22) و يا ناهمگوني شتاب جاذبه زمين که در مدارهاي لئو بسيار حياتي است، در مدارهاي ژئو اهميت چنداني ندارد؛ اما در مقابل، مطالعه اثر جاذبه خورشيد (http://www.isa.ir/enc/components6.php?articleId=32) و ماه براي مدارگردهاي منطقه ژئو مهم است.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_debris-GEO.JPGشكل 1- پراكندگي جمعيت پسماندها در اطراف زمين
مهمترين دليل مطالعه پسماندهاي فضايي، خطراتي است كه وجود اين پسماندها براي ماموريتهاي فضايي به وجود ميآورند. سرعت مورد نياز برای قرار دادن جسمی در مدار زمينآهنگ به ارتفاع 36000 كيلومتر از سطح زمين، حدود 3 كيلومتر بر ثانيه است. اين سرعت با كاهش ارتفاع افزايش میيابد تا جاييکه سرعت لازم برای تزريق مدارگردي در مدار 200 کيلومتري از سطح زمين به حدود 8 كيلومتر بر ثانيه ميرسد.
برخورد حتي کوچکترين شئ با سرعتهاي اشاره شده ميتواند براي پروازهاي سرنشيندار يا بيسرنشين تهديدي جدي بهحساب آيد. به عبارتي، خطر اصلي پسماندهاي فضايي مربوط به انرژي جنبشي بسيار زياد آنها است که در اثر يک تصادم، رها شده و باعث ايجاد خسارت زيادي خواهد شد. برخورد ريزترين پسماند با سطح نازك و به شدت حساس لباس فضانورداني كه براي انجام مأموريتهاي فضايي، مجبور به راهپيمايي در اطراف سفينه خود ميشوند، ميتواند خطرات عمدهاي براي آنها دربرداشته باشد. پسماندي به قطر فقط نيم ميليمتر قادر به سوراخ كردن لباس فضايي و خراشيدن پوست بدن فضانوردان خواهد شد. پسماندهاي بزرگتر، حتماً خطرات بيشتري براي آنها خواهد داشت.
وضعيت ماهوارهها، عليرغم داشتن پوششهاي مقاومتر، بهتر نيست. برخورد يک پسماند فضايي کوچک با يک ماهواره و يا ايستگاه فضايي فعال ميتواند باعث از کار افتادن آنها شود و حتي در صورت بزرگتر بودن پسماند، سبب متلاشي شدن ماهواره نيز خواهد شد. به عنوان مثال اگر پسماندي با قطر حدود 1 سانتيمتر با سرعتي معادل 8 كيلومتر بر ثانيه، كه براي مدارهاي كمارتفاع سرعت محتملي است، به ماهوارهاي برخورد كند، انرژياي معادل يك نارنجك دستي آزاد خواهد كرد. متاسفانه چنين پسماندهاي بسيار كوچكي قابل مشاهده، رهگيري و فهرستبرداري نيستند و بهطبع، نميتوان مسير آنها را حدس زد و از آنها دوري نمود. روی همين اصل گسترش تحقيقات برای بهبود طراحی، فرايند ساخت و استفاده از مواد جديد و ترکيبی در دستور کار تمامی دفاتر طراحی فضايی قرار دارد.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_clip_image002.jpgشكل 2- اين تصوير نمونهاي از برخورد پسماندهاي فضايي با صفحه خورشيدي تلسكوپ هابل را نشان ميدهد.
موضوع برخورد و تصادم با پسماندها خطرپذيري اقتصادي استفاده از فضا را به شدت افزايش داده و ادامه تحقيقات فضايي و سفرهاي اکتشافي را با بنبست مواجه خواهد کرد. به همين دليل براي آژانسهاي فضايي و صاحبان ماهوارههاي تجاري، علمي و نظامي بسيار مهم است که اطلاعات دقيق و جامعي از جمعيت، مشخصات و موقعيت پسماندها داشته باشند.
از آغاز عصر فضا تا زمان حاضر، ميزان پسماندهاي فضايي ناشي از فعاليتهاي بشري براي کشف و استفاده تجاري، علمي و نظامي از فضا حدود 9000 قطعه فهرست شده است. پسماندهايي که در حال حاضر و به دليل محدوديتهاي ابزاري، ميتوان فهرست كرد، پسماندهايي با قطر بيش از 10 سانتيمتر در محدوده کمارتفاع مداری و با قطر بيش از يک متر در محدودههای مرتفع نظير مدارهای زمينآهنگ هستند. طبق برآوردهاي آماري تعداد کل پسماندها بسيار بيشتر از اين رقم است. حدس زده ميشود که تاکنون حدود 330 ميليون قطعه پسماند با قطري بيش از يک ميليمتر در فضا رها شده باشند. منابع عمده آلودهكننده فضا را ميتوان در 6 دسته مهم جا داد كه عبارتند از:
اشياي بهجا مانده از مأموريتهاي فضايي؛ شناختهشدهترين پسماندها را ماهوارههاي از کار افتاده، اشياي بهجا مانده از ماموريتهاي فضايي و قطعات پخش شده از تعداد بيشماري انفجار تشكيل ميدهد. اشياي به جا مانده از ماموريتهاي فضايي شامل کابلها، فنرها، پيچها و محافظهايي است که طي انجام مراحلي از ماموريت، مانند جدايش بلوکها و شروع به کار حسگرها، دوربينها و يا موتورها در فضا رها شدهاند. در ضمن تخمين زده ميشود که حدود 40% پسماندهايي از اين قبيل در اثر انفجارات خواسته و يا ناخواسته در فضا توليد شده باشند.
تصادمهاي فضايي؛ تصادمهاي فضايي نيز اگرچه به ندرت رخ میدهند، اما به دليل عدم کنترل بر آنها، بسيار مهم هستند. اهميت تصادم بين مدارگردها از دو جنبه قابل بررسي است. اهميت اول مربوط به دستهاي از تصادمها است كه حداقل يكي از طرفهاي برخورد، مدارگرد فعالي مانند يك ماهواره باشد. اين نوع تصادمها به دليل صدماتي كه ميتواند منجر به از كار افتادن مدارگردهاي فعال و يا شكست مأموريتهاي فضايي شود، مهم هستند. اهميت دوم تصادمهاي فضايي مربوط به بحث جاري يعني توليد پسماندهاي فضايي است. هنگاميكه دو مدارگرد با هم برخورد ميكنند، به احتمال قوي قطعات و يا تكههايي از آنها جدا شده و با توجه به ميزان و نوع ضربه ناشي از برخورد، مسير مستقلي را در پيش ميگيرند. به اين ترتيب هر چند مجموع جرم پسماندها تغييري نميكند اما جمعيت آنها افزايش مييابد. با افزايش تعداد پسماندهاي فضايي در اطراف زمين، ميبايست منتظر افزايش تعداد چنين تصادفاتي باشيم. هماكنون روزانه صدها گذر نزديك بين مدارگردهاي فهرست شده اتفاق ميافتد.
آلياژ نَك؛ بخش بسيار اندكي از پسماندهاي فضايي را قطرات فلز مايعي تشكيل ميدهد که شامل آلياژي از دو فلز قليايي سديم و پتاسيم است. از اين آلياژ ويژه كه نَك ناميده ميشود، به عنوان مايع خنککننده در رآکتورهاي اتمي واقع در مدار استفاده ميشده است. نشت اين آلياژ فقط در محدوده سالهاي 1980 تا 1988 اتفاق افتاد و قطرات نشتشده قطري بين 100 ميکرومتر تا 5 سانتيمتر داشتهاند.
خاكستر موتورهاي سوخت جامد؛ قسمت ديگري از پسماندهاي فضايي به دليل عملکرد موتورهاي سوخت جامد توليد شدهاند. معمولا براي بهبود عملکرد اينگونه موتورها، کاهش ناپايداري اکسيداسيون و افزايش نيروي پيشران، در هنگام توليد سوخت حدود 18% ذرات ريز اکسيدآلومينيوم نيز به مخلوط سوخت اضافه ميشود. هنگاميكه موتورهاي سوخت جامد روشن است، اين مواد به شکل خاکستر و به قطر 50 ميکرومتر تا 3 سانتيمتر از دهانه موتور خارج شده و در مدار باقي ميمانند.
ذرات بسيار ريز؛ افزون بر غبار ريز ذرات آلومينيوم، دو گونه پسماندهاي فضايي ريزتري نيز وجود دارند. گونه اول، اجکتا نام دارد كه در اثر برخورد پسماندهاي کوچک با سطح ساير اجرام مداري به وجود ميآيد. گونه دوم، شامل ذرات و غبار رنگ يا ساير پوششهاي مدارگردها نظير عايقهاي حرارتي است که در اثر خوردگي و يا مجاورت با اکسيژن و تابش مستقيم خورشيد، از سطح اصلي کنده شده و در فضا رها ميشوند.
سيمهاي مسي وست فورد نيدلز؛ آخرين گروه پسماندها، خوشهاي از سيمهاي مسي کوتاه و بلند است که در مدار 3600 کيلومتري زمين در حال حرکت هستند. اين خوشه حاصل دو آزمايش در قالب پروژهاي تحت عنوان "وست فورد نيدلز" مربوط به اوايل دهه 1960 است که به منظور استفاده از فضا براي امور مخابراتي شكل گرفته بود. هدف از پروژه اين بود که با ايجاد يک حلقه مسي در اطراف زمين، سطح مناسبي براي بازتاب امواج الکترومغناطيس به وجود آيد. طي اين عمليات، تعداد 480 ميليون دوقطبي مسي در دو مرحله در مدار زمين قرار گرفتند.
اهميت هر يك از موارد فوق، به درصد آلودگي آنها مربوط ميشود. روشن است كه كنترل و مطالعه روي منابع آلودهكنندهاي كه درصد كمي از آلودگي كلي را به خود اختصاص ميدهند، در اولويت نخواهد بود. نمودار (1) سهم جمعيت هر گروه از منابع آلوده كننده فضا را به تفكيك نشان ميدهد. ملاحظه ميشود كه مدارگردهاي فعال و مفيدي كه هماكنون مشغول ارايه خدمت هستند، فقط حدود 6% از كل جمعيت مدارگردهاي دستساز را به خود اختصاص ميدهند. نمودار (2) نيز سهم جرم مدارگردهاي مختلف را از آغاز عصر فضا تا به امروز نشان ميدهد. ملاحظه ميشود كه پسماندهاي ناشي از فروپاشي هرچند سهم عمدهاي از جمعيت پسماندهاي فضايي را شامل ميشوند اما سهم اندكي از جرم آنها را دربر ميگيرند.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_clip_image003.jpgنمودار 1- سهم جمعيت مدارگردهاي دستساز
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_clip_image004.jpgنمودار2- نمودار تفكيكي تغيير جرم مدارگردها بر حسب سال
فرسايش و فروافتادن پسماندهاي فضايي كه عمدتاً ناشي از اثرات بازدارنده اتمسفر است، روش طبيعي کاهش پسماندها هستند. پسماندي که در مدارهاي کمارتفاع به دور زمين ميچرخد، در اثر اغتشاشات ناشي از اتمسفر به طور مداوم انرژي جنبشي خود را از دست ميدهد و در نتيجه ارتفاع مداري آن کاهش مييابد. چنين پسماندي افزون بر مقابله با نيروي بزرگ بازدارنده اتمسفر، به دليل سرعت زيادي كه دارد، آرام آرام داغ شده و ميسوزد. اگر پسماند کوچک باشد، در اثر فرسايش کاملا سوخته و قبل از برخورد با سطح زمين از بين ميرود. ولي اگر پسماند بزرگ باشد، بخش باقيمانده آن به زمين برخورد خواهد کرد. موضوع برخورد با زمين از دو جهت قابل تامل است: اول، مكان و زمان برخورد و دوم، پسماندي كه به زمين برخورد خواهد كرد. موضوع اول زماني اهميت مييابد كه پسماند در شهرها، مراكز پرجمعيت و يا مجتمعهاي صنعتي حساس و ارزشمندي مانند پالايشگاهها، سدها و يا نيروگاههاي اتمي سقوط كند و اما اهميت موضوع دوم زماني آشكار ميشود كه پسماندهاي خطرناكي مانند راكتورهاي اتمي سفينههاي فضايي و يا مخازن مملو از سوخت و مواد شيميايي خطرناك در ليست فروافتادن قرار ميگيرند. شكل (3) نمونهاي از يك پسماند فضايي فروافتاده را نشان ميدهد.
سه راه طبيعي براي فرسايش يا فروافتادن پسماندها ميشناسيم كه هر كدام از آنها به گونهاي با اثرات بازدارنده جو زمين در ارتباط هستند:
تغيير چگالي جو؛ اين موضوع، در مورد پسماندهايي كه در جو بسيار رقيق يا اندكي بالاتر از آن به دور زمين ميچرخند، اهميت دارد. چگالي اتمسفر در ارتفاع مشخصي از سطح زمين و در طول زمان، همواره ثابت نيست و به شدت به فعاليتهاي دورهاي خورشيد كه بازهاي يازده ساله دارد، وابسته است. در اوج فعاليتهاي خورشيدي كه تابش اشعههاي ماوراءبنفش و گاما به شدت افزايش مييابد، لايههاي مختلف اتمسفر زمين به تناسب انرژي بيشتري دريافت كرده و افزايش حجم ميدهند. اين امر باعث ميشود چگالي اتمسفر در لايههاي فوقاني به شدت افزايش يابد. افزايش چگالي اتمسفر در لايههاي فوقاني باعث افزايش ميزان فرسايش و نيروي بازدارندگي خواهد شد كه اين موضوع باعث ميشود روند فرسايش و سقوط پسماندهاي اين منطقه در اوج فعاليتهاي خورشيدي شتاب بيشتري گيرد.
مدارهاي بيضي شكل بسيار كشيده؛ دومين عامل فرسايش يا فروافتادن پسماندها مربوط است به دستهاي از آنها كه در مدارهايي با تفاوت فاحش در ارتفاع نقاط اوج و حضيض ميچرخند و يا به عبارتي ديگر شکل مداري آنها بيضي بسيار کشيده است. اثر نيروهاي جاذبه ماه و خورشيد مخصوصا در حالتهاي خاصي نظير مقارنه باعث اختلالات کوچکي در مدارهاي اين دسته از پسماندها ميشود. از آنجاکه در اين مدارها نقطه حضيض بسيار نزديک به محدوده جو غليظ است، كمترين اختلال در مدار امکان فرو رفتن مدارگرد در جو غليظ زمين را به شدت افزايش ميدهد. هر بار كه مدارگرد در مسير خود از لايههاي غليظ جو عبور ميكند، بخشي از انرژي مداري خود را از دست داده و در نتيجه، ارتفاع مدار آن پايينتر آمده و فرايند فرسايش يا سقوط، سرعت بيشتري ميگيرد.
فشار تابشي خورشيد؛ آخرين عامل که اهميت کمتري نيز دارد نيروي ناشي از فشار تابشي خورشيد است. اثر اين نيرو بر مدارگردهاي بزرگ و سنگيني نظير ماهوارهها به قدري اندک است که ميتوان آن را فراموش نمود. اما همين نيروي اندک روي پسماندهايي که نسبت سطح به جرم بزرگي دارند، تاثير قابل ملاحظهاي دارد که نميتوان از آن صرفنظر کرد. اين منبع انرژي به عنوان روش طبيعي دفع و فرسايش ذرات و غبارهايي نظير آنچه در مورد خروجي موتورهاي سوخت جامد و يا اجكتا گفته شد، بسيار مفيد است. فشار تابشي خورشيد در دورههايي يازده ساله افزايش مييابد و بيشترين حجم رانش پسماندهاي ريز به سمت جو غليظ در آن زمان صورت ميگيرد.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_clip_image005.jpgشكل 3- مخزن سوخت مرحله پاياني موشك "دلتاي دو". اين مخزن فولادي 200 كيلوگرمي به تاريخ 5 ژانويه 1997 در تگزاس سقوط كرد.
در حال حاضر، مجمعي بينالمللي به نام کميته مشارکت پسماندهاي فضايي که با کوتاه واژه آياِيديسي شناخته ميشود، تحت نظر سازمان ملل متحد، رهبري فعاليتهايي را که در زمينه پسماندهاي فضايي صورت ميگيرد به عهده دارد. کميته مشارکت پسماندهاي فضايي، مجمعي بينالمللي از نمايندگان دولتهاي عضو است كه وظيفه دارد يكپارچگي و هماهنگي لازم ميان فعاليتهاي پراكنده آژانسهاي فضايي، مراكز تحقيقاتي و دانشگاههاي سراسر جهان در ارتباط با پسماندهاي فضايي را ايجاد كند.
هدف اصلي و اوليه از تشكيل چنين كميتهاي تبادل اطلاعات اعضا در زمينه پسماندهاي فضايي است. تبادل اطلاعات فرصت مناسبي به دست ميدهد تا تحقيقات مشترك و بازبيني مراحل گوناگون فعاليتهاي در دست اقدام با سرعت بيشتر و به نحو بهتري صورت گيرد. اعضاي کميته مشارکت پسماندهاي فضايي در حال حاضر عبارتند از: آژانس فضايي ايتاليا، مركز ملي فضايي بريتانيا، مركز ملي مطالعات فضايي فرانسه، مركز ملي فضايي چين، مركز فضايي آلمان، آژانس فضايي اروپا، سازمان تحقيقات فضايي هند، آژانس ژاپني شناخت فضا، سازمان فضا و هوانوردي آمريكا، آژانس ملي فضايي اوكراين و در انتها، آژانس فضايي فدرال روسيه.
اين كميته از پنج گروه كاري تشكيل شده است كه هر كدام حوزه وسيعي از فعاليتهاي علمي و تحقيقاتي را مديريت و نظارت مينمايند.
- گروه مديريت؛
- كارگروه اندازهگيريها؛
- كارگروه محيط و پايگاه دادهها؛
- كارگروه محافظت؛
- كارگروه كاهش و تخفيف.
اساساً اولين قدم براي مطالعه هر پديده و موضوعي، مشاهده مستقيم و دريافت اطلاعات از ماهيت و رفتار پديده است. مشاهده، ثبت و رهگيري پسماندهاي فضايي با دو مجموعه ابزار مستقر در زمين و يا شناور در فضا صورت ميگيرد.
براي اندازهگيري پسماندهاي فضايي يا بايد امواجي را كه از آنها دريافت ميكنيم، تبديل و مشاهده نماييم و يا نتايج حاصل از وجود آنها در مدار را روي بدنه محمولههاي فضايي آشكار سازيم. پسماندهاي فضايي از آنجا كه خود منبع تابش نيستند، فقط بخشي از امواج الكترومغناطيسي را كه به آنها ميرسد، بازتاب ميكنند. امواج الكترومغناطيسي طيف بسيار وسيعي از طول موجهاي بسيار كوچك تا بسيار بزرگ را در برميگيرند. اين امواج را با توجه به اندازه طول موج به هفت دسته مختلف تقسيمبندي ميكنند كه شامل امواج گاما با طول موجهايي كوچكتر از 9-10 سانتيمتر تا امواج راديويي با طول موج بزرگتر از 10 سانتيمتر را شامل ميشوند.
جوّ زمين فقط به محدوده امواج نور مرئي و راديويي اجازه عبور ميدهد. به همين دليل، براي مشاهده اجرام مدارگرد از روي زمين از دو روش رصد نوري و رصد راديويي استفاده ميکنند. برخي از مدارگردها نور خورشيد را به خوبي بازميتابانند، اما بازتاب خوبي از امواج راديويي ندارند. در مقابل، مدارگردهايي وجود دارند که در برابر امواج مرئي بسيار تاريک هستند، اما امواج راديويي را به خوبي بازميتابانند. به همين دليل است که مراکز علمي و نظامي مراقبت از فضا معمولا از هر دو روش براي کامل کردن و بهبود نتايج رصد استفاده ميکنند.
رصد پسماندها به دليل كوچك بودن، سرعت بسيار زياد و نزديك بودن آنها به ناظر، كار بسيار پيچيده و دقيقي است كه فقط با استفاده از ابزارهاي دقيق و پيشرفته رصدي امكان دارد. رصد و رهگيري يك پسماند 10 سانتيمتري كه با سرعت 8000 متر بر ثانيه و به فاصله 200 كيلومتري از ناظر، از پنجره ديد تلسكوپها عبور ميكند، كمتر از رصد سحابي دوردست و كمنوري در اعماق آسمان نيست. شكل (4) تصوير پسماندي 5/12 سانتيمتري را از دريچه چشم تلسكوپي با قطر سه متر نشان ميدهد.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_clip_image006.jpgشكل 4- پسماندي به قطر تقريبي 5/12 سانتيمتر را در ارتفاع 775 كيلومتري زمين
هدف اصلي از مشاهده پسماندهاي فضايي، افزون بر شناسايي آنها، به دست آوردن اطلاعاتي است تا بتوانيم به اين وسيله مسير و چگونگي حركت آينده پسماند را پيشبيني كنيم. با داشتن هفت متغير متفاوت ميتوان با دقت مناسبي موقعيت مدارگردي را در زمان بهخصوصي بعد از زمان ثبت اطلاعات مداري آن محاسبه نمود. اين مجموعه متغيرها را المانهاي كپلري مينامند. يكي از اهداف رصد مدارگردها استخراج اين المانها و به واسطه آنها تصحيح ضرايب بالستيك مدارگرد است.
در حال حاضر، اين المانها در فرمتهاي گوناگون و با مراجع مختلفي براي مدارگردهايي كه شناسايي و فهرست شدهاند، استخراج شده و در دسترس قرار گرفتهاند. دو روش معمول براي ذخيرهسازي اين المانها وجود دارد. روش اول كه المانهاي دو خطي ناميده ميشود و با ناسا و نوراد مورد استفاده قرار ميگيرد و روش دوم كه آمست ناميده شده است و معمولاً با راديوآماتورها استفاده ميشود. روش المانهاي دو خطي مبتني بر كدنويسي است و براي استفاده در كامپيوترها طراحي شده است، اما روش آمست روشي توصيفي است كه بيشتر براي استفاده با افراد كاربرد دارد. ذخيره اطلاعات به روش آمست چند شكل دارد كه هر كدام با مرجعي منتشر ميشود.
با استفاده از المانهاي مداري كپلر ميتوان يك مدار بيضي شكل حول زمين را مشخص كرد، موقعيت و وضعيت آن را نسبت به مرجع اينرسي توجيه نمود و موقعيت مدارگرد روي آن را براي زمان بهخصوصي در آينده به دست آورد.
بعد از ثبت اطلاعات به دست آمده از روشهاي مشاهده مستقيم و غير مستقيم ميتوان با استفاده از مدلهاي رياضي و آماري در مورد قسمتي از جمعيت پسماندها كه به دليل ضعف ابزار و روشها قابلمشاهده و اندازهگيري نيستند، تخمين رياضي زد. با استفاده از روابط مداري، معادلات آماري و روشهاي رياضي ميتوان مدل رياضي محيط پسماندي را شبيهسازي نمود، در مورد آينده آن پيشبينيهاي نسبتاً دقيقي انجام داد، خطرپذيري برخورد با پسماندها را براي مدارگردهاي مهمي نظير ايستگاههاي فضايي و ماهوارههاي مخابراتي محاسبه كرد و در نهايت محاسبات مربوط به بازگشت پسماندها به زمين و فرسايش آنها در اتمسفر يا چگونگي برخورد آنها با سطح زمين را با دقت پيشبيني نمود.
ازآنجاييكه با اينگونه نرمافزارها قادر به پيشبيني محيط پسماندي براي آينده خواهيم بود، ميتوانيم ميزان تاثير اقدامات پيشگيرانه و برنامههاي ارائه شده در جهت كاهش جمعيت پسماندها و يا كنترل آنها كه معمولا مستلزم سرمايهگزاريهاي هنگفت و بسيار پرهزينه است را قبل از اجرا بررسي كنيم.
از آنجاكه عمدهترين خطر ناشي از پسماندهاي فضايي، مربوط به برخورد آنها با مدارگردهاي مهمي مانند ماهوارههاي فعال و يا فضاپيماهاي سرنشيندار است، يكي از زمينههاي مهم در تحقيقات مربوط به پسماندهاي فضايي، موضوع برخورد و اثرات ناشي از آن است. تحقيقات در اين زمينه در دو دسته تقسيمبندي ميشوند:
برخورد؛ دسته اول تحقيقاتي در مورد فيزيك برخورد، اثرات آن و شبيهسازي رياضي برخورد است. در اين دسته از تحقيقات انجام آزمايشهايي از برخورد سرعت بالا، ثبت اطلاعات در زمان برخورد و شبيهسازي برخورد در حالتهاي دوبعدي و سهبعدي در دستور كار قرار دارد.
مواد و محافظت؛ دسته دوم فعاليتها مربوط به گسترش علم مواد و تغيير در طراحي سازه و بدنه ماهوارهها و فضاپيماها در جهت محافظت بيشتر از آنها است. استفاده از پوششهاي چند لايه گاز-جامد و يا جامد-مايع-گاز-جامد در راستاي كاهش اثرات تخريبي برخوردها از اولين قدمهاي برداشته شده در اين مورد است. گسترش معلومات در جهت كاهش تخريب، ضربهپذيري، كاهش مواد جداشده و افزايش مقاومت لايهها از ديگر اقدامات در اين مرحله است.
در راستاي محافظت از مدارگردهاي مهم، تحقيقات مربوط به شبيهسازي خطرپذيري برخورد و چگونگي آن نيز در فرايند طراحي مؤثر است.
به منظور كاهش ميزان پسماندها و يا راندن آنها از مناطق و مدارهاي مهم و شلوغ به قسمتهايي از فضا كه اهميت كمتري دارند، قوانين، آييننامهها و دستورالعملهايي تهيه شده كه هدف از اجراي آنها بهبود عملكرد و روند پرتاب، فرايند تزريق در مدار -به گونهاي كه كمترين آلودگي توليد شود- چگونگي شروع و خاتمه ماموريت ماهوارهها و نحوه صحيح و اصولي انجام مانورهاي تغيير مداري است.
بازگرداندن آنچه به فضا برده ميشود، و يا طراحي فرايند پرتاب به گونهاي كه منجر به بازگشت طبيعي قطعات منفصلشده از راكتهاي محمولهبر ميشود، مقدماتيترين اقداماتي است كه آژانسهاي فضايي ميتوانند رعايت نمايند. استانداردهايي در جهت طراحي بهينه ماهوارهها و يا مراحل پاياني راكتهاي محمولهبر نوشته شده است تا از بروز انفجارات ناخواسته در آنها جلوگيري كند. خالي كردن مخازن سوخت و يا باتريهاي خالينشده، از جمله اين قوانين هستند. داشتن راهحل اصولي و قابل انجام براي بازگرداندن و يا پارك كردن ماهوارههايي كه عمرشان به پايان ميرسد، ميبايستي از شروط اصلي تزريق آنها در مدارهاي مهمي مانند مدار زمينآهنگ باشد. نمودار (3) تخمين رشد جمعيت پسماندهاي فضايي را براي حالتهاي مختلف پيشگيرانه نشان ميدهد. همانطور كه ملاحظه ميشود در بهترين حالت نيز روند رشد جمعيت نرخي صعودي دارد.
http://www.isa.ir/enc/library/upload/article/12_clip_image007.jpgنمودار 3- اين تصوير تخمين رشد جمعيت پسماندهاي فضايي را در چهار حالت و تا سال 2200 نشان ميدهد.
sbn94
10-04-2010, 10:27 PM
آندرومدا چیست؟ (http://www.arteshesorkh.com/article/124-all/2422-andromeda.html)
نزدیک ترین کهکشان مارپیچی که شبیه کهکشان ماست آندرومدا نام دارد. حتی در شرایط رصدی متوسط هم میتوان آن را همچون ابری مه آلود از گاز و غبار دید. در یکی از خبرهای اخیر ناسا درباره اش چنین آمده: ((... کهکشان آندرومدا را اخترشناس ایرانی، عبدالرحمن صوفی، به نام «ابر کوچک» می شناخته و در سال 964 میلادی در کتابش «صورالکواکب» به آن اشاره کرده است. احتمالا این اخترشناس ایرانی آن را در سال 905 میلادی رصد کرده است...))
آندرومدا به سبب نزدیکی اش به ما، از هر کهکشان دیگری در عالم بیشتر بررسی شده است، چون به ما امکان میدهد که همه ویژگی های کهکشان خودمان را، که به سبب وجود غبار میان ستاره ای نمی بینیم، در آن بررسی کنیم. برخی از این ویژگی ها به این شرح اند: ساختار مارپیچی، خوشه های کروی و باز ستاره ای، ماده میان ستاره ای، سحابی های سیاره نما، بقایای انفجارهای ابرنواختری، هسته کهکشان، کهکشان های همراه و بسیاری دیگر.
نخستین شرح از آندرومدا، که آن را ابری از گاز معرفی کرده، در کتاب صورالکواکب، نوشته اخترشناس ایرانی، عبدالرحمن صوفی، در سال 964 میلادی آمده است. نخستین شرح از رصد تلسکوپی آن را سیمون ماریوس در سال 1612 ارائه کرد. شارل مِسیه، بی خبر از کشف صوفی و ماریوس، آن را به نام M31 در فهرست بزرگ سحابی هایش آورد.
http://www.arteshesorkh.com/images/stories/news/maghale/andromeda3.jpg
سال ها به غلط تصور می شد که (( سحابی بزرگ آندرومدا)) یکی از نزدیکترین سحابی ها به ماست. البته، اخترشناس شهیر انگلیسی، سر ویلیام هرشل، کاشف سیاره اورانوس، نخستین بار به درستی آندرومدا را نزدیکترین ((جهان جزیره ای))، همچون راه شیری، لقب داد. اما به اشتباه تخمین زد که فاصله آندرومدا (( نباید بیش از 2000 برابر فاصله ستاره شباهنگ (1700 سال نوری) باشد))؛ و قطرش را 850 برابر فاصله شباهنگ و ضخامتش را 155 برابر این فاصله تخمین زد. این ابعاد بسیار بیشتر از ابعاد واقعی اند، البته به نظر می رسد که علت بیشتر در کم تخمین زدن فاصله شباهنگ از سوی هرشل بوده است. امروزه میدانیم که فاصله آندرومدا از ما حدود 9/2 میلیون سال نوری، قطرش حدود 200 هزار سال نوری و ضخامتش 1000 سال نوری است.
http://www.arteshesorkh.com/images/stories/news/maghale/andromeda4.jpg
در سال 1912، وی.ام.سلیفر، از رصد خانه لاول، سرعت شعاعی ((سحابی)) آندرومدا را اندازه گرفت و متوجه شد که این سرعت - 266 کیلومتر بر ثانیه در حال نزدیک شدن به ما – بیشترین سرعتی است که تا به حال برای این سحابی اندازه گیری شده بود. همین، نشانه ای از ماهیت فراکهکشانی آندرومدا بود. اما، این ویلیام هاگینس، پیشگام طیف سنجی، بود که متوجه تفاوت طیفی سحابی های گازی و کهکشان ها شد؛ طیف سحابی ها دارای خطوط جذبی و طیف کهکشان ها پیوسته است.
در سال 1923، ادوین هابل نخستین ستاره متغیر قیفاووسی را در کهکشان آندرومدا یافت. بنابراین، فاصله میان کهکشانی و ماهیت کهکشانی 31M را مشخص کرد. اما محاسبه اش از فاصله آندرومدا با ضریبی حدود 2 خطا داشت؛ خطایی که تا سال 1953 مشخص نشد.
کهکشان راه شیری و آندرومدا در کنار هم یکی از با شکوه ترین مخلوقات عالم، یک جفت کهکشان مارپیچی، را تشکیل میدهد. بسیاری از مارپیچی ها جفت اند، اما اغلب نامتقارن اند؛ یعنی یکی خیلی بزرگتر از دیگری است. آنها در جهت های مخالف هم می چرخند؛ یعنی یکی در جهت چرخش عقربه های ساعت و دیگری در خلاف جهت چرخش عقربه های ساعت. این چرخش نشان دهنده این حقیقت است که آنها تقریبا هم زمان با هم از دو گرداب گاز اولیه بسیار نزدیک هم متولد شده اند؛ نه اینکه به صورت جداگانه شکل گرفته و در مسیرشان اتفاقی به هم برخورده باشند.
http://www.arteshesorkh.com/images/stories/news/maghale/andromeda5.jpg
شباهت ها بین این دو کهکشان بسیارند. هر دو بازوهای پر غباری دارند که از نور میلیاردها ستاره تازه متولد شده، از جمله خورشید ما، روشن شده اند. باز